علیرضا پیرخائفی

علیرضا پیرخائفی

مدرک تحصیلی: دانشیار روان شناسی،دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرمسار،گرمسار، ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۶۴ مورد از کل ۶۴ مورد.
۶۱.

نقش سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی بر رفتارهای خودآسیب رسان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی در دختران نوجوان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی

کلیدواژه‌ها: مهار عصبی فرآیندهای مغزی رفتارهای خودآسیب رسان اختلال هیجانی اختلالات شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۴۹
مقدمه: اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت سلامت روانی است که با نوسانات شدید خلق وخو و بی ثباتی در روابط بین فردی مشخص می شود. بیماران مبتلا به ایناختلال در مرز روان نژندیو روان پریشی هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی در رفتارهای خودآسیب رسان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی در نوجوانان دختر هنرستانی دارای BPD بود. روش: روش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر هنرستان های کارودانش و فنی حرفه ای دارای اختلال شخصیت مرزی یکی از مناطق آموزش وپرورش شهر تهران بود. بدین منظور، 176 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی جکسون و کلاریج(1991)، پرسشنامه سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی توسط وایت و کارور (1994)، پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان سانسون و همکاران(1998) و پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و روئمر (2004) بود. داده های حاصله به وسیله روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت pls و روش حداقل مربعات جزئی (pls) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، میزان اثر غیرمستقیم سیستم فعال ساز و مهاری مغزی بر رفتارهای خودآسیب رسان با نقش واسطه ی بدتنظیمی هیجانی 553/0- و معنادار است (05/0>p). میزان اثر مستقیم فعال ساز و مهاری مغزی بر بدتنظیمی هیجانی 436/0- و است (05/0>p). میزان اثر مستقیم فعال ساز و مهاری مغزی بر رفتارهای خودآسیب رسان 504/0- و معنادار است (05/0>p). میزان اثر مستقیم بدتنظیمی هیجانی بر رفتارهای خودآسیب رسان 506/0 و 05/0 معنادار است (05/0>p). نتیجه گیری, بر این اساس، بین سیستم های فعال ساز و مهاری مغزی در رفتارهای خودآسیب رسان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی رابطه معناداری وجود داشت.
۶۲.

نقش پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته نا ایمن اجتنابی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدربزرگ و مادربزرگ ترمیم آسیب امنیت دلبستگی کودکان ناایمن اجتنابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۴
هدف این مطالعه، بررسی نقش پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بود. مطالعه حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش مربیان و کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که از میان آنها تعداد 8 نفر از مربیان و 100 نفر از کودکان طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. مربیان تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و کودکان به پرسشنامه طبقه بندی سبک های دلبستگی و پرسشنامه محقق ساخته بازنمایی های ذهنی روابط دلبستگی در کودکی میانه پاسخ دادند. داده های این مطالعه با روش های تحلیل مضمون و فراوانی و درصد فراوانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد که برای امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی 6 بعد و 10 مولفه شناسایی شد؛ به طوری که ابعاد شامل شکل بیان احساس ها (با دو مولفه عادی سازی واقعه و بی تفاوتی یا تردید)، شکل هیجان های بدنی (با یک مولفه جداکردن حس از واقعه)، انسجام در بیان (با دو مولفه کوتاهی بیان و طفره رفتن از پاسخگویی)، تعامل با فرد (با یک مولفه بی احتیاطی به همراه جدایی حسی)، شکل بیان واقعه (با یک مولفه کلی گویی و ایجاز) و مواجهه با تعارض (با سه مولفه اجتناب از واقعه یا فرار از موقعیت، پایان بندی باز/ سرهم بندی و تمرکز بر عواقب تصمیم به جای فهم مسئله) بود. نتایج فراوانی و درصد فراوانی حاکی از بررسی 10 مولفه مذکور بر اساس 7 روایت شامل مهمان، کلید، فروشگاه، غریبه، نقاشی، قلدرها و پیکنیک بود که نشان دادند که پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی نقش اندکی داشتند. بنابراین، با ارائه کارگاه های آموزشی مناسب و کاربردی می توان نقش پدربزرگ و مادربزرگ را در ترمیم امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بهبود بخشید.
۶۳.

نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خردمندی توانایی های شناختی ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۶
هدف: این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشجویان دانشگاه-های آزاد استان تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 380 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) و ذهن آگاهی (ریان و براون، 2003) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد، توانایی-های شناختی اثر مستقیم بر خردمندی دانشجویان داشته است؛ تأثیر توانایی های شناختی بر خردمندی به صورت مستقیم برابر (33/11 = t و 73/0=β) و به صورت غیرمستقیم توانایی های شناختی بر خردمندی دانشجویان به واسطه ذهن آگاهی با 95 درصد اطمینان تأییدشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتایج نشان می دهد با افزایش متغیرهای توانایی های شناختی و ذهن آگاهی می توان افزایش خرد در دانشجویان را انتظار داشت.
۶۴.

مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان طرح واره های ناسازگار اولیه شفقت به خود نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۵
زمینه و هدف: امروزه، گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان افزایش یافته است و به نظر می رسد که طرح واره های ناسازگار اولیه و شفقت به خود در آن نقش داشته باشند. در نتیجه، این پژوهش با هدف تبیین مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود انجام شد. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر 391 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان (سانسون و همکاران، 1998)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1999) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (ریس و همکاران، 2011) بودند. داده های این پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای AMOS و SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود برازش مناسبی داشت. همچنین، اثر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر شفقت به خود، اثر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر رفتارهای خودآسیب رسان و اثر مستقیم شفقت به خود بر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان معنی دار بود (001/0P<). افزون بر آن، اثر غیرمستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود بر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در آنان معنی دار بود (001/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، برای کاهش گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان می توان از طریق کارگاه های آموزشی میزان طرح واره های ناسازگار اولیه آنها را کاهش و میزان شفقت به خود آنان را افزایش داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان