علیرضا ماردپور

علیرضا ماردپور

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

اثربخشی طرح واره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ‏دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی تمایزیافتگی خود ذهنی سازی حساسیت به طرد طرحواره درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۱۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر شیراز در سال 1401 انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز تشکیل دادند که از بین آنها، 50 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، ذهنی سازی (فوناگی، 1991) و حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996) بودند.یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرح واره درمانی بر تمایزیافتگی خود و مولفه های (واکنش پذیری عاطفی، جایگاه من، عدم گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران) در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرح واره درمانی بر ذهنی سازی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر حساسیت به طرد در افراد مبتلا به اختلل شخصیت مرزی تاثیر دارد. بدین صورت که این درمان توانسته تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش و ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد را کاهش دهدنتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت افزایش تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی و کاهش ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
۲۲.

مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: بسته بومی بخشش ادبیات فارسی بخشش درمانی ورثینگتون ایمنی هیجانی خودکشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۳۶
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود و حجم نمونه شامل 90 نفر که به-صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش(بخشش درمانی ورثینگتون)، 30 نفر در گروه آزمایش (بخشش درمانی بومی محقق ساخته)، و 30 نفر در گروه گواه، و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش بخشش درمانی ورثینگتون برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه های آزمایش(در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده کیسی(2007) و پرسشنامه 20 سؤالی ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) بود. یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی وجود داشت (P<0.05). نتیجه گیری: بین میزان تأثیرگذاری دو روش بخشش درمانی ورثینگتون و بسته بومی محقق ساخته بر ناگویی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تفاوت معناداری وجود نداشت.
۲۳.

نقش سرمایه روانشناختی و عمل به باورهای مذهبی در پیش بینی استرس ادراک شده در دانشجویان دانشگاه آزاد کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه روانشناختی عمل به باورهای مذهبی استرس ادراک شده دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۴۷
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش سرمایه روان شناختی و عمل به باورهای مذهبی در پیش بینی استرس ادراک شده در دانشجویان دانشگاه آزاد کاشان است. روش: روش پژوهش ازنوع هم بستگی با طرح رگرسیون است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل درسه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد ودکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان (۴۱۰۰ نفر) درسال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. تعداد افراد گروه نمونه ۳۰۰ نفر در نظر گرفته شد. جهت انجام پژوهش از پرسش نامه های، مقیاس تنیدگی ادراک شده کوهن وهمکاران (1983)، سرمایه روان شناختی لوتانز (۲۰۰۷)، پرسش نامه عمل به باورهای دینی (معبد) گلزاری (13۷۹)، استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش های آماری ضریب هم بستگی و رگرسیون در نرم افزار اس پی اس اس 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادکه استرس ادراک شده را می توان ازطریق سرمایه روان شناختی، عمل به باورهای مذهبی را پیش بینی کرد. سرمایه روان شناختی عمل به باورهای مذهبی توانستند 58/0 استرس ادراک شده را پیش بینی کنند (05/0 P<). نتایج حاکی از آن است که استرس ادراک شده را می توان براساس سرمایه روان شناختی به طور معناداری پیش بینی کرد. هم چنین استرس ادراک شده را براساس عمل به باورهای مذهبی می توان به طور معناداری پیش بینی کرد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت سرمایه روان شناختی وعمل به باورهای مذهبی نقش به سزایی در استرس ادراک شده در دانشجویان دارد. سرمایه روان شناختی بالا وتقویت باورهای مذهبی موجب کاهش استرس می شود. از این رو، بادرنظرگرفتن این یافته اجرای برنامه ها و طرح های آموزشی جهت مدیریت بر استرس در دانشجویان توصیه می شود.
۲۴.

مقایسه اثربخشی خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل بر بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده درمانی ساختاری درمان تحلیل رفتار متقابل بی رمقی زناشویی نارضایتی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل بر بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زنا شویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین دارای نارضایتی زناشویی شهرستان شیراز در تابستان و پاییز سال 1402 بودند. سپس تعداد 150 زوج دارای نارضایتی زناشویی (بر اساس نقطه برش 104 و کمتر در پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که از بین 150 زوج مورد بررسی تعداد 60 زوج واجد شرایط به صورت تصادفی ساده در سه گروه شامل گروه آزمایشی خانواده درمانی ساختاری (20 زوج)، درمان تحلیل رفتار متقابل (20 زوج) و گروه کنترل (20 زوج) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش اول تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای خانواده درمانی ساختاری و گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات درمانی، مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد از اتمام جلسات درمانی، مرحله پیگیری بر روی هر سه گروه اجرا شد. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فاورز و السون (1989) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. پس از اتمام جلسات درمانی، مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد از اتمام جلسات درمانی، مرحله پیگیری بر روی هر سه گروه اجرا شد. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فاورز و السون (1989) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر بی رمقی جسمی (F=22/410 ،sig=0/001)، بی رمقی عاطفی (F=4/736 ،sig=0/001)، بی رمقی روانشناختی (F=6/508 ،sig=0/001) و نمره کل بی رمقی زناشویی (F=18/636 ،sig=0/001) داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خانواده درمانی ساختاری اثربخشی بیشتری نسبت به درمان تحلیل رفتار متقابل بر کاهش بی رمقی زناشویی دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل می توانند به عنوان شیوه های درمانی مناسب برای کاهش بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زناشویی در مراکز مشاوره خانواده به کار برده شوند و تقدم استفاده در کاهش بی رمقی زناشویی زوجین اینکه نشانه مشکل زناشویی زوجین زمانی که در بافت الگوی تعاملی خانواده ارزیابی شود بهتر قابل درک است، با خانواده درمانی ساختاری است.
۲۵.

Investigating the Effect of Narcissistic Tendencies on Marital Relationship Stability and the Mediating Role of Emotional Maturity in Couples(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Narcissistic tendencies Marital relationship stability Emotional maturity Structural Equation Modeling

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۷
Objective: The present study aimed to investigate the effect of narcissistic tendencies on marital relationship stability and examine the mediating role of emotional maturity in couples. Methods and Materials: This study employed a descriptive-correlational design and was conducted among married couples residing in Chaharmahal and Bakhtiari Province, Iran. A total of 384 couples were selected using multistage cluster sampling. Inclusion criteria included at least two years of marital experience and no history of severe psychological disorders. Data were collected using three standardized instruments: the Marital Instability Index (MII), the Narcissistic Personality Inventory (NPI), and the Emotional Maturity Scale (EMS). The psychometric properties of these tools were confirmed through Cronbach’s alpha and split-half reliability. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation, and structural equation modeling (SEM) via SPSS and AMOS software. Bootstrapping was also employed to test the mediating effect. Findings: The results revealed that narcissistic tendencies were significantly and negatively associated with marital relationship stability (β = -0.32, p < .001). Emotional maturity was found to have a significant positive effect on marital stability (β = 0.43, p < .001) and a significant negative relationship with narcissistic tendencies (β = -0.38, p < .001). Importantly, emotional maturity partially mediated the relationship between narcissistic tendencies and marital stability (indirect effect β = -0.16, p < .01), and the total effect of narcissism on marital instability was substantial (β = -0.48, p < .001). The proposed model demonstrated a good fit to the data with acceptable fit indices. Conclusion: The findings suggest that narcissistic traits undermine marital stability directly and indirectly by reducing emotional maturity. Emotional maturity serves as a protective factor that enhances relational resilience. These results highlight the importance of addressing emotional development and personality traits in marital counseling and relationship education.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان