مطالب مرتبط با کلیدواژه

سهراب سپهری


۱۲۱.

مطالعه تطبیقی انگاره های درخت در تابلوهای نقاشی و اشعار سهراب سپهری از منظر آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعات تطبیقی آیکونولوژی پانوفسکی شعر نقاشی درخت سهراب سپهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۷
شعر و نقاشی دو مسیر متفاوت برای خلق آثار هنری است که همواره روابط بسیار نزدیک آنها مورد توجه پژوهشگران تاریخ هنر و منتقدان ادبی بوده است. سهراب سپهری هنرمندی است که در هردو حوزه شعر و نقاشی طبع آزمایی کرده و آثاری از خود به جا نهاده است؛ ازهمین رو، پژوهش حاضر با گزینشی هدفمند از مجموعه نقاشی درختان و هشت کتاب سپهری و با تمرکز بر انگاره درختان در هردو فرم هنری، به مطالعه تطبیقی این آثار برمبنای نظریه آیکونولوژی پانوفسکی می پردازد تا با افق دید گسترده تری به تحلیل و تبیین جنبه های مختلف ساختاری و معناشناختی آیکون های مشترک برای کشف ویژگی ها و ارتباطات بین جهان شعری و هنر نقاشی او بپردازد. پرسش پژوهش این است که چرا و چگونه انگاره درخت در دو نظام زبانی و بصری متفاوت عمل می کند؟ رویکرد سپهری به عنصر درخت در شعر و نقاشی در مفاهیمی همچون پویایی و ایستایی، زندگی و مرگ، ریشه داری و بی ریشگی، بارداری و بی بری، بازبودن و بسته بودن، انفصال و اتصال در تقابل با هم است و گاهی در مضامینی همچون غریب بودن و حس تعلیق به یکدیگر نزدیک می شود. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد رویکرد سپهری در ترسیم تصویر درختان، مبیّن تجربه فردی او در مواجهه با تحولات اجتماعی و تاریخی زمانه اش و همچنین نوعی آشنایی زدایی متأثر از پارادایم نقاشی مدرنیستی ایران است، چنان که در برخی از آثار این دوره، به ویژه در جنبه های خاصی از فضاسازی و تکنیک های هنری، ویژگی هایی مانند محدودیت فضا، استفاده از رنگ های تیره و فشردگی عناصر به وضوح قابل مشاهده است؛ ازهمین رو، درختان در نقاشی سپهری بیشتر در جهت گسست و انفصال با جهان و جوهر هستی حرکت می کنند که می تواند تمثیلی از دنیای عینی سپهری باشد، اما تصویر درخت در اشعار او دنباله رو همان مفاهیم غالب (نماد شادابی، طراوت، سر زندگی) به دور از نشانه های رتوریک و ساحت ضمنی غریب در سطح معمول ادبیات فارسی است و به گونه ای تبیین کننده جهان آرمانی شاعر است.