مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
عدم تحمل بلاتکلیفی
حوزههای تخصصی:
شیوع کروناویروس و مرگ ومیر ناشی از آن و عدم جود واکنش سوگ جامع اثرات روان شناختی مختلفی را بر بازماندگان بر جای گذاشته است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پذیرش و تعهد بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی همسران قربانیان کرونا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری همسران قربانیان کرونا مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 51 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 17نفری قرار گرفتند. به دلیل افت آزمودنی در گروه درمان پذیرش و تعهد، از دو گروه دیگر یک نفر به طور تصادفی حذف شد؛ بنابراین، در هر گروه، داده های 16 نفر تحلیل شد. گروه آزمایش اول درمان پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم درمان فراتشخیصی یکپارچه را در 9 جلسه 90دقیقه ای یک بار در هفته دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی اثربخش بودند و در مرحله پیگیری، اثر درمان پایدار بود (001/0>P). همچنین، نتایج نشان داد بین اثربخشی دو مداخله تفاوتی معنا دار وجود ندارد. ب ا توج ه ب ه اثربخشی هر دو مداخله بر نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی همسران قربانیان کرونا، پیشنهاد می شود روان درمانگران و مشاوران از این رویکردهای درمانی در درمان مشکلات روان شناختی ناشی از سوگ استفاده کنند.
تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر براساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرار شونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی انجام گرفت. روش: در این مطالعه از میان تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۰۸ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و موردمطالعه قرار گرفتند، جهت جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل، پرسشنامه افکار تکرارشونده، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. تجزیه وتحلیل داده ها و ارزیابی مدل توسط نرم افزارهای AMOS و SPSS صورت گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل بیانگر تأیید مدل کلی ارتباط بین علائم اختلال اضطراب فراگیر و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی بوده است. همچنین یافته های حاصل از پژوهش ضمن تأیید اثر مستقیم عدم تحمل بلاتکلیفی بر علائم اختلال اضطراب فراگیر، جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده و حساسیت اضطرابی نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی از طریق میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، انعطاف پذیری شناختی به طور غیرمستقیم با علائم اختلال اضطراب فراگیر مرتبط است. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش، حاکی از این بود که این روابط به صورت مدل می تواند علائم اختلال اضطراب فراگیر را پیش بینی کند. بنابراین استفاده از مداخلاتی برای بهبود این ویژگی ها می تواند در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثر باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر حالت های نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: به نظر می رسد علی رغم نقش قابل توجه نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد، تداوم و تشدید نشانه های اختلال اضطراب فراگیر، مداخلات اندکی چنین متغیرهایی را مورد هدف قرار داده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر حالت های نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به 40 مرکز مشاوره روان شناختی منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بودند که از بین آن ها 34 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت طرحواره درمانی (یانگ، 1990) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. همه شرکت کنندگان توسط مقیاس اختلال اضطراب فراگیر 7 سؤالی (اسپیتزر و همکاران، 2006)، پرسشنامه حالت های نگرانی پن (مایر و همکاران، 1990) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی می تواند بر کاهش حالت های نگرانی (01/0 p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی (01/0 p<) مؤثر باشد و این تأثیر در طول زمان نیز ماندگار بود (01/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود درمانگران و متخصصان بالینی، طرحواره درمانی را به منزله رویکرد درمانی مؤثر در زمینه اختلال اضطراب فراگیر مدنظر قرار دهند.
مقایسه اثر بخشی بسته درمانی پذیرش وتعهد روایت محور و درمان پذیرش وتعهد بر عدم تحمل بلاتکلیفی و عواطف منفی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
65 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: تعارضات زناشویی زوجین را با مشکلات روانشناختی مواجه می کند و در آستانه طلاق قرار می دهد، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش وتعهد روایت محور با پذیرش وتعهد بر بلاتکلیفی و عواطف منفی زنان در آستانه طلاق انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون بادو گروه آزمایش و گروه کنترل و دوره پیگیری 2ماهه بود. از بین مراجعین طلاق دادگستری اصفهان 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه گمارده شدند.گروه اول و دوم اول طی 8 جلسه 75 دقیقه ای درمان پذیرش وتعهد روایت محور و درمان پذیرش وتعهد هیز(2008) را دریافت نمودند ولی برگروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی فریستن(1994)، عاطفه منفی واتسون (1988) را شامل می شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد هر دو درمان بر عدم تحمل بلاتکلیفی، عواطف منفی زنان در آستانه طلاق در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی داری داشت ولی روش درمانی پذیرش و تعهد روایت محور در بهبود عاطفه منفی در مرحله پیگیری موثرتر بوده است(05/0>P). نتیجه: می توان از این دو روش برای بهبود متغیرهای روانشناختی زنان در آستانه طلاق استفاده نمود.
نقش واسطه ای ذهنی سازی عاطفه در رابطۀ بین سبک های دلبستگی و عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
305 - 316
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطه ای ذهنی سـازی عاطفـه در رابطـۀ بیـن سـبک های دلبسـتگی و عـدم تحمـل بلاتکلیـفی در دانشـجویان و روش پژوهـش همبسـتگی بـا بـر مدل یـابی معـادلات سـاختاری بـود. 452 نفـر از دانشـجویانی کـه در سـال تحصیـلی 1400-1401 در اسـتان تهـران مشـغول بــه تحصیـل بودنـد بــا روش نمونه بـرداری در دســترس انتخــاب شـدند و مقیــاس عـدم تحمـل بلاتکلیــفی (فریسـتون، رئـوم، لترتـه، دوگاس و لادوسـر، ۱۹۹۴)، سیاهــۀ دلبســتگی بزرگســال (بشــارت، 2013) و مقیــاس ذهنی ســازی عاطفــه (گرینبــرگ، کــولاسی، هگســتد، برکوویتــز و جوریســت، 2017) را تکمیـل کردنـد. تحلیـل داده هـا بـا روش مدل یـابی معـادلات سـاختاری نشـان داد مـدل سـاختاری پژوهـش بـا داده هـای گـردآوری شـده بـرازش دارد. ذهنی سـازی عاطفـه رابطـۀ بیـن دلبسـتگی ایمـن بـا عـدم تحمـل بلاتکلیـفی را بـه صـورت منـفی و رابطـۀ بیـن سـبک دلبسـتگی دوسـوگرا بـا عـدم تحمـل بلاتکلیـفی را بـه صـورت مثبـت معنـادار واسـطه گری کـرد امـا ضریـب مسیـر غیرمسـتقیم بیـن دلبسـتگی اجتنـابی و عـدم تحمـل بلاتکلیـفی معنـادار نبـود. بنابرایـن یافته هـا از ایـن ایـده حمایـت می کنـد کـه تـوان ذهنی سـازی عاطفـه دانشـجویان بـر افزایـش تحمـل آن هـا در مقابـل بلاتکلیـفی اثــر مطلــوبی دارد و بــا توجــه بــه عملکــرد محافظــتی ذهنی ســازی عاطفــه می تــوان برنامه هــای آمــوزشی یــا درمــانی مبتــنی بــر آن را بــرای ایــن امــر در نــ ظر گرــ فت
آزمون مدل ساختاری رابطه بین ترومای کودکی با اضطراب مرگ و میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان زن از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل ساختاری رابطه بین ترومای کودکی با اضطراب مرگ و میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان زن از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن دانشگاه آزاد کرج در سال 1403 بود که 249 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی-همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اضطراب مرگ کالت-لستر (1969)، عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، و ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS برای سنجش همبستگی بین متغیرها و نرم افزار Amos برای تحلیل متغیر میانجی استفاده شد. نتایج نشان داد ترومای کودکی به طور مستقیم بر عملکرد عدم تحمل بلاتکلیفی تاثیر دارد. و عدم تحمل بلاتکلیفی نیز به طور مستقیم بر اضطراب مرگ تاثیر دارد. ترومای کودکی بر اضطراب مرگ از طریق متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی تاثیر غیرمستقیم دارد. عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبتی با هر دو متغیر دیگر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که کاهش تجربیات تروماتیک دوران کودکی، به کاهش غیرمستقیم اضطراب مرگ منجر می شود. و عدم تحمل بلاتکلیفی نقش مهمی در این رابطه ایفا کرد. بنابراین مداخلات روان شناختی مبتنی بر فرهنگ بر بهبود تحمل بلاتکلیفی و کاهش تاثیرات ترومای کودکی و کاهش اضطراب مرگ تاثیردارد.