مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
هابز
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
227 - 248
حوزههای تخصصی:
این مقاله با پرسش از امنیت در فلسفه سیاسی هابز به این مهم می پردازد که چرا قدرت و امنیت در دولت مدرن با هم پیوند داشته و از نقش فضیلت مندانه انسان در تأمین و گسترش امنیت در جامعه غفلت شده است. به بیان دیگر ناامنی در دوران معاصر و به خصوص در پی شکل گیری تجربه های جهانی از لویاتان به مثابه تنها ساختار مشروع و مؤثر قدرت در جوامع و مناسبات بین المللی ، بیش از آن که ناشی از منازعات قدرت در میان دولت ها باشد، ریشه در نوع انسان شناسی هابز دارد که خود مبانی نظری و تأسیسی دولت مدرن محسوب می گردد. این پژوهش با بهره مندی از نظریه بازسازی انتقادی که بر محور منطق درونی انسان شناسی هابز پیش می رود، می کوشد منابع ناامن کننده و مولد ناامنی را در نوع دیدگاه هابز از انسان معرفی و شناسایی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که انسان شناسی هابز به عنوان پایه نظری ساختار دولت مدرن امروزی، انسان را موجودی ذاتاً خطرناک، نگران، خودخواه و در عین حال مشروع و موجه در رسیدن به همه خواسته هایش می داند. این نوع انسان شناسی منبع اصلی تولید ناامنی محسوب شده که پیامدها و آثارش در لویاتان بروز می کند.
بازتاب فلسفه سیاسی هابز و کانت راجع به صلح در توسل به عدالت کیفری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
مهم ترین هدف سازمان ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین المللی است. اما هیچ یک از ارکان سازمان ملل مفهوم صلح را تعریف ننموده اند. افزودن عبارت امنیت بین المللی نیز کمکی به تعریف صلح نکرده است. این مقاله علاوه بر مطالعه مفهوم صلح به بررسی فلسفه سیاسی صلح از دیدگاه هایزوکانت می پردازد. هابز با نگاه بد بینانه خود، صلح را امری ساختگی دانست. دیدگاهی که منشأ رئالیسم سیاسی گردید و به سیاست عملی دامن زد. سیاست عملی با نادیده گرفتن عدالت کیفری برای قربانیان نقض حقوق بشر بر صلح تاکید می کندو مرتکبان جرایم بین المللی را بی کیفر می گذارد.اما کانت با فلسفه اخلاق گرایانه خود صلح پایدار را حاصل احترام به حقوق بشر تلقی کرد. اندیشه ای که در لیبرالیسم سیاسی متبلور شد و عملکرد سازمان ملل را از جستجوی صلح منفی به تلاش برای تحقق صلح مثبت از طریق عدالت کیفری برای جوامع قربانی نقض گسترده حقوق بشر معطوف نمود.رویکردی که حاصل ان ایجاد محاکم کیفری بین المللی و دیوان کیفری بین المللی بود.این امر بیانگر آن است که آینده حقوق بین الملل با ارتقا حقوق بشر ّپیوندناگسستنی دارد.
روابط قدرت میان ایلخانان با سلاجقه روم براساس نظریه توماس هابز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
97 - 130
سلاجقه روم یا سلاجقه آناتولی به مجموعه سلاطین معروف سلجوقی گفته می شود که زمان سلیمان بن قتلمش از سوی ملکشاه بر سرزمین های آنسوی روم و آناتولی دست یافتند و پس از سقوط سلجوقیان ایران تا مدت ها در شمال غرب قلمرو ایران حکمرانی کردند. تلاقی این سلسله با مغولان در سال ۶۲۹ و تحت تابعیت ایلخانان قرار گرفتن از جمله مباحث اصلی مقاله پیش روست. دستاورد این پژوهش نشان می دهد از منظر نظریه سیاسی توماس هابز ایلخانان با تکیه بر حکومت استبدادی توانستند بر سلجوقیان روم غلبه کنند. علاوه بر آن تقابل و تعامل میان ایلخانان و سلجوقیان با رویکرد نقدگرایانه هابز قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر در صدد است تا با روش تحلیلی و تبیینی به واکاوی نظریه دولت و قدرت هابز به بررسی کنش و تعامل دو سویه ایلخانان و سلجوقیان آناتولی بپردازد.دستاورد این پژوهش نشان می دهد از منظر نظریه سیاسی توماس هابز ایلخانان با تکیه بر حکومت استبدادی توانستند بر سلجوقیان روم غلبه کنند. علاوه بر آن تقابل و تعامل میان ایلخانان و سلجوقیان با رویکرد نقدگرایانه هابز قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر در صدد است تا با روش تحلیلی و تبیینی به واکاوی نظریه دولت و قدرت هابز به بررسی کنش و تعامل دو سویه ایلخانان و سلجوقیان آناتولی بپردازد.
دولت مدرن در اندیشه هابز2
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش هابز در شکل گیری مبانی نظری دولت مدرن است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که هابز با توجیه دولت مطلقه، در واقع برخی از عناصر دولت مدرن را نیز توجیه نمود. اختیارات مطلق حاکم به جهت برقراری نظم و جلوگیری از آشوب از دیدگاه هابز، به دولت مطلق منجر می گردد که در آن هیچ گونه قدرت رقیبی در برابر پادشاه به جهت محدودیت اختیارات او وجود ندارد. بنابراین، نظریه هابز در توجیه عقلانی دولت مطلقه، برخی از عناصر دولت مدرن را در خود دارد. مشروعیت انحصاری حکومت در استفاده از زور، مطلق بودن حاکمیت، انقیاد کلیسا در برابر حاکم مدنی، آزادی و برابری طبیعی افراد جامعه و مشروعیت حکومت بر رضایت اتباع از مهم ترین موارد تاثیرگذاری هابز بر دولت مدرن است.
دولت مدرن در اندیشه هابز
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش هابز در شکل گیری مبانی نظری دولت مدرن است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که هابز با توجیه دولت مطلقه، در واقع برخی از عناصر دولت مدرن را نیز توجیه نمود. اختیارات مطلق حاکم به جهت برقراری نظم و جلوگیری از آشوب از دیدگاه هابز، به دولت مطلق منجر می گردد که در آن هیچ گونه قدرت رقیبی در برابر پادشاه به جهت محدودیت اختیارات او وجود ندارد. بنابراین، نظریه هابز در توجیه عقلانی دولت مطلقه، برخی از عناصر دولت مدرن را در خود دارد. مشروعیت انحصاری حکومت در استفاده از زور، مطلق بودن حاکمیت، انقیاد کلیسا در برابر حاکم مدنی، آزادی و برابری طبیعی افراد جامعه و مشروعیت حکومت بر رضایت اتباع از مهم ترین موارد تاثیرگذاری هابز بر دولت مدرن است.
بحرانِ دموکراسی و لویاتان جدید (نقد و بررسی کتاب دمُکراسی و دعواهای اخلاقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷)
120 - 144
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به معرفی و ارزیابیِ کتابِ دمُکراسی و دعواهای اخلاقی نوشته رابرت بی. تلیس می پردازیم. تلیس معتقد است در بحرانِ دموکراسیِ معاصر، که نوعی وضعِ طبیعیِ هابزی است، به جایِ دیدگاه هایِ معمولِ فیلسوفانِ سیاسی که دموکراسی را نشئت گرفته از مجموعه ای از تعهدات اخلاقی می دانند، شرایطِ کنونی نشان می دهد که شهروندان بر سرهمین اصولْ اجماعی ندارند و این امر منجر به دعواهایِ اخلاقی شده است. ازهمین رو، تلیس به جای ورود به مباحث اخلاقی، سیاستی دموکراتیک را پیشنهاد می کند که برگرفته از اصول معرفتی - معرفت شناسی عامیانه - است. تلیس در سنتِ لیبرال دموکراسی می اندیشد؛ اما روش و پاسخ او به بحران دموکراسی معاصر، متأثر از تامس هابز است. هرچند، مانند هابز دولت مطلقه را راه حل بحران نمی داند؛ بلکه، تلیس دموکراسی گفتگویی را پیشنهاد می کند که در آن دولت موظف به ارتقاء معرفتی، نه اخلاقی، شهروندان است که همچنان راه حلی هابزی برای وضع طبیعی است. ترجمه فارسیِ این اثر نیز دارای نکاتی است که به آن ها اشاره کرده ایم.
کاربست تحلیلی مبانی انسان شناختی قرآنی در نظریه قرار اجتماعی توماس هابز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق، اثبات این مطلب بود که ایجاد تغییر در مبانی و پیش فرضهای انسان شناختی هابز، موجب تغییر در محتوای نظریه قرار اجتماعی وی خواهد شد. این پژوهش گام آغازین در راستای دستیابی به نظریه قرارداد اجتماعی اسلامی با محوریت آموزه های قرآنی است. روش: مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به استخراج مبانی انسان شناختی نظریه قرار اجتماعی هابز و جاگذاری مبانی انسان شناختی قرآنی در این نظریه پرداخته است. یافته ها: علوم انسانی بر پیش فرضهای انسان شناختی خاصی استوار است و نظریه هایی که در این علوم ارائه می شود، مستقیم یا غیر مستقیم بر این پیش فرضها مبتنی است. بر این اساس، جهت گیری دیدگاهها و نظریات یک شخصیت علمی به مبانی انسان شناختی او وابسته و در ارتباط است؛ به طوری که تغییر در مبانی و پیش فرضهای او موجب تغییر در نظریه های وی خواهد شد. نتیجه گیری: پس از جایگزینی مبانی انسان شناختی قرآنی در نظریه قرار اجتماعی، تغییرات اساسی در این نظریه به وجود آمد.
حقّ بر مجازات کردن در فلسفۀ هابز: مبانی و پی آمدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
101 - 126
حوزههای تخصصی:
توجیه کیفر همواره به عنوان یکی از موضوعات مناقشه بر انگیز و بنیادین فلسفه حقوق کیفری مطرح شده است. تبیین مبانی مجازات و چگونگی حق یابی دولت در کیفردهی شهروندان، به شیوه دقیقی در فلسفه توماس هابز دیده می شود. هرچند هابز از کیفر به عنوان ابزار تضمین اطاعتِ افراد از قانون یاد می کند اما می کوشد اجرای مجازات را به عنوان یکی از لوازم تشکیل دولت تلقی نکند، بلکه به نقش شهروندان در اعطای این حق به دولت و چرایی استحقاق بزه کاران در تحمّل کیفر بپردازد. با خوانش کتاب لویاتان درمی یابیم که حقّ بر مجازات کردن از رهگذر پیمان اجتماعی، به مثابه حقّی سیاسی و نه طبیعی یا ماقبل سیاسی، در اختیار دولت قرار می گیرد. بنابراین همه شهروندانِ بیزار از وضعِ طبیعی، با وانهادن حقّ دفاع یا امکانِ مقابله به مثل، که به عنوان حقّی طبیعی پس از رویارویی با تعرض دیگری برایشان وجود داشت، صیانت از آزادی و نظم جامعه را به موجود مصنوعی (دولت) می سپارند تا از این طریق به نزاع های میان فردی و نابسامانی گروهی پایان داده شود و آسایشی پایدار پدیدار گردد. این اندیشه نقطه عطفی در انقطاع وجاهت کیفر به عنوان نهادی آن جهانی و قدسی به شمار می آید و از این دوره به بعد است که مجازات بر پایه خواستِ جمعی شهروندان مشروعیت اِعمال می یابد. حق یابی دولت در مجازات افراد آثار چشم گیری بر حقوق کیفری به جای می نهد، که قدسی زدایی و این جهانی سازی مجازات، انحصار دولت در مجازات مجرمان، ضابطه یابی نهاد دفاع مشروع در سامانه جزایی و پدیدآیی جرایم علیه امنیت دولت از مهم ترین آنها است که در این جستار با رویکردی میان رشته ای و به شیوه توصیفی - تحلیلی به بررسی آنها پرداخته شده است.