فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۸۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
احساس امنیت اجتماعی از مؤلفه های مهم انسجام اجتماعی و پیشرفت هر جامعه است. از این روی با توجه به نقش برجسته ی احساس امنیت اجتماعی در برنامه ریزی های کشوری و مدنظر قرر دادن این مهم که دستیابی و پایدارسازی این احساس در شهروندان هر جامعه معلول زمینه ها و عوامل متفاوتی است، شایسته است که ابعاد و زوایای ناهنجاری های اجتماعی شناسایی و سیاست ها و راهکار های کنترل و مهار آنها، تدوین گردد .از این رو با توجه به اهمیت مطالعه ی مبحث امنیت اجتماعی و احساس آن در بستر اجتماعی جامعه ی مورد مطالعه و نقش بسزای پارادایم های تحلیلی مختص هر جامعه در تحلیل و طراحی استراتژی های توسعه ی امنیت پایدار آن جامعه، در پژوهش حاضر تلاش گردیده تا با بررسی اسنادی و پیمایشی مؤلفه های احساس امنیت اجتماعی در شهر شیراز، راهکارهایی برای ارتقای احساس امنیت در شهروندان شهر شیراز ارائه گردد. لازم به ذکر است که پژوهش حاضر در شش ماهه ی دوم سال 1392 و در چارچوب نظریه ی پارسونز انجام گردیده؛ پارسونز در نظریه ی سیستمی خود، هنجارهای اجتماعی را به عنوان یک سیستم در نظر گرفته و کارکرد نظام اجتماعی را ایجاد و حفظ یکپارچگی کل نظام تلقی نموده است. وی برای هر سیستم چهار ضرورت کارکردی مستقل از یکدیگر را که باید به میزان کافی پاسخ گیرند تا تعادل و تداوم هستی جامعه حفظ شود معرفی نموده است. همچنین با توجه به گستردگی جامعه ی آماری مورد مطالعه، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 700 نفر تعیین گردیده است. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای مستقل سرمایه ی فرهنگی با (548/0=r)، سرمایه ی اجتماعی با (540/0=r) و بی سازمانی اجتماعی با (471/0=r) دارای قوی ترین میزان همبستگی و متغیر حمایت اجتماعی با (096/0=r) دارای کمترین میزان وابستگی با متغیر وابسته ی احساس امنیت اجتماعی در شهروندان شیرازی هستند. با این رویکرد و با نگاهی کلان پژوهشگران، مدل تجربی مدیریت راهبردی ارتقای احساس امنیت اجتماعی در شهروندان شهر شیراز را طراحی نموده اند.
بررسی جامعه شناختی سهم عوامل ساختاری و یادگیری اجتماعی در بزهکاری نوجوانان مناطق حاشیه نشین شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوجوانان، سرمایه ی اصلی هر جامعه ای محسوب می شوند که در پویایی و تداوم حیات نظام اجتماعی و رشد و توسعه ی همه جانبه ی آن، نقش بسزایی دارند؛ از طرفی، مسأله ی بزهکاری این قشر می تواند یک مانع جدی در راه شکوفایی استعدادهای فردی و توسعه و ترقی قلمداد شود. بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف شناخت سهم عوامل ساختاری یادگیری اجتماعی در تبیین بزهکاری نوجوانان مناطق حاشیه نشین شهر تبریز نگاشته شده است.روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر پیمایش است و جامعه ی آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر 14- 19 سال به تعداد 53866 نفر شهر تبریز بوده که از این تعداد 320 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه ی نهایی انتخاب شده اند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی متغیر بزهکاری نوجوانان با متغیرهای مستقل ساختاری یعنی آنومی اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی، سن، پایگاه اجتماعی و اقتصادی و ساختار خانواده معنادار نبوده است؛ اما با ابعاد یادگیری اجتماعی یعنی تعاریف مثبت از مذهب(18/0-= R)، تعاریف مثبت از قانون(17/0-= R) و شانس دستیابی به اهداف مثبت (18/0-= R) معکوس؛ ولی با تعاریف خنثی از عمل بزهکارانه (301/0r=)، بزهکاری دوستان (636/0= R)، افسردگی (14/0= R)، روابطی منفی با والدین (209/0= R) مثبت بوده است. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیونی بزهکاری نشان داد که از بین ابعاد یادگیری اجتماعی، بُعد بزهکاری دوستان بیشترین تأثیر را بر بزهکاری نوجوانان داشته است و تمام متغیرهای باقی مانده در این مدل، 32 درصد از واریانس این متغیر را تبیین نموده اند؛ همچنین در مدل معادلات ساختاری، متغیرهای ساختاری نظری (آنومی اجتماعی و بی سازمانی اجتماعی) به عنوان علل دور، سبب فضاسازی بر روی یادگیری اجتماعی بزهکاری می شوند و فضای یادگیری اجتماعی نیز به عنوان علل نزدیک بزهکاری و کجروی تولید می کند
بررسی تغییرات ساختار اشتغال و پیامدهای اقتصادی- اجتماعی در استان لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که مسأله اشتغال نیروی انسانی در برنامه های توسعه اقتصاد ایران از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است، بنابراین تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن، مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه بخش ها و ترکیب آن در در مناطق مختلف کشور می باشد. استان لرستان، با وجود منابع غنی طبیعی، تنوع آب و هوایی، آب فراوان، دشت های وسیع، معادن متنوع، نیروی کار جوان و فراوان و سرشار از قابلیت های گردشگری در بین استان های کشور و در اقتصاد ملی موقعیت ضعیفی داشته و طی سال های گذشته، نتوانسته است به تناسب توانمندی ها و فرصت های خود از اقتصاد ملی سهم مناسبی کسب کند. هدف از این مطالعه، تحلیل وضعیت اشتغال در بخش های عمده اقتصادی استان لرستان طی سال های1390-1380 است. برای این منظور از داده های مربوط به نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال های 1380 و1390 استفاده شد تا با بکارگیری دو مدل اقتصاد پایه و تغییر- سهم، به بررسی علل رشد متناسب یا نامتناسب شاغلان استان لرستان نسبت به کل کشور (اقتصاد مرجع) و همچنین تشخیص بخش های دارای مزیت نسبی و قدرت رقابتی استان بپردازیم. نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده نامتناسب بودن وضعیت رشد شاغلان استان لرستان نسبت به شاغلان کشور در دوره مورد بررسی است، به طوری که مدل تحلیل تغییر- سهم، علت این عدم تناسب را تغییرات رقابتی و ساختاری منفی بیان می کند. همچنین نتایج حاصل از بکارگیری ضریب نسبت مکانی، بیانگر پایه ای بودن بخش کشاورزی با ضریب81/1 و غیرپایه ای بودن بخش های صنعت و خدمات با ضرایب 79/0 و 85/0، طی دوره مورد بررسی است و به عنوان یک توصیه سیاستی می توان نتیجه گرفت که حرکت بخش کشاورزی استان در جهت مزیت نسبی کشور و حرکت بخش های صنعت و خدمات برخلاف جهت مزیت نسبی کشور طی دوره بررسی بوده است.
دانش بومی پدافند (دفاع) غیرعامل در معماری و شهرسازی دوره های تاریخی ایران و نمونه های تکامل یافته این تجربه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفاع شامل دو وجه عامل و غیرعامل بوده که نوع اول مرتبط با سلاح های جنگی و نوع دوم، مجموعه تمهیداتی است که آسیب پذیری مجتمع های زیستی را در مقابل تهاجم به حداقل می رساند. محدوده این پژوهش بررسی پدافندغیرعامل در گذشته تاریخی ایران را در برگرفته و هدف از این نوشتار، نشان دادن چگونگی اجرای این تمهیدات در گذشته تاریخی ایران و در برخی موارد، چگونگی بهره گیری روش های نوین جنگی از این ایده هاست. دانش بومی در هر حیطه، به راه حل های تجربی انسان برای حل مسائل بر پایه آموزه هایی از گذشتگان گفته می شود که در هر محیطی با توجه به شرایط ویژه آن، می تواند متفاوت باشد. در حوزه دفاع نیز با وجود بهره گیری جنگ های امروزی از سلاح های مدرن، بسیاری از ایده های گذشتگان قابل ارتقا و استفاده است.
برای نیل به هدف مذکور الزامات معماری پدافندغیرعامل تبیین شده و ریشه های آن در گذشته ایران بررسی می گردد و در مواردی نوع الگو برداری کشورهای دیگر از روش ها و ریشه های گذشته بررسی شده است که این مورد در واقع کاربرد عملی این پژوهش است. ماحصل این ریشه یابی کمک به بومی نمودن مبحث دفاع غیرعامل و استفاده از تجربیات پیشین در طرح-های آمایش دفاعی کلان است.
ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی – فیزیکی شهرها در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)
حوزههای تخصصی:
شهرهای امروزی در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد ازجمله نوع مکان گزینی، توسعه فیزیکی نامناسب، عدم رعایت استانداردهای لازم همواره در معرض خطرات ناشی از بلایای طبیعی قرار دارند. یکی از این خطرات که بسیاری از شهرهای جهان ازجمله کشور ما را تهدید می کند، زمین لرزه است. ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیا محسوب می شود و شهرهای آن در رابطه با این پدیده طبیعی خسارت های مالی و جانی زیادی را متحمل شده است. استان آذربایجان غربی نیز بدلیل مجاورت با گسل های فعالی چون گسل شمال تبریز، پیرانشهر- سلماس، سد مهاباد و گسل های فعال در کشور ترکیه از این قاعده مستثنی نمی باشد. پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی - فیزیکی شهرستان ها استان آذربایجان غربی در برابر زلزله های احتمالی است. برای ارزیابی و رتبه بندی شدت آسیب پذیری از مدل TOPSIS و GIS استفاده شده است. میزان آسیب پذیری اجتماعی شهرستان ها در پنج گروه شامل پهنه های آسیب پذیر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تقسیم شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان ارومیه با میزان تاپسیس87/0از آسیب پذیری خیلی کمی در برابر زلزله به عنوان مرکز استان برخوردار می باشد و شهرستان های اشنویه، تکاب، پلدشت و چالدران در معرض آسیب پذیری خیلی زیاد با میزان تاپسیس13/0 قرار دارند.
تحلیلی بر پدیده دستفروشی در شهر و تاثیرات آن در حجم ترافیک پیاده و سواره شهری (مطالعه موردی شهر لنگرود)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مدیریت مدیریت دولتی مدیریت شهری جامعه شناسی شهری و آسیب شناسی شهری
- حوزههای تخصصی مدیریت مدیریت دولتی مدیریت شهری مدیریت ترافیک
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای اقتصادی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی شهری
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری حمل و نقل شهری
امروزه پدیده دستفروشی که از جمله مشاغل بخش غیررسمی شهر می باشد، پدیده ای شناخته شده و در عین حال پیچیده به نظر می رسد. گذشته از مسائل و مشکلات به وجود آمده توسط دستفروشان، این دسته از فروشندگان فرصت های ارزشمندی را نیز برای شهر و شهروندان مهیا می سازند. ایجاد اشتغال هرچند موقت برای افراد بیکار جامعه و به تبع آن کاهش انحرافات اجتماعی، کاستن فشار اقتصادی بر اقشار کم درآمد جامعه و ... نمونه هایی از این فرصت ها می باشند. اما مهم ترین مسئله ای که بسیاری از شهرها در این رابطه با آن مواجه هستند، مشکل حضور دستفروشان در پیاده روهای مراکز شهرهاست که موجبات ترافیک پیاده و سواره و ازدحام جمعیت در بخش مرکزی شهر را فراهم می نمایند. از همین رو در بسیاری از شهرها - از جمله شهر لنگرود - مکان هایی ویژه در قالب طرح های ساماندهی دستفروشان شهری جهت حضور این دسته از فروشندگان در نظر گرفته شده است. این تحقیق به دنبال آن است که علاوه بر برررسی پدیده دستفروشی در شهر، تأثیرات حضور یا عدم حضور دستفروشان در شهر را بر ترافیک پیاده و سواره شهری مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. برای بررسی روابط بین متغیرهای مورد مطالعه نیز از آزمون های همبستگی پیرسون و همبستگی جزیی استفاده شده است. نتایج این تحقیق حکایت از رابطه همبستگی مستقیم بین تعداد دستفروشان در مرکز شهر و حجم ترافیک پیاده و سواره در مرکز شهر و نیز رابطه همبستگی مستقیم بین تعداد دستفروشان در بازارهای حاشیه شهر و حجم ترافیک پیاده و سواره در حاشیه شهر و از سوی دیگر رابطه همبستگی معکوس میان تعداد دستفروشان در بازارهای حاشیه شهر و حجم ترافیک پیاده در مرکز شهر و درنهایت عدم رابطه همبستگی معنادار بین تعداد دستفروشان در بازارهای حاشیه شهر و حجم ترافیک سواره در مرکز شهر دارد.
بررسی رضایتمندی سکونتی در شهر همدان و تعیین کننده های جامعه شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داشتن مسکن و سرپناه مناسب و مطلوب، جزء حقوق اساسی هر انسانی است. به دلیل نقش و کارکردهای متنوع مسکن، رضایت از آن، متغیر چندبعدی و پیچیده ای است که شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی واحدهای سکونتی و محله های احاطه کنندة آن ها می شود. نارضایتی از مسکن، بر کارایی و عملکرد اجتماعی افراد در همة عرصه ها تأثیر شایان توجهی دارد. از سوی دیگر، به دلیل تحول های سریع شهری و تغییر در کمیت و کیفیت مسکن در سالیان اخیر، مطالعة آن بسیار ضروری است. در این پژوهش، رضایتمندی سکونتی و عوامل مؤثر بر آن در شهر همدان- که قیمت و مسائل زمین و مسکن در آن شاهد تغییرات شگرفی بوده- با استفاده از نظریة سرمایة اجتماعی جین جیکوبز، مدل نظام مند کاساردا و جانویتز و... مطالعه شده است. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعة آماری آن، شامل تمامی واحدهای مسکونی شهر همدان (خانه های ویلایی و آپارتمانی) است که از این تعداد، 384 خانوار ساکن در مناطق مختلف شهر، از طریق روش نمونه گیری خوشه ای و به روش پرسشنامه ای مطالعه شدند. یافته ها نشان داد که رضایت ساکنان شهر همدان از مسکن، در سطح متوسط است و مدت اقامت و روابط همسایگی نیز بر رضایت از مسکن تأثیر می گذارد. همچنین براساس نتایج، تفاوتی میان میزان رضایت از مسکن ساکنان خانه های آپارتمانی و ویلایی وجود ندارد. درپایان براساس یافته ها، پیشنهادهایی از جمله اصلاح قانون مالک و مستأجر با هدف جلوگیری از سیالیت زیاد ساکنان محله ها به ویژه در محله های فرودست شهری (بافت های قدیمی و حاشیه ها)، مشارکت مردم در امور محله، نظارت بیشتر سازمان نظام مهندسی بر سیما و منظر ساخت وسازها و... ارائه می شود.
درآمدی بر مفاهیم ""بالاشهر"" و ""پایین شهر"" با تأکید بر حوزه های معنایی و تحلیل محتوای نگرش های مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به شهر، می توان نمود اختلافات طبقاتی، شکاف های اقشار مختلف جامعه، نابرابری ها و تفاوت های اجتماعی-اقتصادی، فاصله بین دهک های اقتصادی و مسایلی از این دست را در تمام اجزای آن از مردم و فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها گرفته تا کالبد آن مشاهده کرد. مفاهیمی همچون بالا و پایین، شمال و جنوب شهر، این طرف و آن طرف رودخانه و ... هم مولود و هم مولد مسایل یاد شده اند که خود به مشکلاتی بزرگ در شهر و زندگی شهری بدل شده اند. این مفاهیم واژگانی آشنا در ادبیات روزمره مردم و مسئولین است؛ از نشانه ای برای بیان پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد تا موضوعی برای وعده و وعید. با این وجود، تاکنون در ادبیات علمی شهرسازی ایران به مفهوم شناسی این پدیده پرداخته نشده است. این پژوهش تلاشی است برای تحلیل محتوای مفاهیم بالاشهر و پایین شهر از جنبه های مختلف و سازمان دهی چارچوبی نظری و مبنایی برای تحقیقات آینده. بر این مبنا، پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از این که ""مفهوم بالاشهر و پایین شهر در حوزه معنایی زبان فارسی چیست؟"" و ""چه چیزی بالاشهر و پایین شهر را در ذهن مردم می سازد؟"".
برای نیل به اهداف تحقیق، سعی شد تا با دیدی همه جانبه نگر، به واکاوی این مفاهیم پرداخته شده و از پوسته های رویین و سطحی تا لایه های زیرین و عمقی آن شکافته شود. بنابراین با تکیه بر نظریات زبان شناسی پدیدارشناسانه، دو مقوله برای این بررسی در نظر گرفته شد؛ یکی «عناصر مفهومی» سازنده معنا و دیگری «معیارها»ی سازنده آن از دیدگاه مردم. در بررسی مفاهیم، چهار جنبه واژه شناسی، اصطلاح شناسی، استعاره شناسی و اسطوره شناسی، مورد توجه قرار گرفت. به منظور شناسایی عوامل و زمینه های مؤثر بر شکل گیری مفاهیم بالاشهر و پایین شهر از منظر مردم، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. اطلاعات این قسمت، از طریق مصاحبه شفاهی در شهر اصفهان، جمع آوری و از طریق تداعی معنا، تحلیل شدند.
نتایج بررسی بخش «عناصر مفهومی»، نشان داد که مفهوم محوری و درونی واژگان بالا و پایین در زبان فارسی، نوعی ارزش گذاری برای بیان انواع مقام ها و منزلت هاست. همچنین در بخش «معیارها»ی سازنده، با تحلیل محتوای نگرش های مردم، دو دیدگاه کلی تفکیک شد؛ یکی آن که وجه تمایز بالاشهر و پایین شهر را ناشی از عوامل محیطی می داند و دیگری، این تفاوت را از طریق معیارهای غیرمحیطی و مربوط به مردم محیط می داند. نتایج نشان داد که مردم برای تشخیص بالاشهر و پایین شهر، اغلب به معیارهایی اشاره می کنند که آنها را کمتر می توان به محیط نسبت داد.
بنابراین مفهوم بالاشهر و پایین شهر در تناظر با ارزش ها، مفهومی کاملاً نسبی است و یک تعریف ثابت از متغیرها و معیارها، نمی تواند همواره بر آن دلالت کند. این پژوهش، تلاش می کند تا از رهگذر بیان سیستمی و شامل «عناصر مفهومی» و «معیارها»، که در روابط متقابل با هم هستند، پدیده بالاشهر و پایین شهر را تشریح کند.
تخیل تهران: مطالعة «منظر ذهنی شهر» در سینمای دهة چهل و پنجاه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة این امر که سینمای ایران در دهة چهل و پنجاه خورشیدی به چه تخیلی در باب تهران دامن زده است از اهداف اصلی نگارش این مقاله به شمار می رود. این مطالعه از خلال تفسیر چهار فیلم که از تأثیرگذارترین فیلم های دو دهة مورد نظر در دو سر طیف عامه پسند (گنج قارون: سیامک یاسمی)، (خاطرخواه: امیر شروان) و نخبه گرا (خشت و آیینه: ابراهیم گلستان)، (رگبار: بهرام بیضایی) قرار می گیرند به انجام رسیده است. نتایج این تحلیل بیانگر این نکته است که هرچند سینمای عامه پسند و نخبه گرا در ظاهری متفاوت شهر را به تصویر کشیده اند، تحلیل این آثار نشان می دهد که هر دوی این فیلم ها که هرکدام یک جریان فکری غالب در زمانة خود را نمایندگی می کرده اند، نگاهی منفی به شهر داشته اند و تناقضات موجود در بطن آن را در وضعیتی حاد به نمایش می گذارند.
مفهوم پردازی اندیشه حق به شهر؛ در جستجوی مدلی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حق به شهر از مفاهیم جنجالی مطرح شده در دهة ۱۹۷۰ میلادی توسط فیلسوف فرانسوی، هنری لوفور است. این مفهوم در چند دهة گذشته توجه بسیاری از نظریه پردازان شهری را در جهان به خود جلب کرده و در عرصة عمل نیز منجر به شکل گیری جنبش های اجتماعی متعدد و صدور منشورهای قانونی شده است. لوفور شهر را به عنوان یک ساختار اجتماعی می دانست و اعتقاد داشت که تمام شهروندان نسبت به شهر دارای حق می باشند. هدف نوشتار حاضر درک صحیح مفهوم حق به شهر، انتقال آن به متخصصان حوزه مطالعات شهری و کوشش در جهت عملی نمودن این ایده است. این نوشتار سعی دارد تا با استفاده از چارچوب نظری ارائه شده توسط هنری لوفور و خوانش مصداق های عینی این مفهوم در قالب جنبش های شهری متعدد و منشورهای صادرشده، به بازشناخت و تحلیل مفهوم حق به شهر بپردازد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش شناسی کیفی است. شیوه های مورد استفاده در گردآوری و تحلیل اطلاعات نیز، سند گزینی و تحلیل تماتیک اسناد و دیدگاه های صاحب نظران انتخاب شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مفهوم حق به شهر، شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری است. از این رو مهم ترین مقولات پیش روی این مفهوم در خلق فضای شهری باکیفیت شامل حکمرانی شهری؛ شمول اجتماعی؛ تنوع فرهنگی در شهر و آزادی های اجتماعی و حق دسترسی به خدمات شهری برای تمامی ساکنان شهر است.
زندگی در مناطق مرزی: مطالعه پدیدار شناختی مرزنشینان شهر نوسود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزها به عنوان زمینه هایی برای کنش های انسانی، زندگی روزمره مردمان مناطق مرزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تجربیات ویژه ای را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای مردمان ساکن در این مناطق رقم زده اند. ادراک مفهوم مرز برای مردمان منطقه مرزی همراه با درگیری با چنین وضعیت هایی است و با توجه به این نوع تجربیات است که ادراک آن ها از زندگی شکل می گیرد. هدف این پژوهش این است تا با استفاده از پارادایم تحقیق پدیدارشناسی تفسیری به بررسی معانی و ادراکات مردمان شهر نوسود از زندگی در منطقه مرزی پرداخته و چگونگی زندگی مرزنشینی را در بیناذهنیت های آن ها بررسی کند. واحدهای نمونه در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند که پس از انتخاب 33 مصاحبه شونده، حجم نمونه به اشباع رسید. تکنیک گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه های عمیق-ساختارنیافته، مشاهده مشارکتی و یادداشت های میدانی بوده اند. در نهایت با استفاده از روش تحلیل داده ها بر مبنای طرح ون مانن، شش تم اصلی برای بیان تجارب زیسته مردمان منطقه مرزی شهر نوسود و نحوه معنایابی آنها، از داده ها بیرون کشیده شدند. تم های اصلی در این پژوهش شامل: «در مرکز سیکل دلهره و اضطراب بودن(به واسطه شرایط اضطراب زا احاطه شدن)»، «کنترل نداشتن بر اوضاع و احساس سردرگمی»، «از مرکز توجهات دور بودن(احساس فراموش شدگی)»،«درگیر بودن با نگرش های عمومی»،«استراتژی های سازگاری»، «تلاش برای فهم عوامل اثر گذار» می شوند.به طور کلی، یافته های این پژوهش بیانگر این است که تجربه زندگی مرزنشینی برای شرکت کنندگان در این پژوهش، از تفاوت های فرهنگی و زبانی که چالش ها، مشکلات و نگرانی ها را تشدید می کنند، الهام می گیرد. وارد شدن این عناصر در گستره معانی پاسخ گویان موجب می شوند تا مشکلات و نگرانی ها این امکان را پیدا کنند که در موقعیتی دیگر مطرح شوند. پاسخ گویان در تلاش برای فهم مشکلات و سختی های زندگی شان معنای جدیدی به آن ها می دهند و از این طریق روابطی را بین خود و دیگران شکل می دهند که در نهایت مرزهای هویت قومی آن ها را بازنمایی می کنند.
توصیف وضعیت تکدی گری در شهر تهران و پیشنهاد دو سناریو
حوزههای تخصصی:
یکی از شناخته شده ترین آسیب های اجتماعی که در اکثر جوامع با شدت کمتر یا بیشتر وجود دارد، تکدی گری است. آنچه تکدی گری را به موضوعی مهم در حیطه سیاستگذاری اجتماعی تبدیل می کند، نه تنها خود پدیده که پیامدهای آن مانند گسترش آسیب های فردی و اجتماعی، شکل گیری فضای اجتماعی ناامن، گسترش بی عدالتی اجتماعی و هدر رفتن بخشی از نیروی جامعه است. آمارها و اطلاعات موجود نشان می دهد تکدی گری در شهر تهران بعد از اعتیاد دومین آسیب اجتماعی است، از این رو پرداختن به این موضوع در جهت شناخت ابعاد مختلف آن و ارائه راهکارها و سیاست های مناسب حائز اهمیت است. در همین راستا هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت تکدی گری در شهر تهران و ارائه سیاست اجتماعی موثر است. روش تحقیق اسنادی و سناریونگاری بوده و با بهره گیری از مطالعات پیشین و آمار و اطلاعات موجود وضعیت تکدی گری، علل و عوامل تأثیرگذار و متولیان رسیدگی به این گروه آسیب دیده و در نهایت برنامه ها و فعالیت مدیریت شهری، تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت با توجه به مرور سیاستگذاری های فعلی و پیشین در مواجهه با پدیده تکدی گری و نیز با بهره گیری از رویکردهای نظری کلان وفاق و تضاد، برای انتخاب سیاست اجتماعی مناسب با روش سناریونگاری، دو سناریوی پیشنهادی عملگرا و آرمانگرا ارائه شده است که سناریوی عملگرا مرتبط با حوزه های نظری وفاق که بر سطوح فردی و خرد در شکل گیری پدیده تکدی گری تأکید دارد و سناریوی آرمانگرا در راستای حوزه نظری تضاد، در شکل گیری پدیده تکدی گری بیشتر نابرابری ها و ساختارهای کلان را دخیل می کند.
سبک های زندگی در سطح شهر تهران به کدام سو می روند؛ تمایز یا یکدستی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با حرکت از مفهوم «تمایز بوردیو» به شناسایی سبک های زندگی در تهران می پردازد. در این راستا، سؤال محوری: «سبک های زندگی در تهران از چه روندی پیروی می کنند: تمایز یا یکدستی؟» شکل گرفته است. در سنجش این امر، صور مادی و غیرمادی فرهنگ در نظر گرفته شده است. صور مادی، مواردی چون مصرف خوراک، پوشاک، خانه و صور غیرمادی مواردی چون تعاملات اجتماعی، هنر، ادبیات، موسیقی، شعرا و نویسندگان را در بر می گیرد. روش تحقیق، کمی و ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخت بود که در میان 300 پاسخ گوی ناهمگون از نظرِ؛ سن، جنس، میزان تحصیلات، شغل، محل سکونت و میزان درآمد، در سطح شهر تهران تکمیل شد. در این پژوهش از آمارهای توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که علی رغم ناهمگونی پاسخ گویان، وجه یکدستی بر وجه تمایز در سبک های زندگی در شهر تهران، غالب است.
ارزیابی اثربخشی گرافیک محیطی در ارتقای سطح فرهنگی جامعه با رویکرد ترغیب محور مطالعه موردی: ارتقای فرهنگ تفکیک پسماند بین دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ هر جامعه نشانه میزان رشد و تعالی معنوی آن جامعه است. بر همین اساس گرافیک محیطی به منزلة شاخه ای جدید از هنرهای کاربردی در کنار کاربردهای متنوعی که دارد، از طریق ایجاد ارتباط تصویری در فضاهای عمومی به ارتقای سطح نگرش افراد می پردازد. اما عوامل زیادی چون همزمانی احتمالی سایر رسانه های جمعی و همچنین مشکلات ارزیابی بازخوردها، موجب عدم اطمینان از میزان خالص اثربخشی این رسانة هنری در میان سایرین شده است. اما به راستی میزان اثربخشی گرافیک محیطی در کمک به ارتقای فرهنگ جامعه یا حل نمونه ای از یک مشکل فرهنگی، از نظر کمی چه مقدار است؟
پژوهش حاضر سعی کرده است از طریق روش های میدانی، ضمن محدود کردن سایر عوامل مؤثر بر رفتار(چون ترغیب، تشویق های کلامی و...) و با ارسال پیام تنها به گروه هدف، میزان تغییر رفتار آن ها را قبل و بعد از اجرای یک کمپین گرافیک محیطی با موضوع تبلیغ فرهنگی از نظرکمی ارزیابی کند. بر همین اساس شیوه نیمه آزمایشی با مطالعه موردی ارتقای فرهنگ تفکیک پسماند در بین دانش آموزان پایة چهارم، پنجم و ششم دبستان، مبنای کار شد. پس از انتخاب تصادفی نمونه آماری با 230 نفر دانش آموز و 14 نفر پرسنل، چند استند محیطی متناسب با موضوع، طراحی، اجرا و در مدرسه نصب شد. برای ارزیابی بازخوردها نیز از دو روش استفاده شد: 1. اندازه گیری حجم پسماندهای ریخته شده در سطل های بازیافت، قبل و بعد از نصب استندها (متغیر مستقل) بر مبنای شیوة سری های زمانی. 2. توزیع پرسش نامه قبل و بعد از نصب استندها (پیش آزمون و پس آزمون) برای ارزیابی میزان اثربخشی طرح بر متغیرهای وابستة آگاهی، ترغیب، بهبود رفتار و تناسب طرح.
نتایج پژوهش فوق علاوه بر اثبات اثر ترغیبی گرافیک محیطی در مسائل فرهنگی، نشان داد که حجم پسماندهای تفکیک شده بعد از اجرای این متغیر مستقل، با افزایش بیش از صددرصدی روبه رو بوده است. همچنین تحلیل پرسش نامة دانش آموزان و معلمان، در قالب نمودارهایی به نمایش در آمد که تغییرات معنا داری را در هر یک از متغیرها نشان می دهد.
بررسی تأثیر دینداری درونی و بیرونی بر انسجام ملی (مطالعه موردی: شهروندان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد انسجام ملی به عنوان یکی از ابعاد اصلی همبستگی اجتماعی، از جمله دغدغه های جدی کشورهای مستقل بوده و از مهم ترین فواید آن، برقراری امنیت ملی است که ارتباط عمیقی با چگونگی پیوند مردم با یکدیگر و مردم با حاکمیت، در قالب انسجام سازی درون یک کشور دارد. امروزه بازشناسی و بازسازی عوامل کانونی مؤلفه های پویا و پایدار «انسجام ملی»، یک ضرورت علمی و الزام پژوهشی است. در این راستا، یکی از عوامل تأثیر گذار بر انسجام ملی در ایران، میزان دینداری موجود در شهروندان جامعه است. این مقاله تلاش دارد ارتباط نظری بین دو مفهوم انسجام ملی و دینداری را در بین شهروندان شهر مشهد، واکاوی کند. پژوهش حاضر با تقسیم دینداری به دو نوع درونی و بیرونی و با استفاده از روش پیمایشی، نشان می دهدکه افزایش دینداری درونی باعث افزایش میزان انسجام ملی شهروندان می شود، این در حالی است که دینداری بیرونی رابطه معناداری با انسجام ملی ندارد.
تأثیر سرمایه ی فرهنگی و اجتماعی بر مشارکت شهروندان در تفکیک و جمع-آوری زباله های خانگی(نمونه مورد مطالعه شهروندان شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدیاد جمعیت و پیشرفت تکنولوژی و تغییر الگوی مصرف، تولید زباله ی حاصل از فعالیتهای بشر را افزایش داده است. تولید این مواد اثرات نامطلوبی بر محیط زیست دارد. مسلماً تفکیک زباله ها می تواند از ضررهای زیست محیطی و بهداشتی آن بکاهد، به همین دلیل پژوهش حاضر ضمن سنجش میزان مشارکت خانوارهای شهر ارومیه در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی، به تأثیر سرمایه فرهنگی و اجتماعی بر آن پرداخته است. روش این پژوهش، پیمایشی و اطلاعات آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شده است. جامعه ی آماری، شامل خانوارهای ساکن شهر ارومیه است که از بین آنها، 612 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات لازم توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد بین سرمایه ی اجتماعی در مجموع و ابعاد آن (احساس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد نهادی) با میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی در سطح اطمینان 99 % (r=0/401) و سرمایه ی فرهنگی در مجموع و ابعاد آن (بعد ذهنی و عینی) با میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی در سطح اطمینان 99% (r=0/334) رابطه معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد در مجموع، ابعاد احساس تعلق اجتماعی و اعتماد نهادی و انسجام اجتماعی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد ذهنی و عینی سرمایه ی فرهنگی توان پیش بینی میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی را داشتند. این متغیرها 9/23 درصد از واریانس متغیر میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی را تبیین نمودند.
شهر و روابط اجتماعی: بررسی ارتباط میان میزان انزوای اجتماعی و سطح حمایتی اجتماعی دریافتی با میزان تجربه ی احساس تنهایی (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله آسیب های مخدوش کننده ی ایده ی روابط اجتماعی، پدیده ی انزوای اجتماعی و کاهش حمایت اجتماعی ناشی از سیّالیت و تضعیف پیوند های اجتماعی در جامعه ی مدرن است که به نوبه ی خود، شیوع و توسعه ی پدیده ی احساس تنهایی را به همراه دارد بنابراین مطالعه ی حاضر برای بررسی ارتباط میان میزان انزوای اجتماعی و سطح حمایتی اجتماعی دریافتی با میزان تجربه ی احساس تنهایی هدف گذاری شده است. حجم نمونه ی مورد بررسی که دربرگیرنده ی شهروندان 18+ سال کلانشهر تهران است که به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته اند. پاسخگویان مورد مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شده و مقیاس های به کار گرفته شده از اعتبار و پایایی مطلوبی برخوردار هستند. توصیف داده ها به وسیله ی نرم افزار spss16 نشان می دهد که میانگین متغیرهای انزوای اجتماعی، حمایت اجتماعی و احساس تنهایی در حجم نمونه به ترتیب عبارتند از: 94/62 ، 60/61 و 13/36 (100). تحلیل های آماری نیز بیانگر آن هستند که رابطه ای معنادار و منفی میان میزان انزوای اجتماعی و سطح حمایت اجتماعی دریافتی و میان سطح حمایت اجتماعی دریافتی و میزان تجربه ی احساس تنهایی وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهند که با افزایش میزان انزوای اجتماعی عینی، بر سطوح تجربه ی احساس تنهایی ذهنی افزوده می گردد و نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره ی عوامل مؤثر بر احساس تنهایی نیز بیانگر آن است که متغیر روابط خانوادگی بیشترین تأثیر مستقیم را بر احساس تنهایی بر جای می گذارد.
ارزیابی م ؤ لفه های کالبدی فضاهای عمومی و تأثیر آن در احساس امنیت اجتماعی شهروندان بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش نموده است که با شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر ویژگی های محیطی و تأثیر آن در امنیت اجتماعی، به بررسی آن در فضاهای عمومی پارک و خیابان های پرتراکم شهر بابلسر بپردازد. روش تحقیق از نوع تحلیلی- تبیینی است و به منظور دستیابی به نتایج دقیق تر، با استفاده از شاخص های ترکیبی و در قالب پرسشنامه، دیدگاه کاربران منتخب در دو فضای مطالعه شده (پارک ها و خیابان های پرتراکم) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات پرسشنامه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد پردازش قرارگرفت و از آزمون هایی نظیر آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیراستفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که فضاهای مورد مطالعه در معرض تهدید عواملی چون: ازدحام، فرم فضا، آلودگی بصری، آلودگی نور و آلودگی محیطی نیستند. همچنین، رابطه مستقیم و معناداری میان مؤلفه های محیطی و امنیت اجتماعی وجود دارد، در عین حال نتایج تحلیل مسیر هم نشان می دهد که عوامل محیطی (29/.) و پس از آن نور (283/0) بیشترین تأثیر را در ارتقاء احساس امنیت اجتماعی فضاهای عمومی شهر دارند.
سنجش وضعیت شاخص های کیفیت زندگی در شهر اهواز با استفاده از نرم افزار VISUAL PROMETHEE (مطالعه موردی: منطقه 4)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی به نوعی بیانگر وضعیت سکونت افراد در یک شهر یا فضای زیستی است. کیفیت زندگی یکی از مهم ترین مسایل پیش روی جهان امروز و از مباحث اساسی در تکوین سیاست گذاری اجتماعی محسوب می شود که موضوعاتی چون رفاه، ارتقای کیفیت زندگی سلامت محور، رفع نیازهای اساسی، زندگی رو به رشد و رضایت بخش، نوع دوستی و از خود گذشتگی در میان جماعات را در بر می گیرد. هدف از انجام این پژوهش رتبه بندی نواحی 5 گانه منطقه 4 شهر اهواز از نظر کیفیت زندگی است. ماهیت و نوع تحقیق نظری – کاربردی و روش مطالعه از نوع توصیفی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه خانوارهای ساکن در منطقه 4 شهر اهواز تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 321 نفر تعیین گردیده است. پس از تحلیل داده های پرسشنامه ها در نرم افزار Spss از روش PROMETHEE جهت رتبه بندی نواحی استفاده گردیده است. در نهایت نتایج حاصل از رتبه بندی نواحی به صورت نقشه از طریق نرم افزار Arc / GIS ترسیم گردیده است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که ناحیه دو دارای بیشترین جریان خالص و مثبت، در نتیجه دارای اولویت اول است. ناحیه سه با کمترین میزان در اولویت آخر قرار گرفته است. ناحیه چهار در سطحی پایین تر از ناحیه دو، در اولویت دوم قرار دارد. نواحی سه و پنج نیز در میان این نواحی جای می گیرند و مرتبه سوم و چهارم را به خود اختصاص داده اند.