عیسی حجت

عیسی حجت

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۹ مورد از کل ۴۹ مورد.
۴۱.

آموزش رفتار سازه های با مصالح بنایی به دانشجویان کارشناسی معماری با استفاده از مدل بلوک های صلب متعادل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازه های با مصالح بنایی رفتار سازه ای آموزش سازه در معماری مدل بلوک های صلب تحلیل در حالت حد نهایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۷۷
با وجود آن که مسأله سازه های با مصالح بنایی یکی از حوزه های مهم و چالش برانگیز است، توجه کافی به آن در حوزه آموزش سازه در معماری وجود نداشته است. نوشتار حاضر نتیجه تلاش های انجام شده برای پر کردن این خلأ را منعکس می کند که در قالب یک اقدام-پژوهی چهارساله، در پارادایم ممارست و از طریق انجام چرخه های آموزشی مکرر صورت پذیرفته اند. این پژوهش بر آموزش رفتار این سازه ها در سطح مقدمات متمرکز است و در پی پاسخگویی به این مهم است که چگونه می توان نحوه رفتارسازه های با مصالح بنایی را برای دانشجویان کارشناسی معماری بیان نمود؟ و مدل این آموزش چگونه می تواند شکل گیرد؟ راهبرد اتخاذ شده در مسیر، مطالعه تجربی و از طریق مشاهده حرکت (مطالعه سینماتیک) مدل بلوک های صلب در قالب تحلیل و طراحی در حالت حد نهایی می باشد. اثر دو عامل ناپایدارکننده نشست و زلزله بر روی مجموعه قوس و پایه، با رویکردی مبتنی بر جابجایی، در این مسیر مورد بررسی قرارمی گیرد. مشاهده شد که در راستای هدف آموزش رفتار سازه های با مصالح بنایی، برخی ازمفاهیم پایه و مسائل تحلیل حدی، چون تسلیم، وقوع مفاصل پلاستیک و وابستگی حدنهایی و محل مفاصل پلاستیک به تناسبات هندسی سازه، از طریق بررسی حرکتی مدل های بلوک صلب قابل طرح هستند. مدل آموزشی پیشنهادی مبتنی بر آزمایش دانشجویان بر روی مدل های فیزیکی و دنبال کردن مرحله به مرحله پرسش های هدایت شده مدرس است که بر مشاهده تأکید دارند. نتایج این نوشتار می توانند به مدرسان برای تلاش در زمینه بهبود آموزش این حوزه توجه دهند.
۴۲.

بازاندیشی در رفتارهای آموزشی معماری بر پایه آسیب شناسی آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش متوسطه آموزش معماری راه کارهای پرورشی - رفتاری کنکور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۵۵
مقاله حاضر دست آورد پژوهشی میدانی در ارزیابی کیفی تاثیر فضای آموزش متوسطه بر دانشجویان معماری است و سعی دارد تا با شناسایی ویژگی ها و خصوصیت های آموزش دوره متوسطه علت بروز ناهنجاری های موجود در آموزش دانشجویان سال های اول معماری را ریشه یابی نماید. انگیزه پژوهش آشنایی با پیشینه ذهنی - روانی دانشجویان جهت تبیین و تدوین راه کارهای پرورشی و رفتاری در کارگاه معماری است. تحلیل و ارزیابی کیفی آموزش متوسطه از طریق انجام یک تمرین در میان جمعی متشکل از 35 دانشجوی مقدماتی معماری به شکلی نا محسوس انجام شده است. پرسش تحقیق در قالب درخواست طراحی یک «موزه تحصیلات متوسطه» از طریق طراحی و ترسیم لحظه به لحظه فضاهای موزه در برابر دانشجویان قرار گرفت. هدف پنهان این تمرین انشاء خاطرات، بیان احساسات و دریافت موضع دانشجویان نسبت به دوران تحصیلات متوسطه بود. برون داد تمرین، بیان نگرش دانشجویان از این دوران بود. با طراحی «موزه تحصیلات متوسطه» و تحلیل تصاویر ارایه شده توسط دانشجویان برخی از واقعیت های آموزش متوسطه در ایران و پاره ای از دلایل خستگی و افسردگی دانشجویان، هنگام ورود به دانشگاه آشکار گردید. این پژوهش در نهایت با تفسیر و آسیب شناسی گوشه هایی از آموزش دوره متوسطه، به ارایه راه کارهایی در آموزش معماری برای تخفیف آسیب ها و ترمیم فضای ذهنی و رفتاری دانشجویان می پردازد.
۴۳.

امکان سنجی استفاده از دلالت های تربیتی سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر در آموزش دروس پایه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش طراحی معماری آموزش مقدمات طراحی معماری نقد هدایتگر دلالت های تربیتی نظریه سازنده گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۷۴
امروزه آموزش معماری یکی از موضوعات موردتوجه در پژوهش معماری ا ست. از آنجا که هدف اصلی آموزش در هر رشته ای یادگیری است و کارگاههای طراحی پایه های اصلی آموزش معماری در دانشکده های معماری ایران هستند، فراهم آوری شرایط مناسب یادگیری، به ویژه در کارگاه های معماری، یکی از مهم ترین دغدغه های آموزشی/ پژوهشی در معماری به شمار می رود. با توجه به نقش انکارناپذیر کرکسیون در جهت دهی به طراحی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، هدف پژوهش حاضر، بهبود و ارتقای کیفی کرکسیون از طریق استفاده از دلالت های سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر می باشد که تلاش نماید هر دانشجو را در یافتن پاسخ خود به پرسش طراحی همراهی و راهنمایی کند. این نوشتار در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از روش تحقیق کیفی و از ابزار دلفی استفاده می کند. داده اندوزی در این پژوهش، مبتنی بر روش اسنادی و برداشت های میدانی بوده است. نتیجه تحقیق ارائه دهنده راهکارهایی از مجموعه دلالت های تربیتی نظریه سازنده گرا در قالب 6 باب اصلی (شامل؛ بازتعریف نقش ها - ارتقا ابزار و مهارت ها – توجه به تمایزات فردی دانشجویان- مواجهه با فرایند و پاسخ های ناصحیح - ساخت و پرداخت ذهنی- ارزیابی و سنجش) در پیشبرد نقد هدایتگر در کارگاه طراحی معماری است.
۴۴.

مقایسه تطبیقی دوره کارشناسی ارشد پیوسته با کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری در ایران از دیدگاه اساتید،کارفرمایان و دانش آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش معماری دوره کارشناسی ارشد پیوسته دوره کارشناسی دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته مقایسه تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۲۱۸
کارایی آموزش و نوع تربیت معماران در تعالی معماری و ارتقا فرهنگ جامعه نقش به سزایی دارد. مقایسه محتوای آموزش با یکدیگر، از روش های مورد استفاده متخصصین برای شناسایی نقاط ضعف و قوت سیستم آموزشی است. از حدود80سال پیش، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسی ارشد پیوسته جهت تربیت نقشه کش و معمار تعریف و با یک امتحان ورودی تشریحی آغاز گردید. از سال1372، بخش تشریحی امتحان حذف و در سال1377دوره کارشناسی پایه ریزی شد. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه آموزش معماری به شیوه کارشناسی ارشد پیوسته با شیوه کارشناسی و کارشناسی ارشد ناپیوسته، از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و فارغ التحصیلان می باشد. این تحقیق یک پژوهش کاربردی، به شیوه توصیفی تطبیقی است که با استفاده از روش جرج بردی در چهار مرحله؛ توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد .در مرحله اول، محتوای آموزش معماری و اهداف برنامه توصیف شدند. سپس در مورد این محتوا(دانش، بینش و توانش)، تفسیرها و نظرات اساتید، کارفرمایان و دانش آموختگان دو دوره و دانشجویان با مصاحبه و پرسشنامه، اخذ گردید و پس از همجوارسازی، مقایسه انجام گرفت. که نتیجه بررسی حاکی از مناسب تر بودن دوره کارشناسی ارشد پیوسته از دیدگاه ایشان می باشد. پیشنهاد می گردد ضمن احیا دوره کارشناسی-ارشد پیوسته، دوره کارشناسی به صورت محدود و صرفا به عنوان تربیت کمک طراح تداوم یابد.
۴۵.

معماران کوچک: آموزش معماری از آموزش سینه به سینه تا آموزش شانه به شانه

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۰
یکی از پرسشهایی که در محافل حرفه ای و آموزشی معماری مطرح می شود این است که آیا معماری ذاتی یگانه و والا دارد که معماران برای رسیدن به آن می کوشند یا مسئله معماری به تعداد معماران پاسخ دارد؟ در این مقاله در باره وجود و عدم این ذات با رجوع به زمان بحث شده است. زمانی این ذات وجود داشته و معماری را با عالم قدسی مرتبط می کرده است، زمانی این ذات را پیشگامان معماری مدرن (معماران بزرگ) ابداع و پیشنهاد می کرده اند و امروزه، با عبور از دوران سنتی و مدرن و مرگ معماران بزرگ، این معماران کوچک هستند که بی هیچ الگویی در برابر، هر یک به شیوه ای طراحی می کنند و به روشی می سازند. در روزگار معماران کوچک (دوران کثرت گرایی پسامدرن) طراحی معماری، داوری معماری و در نهایت، آموزش معماری با این پرسشها مواجه می شوند: به کدام شیوه طراحی کنیم؟ معیار قضاوت در باره آثار معماری چیست؟ مدرسه معماری چه چیزی را باید آموزش دهد؟ استاد معماری در این عالم کیست و رابطه او با شاگردان چگونه است؟ شاگرد معماری در این عالم چه ویژگیها و چه نیازهایی دارد؟ نظام و محتوای آموزش در دوران پسامدرن چه می تواند باشد؟ مکان آموزش طراحی معماری به معماران کوچک کجاست؟در پایان، پس از کاوش در پرسشهای یاد شده، رهیافتهایی برای آموزش طراحی به معماران کوچک پیشنهاد شده است.
۴۶.

تبیین مفهوم تخیل همدلانه در اندیشه های پراگماتیستی رورتی به مثابه راهی برای برون رفت از اغتشاش در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اغتشاش فردگرایی نما رورتی همدلی خود/دیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۴
اغتشاش و آشفتگی در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر، مسئله ای است که در ادبیات معماری و شهرسازی بسیار به آن اشاره می شود. مدیران و طراحان شهری معتقدند که عوامل طراحی و فردگرایی معماران معاصر یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن وضعیت فوق است. بدین منظور راه حل ها و قوانینی در صورت معماری و از لحاظ فرمی و بصری در جهت کنترل و مداخله برای بهبود اوضاع کنونی وضع شده که به نظر می رسد در عمل، کارایی و مقبولیت لازم را نداشته است. این پژوهش جهت فهم عمیق تر موضوع و بازخوانی و تبیین دوباره این مسئله، در جستجوی یک چارچوب نظری است که با پذیرش واقعیت گریزناپذیر فردگرایی در دوران معاصر، به دنبال تقویت هم بودی و همبستگی انسانی باشد. چارچوبی که بتواند با تکیه بر اهمیت نقش نما به عنوان چهره ای که مالک و طراح بنا برای خود متصورند، شیوه تفکر معماران در تعریف خود و تأثیر آن در مرحله تفسیر مسئله نما و قاب بندی آن را تغییر دهد و به عنوان نقطه عزیمت در فرایند طراحی مفید واقع شود. این پژوهش با تکیه بر معرفت شناسی پراگماتیستی و نظریات و روش پیشنهادی ریچارد رورتی، به دنبال راهکاری نظری مختص زمان اکنون است. تحقیق حاضر در مجموع به روش کیفی و مشاهده اوضاع کنونی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در پایان همدلی با دیگری به مثابه راهی جهت توسعه مفهوم خود (طراح-مالک)، مااندیشی و ایجاد همبستگی در چهره بناهای مسکونی پیشنهاد می شود. اندیشه ای که مبتنی بر طراحی های مشارکتی و کاربر- محور در معماری است و با گسترش دایره خود در طراحی نماهای مسکونی، هم بودی به جای هم ستیزی با دیگران در فضاهای همسایگی را تشویق می کند.
۴۷.

شناسایی عوامل اجتماعی- سیاسی مؤثر بر تحول مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل (از دهه1960 تا 2021 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحول مسکن برنامه ریزی عوامل اجتماعی - سیاسی کابل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۱۲
در افغانستان گذار از سنت به مدرنیته که از حدود یک قرن پیش همزمان با دیگر کشورها شروع شده، در بطن جامعه و متعاقب آن در معماری و کالبد شهری تأثیرات بسیاری به جا گذاشته است. تأثیرات و تحولات در الگوی مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل تحت تأثیر رویدادهای تاریخی سیاسی افغانستان و به تبع آن تغییرات ساختار اجتماعی آن بوده است. مطالعه تغییر و تحولات مسکن در بستر اجتماعی-سیاسی افغانستان و بطور خاص شهر کابل به عنوان نماینده و الگوی تأثیرگذار این تحولات، برای یافتن الگوهای مناسب پاسخگو به نیازهای آتی کشور ضروری است. برای دستیابی به این منظور و حرکت به سوی برنامه ریزی و طراحی مسکن مناسب و سازگار با نیاز کاربران، شناسایی عوامل مختلف تأثیرگذار بر تحول مسکن، نیازمند مطالعه و تحلیل است. هدف از این پژوهش شناخت رابطه تحول معماری مسکن و تغییرات ساختار اجتماعی- سیاسی جامعه و تحلیل عوامل مؤثر بر تحول مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل در بازه زمانی دهه1960 تا 2021 میلادی است. پارادایم پژوهش کیفی است که در آن میزان تأثیر مؤلفه های اجتماعی- سیاسی بر الگوی مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل با روش پیمایشی، با استفاده از پرسشنامه با طیف لیکرت بررسی و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شده است. تحلیل عاملی اکتشافی مؤلفه های اجتماعی- سیاسی مؤثر بر تحول مسکن برنامه ریزی شده شهر کابل در شش دهه اخیر نشان می دهد که تعاملات اجتماعی، سیاست داخلی، آموزش و تحصیلات، برنامه ریزی مسکن، گرایش های اجتماعی، نظام اجتماعی، زن و خانواده، کاهش جمعیت، سیاست خارجی، جابجایی جمعیت مهم ترین عوامل مؤثر بر تحولات مسکن محسوب می شوند.
۴۸.

تأملی بر اهداف عمیق پرورش معمار در ایران معاصر، نمونه موردی: آتلیه ۳ معماری دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهداف عمیق آموزش معماری استانداردسازی خلاقیت دوره پسامدرن ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۲۳
بیان مسئله:آموزش معماری در ایرانِ امروز با چالش های متعددی روبه روست که ریشه در عدم تطابق شیوه های آموزشی با تحولات دوره پسامدرن دارد. ساختارهای آموزشی موجود همچنان برپایه استانداردسازی های دوره مدرن استوارند و این مسئله مانع رشد آموزش معماری مطابق با شرایط زمانی و مکانی جدید شده است.هدف پژوهش: این پژوهش نشان می دهد که با هدف بررسی ویژگی ها و نیازهای آموزش معماری در دوره پسامدرن، به دنبال پیشنهاد اهدافی نوین برای پرورش معمار در ایران معاصر است.روش پژوهش: این پژوهش ترکیبی از رویکرد بازتابی1 و توصیفی - تحلیلی است و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای، مقالات علمی و تجربیات عملی نگارنده در آموزش معماری در آتلیه ۳ معماری دانشگاه تهران طی ۱۲ نیمسال تحصیلی (۱۳۹۶-۱۴۰۲) گردآوری شده اند.نتیجه گیری: نشان می دهد که آموزش معماری نیازمند تحول از استانداردسازی به سوی رویکردهای متکثر است. این تحول نه از طریق ساختارشکنی بلکه از طریق ساختارزدایی و ترکیب اهداف تخصصی و عمیق محقق می شود. این پژوهش در کنار اهداف تخصصی (دانش، بینش و توانش) اهدافی عمیقتر در آموزش (اقتصادی، اجتماعی و مدنی، توسعه تفکر، سلامت روان) را پیشنهاد می دهد و مسیری ترکیبی را راه گشا می داند. تغییر نقش مربی از انتقال دهنده دانش به تسهیل گر فرایند یادگیری، کلید تحول در آموزش معماری دوره پسامدرن و دستیابی به اهداف عمیق پرورش معمار است و بدین ترتیب مربی معماری دوره پسامدرن می تواند الهام بخش زندگی حرفه ای و شخصی دانشجویان باشد.
۴۹.

واکاوی الگوهای فضاهای آستانه ای در بافت قدیم شهر بابل بر اساس نظریات الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حوزه عمومی حوزه خصوصی آستانه و الگو نظریه کریستوفر الکساندر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۵
بیان مسئله: به مرور زمان از اواسط دوره قاجار تا دهه اول حکومت پهلوی، فضاهای عمومی و خصوصی، سلسله مراتب فضایی بین این دو و کالبدشان تغییر یافته و سبکی تلفیقی به وجود آمده است. یکی از فضاهایی که دستخوش تغییرات شده، فضای آستانه ای است که به عنوان یک مفهوم و کالبد، می تواند طیف وسیعی از مفاهیم مرتبط با عرف و فرهنگ را در برگیرد و فضا را واجد کیفیت کند. در باب اهمیت فضای آستانه ای می توان به دردسترس بودن فضای عمومی و ادغام آن با فضای خصوصی و ارتباط آن با کیفیت محیط شهری اشاره کرد تا جایی که کریستوفر الکساندر در مجموعه کتاب های سرشت نظم به مفاهیمی از حوزه معماری اشاره دارد که یکی از آنها مفهوم پیچیده آستانه است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله، بررسی طبقه همکف و اول در مناطق مسکونی از منظر ارتباط با فضای عمومی در مقیاس ساختمان و همچنین ارتباط بین محلات و ساختمان ها با یکدیگر در مقیاس خیابان و انطباق آن با نظریات کریستوفر الکساندر در زمینه آستانه است. ازاین رو این پژوهش عمدتاً بر فضاهای آستانه ای تمرکز می کند و الگوهای بین این دو مؤلفه را مبتنی بر نظریه کریستوفر الکساندر بررسی می کند.  روش پژوهش: فرایند این پژوهش کیفی است و داده های آن با بررسی ادبیات موجود، مصاحبه و مطالعه مدارک ثبت شده (اسناد، نقشه ها و تصاویر)، مشاهده شخصی، عکاسی، ترسیم و تحلیل وضعیت موجود فضاهای آستانه ای جمع آوری شده است. بخش تاریخی شهر بابل در استان مازندران به عنوان مطالعه موردی این پژوهش انتخاب شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که سلسله مراتب دسترسی به فضای خصوصی خانه از فضای عمومی شهری و ارتباط بین محلات مسکونی در دوران قاجار باوجود تأثیر مدرنیته بر معماری آن دوران، منطبق بر نظریه الکساندر و متناسب و درخور با عرف، فرهنگ و نیازهای ساکنان بوده است. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان