فاطمه سیف اللهی

فاطمه سیف اللهی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

چگونه سینمای نئورئالیستی ایتالیا نمونه کامل سینمای مدرن از منظر فلسفه سینمای ژیل دلوز است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژیل دلوز سینما حرکت زمان سینمای نئورئالیستی ایتالیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۶
ژیل دلوز، در تحلیل سینما، دو مفهوم اساسی را بررسی می کند: حرکت و زمان. هر دوی این مفاهیم در فلسفه درون ماندگار و تک نوایی او نقش محوری ایفا می کنند. بر همین اساس، دلوز سینما را به دو نوع اصلی تقسیم می کند: سینمای حرکت و سینمای زمان. او به ویژه بر اهمیت سینمای زمان تأکید دارد و معتقد است که این نوع سینما نقشی کلیدی در مقابله با نیهیلیسم و ناباوری به جهان در دوران مدرنیته، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، ایفا می کند. از نظر دلوز، سینمای زمان توانایی منحصربه فردی دارد در بازنمایی تجربه های پیچیده و چندلایه ای از واقعیت که فراتر از سادگی حرکت و کنش های مستقیم اند.   به زعمِ نگارندگان، سینمای نئورئالیستی ایتالیا بهترین نمونه از سینمای زمان دلوزی محسوب می شود. این سبک سینمایی، با تمرکز بر زندگی روزمره و واقعیّات اجتماعی پس از جنگ، توانسته است، به شکلی عمیق و اثرگذار، مسائلی همچون رنج، امید و اخلاق را به تصویر بکشد. مقاله حاضر درصدد است تا، با بررسی مبانی نظری دلوز و تحلیل ویژگی های کلان فیلم های نئورئالیستی، به چرایی و چگونگی تطابق این دو بپردازد و نشان دهد که چگونه سینمای نئورئالیستی ایتالیا می تواند نمونه ای کامل و بارز از سینمای زمان باشد. دراین راستا، می توان به ویژگی های عمده سینمای نئورئالیستی ازقبیلِ تبعیت مونتاژ از نما، ظهور تصاویر صرفاً دیداری و شنیداری و درهم تنیدگی سوژه و ابژه اشاره کرد.
۲.

نظریه اخلاق شناختی ارسطو؛ سنتزی از آموزه های افلاطون و پروتاگوراس(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: افلاطون ارسطو پروتاگوراس نظریه اخلاقی فضیلت عقل شهودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۲ تعداد دانلود : ۵۴۵
ارسطو در اخلاق غایت نگر خود، به منظور ترسیم فضایی برای عمل و قواعدی برای رفتار، به پژوهش در فضیلت های انسانی می پردازد. فضیلت هایی که او در اخلاق نیکوماخوس توصیف می کند، خصلت هایی هستند که در جامعه آن روز آتن فضیلت به شمار می روند. در این مقاله نشان داده شده است که این مؤلفه اخلاق ارسطو تا حد زیادی از اندیشه پروتاگوراس تأثیر پذیرفته است. از سوی دیگر، ارسطو با تأثیرپذیری از افلاطون، این فضیلت ها را نه از آن رو که آنها را حاصل قرارداد و به تبع آن نسبی می داند، بلکه چون آنها را حاصل کارکرد عقل برای کشف و ایجاد امور اخلاقی و قوانین می داند، می پذیرد. بدین ترتیب، رویکرد اخلاقی ارسطو را می توان سنتزی دانست از آموزه های پروتاگوراس که با شعار انسان معیاری اخلاق را حاصل قرارداد می داند و آموزه های افلاطون که با طرح نظریه مُثل مبنای اخلاق را در آسمان ها و غیرقراردادی می داند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان