مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تاریخ ادبیات فارسی
حوزههای تخصصی:
سنتِ دیرپای ستایش گری از آغاز ادب فارسی وجود داشت و مدیحه سرایی از جنبه رفتاری، عملی مردانه تلقی می شد و مردانِ شاعر یکه تاز میدان مدح بودند. در ادبیات زنان، به ندرت زنی شاعر در این حوزه دست به تجربه زده است. نخستین زنِ شاعری که شعری ستایشی در کارنامه خود دارد و برای نخستین بار ترکیب بند سروده، زن بی نامی است که شعرش در کتابی تاریخی ثبت شده است. او دخترِ حسام الدّینِ سالار مدیحه سرایی است که در آغازِ سده هفتم قمری ترکیب بند ستایشی در وصف عزالدین کیکاووس از سلاجقه روم سرود و به دربار پادشاه فرستاد و صله دریافت کرد. زنی که در ادبیات در بی نامی خود به فراموشی سپرده شد و در تاریخ سلجوقیان نام و شعرش به یادگار ماند. در این مقاله کوشش بر این است تا با روش نقدِ تاریخ نگر، فضای سیاسی ـ اجتماعی آن دوران بررسی شود و با رویکردی ادبی، نخستین شعر ستایشیِ زنانه و شیوه سرایش شعر او نقد شود و ضمن معرفی نخستین زنِ شاعر مدیحه سرا، شرایط شکل گیری اثر، هدف شاعر و تأثیر شعر او بر مخاطب از زاویه نگاه ممدوح مورد بررسی قرار گیرد
تبارشناسی طنز پارسی در ﭘﻬﻨه تاریخ ایران پس از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار با استفاده از روش نظری میشل فوکو (Paul Michel Foucault)، یعنی دیرینه شناسی و تبارشناسی، تاریخ طنز فارسی را بررسی می کنیم؛ همچنین نشان می دهیم طنز در مواجهه با گفتمان های مختلف چگونه مفصل بندی شده است و گفتمان های غالب و حاشیه ای چگونه آن را مفصل بندی کرده و به کار گرفته اند. دیرینه شناسی، گفتمان های حاکم در اجتماع تاریخی را واکاوی می کند و در نگاه فوکو، تبارشناسی تاریخ واقعی است و او با این روش، بخش های نااندیشیده تاریخ را بررسی می کند. در تبارشناسی، قدرت با گفتمان ها جهان هستی را معنادار می کند. در اداﻣه کار دیرینه شناسی فوکو، ارنستو لاکلاو (Ernesto Laclau) و شانتال موفه (Chantal Mouffe) با رویکرد گفتمانی خود، به معناداری جهان رنگی تازه می دهند. انواع ادبی هر دوره، زاییده اپیستمه و گفتمان های حاکم بر آن دوره تاریخی اند و درواقع، دانش تولیدی هر گفتمان برای غلبه بر سایر گفتمان ها هستند. برای تحلیل قدرت و روابط قدرت، تاریخ ایران در سه اپیستمه دوران قدسی، اپیستمه دوران نیمه قدسی و اپیستمه انسانی (مادی) تقسیم می شود و پس از آن، گفتمان های غالب موجود در هر اپیستمه به روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه شناسایی و بررسی می شود که شکل پیشرفته تر و کارآمدتر گفتمان فوکویی است. در آخر نشان می دهیم طنز به معنای امروزی آن، یعنی معادل (Satire) که با نگاهی تقلیل گرایانه هجو و هزل را نیز دربرمی گیرد، در گذﺷﺘه ادبیات فارسی رواج نداشت و در گذشته، تنها هجو و هزل و طعنه بود که هدف نهایی آنها تمسخر و تخریب بود نه اصلاح. اصلاح که به معنای بهبود وضع هر گفتمان و جلوگیری از فروپاشی آن است از مؤلفه هایی است که همراه با تعریف (Satire) به تدریج وارد ادبیات فارسی شد و نموﻧه برﺟﺴﺘه این نوع طنز را در طنز پس از انقلاب اسلامی، به ویژه نشریه گل آقا، می بینیم.
Der Beitrag von Joseph von Hammer-Purgstall zur Vorstellung der persischen Literatur in der Kadscharenzeit(مقاله علمی وزارت علوم)
In der zweiten Hälfte des 18. Jahrhunderts wurde im Geiste der Aufklärung, und vor allem nach der Französischen Revolution, dem Orient eine besondere Stellung beigemessen. Die Napoleonischen Eroberungszüge, sowie die Präsenz der Kolonialmacht Großbritannien in Indien, haben zu orientalischen Forschungen und zur Gründung von Schulen für orientalische Sprachen geführt. So wurden die orientalischen Sprachen nicht mehr für missionarische Aufträge erlernt, sondern die drei wichtigsten Sprachen der islamischen Völker, nämlich das Arabische, das Türkische und das Persische, wurden anhand zahlreicher Reiseberichte und Handschriften aus dem Orient erforscht. Die lange andauernde Nachbarschaft der Europäer mit dem Osmanischen Reich, die zu diplomatischen Beziehungen zu diesem Reich führte, sowie religiöse Konflikte zwischen Christentum und Islam seit den Kreuzzügen, aber auch die kolonialen Perspektiven haben die wichtigsten Impulse für die Erforschung dieser Sprachen gegeben.
جستاری در موانع نظری رشد و گسترش آثار غنایی منثور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۱
141-161
حوزههای تخصصی:
گستردگی و عمق مفاهیم ادبیات غنایی در کنار تنوع مصادیق این نوع ادبی، از درخشان ترین ویژگی های ادبیات فارسی به شمار می رود. درحالی که آفرینش سایر انواع ادبی در دوره هایی از تاریخ، ضعف هایی از خود نشان می دهد، ادب غنایی، با اقبالی رو به رشد و تکاملی روزافزون مواجه بوده است. لیکن آنچه در شناخت جوانب گوناگون این نوع ادبی به صورت یک نقطه ابهام، قابلیت طرح و پیگیری دارد این است که تحت تأثیر چه موانعی، آثار منثور مستقل و غنایی محض نسبت به اشکال و انواع منظوم آن، از کم شماری چشمگیری برخوردارند. فقدان نظریه ای مشخص و مطرح در باب اسلوب نثر فارسی، یافتن پاسخی برای پرسش فوق را دشوار می کند؛ بنابراین در این پژوهش تلاش شد در درجه نخست با مراجعه به دیباچه آثار منثور و کتب ترسلی، برخی از تعاریف و ملاک های نثر فارسی احصا شود تا از رهگذر برابر نهادن بایسته های ارائه کلام غنایی با چهارچوب های انشای نثر فارسی، موانع نظری رشد و گسترش آثار غنایی منثور، وضوح بیشتری پیدا کند. ازآن رو که پژوهش حاضر بر مؤلفه های نظری متمرکز است، از نقد و تحلیل ادبی متون و قطعات نثر غنایی صرف نظر و چهار عامل نظری به عنوان مقدمه ای در شناخت عوامل احتمالی مؤثر در کم شماری نثر غنایی در ادبیات فارسی معرفی شد.
مقایسه محتوای درس تاریخ ادبیات پیش از اسلام در علوم و فنون ادبی (1)، پایه دهم با کتاب تاریخ ادبیات (1) متوسطه قدیم
حوزههای تخصصی:
از نظر تاریخی، زبان های ایرانی را براساس تحول، به سه دوره تقسیم می کنند: باستان، میانه و نو. در کتاب تاریخ ادبیات(1) متوسطه قدیم و همچنین در کتاب علوم و فنون ادبی(1) متوسطه جدید، یک درس به زبان، خط و آثار ادبی دوره های باستان و میانه تخصیص داده شده است. هدف از نگارش این مقاله، مقایسه کمیت و کیفیت محتوای این دو درس است. روش کار توصیفی است. بررسی نشان داد که تعداد صفحات مربوط به این موضوع، در کتاب سال دهم متوسطه جدید 1398، نسبت به کتاب چاپ سال 1392 به نصف تقلیل یافته است. در متوسطه قدیم سه مورد و در متوسطه جدید موارد بسیاری برای تصحیح مشخص گشت. تحلیل جدول صفحه 39 کتاب علوم و فنون ادبی(1) نشان داد که از 36 مورد مقایسه نشانه های خطی، 30 مورد نادرست یا ناکامل است و دلایل و پیشنهادات لازم برای اصلاح جدول ارائه گشت. همچنین تاکید شد که زبان فارسی باستان تنها یکی از زبان های دوره باستان ایران است و نباید معادل با آن دوره به کار برده شود. بررسی بخش آثار ادبی مکتوب پیش از اسلام، نشان داد که شعر در دوره باستان و میانه زبان فارسی وجود داشته است. در زبان اوستایی، وزن دسته ای از اشعار هجایی و بعضی دیگر ضربی بوده است. در دوره میانه، گروه زبان های غربی، وزن اشعار هجایی یا ضربی تشخیص داده شده است.
واکاوی زیبایی شناختی، درونمایگانی و مفهومی عنوان ها در متون منثور فنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
269 - 293
حوزههای تخصصی:
عنوان های متون ادبی در هر دوره تاریخی داده های ارزشمندی را درباره مؤلفان آنها، شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه آن دوره و دیگر مسائل به دست می دهند. در این میان، عنوان های متون منثور فنی با توجه به ماهیت هنری و ادبی شان، علاوه بر به دست دادن داده های تاریخی یا اجتماعی، می توانند آشکارساز رویکردهای فرهنگی و ادبی ادوار مختلف در سنت ادبی پارسی باشند. مطالعه پیش رو با این انگاره و با اتخاذ رویکردی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها می کوشد ضمن درنگ در عنوان های 38 متن منثور فنی، آنها را از منظر ارزش های زیبایی شناختی، درونمایگانی و استعاره های مفهومی واکاوی نماید. مطالعه حاضر ضمن شناسایی دو کلان گروه ادبی و غیرادبی از عنوان ها از منظری زیبایی شناختی، دو زیرگروه مسجع و استعاری را در ذیل کلان گروه ادبی قرار می دهد. در این میان، هرچه محتوای متن به سوی امر عینی میل یابد، عنوان نیز به سوی سجع گرایش می یابد و در مقابل، گرایش محتوای متن به امر انتزاعی، عنوان را به سوی استعاره شدگی سوق می دهد. عنوان های غیرادبی و کارکردگرا نیز ضمن تهی شدگی از ارزش های زیبایی شناختی، بیشترین همگرایی با محتوای متن را نشان می دهند. همچنین، براساس این مطالعه، گسترده ترین دایره موضوعی عنوان ها به موضوعات تاریخی تعلق دارد که در تمام گونه ها و زیرگونه های عنوان ها دیده می شود. این گستردگی برونداد پارادایم فکری حاکم بر طبقات سیاسی حاکم و نشانگر رابطه دوسویه حاکم فرهیخته از یک سو و بیانگر نوعی گسست میان آن طبقات و توده جامعه آن روزگار ایران از سوی دیگر است. از منظر هدف گزینش عنوان هم، برخی از عنوان ها ماهیتی انگیزشی، بخشی ماهیتی کارکردگرایانه و شماری هم ماهیتی ترکیبی و درآمیخته دارند. در بخش دیگری از پژوهش با بهره گیری از اندیشه استعاره های مفهومی، مشخص شده است که حوزه معنایی جهت و حرکت و نیز گیاهان بنا به دلایل تبیین شده در پژوهش، بیشترین کاربرد را داشته اند.
سلسله مباحثِ نظری در باب تاریخ ادبیات، براساس آرای رِنِه وِلِک (1): انواع تاریخ ادبیات
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
17 - 43
حوزههای تخصصی:
رنه ولک (1903-1995) ادبیات پژوه و زبان دان برجسته، اصلاً اتریشی بود؛ اما تحصیلات دانشگاهی خود را در پراگ آغاز و به پایان رساند. در سال 1939، به دنبال اشغال پراگ از سوی نازی ها، از پراگ به انگلستان و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. او دانش آموخته مکتب ساختگرای پراگ بود و توانست از طریق تلفیق عالمانه آرای خود با مبانی مکتب صورت گرای نقد نوی آمریکایی، دوران جدیدی را در کار مطالعات ادبی در جهان پدید آورد. یکی از مهم ترین آثار او کتاب نظریه ادبیات (1948) است که آن را با همکاری آستین وارن (1899 1986) آمریکایی تألیف کرده است. این کتاب که خوشبختانه به فارسی دقیق و عالمانه ای ترجمه شده، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین آثار در زمینه پژوهش های ادبی است که از نخستین روزهای انتشارش تا به امروز، راهنمای نظریِ طیف گسترده ای از پژوهشگرانِ نقد ادبی و تاریخ ادبیات و ادبیات تطبیقی در سرتاسر جهان بوده است. بسیاری از آثار رنه ولک به فارسی ترجمه شده است؛ اما ردِّ چندانی از افکار او را در آثار فارسی نمی توان مشاهده کرد، نه در کتاب ها و مقالات تألیفی فارسی مربوط به نقد ادبی و تاریخ ادبیات و مطالعات ادبیات تطبیقی و نه حتی در رساله های ارشد و دکتری فارسی در این حوزه ها. این قضیه قطعاً ربطی به کیفیت ترجمه آثار او به فارسی ندارد؛ زیرا مترجمان این آثار غالباً افراد ذی صلاح و فاضلی بوده اند که آشنایی کامل با افکار و آرای او داشته و ترجمه های دقیقی از آنها به عمل آورده اند. مشکل بیش از هر چیز به پیچیدگی و ایجازِ سَبکِ نگارش او مربوط می شود، و نیز و به ارجاعات متعدد و بدون توضیح او به موضوعات و مآخذ قدیم یا معاصر خودش. این همه خواننده را خیلی زود از خواندن خسته، و از ادامه دادن ناامید و منصرف می سازد. در این سلسله مقالات می کوشم تا آراء رنه ولک را در حوزه تاریخ ادبیات معرفی و نقد و بررسی کنم. این مجموعه مشتمل بر سه بخش است و هر بخش نیز مرکب از دو تا چند فصل گوناگون؛ در بخش نخست با شرح اشارات و آراءِ رنه ولک در آثار گوناگونش، و با طرح شواهد و مثال هایی از ادبیات فارسی، به معرفی نظریه او در زمینه تاریخ ادبیات می پردازم؛ در بخش دوم از نقدهایی سخن می گویم که بر آراء او نوشته شده است؛ و درنهایت در بخش سوم به نقد و بررسی برخی از پژوهش های مربوط به تاریخ ادبیات فارسی براساس آرای او می پردازم.