عبدالله صلواتی

عبدالله صلواتی

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۷۶ مورد از کل ۷۶ مورد.
۶۱.

مختصات شبکه معرفتی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نگرش وجودی اضلاع معرفتی روش حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۳۴۸
برخی به صرف شباهت های ظاهری مسائل و مطالب فلسفة ملاصدرا با آرای پیشینیان، نوآوری ها، دگردیسی ها و تولید مسائل نوین ملاصدرا را به تکرار مباحث فیلسوفان پیشین و دانش هایی همانند کلام و عرفان تقلیل داده اند. به نظر می رسد فقدان طرح جامع در خصوص ماهیت و مختصات، یکی از عوامل معرفتی جدی در این فروکاست بوده است. پرسش پایة این جستار به این قرار است:اضلاع معرفتی و مختصات محوری فلسفة ملاصدرا چیست؟ هدف جستار حاضر ترسیم اضلاع و مختصات شبکة معرفتی ملاصدراست. دستاوردهای این جستار عبارت است از: فلسفة ملاصدرا به مثابة شبکة معرفتی مستقل، مشتمل بر اضلاع معرفتی ای چون، نگرش، مبادی، مبانی، روش، زبان، هدف و مسائل، درصدد ترسیم تصویری متفاوت از جهان است. همچنین، مسائل فلسفة ملاصدرا همگی متأثر از نگرش بنیادین وجودی است و در پی رهیافت وجودی و روش شهودی- برهانی تفکر صدرایی، مؤلفه هایی چون مؤلفة ثبوتی، سلوکی، اسلامی، شیعی، تحلیلی، گفتگوی تأویلی و ضابطه مندی می آیند.
۶۲.

تحلیل سیستمی مواجهه وجودی آدمی با خدا در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا صفات انسان کامل کشف مواجهه وجودی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۲۶۹
ملاصدرا در آثارش از دو تلقی از خدا سخن می گوید: خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی. تلقی دوم از خدا، به نظر ملاصدرا بت مفهومی است. پرسشی که در این موضع مطرح می شود به این قرار است: میان خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی، فاصله ای وجود دارد. این فاصله را چه چیزی پر می کند؟ و ملاصدرا برای اینکه با خدای رهای از هر تعین و قیدی مواجه شویم چه راهکار یا راهکارهایی ارائه می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. ملاصدرا در مواضعی تحلیل خدای رهای از هر قید و خدای حاضر در هر موطن  و مواجهه با او را در طور عقل می داند و عقل را عهده دار پر کردن فاصله یاد شده می داند نه طور ورای طور عقل را؛ 2. همچنین، از نظر او، در مواضعی کشف و در مواردی، انسان کامل فاصله مذکور را پر می کند و در پرتو انسان کامل و اقتدا به او هر انسانی می تواند با خدای جامع اسما و خدای جامع «تعالی و حضور» در جهان روبرو شود؛ 3. در تحلیل شبکه ای مواجهه آدمی با خدا می توان گفت: موقعیت وجودی فرادست، زمینه را برای کشف آماده می کند و کشف نیز در مرحله بعد سبب ارتقای موقعیت وجودی می شود اما آنچه تمام کننده شبکه ای از روابط و مؤلفه هاست انسان کامل است؛ 4. ملاصدرا در مواضعی به امتناع مواجهه با ذات الهی باور دارد و در موضع مقابل، از شناخت ذات الهی سخن می گوید. نگارنده بر این عقیده است که: موضع دوم او قرائن و شواهد مؤید محکمی دارد.
۶۳.

استعاره مفهومی سلول برای اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی سلولهای بنیادی استعاره مفهومی سلول استعاره اخلاقی اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۲۲۵
استعاره ها در رویکرد جدید به دلیل ظرفیت های درونی همانند برجسته سازی و تنوع نگاشت ها از حوزه های منبع، امکان فهم اخلاقی و زیست اخلاقی بهتری را برای ما فراهم می کنند. به تعبیر برخی، استعاره ها نه منحصر در استعاره های متعارف هستند و نه صرفاً امر شناختی، بلکه ما برای تفکر عمیق و ملاحظات فرهنگی سنجیده، نیازمند استعاره های پیچیده و نامتعارف هستیم. از سویی دیگر، سلول های بنیادی ویژگی های فوق العاده ای برای حوزه منبع در استعاره نامتعارف و پیچیده اخلاقی دارند. از این رو، نگارنده، از استعاره مفهومی سلول برای اخلاق بهره برده است. پرسش اساسی این جُستار این است: استعاره مفهومی سلول در اخلاق چه زوایایی از اخلاق را برای ما برجسته می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. استعاره مفهومی سلول برای اخلاق، برخلاف اکثر استعاره های اخلاقی که استعاره های ساده و متداولی هستند و طبیعتاً قدرت کمتری برای زیست اخلاقی دارند، استعاره ای پرتوان، نامتعارف و پیچیده ای است که بخوبی می تواند از عهده تحلیل مراتب اخلاق برآید؛ 2. استعاره یادشده در اخلاق، پدیدارهای اخلاقی شکل گرفته و تمایزیافته در محیط دین و عرفان را به رسمیت می شناسد؛ 3. در پرتو استعاره سلولی اخلاق، تفاوت عملکرد اخلاقی در موقعیت ها و کنشگران اخلاقی مختلف بهتر تبیین می شود؛ 4. این استعاره، برخلاف دیگر استعاره ها، آیدوس اخلاق را برجسته می کند نه یک ویژگی یا چند ویژگی اخلاقی را.
۶۴.

رهیافتی به ذهن مندی در علم النفس فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس ذهن ذهنمندی فخر رازی حالات ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۲۲۸
فخررازی متکلم شهیر مسلمان، آراء قابل توجهی در بحث علم النفس فلسفی دارد. او نفس را جوهری مغایر بدن می داند، و تعدادی از حالات نفسانی و برخی ویژگی های آنها را نیز بررسی کرده است. پژوهش حاضر به این پرسش می پردازد که حالات و کیفیات نفس از دیدگاه فخر رازی با ذهنمندی در فلسفه ذهن معاصر چه نسبتی دارند؟ از این رو ابتدا رابطه ی حالات ذهنی با یکدیگر را در فلسفه ی ذهن مشخص کرده و بر این اساس، آرای فخر درباره ی حالات و کیفیات نفس بررسی می گردد. او با نقد تعاریف ابن سینا از درد و لذت، به نکات ارزشمندی که امروزه در فلسفه ذهن معاصر مطرح است اشاره کرده است. حاصل این پژوهش این است که برخی از شباهت ها در آراء فخر رازی با ذهنمندی معاصر یافته شد از جمله این که او به کیفیت پدیداری حالات احساسی و ادراکی در آرائش اشاره کرده و همواره تلاش برای اثبات این ویژگی داشته است. او همچنین به علم که از حالات شناختی است، توجه کرده و به نظر می رسد با طرح نظریه ی اضافه، حالت توجه آگاهانه ای را که برای نفس حاصل می شده، مورد نظر داشته است. در این جستجو به برخی اختلافات نیز اشاره می شود از جمله این که او به ویژگی ها و چگونگی حصول دیگر حالات شناختی همچون قصد، آرزو، میل داشتن و ... نپرداخته است و مفهوم حیث التفاتی در فلسفه ی ذهن با نظریه ی اضافه ی فخر تفاوت دارد. همچنین رویکرد فخر رازی و ذهنمندی معاصر از دو جهت با یکدیگر متفاوت هستند: 1- پیش فرض های فخر رازی و فلسفه ی ذهن معاصر در نفس داشتن تفاوت دارد. 2- به دلیل چارچوب تاریخی، هدف او در طرح این مباحث، پاسخ به مسائل متفاوت از مسائل فلسفه ی ذهن معاصر بوده است.
۶۵.

تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان کامل ضرورت وجودی ضرورت سلوکی ضرورت معرفتی ابن عربی علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۲۱۵
شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقه اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند. پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می گیرد و توجه ویژه ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می دانند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همه اسمای الهی است. ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطه حق، انسان کامل و عالم می پردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیک ترین تجلی به خدا محسوب می شود و می گوید انسان کامل واسطه فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولیّ خدا را کسی می داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان ها از او تبعیت می کنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالباً محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداخته اند و هر یک از ضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند.
۶۶.

انگاره سازی معلم ثانی درباره نبوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نبوت انگاره وحی سبب اول عقل فعال رئیس اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۸۸
حکیم فارابی، فیلسوفی است که با رویکرد فلسفی برای اولین بار، با تفسیر عقلانی وحی، نبوت را از شکل مسئله ای صرفاً کلامی خارج کرد و درشمار مباحث فلسفی قرار داد. او با استفاده از روش استدلالی- برهانی، کلیاتی را درباره جایگاه پیامبری، چگونگی ارتباط یافتن پیامبر با عالم غیب و ویژگی های پیامبر اثبات کرد. وی برای بیان قوانین کلی نبوت، به ورود به جزئیات نیازی نداشته و برای بیان نظرهای خود، لزوماً از واژگان شناخته شده دینی استفاده نکرده است؛ بلکه اسمی را جانشین آن ها کرده و به انگاره سازی روی آورده است. سؤال موردنظر در این پژوهش، آن است که نبوت در آثار معلم ثانی، چگونه مطرح شده و او چگونه درباره این مسئله انگاره سازی کرده است؛ درضمن، این انگاره جدید با نبی چه نسبتی دارد و به عبارت دیگر، وی چه تصویری از نبی در فلسفه اش ترسیم کرده است. یکی از نتایج پژوهش حاضر، پس از اثبات ادعای مطرح نشدن مبحثی مستقل تحت عنوان نبوت و همچنین به کارنرفتن لفظ «نبی» (مگر در اولین مرحله از فرایند شکل گیری انگاره)، با استفاده از تبیینی که فارابی درباره وحی انجام داده، این است که وی از رئیس اول به عنوان گیرنده وحی یاد کرده و با بهره گیری از وجه اشتراک موجود میان تعریف های صورت گرفته درباره رئیس اول و نبی، ذهن مخاطب خود را به سوی موضوع نبوت سوق داده است. در تفکر او، رئیس اول در مدینه فاضله و با قید علی الاطلاق، مطابق با نبی است. درضمن تصریح به این همانیِ فیلسوف علی الاطلاق و رئیس اول، این همانیِ نبی و فیلسوف نیز تأیید می شود و چالش پیش آمده درباره پایین آوردن مقام نبی نسبت به مقام فیلسوف در تفکر فارابی ازبین می رود.
۶۷.

استنباط مدل های گوناگون یقین با نظر به امکانات درونی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: یقین یقین معرفت شناختی یقین فلسفی یقین عینی یقین پیشاتأملی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۵۷
در معرفت شناسی معاصر مدل های گوناگونی از یقین مطرح شد: همانند یقین روان شناختی، یقین معرفت شناختی، یقین اخلاقی، و یقین عینی و ذهنی. در این جستار سعی می شود بر پایه مدل های یقین در معرفت شناسی معاصر و امکانات درونی فلسفه ملاصدرا، مدل هایی از یقین در حکمت متعالیه استنباط و عرضه شود. بنابراین، پرسش پایه این جستار به این قرار است: چه مدل هایی از یقین در فلسفه ملاصدرا استنباط پذیر است؟ دستاوردهای این پژوهش عبارت اند از: یکم. برحسب تطورات فکری ملاصدرا، هفت مدل از یقین در فلسفه ملاصدرا  استنباط پذیر است که عبارت اند از: یقین معرفت شناختی، یقین فلسفی یک، یقین فلسفی دو، یقین شهودی تام، یقین اخلاقی و روان شناختی، یقین عینی و ذهنی، یقین پیشاتأملی؛ دوم. می توان ملاصدرا را در فقره یقین به اعتباری برون گرا و به لحاظی درون گرا دانست؛ سوم. یقین پیشاتأملی به مثابه بنیان همه مدل های یقین در فلسفه ملاصدراست. یعنی بدون یقین پیشاتأملی هیچ یقینی شکل نمی گیرد. این پژوهش مسبوق به سابقه نیست
۶۸.

نظریه سلولی اخلاق با تأکید بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظریه سلولی اخلاق نسبی گرایی اخلاقی فطرت دین علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۲۶
  در تئوری های متنوعی که در حوزه فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهان شمولی یا جهان ناشمولی قرار می گیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابه سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور مصداقی متفاوتی پیدا می کند؛ البته این سلول اخلاقی در همه بافت ها و سیستم ها هسته سخت غیرفروکاهشیِ جهان شمول دارد، اما این هسته بحسب دین و زیست بوم های متفاوت و زیست نوع های مختلف، ظهور متفاوت پیدا کرده؛ ظهوری که قدر مشترکی با هسته اولیه و تفاوتهایی با آن دارد؛ هسته های جدید، بحسب مفهوم و فضایل چهارگانه و عینیت آنها مشترک با هسته اولیه و بلحاظ مصادیق جدیدش، هویت غیرجهان شمول دارد و متفاوت با هسته اولیه است؛ همانند سلول زنده که در بافت ها و اندام های مختلف، ظهور و کارکردهای آن تغییر می یابد. بنابراین پرسش پایه این جستار عبارت است:  چگونه می توان اخلاق را از دیدگاه علامه طباطبایی هم جهان شمول و هم وابسته به زیست بوم و زیست نوع و غیرجهان شمول دانست؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: نظریه سلولی مستنبط از علامه طباطبایی سه هسته متنوع دارد که اخلاق بحسب هسته نخست، جهان شمول و غیرفروکاهشی است، اما بلحاظ مصادیق متفاوت هسته دوم و سوم، غیرجهان شمول، یعنی، منطقه ای، گروهی و گاهی شخصی است. گفتنی است: نظریه اخلاقی یاد شده بحسب هسته سخت یک و دو هیچ یک از مختصات و الزامات نسبی گرایی اخلاقی را واجد نیست. همچنین، رفتار هایی که در نظریه های اخلاقی رایج از مصادیق کارهای افراطی است در نظریه سلولی، می تواند برای گروهی، رفتار افراطی و برای طیفی دیگر متعالی و ضروری باشد. 
۶۹.

معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای ولایت نزد علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ولایت معناشناسی ولایت وجودشناسی ولایت کارکرد ولایت انسان کامل علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۵۱
نظریه انسان کامل از دیرباز همواره مورد توجه و علاقه اندیشمندان بزرگ بوده است و این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. انسان کامل،ویژگی های متعددی دارد واز مهم ترین ویژگی ها،خصیصه ولایت است. دراین جستاردرصددیم تا ولایت انسان کامل راازدیدگاه علامه طباطبایی بررسی کنیم و پرسش اساسی این پژوهش آن است که معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی چیست؟ از دیدگاه علامه فقط خدا ولایت دارد و تنها ولی، خداوند است و به این دلیل به نظر او ولیّ خدا به کسی گفته می شودک به مقام ولایت الهی رسیده باشد. ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است، یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد، بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می داند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همه اسمای الهی است.  دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: 1. نگارندگان علاوه برضرورت وجودی انسان کامل که غالباً محو مباحث ضرورت وجود انسان کامل درعالم پیرامون این موضوع بحث می شود، به ضرورت سلوکی وضرورت معرفتی انسان کامل نیز پرداخته اند وهریک ازضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل درعالم هستند. 2. علامه طباطبایی درکتاب المیزان به تبیین چهارقسم ازاقسام ولایت پرداخته است که عبارتنداز: ولایت تکوینی خداوند، ولایت تشریعی خداوند،ولایت تشریعی پیامبر(ص) و ولایت تشریعی علوی. 3. نگارندگان دو کارکرد کلامی و معرفتی ولایت را از آثار علامه طباطبایی استنباط نموده اند.
۷۰.

امکانات درونی قلب برای رویکرد پدیدارشناختی با تأکید بر مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قلب عقل پدیدارشناسی تجلی ابن عربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۵۶
در میراث عرفانی بطور عام بیشتر به هویت و کارکرد شناختی و سلوکی قلب توجه می شود و منزلت قلب فراتر از عقل و فروتر از روح و زمانی پایین دست فؤاد معرفی می شود و قلب در لطائف سته یا سبعه یا ثمانیه، در کنار لطائف دیگر قرار می گیرد. اما ابن عربی از خصیصه وجودی قلب با عنوان تقلب در صور و تجلیات یاد می کند و این پژوهش  با تأکید بر این خصیصه در پی ترسیم  ظرفیت های درونی قلب برای نگاه پدیدارشناسانه است و سعی دارد با استفاده از پدیدارشناسی به روایت ون منن و افزودن نگرش وجودی بدان به این پرسش اساسی پاسخ دهد؛ چگونه می توان از ظرفیت درونی قلب در عرفان ابن عربی برای تأملات پدیدارشناختی وجودی بهره برد؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: یکم. قلب همان لب و عصاره وجود آدمی است و به دلیل اطلاق و تقلبش پذیرای صور و تجلیات گوناگون است و مراد از این تقلب، تقلب وجودی شهودی است. به این اعتبار، قلب، ظرفیت خوبی برای تقویت نگاه پدیدارشناسانه با مؤلفه هایی چون حیرت، تعلیق، التفات و نما دارد و کمک می کند تا پرونده تأمل درباره حقیقت و شناخت آن همچنان مفتوح باشد؛ دوم. قلب با مواجهه حضوری اش با اسما و صفات، و به تعبیری مواجهه پیشاتأملی اش، ظرفیت قدرتمندی را برای تأملات پدیدارشناسانه وجودی فراروی عقل، به عنوان یکی از شئون قلب، قرار می دهد.
۷۱.

توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی در نظام فکری آلستون؛ مناقشات و پاسخ ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه حسی تجربه دینی توجیه معرفت آلستون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۴۲
آلستون با تمایز دو دیدگاه توجیهی تجربه حسی؛ یعنی دیدگاه توجیهی مستقیم و غیر مستقیم بر این باور است که تجربه حسی متعلقات خودش را به صورت مستقیم توجیه می کند؛ یعنی در تجربه حسی ما مستقیما با عین خارجی در ارتباطیم. آلستون به تبع تجربه حسی، تجربه دینی را نیز از همین سنخ می داند و در نتیجه بر این باور است تجربه دینی نیز مستقیم متعلق خودش را توجیه پذیر می کند. با توجه به دیدگاه آلستون در باب توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی، چه اشکالات و مناقشاتی در این زمینه مطرح است؟ از دیدگاه آلستون با توجه به تشابهات موجود میان ادراک حسی و ادراک دینی، تجربه حسی و تجربه دینی هر دو از یک ماهیت در نقش معرفتی و توجیهی خودشان برخوردارند، اما در این زمینه مناقشاتی مطرح شده است که به آنها پاسخ داده شده است، مناقشاتی مانند: تجربه حسی نمی تواند هیچ باوری را به طور مستقیم توجیه کند. بنا بر نظریه پدیدار، تجربه های حسی ما برخی باورهای ما را به طور مستقیم توجیه می کند. کسی که قبلا هیچ گونه تجربه ای از خداوند نداشته است، چگونه می فهمد که متعلق ادراک او خداوند است؟
۷۲.

نظریه ترکیبی برون گروی-درون گروی توجیه از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توجیه معرفت برون گروی در توجیه درون گروی در توجیه آلستون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۷۰
یکی از مناقشاتی که همواره در توجیه باورهای معرفتی وجود داشته است، مسأله برون گروی و درونگروی در توجیه است، گروهی از فیلسوفان به برون گروی و برخی به درونگروی معتقدند، آلستون در این زمینه مسأله توجیه را کنار می گذارد و به جای آن، به مباحث معرفتی می پردازد. پرسش اصلی این است: آلستون چه دیدگاهی درباره توجیه دارد؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: 1- آلستون با تحلیل برون گروی و درونگروی در توجیه باورها، معتقد است برای توجیه آنها به هر دو حالت نیاز است. 2- از دیدگاه وی لازمه توجیه، درجه ای از آگاهی است. 3- و اینکه دقیقاً به چه چیزی باید دسترسی داشت و این دسترسی به چه درجه ای باید باشد، آنچه بدان دسترسی داریم و در حکم توجیه گر است، دارای دو بعد درون گرایانه و برون گرایانه است، یعنی توجیه گر از یک منظر در حکم مبنای باور است (بعد درون گرایانه) و از منظر دیگر در حکم مودی به صدق (برون گرایانه) است.
۷۳.

چالش ها و کارکردهای علم دینی از منظر استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علم دینی چالش های علم دینی کارکردهای علم دینی استاد جوادی آملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
دیدگاه های متنوع در مورد علم دینی، نشان دهنده تنوع فکری در این زمینه است.نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی به عنوان یکی از نظریات برجسته در این حوزه، توجه ویژه ای را در میان اندیشمندان به خود جلب کرده است.نهادینه شدن این نظریه می تواند به ایجاد تحولی عظیم در سطح جهانی منجر شود.تحقیق حاضر به بررسی چالش ها و کارکردهای نظریه علم دینی ایشان پرداخته است.یافته های تحقیق نشان می دهد چالش هایی مانند تقابل با علم الحادی،تعارض بین عقل و نقل، نهادینه شدن طبیعت به جای خلقت، تعارض احتمالی نتایج و محصولات دانش تجربی با علم دینی، استقرار علم غربی هویت برانداز، چالش تقابل وحی و عقل و وجود تفکر قارونی در میان دانشمندان از جمله موانع اصلی در مسیر تحقق علم دینی هستند. هرکدام از چالش های مذکور نیازمند تحقیق مستقلی است، لیکن در این تحقیق صرفا به تبیین آنها و ارائه پاسخ اجمالی به آنها بسنده شده است. همچنین کارکردهای این نظریه شامل رویکرد حداکثری به دین، وحدت علم و دین، جامعیت منابع معرفتی، کمال انسانی، نیل به حیات طیبه، وحدت حوزه و دانشگاه، هم افزایی عقل و نقل، تسریع در تمدن سازی، دسترسی به منبعی فراتر از عقل، و رفع تعارض میان علم و دین می باشد. این کارکردها نه تنها زمینه ساز تحول در تمدن اسلامی هستند بلکه بستری برای تعامل میان حوزه های مختلف دانش فراهم می آورند. این تحقیق بر اهمیت این نظریه به عنوان راهکاری برای مواجهه با چالش های معاصر و بهره برداری از فرصت های پیش رو تأکید می ورزد.
۷۴.

بررسی رأی ابن سینا و خواجه نصیرالدین توسی در «علم و غایت قوای طبیعی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا خواجه نصیرالدین توسی قوای طبیعی علم فاعل های طبیعی غایت قوای طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۴
فخررازی در شرح خود بر اشارات مسئله علم و غایت داشتن قوای طبیعی را مورد اشکال قرار می دهد. خواجه نصیر الدین توسی در پاسخ به او دو نکته ذکر می کند. اول) غایت مقتضای ذات طبیعت است. دوم) قوای طبیعی شعورٌ مایی دارند. یافته های ما در این تحقیق نشان می دهد به کار بردن تعبیر شعورٌ ما برای قوای طبیعی در حکمت مشا اختصاص به خواجه نصیر دارد و در آثار ابن سینا یافت نمی شود. درباره پاسخ های این دو فیلسوف به مسئله علم و غایت قوای طبیعی نیز می توان گفت ابن سینا در مسئله علم و غایت قوای طبیعی سخن واحدی ندارد. او در الهیات شفا، فاعل های جسمانی را فاقد ادراک و اراده می داند که فعل یکنواخت دارند. اما در نمط هشتم اشارات به وجود شوق و عشق طبیعی یا ارادی برای اشیا جسمانی قائل است. در طبیعیات شفا اگرچه مجموع طبیعت را غایتمند خوانده اما شوق هیولی به صورت را رد می کند. در رساله درباره عشق برای هیولی، صورت و اعراض عشق غریزی و فطری ثابت می کند. خواجه توسی نیز اگرچه غایتمند بودن مجموعه طبیعت را پذیرفته است اما درباره وجود شعورٌما برای قوای طبیعی توضیحی ارائه نمی کند. براساس استنباط ما، آنچه این دو فیلسوف به عنوان غایت قوای طبیعی مطرح کرده اند به ماینتهی الیه الحرکه شبیه تر است تا مابه الحرکه، همچنین می توان غایت را به مبادی عالیه قوای طبیعی نسبت داد تا فاعل های جسمانی؛ سیر به سوی معشوق حقیقی، از نگاه ابن سینا ذاتی همه موجودات ولو بدون علم و اراده است.
۷۵.

طرح واره صدرایی برای علوم انسانی در زمینه و زمانه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی علوم اجتماعی برساخت های اجتماعی نظریه تهذیب نظریه تأسیس فلسفه اسلامی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۷۷
 علوم انسانی در خلأ شکل نمی گیرند، بلکه مشتمل بر پیش فرض ها و مبادی و مبانی خاصی است. این پیش فرض ها و مبانی در دنیای جدید هم در ساحت توصیف علوم انسانی حضور دارند و هم در قلمرو پاسخ به «چه باید باشدِ» آدم و عالَم. روش معرفت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی علوم انسانی در غرب با روش معرفت شناسی، انسان شناسی و هستی شناسی زمینه و زمانه اسلامی و دیگر بلاد متفاوت است. متغیرهای مرتبط با موضوع پژوهش عبارت اند از: زمینه های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و زمانه دین شناختی. در این نوشتار درباره رابطه میان این متغیرها و علوم انسانی پژوهش شده و پرسش اصلی این بوده است: که «چگونه با تحول در زمینه های پنج گانه پیش گفته، علوم انسانی متحول می شود؟» دستاوردهای این پژوهش عبارت بودند از: در زمینه و زمانه علوم انسانی و علوم اجتماعی کنونی، جهان به بخشی کوچک، یعنی دنیا فروکاسته و انسان با همه پیچیدگی اش به تن و روان تقلیل یافته است، اما بنا بر باور زمانه پیامبر خاتم (ص)، زمینه کنونی علوم باید مطابق این زمانه دگرگونی یابد و به جای غوطه ور شدن در برساخت ها و حبس در ذهن (زمینه معرفت شناسی کنونی) و به جای تقلیل انسان به آدمک ابژه شده (زمینه انسان شناسی کنونی) به نظم جدیدی اندیشیده شود که در آن، برساخت های اجتماعی نه شریعت را می بلعد و نه عدالت را زیر چرخ دنده هایش له می کند. نگارنده بر این باور است که شبکه معرفتی صدرایی با طرح، رهیافت، اهداف، روش و مسائلی که دارد می تواند بدون نادیده گرفتن تجربیات بشری، عرصه ای را فراهم کند تا هم نظریه های نوینی در علوم انسانی و علوم اجتماعی شکل گیرد و هم نظریه های شکل گرفته رایج پیشین در این زمینه، سیرتی بومی و الهی بیابند.
۷۶.

بررسی تحلیلی ماهیت عواطف از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عواطف عقل عملی ملاصدرا قوه ی خیال عاطفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۴۸
عواطف یکی از مهم ترین ساحت های شخصیت انسانی محسوب می شود. ما در این پژوهش با روش تحلیلی به بررسی ماهیت عواطف از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته و به این نتیجه رسیدیم که عواطف از یکسو ماهیت شناختی دارند و مبتنی بر لذت و الم و ادراکِ امر منافر و موافق طبع تعریف می شوند و ازدیگرسو، از قوای تحریکیِ زیرمجموعه ی قوه ی شوقیه، یعنی شهوت و غضب تأثیر می پذیرند و ماهیت تحریکی دارند. تجمیع دو رکن ادراکی و تحریکیِ عواطف، بر عهده ی عقل عملی است که به واسطه ی قوه ی وهم انجام می شود. خیال با خوانش ملاصدرا یک قوه ی فعال در ایجاد صور و ادراکات است و در شکل گیری، تثبیت، تقویت و یا تضعیف عواطف نقش کلیدی بر عهده دارد. اگر خیال را یک ساحت نفسانی بدانیم، در این صورت، قوه ی واهمه غیر از ساحت خیال نیست و مبتنی بر مرتبه ی نفس انسانی است. قوه ی واهمه در همان درجه تجلی پیدا می کند و واهمه ای خیالی و یا عقلی می گردد و متناسب با مرتبه ی وجودی اش، عاطفه ها را می سازد، پرورش می دهد و مدیریت می کند. ازاین رو تربیت هر کدام از این قوای زیرمجموعه ی عقل عملی، می تواند عواطفی متناسب با این وضعیت را برای فرد ایجاد کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان