مطالعه کیفی علل دین گریزی نوجوانان پسر در خانواده های مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر کشف مؤلفه های دین گریزی در بین نوجوانان پسر بود. این پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینه ای ساخت گرایی اجتماعی چارمز (2005) بود. برای نمونه گیری از روش هدفمند از نوع متجانس استفاده شد. معیار تعداد شرکت کنندگان بر اساس اشباع نظری بود؛ به این منظور، پس از مراجعه به هفت مدرسه پسرانه مذهبی اصفهان، تعداد 10 دانش آموز با توجه به ملاک های ورودِ علاقه به همکاری، اجازه ضبط و پیاده سازی مصاحبه ها و بازه سنی 15 تا 18 سال و ملاک های خروجِ نداشتن مشکلات جسمانی و روان شناختی حاد و نداشتن تمایلات دین گریزی، انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته از نوع کانونی استفاده شد. تحلیل نظریه زمینه ای به روش چارمز (2014) سه مؤلفه را آشکار کرد؛ الف) چیستی دین گریزی حاوی سه کد محوری بود که عبارت بودند از: 1) میل به تصمیم گیری بر اساس تشخیص فردی، 2) انتخاب دین در جایگاه یکی از انواع ارزش های زندگی، 3) رفتار کردن بر اساس تشخیص های فردی؛ ب) طبقه چرایی دین گریزی با کدهای محوری؛ 1) علل فردمدار (با کدهای بازِ بیدار شدن غرایز، کنجکاوی و نصیحت گریزی، ناتوانی از مدیریت غرایز) و 2) علل دیگرمدار (با کدهای بازِ دوستان و خانواده، نقش جامعه و رسانه و برخوردهای اجتماعی) و ج) طبقه چگونگی دین گریزی با کدهای محوری: 1) همرنگی با جماعت (با کدهای بازِ همرنگی با دوست و همرنگی با خانواده)، 2) پیداکردن شواهد خلاف برای دین داری (برداشت به نفع دین گریزی از رویدادهای اجتماعی، بیش تعمیم دهی به نفع دین گریزی) و 3) پیدا کردن شواهد موافق برای دین گریزی (خطایابی از دینداران و برداشت های خود مؤید از دین). با توجه به نتایج حاصل، می توان گفت برای اصلاح دین گریزی راهبردهایی باید طراحی شوند که هر چهار بُعد دین گریزی را پوشش دهند؛ در غیر این صورت، ممکن است، راهبردهای اصلاحی نتیجه لازم را نداشته باشند.