فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۴٬۰۳۲ مورد.
نقد تبیین حکما از مسئله اختیار در اندیشه ملا محمدطاهر قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارندگان، نقد ملامحمد طاهر قمی (متوفی 1098 قمری) از تبیین حکما در مسئله اختیار را بر اساس آثار او، به ویژه کتاب چاپ نشدة ""بهجة الدارین فی الأمر بین الأمرین"" توضیح داده اند. در این گفتار، چند قاعدة فلسفی، از جمله قاعدة ""الشیء ما لم یجب لم یوجد""، شبهة ترجیح بلا مرجّح و شبهة تخلف معلول از علّت تامّه تبیین فلسفی شده و نقد آن در پی، آمده است.
در الهیات بین ابن سینا و ابن رشد-2
حوزههای تخصصی:
اعتمادگرایی اخلاقی در رسائل مشرقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
اخلاق ابن سینا در «رسائل مشرقی»[1] به میزان کسب معرفت از عالم بالا بستگی دارد؛ یعنی هر قدر معرفت افراد به عالم فرشتگان و عقول بیش تر باشد، آن ها انسان های اخلاقی تری خواهند بود. وی در این رسائل، افراد را از لحاظ توانایی در کسب این نوع معرفت، به دو دسته برادران حقیقت و غیر آنان تقسیم می کند. در قسمت اول این مقاله، با تأکید بر این نکته، نشان می دهیم که عامل ممیز میان این افراد، معرفت شناسانه و در حقیقت، به میزان علم و دانش آن ها است. در ادامه نیز تلاش ابن سینا را برای گذر از این تفاوت معرفت شناسانه که عامل تمایز بین افراد در داستان های مشرقی است بیان کرده، سعی او را در رسیدن به ادراکی واحد از امر اخلاقی در قالب طرح معرفت شناسی اعتمادگرا بررسی خواهیم کرد. در ادامه نیز از زمینه های طرح اعتمادگرایی نزد ابن سینا سخن می گوییم. در پایان، چگونگی از بین رفتن دوگانگی معرفت شناختی مطرح در اخلاق ابن سینا را توضیح خواهیم داد. [1]. منظور ما در این مقاله از رسائل مشرقی، سه داستان تمثیلی رسالة الطیر، حی بن یقظان و سلامان و ابسال است؛ و تنها برای تمییز این رسائل از سایر آثار ابن سینا از این عنوان استفاده کرده ایم.
صراط مستقیم
اسرار سبزواری و فلسفه او (تاریخ فلاسفه اسلام)
منبع:
وحید آبان ۱۳۴۷ شماره ۵۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی برخی مبانی نظامهای فلسفی قسمت سوم
حوزههای تخصصی:
تقریرى نوین از برهان وجودى در فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان وجودى به آن دسته از براهین اثبات وجود خداوند مى گویند که در آنها به نحوى کاملاً پیشین، با تمسک به صرف مفهوم و بدون استناد به هیچ امر عینى، وجود خداوند اثبات شود. این نوع برهان را در مغرب زمین و الهیات مسیحى آنسلم قدیس (1033 یا 1034 1109م) مطرح ساخت و از آن زمان تاکنون مخالفان و طرف دارانِ مهمى داشته است؛ اما در فلسفه و کلام اسلامى این نوع برهان جایگاه برجسته اى نداشته است؛ هرچند در عبارات گذشتگان و از همه پیش تر فارابى مى توان نشانه هایى از توجه به آن را مشاهده کرد. در عین حال در نیم قرن اخیر توجه به این نوع برهان رو به فزونى نهاده است؛ گروهى آن را پذیرفته و گروهى آن را نفى کرده اند. در این مقاله پس از بیان سیر اجمالى تطور این برهان در غرب، دیدگاه برخى از فیلسوفان مسلمان را درباره این برهان مطرح ساخته ایم و سپس با بازسازى برهان صدیقین علّامه طباطبائى، تقریرى جدید از برهان وجودى عرضه داشته ایم که از نقدهاى وارد بر برهان وجودى آنسلم با روایت هاى گوناگونش مصون است.
فرید هزاوه ای
منبع:
وحید آبان ۱۳۵۷ شماره ۲۴۳
حوزههای تخصصی:
ماده طبیعى در حکمت سینوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ماده به منزله موضوعى مشترک براى علم و فلسفه، کانون بررسى و تحلیل قرار مى گیرد. در این مسیر، نخست به آراى برخى از فلاسفه و صاحب نظران متقدم و متأخر درباره ماده اشاره، و سپس ماده در مفاهیم ماده اولیه، ماده ثانویه و ماده تجربى و نسبت آنها با یکدیگر تحلیل مى شود. مفهوم ماده در فلسفه اسلامى طى سده هاى متمادى تغییرى نکرده و یافته هاى شگرف علمى در این باره، فیلسوفان مسلمان را متأثر و به روز نساخته است. در نتیجه این تعاریف هیچ گونه ربط و نسبتى با ماده مورد مطالعه علوم تجربى ندارد. در این مقاله نشان داده مى شود که چنانچه از منظر جدیدترى به ماده در فلسفه اسلامى بنگریم، مى توانیم ارتباط مناسبى میان ماده برهانى در فلسفه اسلامى و ماده تجربى در دانش جدید بیابیم.
مسئله «رؤیت» در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحث کلامی، بحث رؤیت، یعنی دیدن خداوند متعال است. مشبّهه و مجسمّه به تبع برخی از یهودیان، برای خدا جسم قائل شده و گفته اند: حق تعالی را می شود دید.
اشاعره گرچه خدا را مادّی نمی دانند، گمان کرده اند در قیامت برای مؤمنین قابل رؤیت است و برای اثبات مدّعای خود، ادّلهٴ عقلی و نقلی آورده اند. به عقیدهٴ معتزله و امامیه ادعای اشاعره با مبنای آنها در تضاد است. حضرت امام خمینی4 رؤیت را ممکن، ولی قلبی و از نوع حقیقت ایمان دانسته اند. ایشان معتقد بودند که ایمان به مقام توحید و ولایت، حجاب را از بین می برد و علمی که منتهی به ایمان و خوف از خدا نشود، حجاب اکبر است. نیز ایمان را نور الهی دانسته اند که قلب را آماج تجلیات خدا قرار می دهد.
همچنین ایشان بین ایمان و عمل صالح و لقاء الله، قائل به پیوند بوده و معتقدند: اگر انسان اهل ایمان و عمل صالح باشد، با عنایات الهی و به اندازهٴ ایمان و اعمالش صاحب کرامات می شود.
در بیان حقیقت عقل
بررسی و تحلیل ارادهٔ الهی از دیدگاه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرای میرداماد در بحث اراده الهی را می توان در سه بخش طرح کرد: (1) معناشناسی، (2) وجود شناسی و (3) تفسیر روایات دالّ بر فعلی بودن صفت اراده. در حوزه معناشناسی، با استناد به ادلهٔ نقلی و عقلی، او قائل به تفاوت میان اراده الهی و انسانی شده و اراده الهی را «علم به نظام اکمل و عنایت به تحقق آن» تعریف کرده است. در ساحت وجودشناسی، و بحث از ذاتی یا فعلی بودن صفت اراده، میرداماد ادله ای بر ذاتی بودن آن بیان کرده و به دنبال آن به مصاف دیدگاه کلینی در باب نفی اراده ذاتی در حق تعالی و نقد آن رفته است. در مقام سوم، میرداماد سعی در تبیین عدم تنافی دیدگاه خود با احادیث و روایات دال بر صفت فعل دانستن اراده و حادث بودن آن دارد. بدین منظور وی اراده را به دو اطلاق در نظر می گیرد، نخست معنای مصدری که اراده بدین معنا سازگار با ذات الهی و به معنای احداث و ایجاد شیئی است، و گاهی نیز مقصود از اراده معنای فعلی است که همان فعلی است که فاعل آن را ایجاد می کند و در روایات اراده در این معنا منتزع از مقام فعل بوده و حادث است.
نوای خاموشی
داستانهائی از میرزای جلوه
حوزههای تخصصی:
پژوهشى در تفسیر قضا و قدر و بداء در نظام فلسفى میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر قضا و قدر الهى، اقسام قضا و قدر، صفت ذاتى یا فعلى بودن آنها و ارتباط قضا و قدر با مسئله «بداء» همواره از مسائل مطرح بوده و ارتباط آن از یک سو، با مسائل حوزه خداشناسى، و از سوى دیگر، با مسائل حوزه انسان شناسى، بر ظرافت آن افزوده است. در نظام فلسفى میرداماد، تفسیر نسبتا جامعى براى قضا و قدر ارائه شده است. قضا و قدر در اندیشه میرداماد داراى دو قسمِ علمى و عینى است. «قضاى علمى»، علم الهى به اشیاست، از آن حیث که علت ایجاد آنهاست، به نحو جمعى و وحدانى و اجمالى. «قضاى عینى» وجود عینى موجودات در عالم دهر است. «قدر علمى» علم الهى به اشیاست، از این حیث که علت ایجاد آنهاست، به نحو تفصیلى و متکثر و تدریجى. «قدر عینى» وجود خارجى حوادث و کائنات در ظرف عالم ماده است. این نوشتار با هدف تفسیر قضا و قدر در اندیشه میرداماد، با روش توصیفى تحلیلى، این مسئله و ارتباط آن با مسئله بداء را تبیین کرده است.