عقل و عشق از دیدگاه ابن سینا و نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
عقل، یکی از شریف ترین نیروهای انسانی است که می تواند کلیّات و حقایق را درک کند و ممیز انسان از بهائم باشد. از طرفی عشق نیز از مسائل اساسی به حساب می آید که بنیان هستی بر آن نهاده شده و جنب و جوشی که سراسر وجود را گرفته به خاطر همین انگیزه است. بحث عقل و عشق از جمله مباحثی بوده که همواره مورد توجه حکیمان و عارفان بزرگی همچون ابن سینا و نجم الدّین رازی قرار گرفته است. ابن سینا ادراک و علم را مقدم بر عشق و اولین مرحله برای سیر و سلوک می داند؛ زیرا تا انسان شناختی نسبت به معشوق خود پیدا نکند، سفر او آغاز نمی گردد و بدون ادراک، شوق و عشقی ایجاد نمی شود. از طرفی نجم الدّین ساحت عشق را بسی فراتر از تنگنای عقل معرفی می کند و سپس به مخالفت عقلانی با نظریه وحدت عقل و عاقل و معقول می پردازد. او بر آن است تا در مقام بحث عقلانی به شیوه ی متکلّمان و فلاسفه بحث کند و در مقام درک شهودی و بیان مکاشفات نیز همچون عارفی فلسفه ستیز، با بهره گیری از واژگانی سرشار از استعاره، کنایه و تمثیل جانب عشق را پاس داشته باشد. در این نوشتار بر آنیم تا دیدگاه این دو حکیم را در زمینه ی عقل و عشق مورد واکاوی قرار دهیم.