علیرضا کلدی

علیرضا کلدی

مدرک تحصیلی: استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۶۸ مورد از کل ۶۸ مورد.
۶۱.

مؤلفه های اثرگذار بر شکاف نسلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه چهار شهر تهران از منظر والدین و معلمان (با تأکید بر تربیت دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکاف نسلی تعدد مراجع هویت بخش دینی کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی فهم محافظه-کارانه ارزش ها تربیت دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۵۴
هدف: مطالعه حاضر با هدف کشف مولفه های اثرگذار بر شکاف نسلی در بین دانش آموزان منطقه چهار شهر تهران انجام شده است. روش: جامعه مورد مطالعه کلیه والدین و معلمان دانش آموزان منطقه چهار شهر تهران بودند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری 23 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تکنیک تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که «سیال و مجازی شدن تفکر/یادگیری، تعدد مراجع هویت بخش دینی/تربیتی، کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی، ضعف انتقال ارزش های شناختی/مهارتی دین، فهم ایستا و محافظه کارانه ارزش ها، دین گریزی و ضعف باورهای دینی، ضعف در بازپیوندسازی خود با ارزش های خانوادگی» از مولفه هایی هستند که منجر به شکاف نسلی در بین دانش آموزان مورد مطالعه می شوند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که فهم ایستای دانش آموزان از ارزش ها به مثابه مهمترین عامل درونی و ضعف در انتقال ارزش های دینی/تربیتی به عنوان مهمترین عامل برونی منجربه بروز شکاف نسلی در بین آنها شده است. لذا، باید با طراحی مطلوب ابزارهای نرم آموزشی، انتقال ارزش های شناختی/مهارتی دین را در جهت کاهش این شکاف بکار گرفت. واژگان کلیدی: شکاف نسلی، تعدد مراجع هویت بخش دینی، کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی، فهم محافظه کارانه ارزش ها.
۶۲.

تبیین جامعه شناختی تغییرات اجتماعی حاصل شده در سرمایه اجتماعی کارکنان ستادی سازمان تأمین اجتماعی و رفاه ذهنی آن ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی رفاه ذهنی سازمان تامین اجتماعی کارکنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۴۲
در مقاله حاضر رابطه میان سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی کارکنان ستادی سازمان تأمین اجتماعی تبیین شد. روش تحقیق پیمایشی و 291 نفر از کارکنان در سال 1396 به روش نمونهگیری طبقه ای- نسبتی با فرمول کوکران انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته با اعتبار محتوایی و پایایی 0/95 رفاه ذهنی و 0/91 سرمایه اجتماعی انجام شد. در تدوین چارچوب نظری رفاه ذهنی از نظریه کیفیت زندگی فیلیپس و نظریه شادی سلیگمن و دینر و برای سرمایه اجتماعی از نظریه بوردیو و پاکستون در ابعاد ذهنی و عینی استفاده شد. نتایج رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر نشان داد؛ شاخص های سرمایه اجتماعی به میزان 39 درصد رفاه ذهنی کارکنان را تبیین می کنند که بیش ترین سهم را اعتماد اجتماعی با 0/4 = β و پس از آن انسجام اجتماعی با 0/35 = β و تعهدات اجتماعی با 0/25 = β و مشارکت و تعاملات اجتماعی با 0/185 = β داشته اند. آگاهی اجتماعی با 0/064 = β کم اثرترین مؤلفه سرمایه اجتماعی در تبیین رفاه ذهنی کارکنان بود.
۶۳.

الگوی توزیع قدرت در خانواده و طبقه اجتماعی زنان متأهل شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: الگوی تصمیم گیری الگوی توزیع قدرت طبقه اجتماعی فرصتهای زندگی منابع ارزشمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۶۳
مقدمه: آنتونی گیدنز در رابطه با اقتدار مذاکره شده در خانواده عقیده دارد «توسعه این نوع دموکراسی، دلالتهای مهمی برای پیشبرد دموکراسی همگانی دارد». دستیابی به جامعه سالم، در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط به داشتن رابطه های مطلوب اعضاء آن با یکدیگر است. ازاین رو سالم سازی روابط در خانواده، اثرات مثبتی جهت ایجاد رفاه انسانی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. پژوهش حاضر به بررسی رابطه الگوی توزیع قدرت در خانواده و طبقه اجتماعی زنان جهت داشتن خانواده و جامعه سالم می پردازد. روش: روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری را زنان متأهل مناطق 1 و 19 شهر تهران تشکیل می دهند. داده های تحقیق با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای سهمیه ای از 383 نفر جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که 46 درصد از خانواده های معاصر، توزیع قدرت متقارن و 54 درصد از خانواده ها، توزیع قدرت نامتقارن مردمحور را تجربه می کنند. با بالارفتن طبقه اجتماعی زنان، افزایش مالکیت منابع ارزشمند و دستیابی به فرصتهای زندگی، توزیع قدرت در خانواده متقارن تر می شود؛ چنانچه زنان جامعه از منابع ارزشمندی چون تحصیلات، اشتغال، دارایی و درآمد برخوردار باشند و به فرصتهای زندگی زناشویی همانند ازدواج موفق، بهداشت و... دسترسی داشته باشند، توزیع قدرت در خانواده متقارن تر و دموکراتیک تر خواهد بود. بحث: قدرت در خانواده معاصر، نیازمند توزیع متقارن تر و عادلانه تری است. در بسیاری از خانواده های معاصر، اعمال تصمیمات از راه اجبار و خشونت صورت می پذیرد. بنیان های ارزشی و هنجاری جامعه در رابطه با توزیع قدرت در خانواده معاصر و طبقه اجتماعی زنان جامعه، نیاز به بازنگری و نوسازی دارد. به جاست تا مدیران و مسؤولین جامعه در راستای داشتن خانواده های سالم و جامعه سالم و به منظور توانمندسازی زنان جامعه به عنوان نیمی از پیکره اجتماع، سیاست هایی اتخاذ کنند.
۶۴.

رابطه سرمایه اجتماعی با ارزشهای معطوف به توسعه زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ارزش اجتماعی توسعه سرمایه اجتماعی جهانی گرایی عام گرایی علمگرایی و عقلانیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۸۳
Intorduction: The aim of this study is to analyze the relation between social capital and those values which sociologists prescribe for the development of societies. Considering the fact that values have their roots in social macro structure, and regarding the appearance of women public sphere, the main research question is that, do woman's modern values differ across diverse social capital. Therefore, this research has striven to explain the effect of women's social capital on their values orientation. Method: The research is a survey questionnaires were given to 504, 15-45 women in Shiraz. For this purpose 342 students were chosen from different field of study by random sampling. The questioner has face construct validity and reliability credits. Cronbach's Alpha is applied to assess reliability. To improvement of construct validity Factor analysis is applied. Findings: Social capital has a significant relation with globalism, universalism, rationality and desire to gain knowledge. Conclusion: social capital that always had been missed in development procedure has a significant relation with development related values. In other words it has a determining effect on improvement of women’s cognition about development related values.
۶۵.

تحلیل جامعه شناختی تلفیق دانش بومی و نوین (در مدیریت مشارکتی) در احیاء، حفظ، نگهداری و بهره برداری از منابع طبیعی (مورد مطالعه، ایل ممسنی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش بومی دانش نوین مدیریت مشارکتی سنتی مدیریت مشارکتی پایدار مرتع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۹۶
این مقاله ضمن بررسی دانش بومی و نوین در خصوص مدیریت مشارکتی سنتی بهره برداری از مرتع در ایل ممسنی فارس، به بررسی تغییرات ایجاد شده بر اثر اجرای برنامه شبه مدرنیزم دولتی پرداخته است. در این مقاله از روش گراندد تئوری و تکنیک هایی ارزیابی مشارکتی روستایی، مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده و قدم زدن در میدان و بحث گروهی استفاده گردیده و پس از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در میدان از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با انتخاب طبقه مرکزی «مدیریت مشارکتی پایدار مرتع»، اقدام به تهیه یک مدل پیشنهادی تلفیق دانش بومی و نوین (در مدیریت مشارکتی) در حفظ، بهره برداری، اصلاح و توسعه منابع طبیعی (مرتع) برای دست یابی به یک روش بهینه در جهت احیا و توسعه بخشی از منابع طبیعی تجدید شونده نموده است تا با بکارگیری این روش بخشی از تغییرات ناخواسته که توسط شبه مدرنیزم دولتی ارایه شده در این عرصه که با زندگی مردم سنخیتی نداشت و آثار زیانباری را به همراه داشته است، را احیا کرده و از تخریب بیشتر این منابع جلوگیری گردد.
۶۶.

تدوین مدل مفهومی توانمندسازی زنان روستایی با استفاده از نظریه داده بنیان (مورد مطالعه: دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
این مقاله ضمن بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی در دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی، به بررسی نقش این زنان در ارتباط با توسعه محلی می پردازد. در این مقاله از روش گراندد تئوری و تکنیک های ارزیابی مشارکتی روستایی، مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده و قدم زدن در میدان و بحث گروهی استفاده گردیده و با روش گلوله برفی نسبت به انتخاب نمونه های آماری تا مرحله اشباع نظری (در نفر بیست و پنجم) در داده ها پرداخته و پس از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در میدان از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با انتخاب مقوله مرکزی "توانمندسازی زنان روستایی"، اقدام به استخراج نظریه ای براساس داده های گردآوری شده از میدان پژوهش نموده است. سپس با توجه به تجزیه و تحلیل داده های خام گردآوری شده از میدان پژوهش، بر اساس اصول حاکم بر روش گراندد تئوری یعنی رویه های تحلیل "سؤال کردن" و "مقایسه نمودن"، مفاهیم از دل داده های خام گردآوری شده از میدان تحقیق، استخراج گردید. سپس بر اساس همان روش، ابتدا در یک مرحله مقولات خرد از مفاهیم استخراج و در مرحله بعدی مقولات گسترده استخراج شده و سپس از طریق کدگذاری محوری سه مدل پارادایمی؛ پدیده عوامل فردی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی، پدیده عوامل اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی و پدیده عوامل اجتماعی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی، در راستای کدگذاری محوری ساخته شد و ضمن بیان روایت داستان مقوله محوری یا هسته ای "توانمندسازی زنان روستایی" در راستای کدگذاری انتخابی استخراج گردید و با توجه به عناصر تشکیل دهنده مقوله هسته ای، نظریه "توانمندسازی زنان روستایی به مثابه عاملی  برای توسعه محلی" از داده ها استخراج  و مدل مفهومی آن ترسیم گردید.
۶۷.

احساس امنیت اجتماعی زنان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن؛ شهر سنندج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: امنیت اجتماعی حمایت اجتماعی محل سکونت پوشش مناسب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۸۶
هدف: امنیت یکی از مولفه های اساسی رفاه اجتماعی است و زنان به عنوان سرمایه های انسانی هر جامعه، نقش مؤثری در پیشبرد تعالی و اهداف جامعه دارند. این مطالعه با هدف بررسی میزان احساس امنیت اجتماعی در زنان و عوامل مؤثر بر آن در شهر سنندج انجام شد. روش : این مطالعه توصیفی مقطعی در جمعیت زنان ۱۸ تا ۶۵ سال شهر سنندج انجام شد و ۲۵۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، تعقیبی توکی و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: رابطه معنی داری بین احساس امنیت اجتماعی زنان در شهر سنندج و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، پوشش مناسب، پایبندی مذهبی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی مشاهده نشد، اما رابطه معنی دار و مثبتی بین احساس امنیت اجتماعی زنان در شهر سنندج و حمایت اجتماعی (۰/۳۳۹=r) و محل سکونت (۰/۵۰۲=r) وجود داشت. این دو متغیر حدود ۳۰% واریانس متغیر وابسته احساس امنیت اجتماعی زنان در شهر سنندج را تبیین نمودند. بحث: مولفه های امنیت محل سکونت و حمایت اجتماعی بر احساس امنیت اجتماعی زنان شهر سنندج مؤثر هستند و وضعیت نامناسب اقتصادی، مزاحمت های خیابانی و همسرآزاری از مهم ترین دغدغه های بسیاری از زنان این شهر هستند.
۶۸.

موانع حق بر شهر معلولان جسمی - حرکتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهسازی فضای شهری تبعیض تخصیص فضا حق بر شهر معلولان جسمی حرکتی مناسب سازی زیرساخت ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
مقدمه: افراد دارای معلولیت به عنوان بزرگ ترین اقلیت جهانی با چالش های متعددی در زمینه دسترسی به حقوق برابر، به ویژه «حق بر شهر»، مواجه هستند. این مقاله با تمرکز بر شهر تهران، به بررسی موانع مختلفی که افراد دارای معلولیت در استفاده از فضاها و خدمات شهری با آن روبه رو هستند، می پردازد. موانع فیزیکی، مانند عدم مناسب سازی معابر، موانع اجتماعی نظیر نگرش های تبعیض آمیز و موانع اقتصادی و فرهنگی، این افراد را از بهره مندی کامل از حقوق شهروندی خود محروم می کنند. با مرور نظریات اجتماعی از جمله نظریه مدل اجتماعی معلولیت و مفهوم «حق بر شهر» هانری لوفور، این مقاله بر اهمیت طراحی فضاهای شهری عادلانه و مشارکت همه شهروندان، از جمله افراد معلول، در تصمیم گیری های شهری تأکید دارد. هدف اصلی، تبیین ضرورت ایجاد شهری فراگیر است که در آن تمامی شهروندان، فارغ از توانایی های جسمی، از حقوق و امکانات یکسان بهره مند شوند.مواد و روش هااین مقاله از یک رویکرد ترکیبی استفاده می کند و در دو مرحله به جمع آوری و تحلیل داده ها می پردازد.مرحله اول: جمع آوری و تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش مصاحبه عمیق انجام شده است. مشارکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جامعه آماری شامل نخبگان، صاحب نظران علمی و اجرایی و جامعه معلولان شهر تهران است. در مجموع، ۲۷ مصاحبه عمیق شامل ۱۳ مصاحبه با نخبگان و ۱۴ مصاحبه با معلولان انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که شامل پنج مرحله است: استخراج و کدگذاری اولیه، سازماندهی کدها، بازبینی و پالایش مضمون ها، تعریف و نام گذاری مضمون ها و در نهایت تهیه گزارشی جامع از تحلیل ها و داستان کلی داده ها. پایایی مصاحبه ها از طریق پایایی بازآزمایی و توافق درون موضوعی ارزیابی شد که نشان دهنده قابلیت اعتماد کدگذاری ها بود.مرحله دوم: در این مرحله، پرسش نامه ای با ۶۵ گویه طراحی شد که ۶۰ گویه برای سنجش متغیرهای مستقل و ۵ گویه برای متغیر وابسته «حق به شهر معلولان» بود. گویه ها با مقیاس لیکرت ۱۰ درجه ای ارزیابی شدند. جامعه آماری شامل ۱۹۳,۸۷۳ نفر معلول ساکن تهران در سال ۱۳۹۸ بود که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه ۳۸۴ نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش طبقه ای متناسب انجام شد. پرسش نامه با روایی صوری و محتوایی توسط اساتید تأیید و ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 0/75 محاسبه شد که نشان دهنده پایایی قابل قبول آن است. یافته هایافته های کیفی پژوهش نشان می دهد معلولان در شهر تهران با موانع متعدد و گاه متداخل مواجه هستند که هر یک از این موانع می تواند تأثیرات منفی متعددی بر زندگی آنان داشته باشد. این موانع ممکن است باعث محدودیت در تردد و مشارکت معلولان در جامعه و احساس طرد و تنهایی و عدم دسترسی به حقوق و خدمات ضروری شود. تلاش های نهادهای متولی معلولان در ایران برای رفع این موانع قابل توجه است، اما هنوز کافی نبوده و نتوانسته اند به طور کامل این گروه را در جامعه ادغام کنند. نتایج مصاحبه ها پس از تحلیل مضمون به چهار مضمون اصلی منجر شد:شهر فراگیر و همه شمول: معلولان حق برخورداری از زندگی مستقل و فرصت های برابر دارند، اما موانع متعددی همچون عدم مناسب سازی فضاهای شهری مانع حضور آن ها در جامعه می شود. در ایران، اگرچه قوانین متعددی برای بهسازی این فضاها وجود دارد، اما مناسب سازی به صورت پراکنده و بدون برنامه ریزی منسجم اجرا می شود. مشکلاتی نظیر نبود پله های برقی، تابلوهای راهنما، و مسیرهای مناسب، و همچنین عدم دسترسی به حمل ونقل مناسب، تأثیر منفی بر کیفیت زندگی معلولان دارد. نارضایتی از کارآمدی نهادهای مسئول مانند شهرداری و عدم توجه به استانداردهای مناسب سازی، موجب کاهش اعتماد اجتماعی و مشارکت معلولان در فعالیت های اجتماعی می شود. این وضعیت می تواند به انزوا، احساس بی قدرتی و افزایش استرس و نگرانی در افراد دارای معلولیت منجر شود، که بر سلامت روان و رفاه اجتماعی آن ها تأثیر می گذارد.حق اختصاص دادن فضا به معلولان: این مضمون شامل کنترل و مالکیت، سهم فیزیکی، امنیت، سرزندگی و ارتباطات شهری است. نتایج پژوهش نشان می دهد این افراد به اندازه سایر شهروندان از فرصت های تفریحی و فرهنگی برخوردار نیستند، که این امر می تواند به احساس طرد و ناامیدی منجر شود. دلایل اصلی این مشکل شامل عدم سازگاری فضاهای تفریحی با نیازهای معلولان، عدم آگاهی از فرصت ها، و هزینه های زیاد است. کمبود زیرساخت های مناسب، مشکلات اقتصادی مانند عدم مالکیت مسکن و خودرو، و تبعیض در بازار کار نیز چالش های جدی برای معلولان ایجاد می کند. این وضعیت به انزوای اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی آن ها منجر می شود. همچنین، فقدان امنیت در فضاهای عمومی به افزایش استرس و اضطراب در معلولان منجر می شود، که کیفیت زندگی آن ها را به طور قابل توجهی کاهش می دهد.شهروندی فعال: یکی از موانع مهم مشارکت معلولان در فعالیت های شهری، عدم مشارکت آنان در تصمیم گیری های شهری است. معلولان به دلیل ناتوانی های خود از فرصت های مشارکت در تصمیم گیری ها محروم هستند و این موضوع نیازها و خواسته های آنان را نادیده می گیرد. یافته ها نشان می دهد عدم آگاهی معلولان از حقوق خود، نبود فرهنگ مشارکت در تصمیم گیری ها و وجود موانع فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی، از جمله دلایل عدم مشارکت آنان در تصمیم گیری های شهری است. همچنین، بی اعتمادی معلولان به ساختارهای اجتماعی و نهادها به دلیل تجربیات منفی و عدم اقدام مؤثر آنان، می تواند مشکلات بیشتری ایجاد کند. حمل ونقل عمومی برای همه: این مضمون به مناسب سازی حمل ونقل عمومی برای معلولان اشاره دارد و شامل مناسب سازی مترو، اتوبوس و تاکسی می شود. یافته ها نشان می دهد مشکلات فیزیکی و عدم دسترسی به حمل ونقل عمومی مناسب، تأثیر منفی بر کیفیت زندگی معلولان دارد و موجب افزایش وابستگی آنان به دیگران می شود. به طور کلی، این یافته ها نشان می دهد موانع مختلف، به ویژه در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری، دسترسی به خدمات و مشارکت در تصمیم گیری ها، به کاهش کیفیت زندگی و احساس امنیت معلولان منجر می شود و نیاز به توجه و اقدامات جدی برای رفع این مشکلات و افزایش مشارکت آنان در جامعه را نشان می دهد.نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد معلولان جسمی حرکتی در تهران با مشکلات جدی مواجه اند که تأثیرات منفی بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی آنان دارد. یافته ها نشان می دهد عدم مناسب سازی فضاهای شهری، نابرابری های اجتماعی و فضایی را تشدید می کند و این نابرابری ها به ویژه در فضاهای عمومی که باید محلی برای برابری و تعامل اجتماعی باشند، بیشتر نمایان می شود. عدم دسترسی مساوی به این فضاها موجب نقض عدالت اجتماعی و محرومیت معلولان از فرصت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. این وضعیت نه تنها محدودیت های فیزیکی را به همراه دارد، بلکه تأثیرات روانی نظیر کاهش عزت نفس و افزایش استرس را نیز به دنبال دارد. پژوهش به خوبی نشان می دهد عدم بهسازی فضاهای شهری، قدرت و کنترل را از معلولان سلب می کند. از دیدگاه جامعه شناسی، این وضعیت نابرابری ساختاری و اجتماعی را نمایان می سازد که معلولان با آن مواجه اند. هنگامی که فضاهای عمومی به طور مناسب طراحی نشده اند، این گروه به طور سیستماتیک از مشارکت در زندگی اجتماعی محروم می شود و این محرومیت به معنای ناتوانی در استفاده از زیرساخت های فیزیکی و محدودیت در دسترسی به فرصت های اجتماعی و اقتصادی است. پژوهش بر اساس تئوری مبارزه برای فضا که توسط میچل مطرح شده، به تحلیل چگونگی شکل گیری و دسترسی به فضاهای شهری و اجتماعی از طریق روابط قدرت و تضاد منافع می پردازد. بر این اساس، فضاها به هیچ وجه بی طرف نیستند، بلکه عرصه ای برای مبارزه های اجتماعی و اقتصادی هستند. در این زمینه، معلولان با موانع پیچیده ای مواجه هستند که نشان دهنده نوعی «مبارزه برای فضا» است. بهسازی فضاهای شهری نه تنها از جنبه فیزیکی، بلکه به عنوان یک ضرورت اجتماعی برای ارتقای برابری و عدالت در جامعه مطرح است. ایجاد محیط های شهری دسترس پذیر می تواند به تقویت هویت اجتماعی معلولان، افزایش اعتماد به نفس و فراهم آوردن زمینه ای برای مشارکت فعال آنان در جامعه کمک کند. یافته ها همچنین تحلیل عمیقی از چالش های اساسی و نیازهای معلولان در خصوص حق اختصاص دادن فضا به آنان (کنترل و مالکیت، سهم فیزیکی، و ارتباط شهری و امنیت) ارائه می دهد. مشکلات موجود نمایانگر نابرابری های ساختاری و سیستماتیک در فضاهای شهری هستند که بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی معلولان تأثیر می گذارند. از جمله این مشکلات می توان به فقدان زیرساخت های مناسب، عدم دسترسی به امکانات تفریحی و فرهنگی، و نبود برنامه های حمایتی در بازار مسکن و خودرو اشاره کرد. عدم مالکیت مسکن و خودرو و مشکلات اقتصادی ناشی از آن به چالش های عمیق اجتماعی و اقتصادی برای معلولان دامن می زند. این ناتوانی در خرید یا اجاره مسکن مناسب و هزینه های زیاد برای نگهداری از خودرو، به شرایط اقتصادی دشواری برای آن ها منجر می شود. تبعیض های موجود در بازار اجاره و کار، به ویژه در زمینه های اشتغال پایدار و دسترسی به منابع مالی، این مشکلات را تشدید می کند. یافته ها همچنین نشان می دهند عدم مشارکت معلولان در فرایندهای تصمیم گیری و اجرایی به عوامل ساختاری و فردی بستگی دارد. عوامل ساختاری شامل نبود زیرساخت های مناسب، قوانین تبعیض آمیز و نگرش های منفی به افراد دارای معلولیت هستند. از سوی دیگر، عوامل فردی شامل عدم اعتماد به افراد سالم و مقامات و کمبود آگاهی از حقوق و توانمندی های خود است. عدم اعتماد معلولان به نهادها و مسئولان ریشه در تجارب منفی و تبعیض در زمینه های مختلف دارد. این بی اعتمادی می تواند به سوءتفاهم، قضاوت و طرد شدن منجر شود. از سوی دیگر، دلبستگی معلولان به محل سکونت خود و تشکیل شبکه های اجتماعی قوی می تواند حمایت عاطفی و اجتماعی لازم را فراهم کند. با این حال، اگر معلولان نتوانند به راحتی در جامعه خود مشارکت کنند، ممکن است احساس انزوا و طردشدن کنند و فرصت های دسترسی به آموزش، اشتغال و خدمات بهداشتی محدود شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان