مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
مازندران
حوزههای تخصصی:
اراضی خالصه یک شکل از انواع تاریخی زمین داری دولتی در ایران است. این نوع زمین داری در ولایت مازندران، بنا به موقعیت طبیعی منحصر به فرد آن، مورد توجه حکومت قاجار بود. دولت بر اساس سیاست های مالی و اداری روال های مختلفی در امور خالصه ها (افزایش و کاهش) در پیش می گرفت و این امر تأثیر عمیقی بر مناسبات ملک داری در آن ولایت داشت. در این پژوهش وضعیت خالصه ها در مازندران دوره قاجار، از نظر سیاست دولت و پیامدهای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی آن بررسی می شود. سؤال پژوهش این است: سیاست دولت در امور خالصه در مازندران چگونه بود؟ چرا عملکرد دولت در این زمینه با تغییرات متناوب توأم بود؟ پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این تجربه چه بود؟ بررسی و تحلیل داده های مربوط نشان می دهد وضعیت خالصه ها در مازندران تابع شرایط کلی مملکت، دچار دگرگونی هایی بود. در نیمه اول حکومت قاجار سیاست افزایش مساحت (به روش های گوناگون) و تنوع خالصه (معمولی، تیولی،ابتیاعی، ضبطی و دادوستدی) در پیش گرفته شد، سپس به دلایل متعدد (ساختاری: بحران مالی دولت، رفتاری: روش های خالصه داری در ولایت، کاهش نظارت دولت و موارد نظیر آن) در ادوار میانی و پایانی دوره روند کاهش خالصه ها به طرق مختلف (فروش، غصب و. . . ) شتاب گرفت. در این تحقیق با روش تاریخی، مجموعه داده های مورد نیاز از منابع و مآخذ مربوط (منابع دست اول و دوم تاریخی و اسناد آرشیوی) شناسایی و جمع آوری شد. سپس به شیوه کیفی، موضوع مورد نظر در زمینه تاریخی تحلیل گردید تا االگوهای حاکم بر روند دگرگونی خالصه ها استخراج گردید. دستاورد پژوهش حاضر الگویی برای مطالعات تاریخ زمین داری در ایران پیش می نهد و افزون بر آن می تواند زمینه های جدید مطالعات در این موضوع را نیز معرفی نماید.
عوامل موثر بر صنعت گردشگری با تاکید بر مزیت رقابتی مقصد های گردشگری درایران(مطالعه موردی:استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر رقابت به عنوان یک مفهوم اقتصادی مطرح می باشد که این مفهوم بر توسعه پایدار صنعت گردشگری تاثیرگذار است. اگرچه امروزه مطالعاتی پیرام ون مزی ت رق ابتی در مقص دهای گردش گری جه ان صورت گرفته،امامطالعات ج امع وک اربردی چن دانی در کش ورمان ص ورت نگرفت ه اس ت وای ن ل زوم انج ام چن ین مطالعاتی رابیش ازپیش نمایان م یس ازد. این پژوهش با در نظرگرفتن شاخص هایی که بصورت استاندارد وجود داشته و با استفاده از نظر خبرگان در نهایت مدلی را ارائه می نماید و شاخص های اصلی با زیر شاخص های مشخص شده بنام های عوامل اولیه،وعوامل ثانویه،عوامل ثالث و در نهایت رقابت پذیری مقصدرابا انجام روش های آماری برای تایید پایایی و روایی تحقیق به تثبیت می رساند. رتبه بندی ابعاد مدل تحقیق با استفاده از آزمون فریدمن انجام گردیده است که نشان می دهد اولویت اول مربوط به متغیر منابع موروثی فرهنگی با میانگین رتبه 11/8، اولویت دوم مربوط به منابع ساخته شده با میانگین رتبه 03/8، اولویت سوم عوامل حمایتی و موقعیتی با میانگین رتبه 31/7، اولویت چهارم منابع موروثی طبیعی با میانگین رتبه 16/7، اولویت پنجم سیاستگزاری طرح ریزی و توسعه با میانگین رتبه 14/7، اولویت ششم منابع و جاذبه های کلیدی با میانگین رتبه 81/6، اولویت هفتم شرایط تقاضا با میانگین رتبه 26/6، اولویت هشتم مدیریت مقصد گردشگری با میانگین رتبه80/5،اولویت نهم قابلیت کنترل هزینه با میانگین رتبه 58/5، اولویت دهم زیرساخت های عمومی با میانگین رتبه 48/5، اولویت یازدهم قابلیت تمرکز با میانگین رتبه 27/5 و اولویت نهائی (دوازدهم) مربوط به قابلیت تمایز با میانگین رتبه 06/5 می باشد.
بررسی علل ضعف انشانویسی دانش آموزان پایه ششم (مطالعه موردی: شهرستان بابلسر)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل ضعف انشانویسی دانش آموزان پایه ششم انجام گرفته است. داده های پژوهش از راه مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی فراهم آمده و برای تحلیل آن ها از روش های کمّی و توصیفی استفاده شده است. به دلیل وسعت جغرافیایی استان مازندران و به منظور رسیدن به نتایجی دقیق تر، این تحقیق فقط در شهرستان بابلسر صورت پذیرفته است. جامعه آماری ما، معلمان پایه ششم ابتدایی این شهرستان در سال تحصیلی 97-1396بوده اند که بر اساس آمار آموزش و پرورش بابلسر، تعدادشان 65 نفربود. از این تعداد، 26 نفر مرد و 32 نفر زن (مجموعاً 58 نفر) با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات نمونه آماری از طریق پرسشنامه محقق ساخته گرد آوری شده، به کمک نرم افزارSPSS مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته و سپس در جداول و نمودارها طراحی شده است. از آزمون t تک متغیره هم برای تعیین تأثیر مؤلفه ها در فرایند بررسی علل ضعف انشانویسی و برای سنجش اولویت آن ها از آزمون فریدمن استفاده شده است.این مقاله،«عدم مطالعه کتاب های غیردرسی، فرانگرفتن مهارت نوشتن در پایه های قبلی، عدم آشنایی دانش آموزان با اصول و قواعد انشانویسی، عدم استفاده معلمان از روش های فعال و متنوع در انشانویسی، اهمیت ندادن دانش آموزان به انشای فارسی و ننوشتن انشا در حضور معلم» را به عنوان عمده ترین علل ضعف انشانویسی دانش آموزان پایه ششم شهرستان بابلسر و نتایج تحقیق، معرفی کرده و ریشه آن ها را «مدرسه و معلم و آموزش غلط»و مشخضاً «ضعف معلمان انشا و عدم بهره گیری آن ها از فنون و روش های نوین تدریس» دانسته است. نهایتاً ضمن بیان همخوانی نتایج این پژوهش با اکثر پژوهش های قبلی مربوط به موضوع، برای رفع ضعف های یادشده، راهکارهایی پیشنهادکرده است.
نقش عضویت در تعاونیهای جنگل نشینان دربهره برداری از منابع جنگلی غرب استان مازندران
منبع:
تعاون سال بیستم دی و بهمن ۱۳۸۸ شماره ۲۱۰ و ۲۱۱
91 - 119
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر جلب مشارکت مردمی در بهره برداری از منابع طبیعی مورد توجه کشورهای مختلف بوده است. یکی از الگوهای بهره برداری از منابع جنگلی در ایران، ایجاد شرکتهای تعاونی است که در مناطق شمال کشور به ویژه غرب استان مازندران و در شهرستان رامس ر متم رک ز شده است. ب ررسی نقش عض وی ت در ش رکت های ت عاونی جن گل نشینان در بهره برداری بهینه از منابع جنگلی امری بسیار مهم شمرده می شود که در این تحقیق به آن پرداخته شده است. بنابراین، هدف کلی این تحقیق بررسی نقش عضویت در تعاونیهای جن گل نشینان در به ره برداری از منابع جنگلی غرب استان مازندران در محدوده زمانی 1384- 85 بوده است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده و روایی ابزار تحقیق یعنی پرسشنامه، با استفاده از دیدگاه استادان و کارشناسان مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن 81/0 به دست آمده است. جامعه آماری شامل جنگل نشینان عضو (570=1N) وغیر عضو تعاونی (10596=2N) درغرب استان مازندران و نمونه آماری شامل76 نفر افراد غیر عضو و75 نفر عضو است. نتایج آزمون t نشان داد که بین میزان مشارکت افراد عضو و غیر عضو در بهره برداری از منابع جنگلی تفاوت معنی داری وجود دارد. تحلیل همبستگی نیز نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین میزان مشارکت افراد مورد مطالعه در زمینه بهره برداری از منابع جنگلی وجود دارد. آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد که مجموع متغیرهای حفاظت و توسعه به میزان 8/66 درصد از واریانس متغیر وابستۀ بهره برداری را تبیین می کنند. این مطلب نشان می دهد در این تحقیق متغیرهایی که مقدار قابل ملاحظه ای از واریانس کل را تبیین کرده اند مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته اند.
تأملّی مردم نگرانه در فرهنگ، آداب و رسوم ایرانیان از نگاه پیترو دلاواله، سیّاحِ ایتالیایی با تأکید بر مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیّاحان، سفیران ملّت ها در حوزه فرهنگ و تمدنِ پیشامُدرن به شمار می روند، آن ها با سفر به سویه های نامعلوم و کرانه های ناپیدا، فارغ از هر نیّتی که داشته اند، دشواری و رنج سفر را بر خود هموار کرده تا با نگاه جامعه شناختی و هستی شناسانه، از فرهنگ و آداب و رسوم و موقعیّت دیگر ملّت ها آگاهی یابند. حجم بزرگی از آگاهی های ما در گستره تاریخ و جوامع، حاصلِ جستجوها، مشاهدات و گزارش هایی است که از جانب سیّاحان و گردشگران و در قالب سفرنامه ها، برجای مانده است، مانند سفرنامه های ناصرخسرو، ابن بطوطه، کلاویخو و دلاواله که هر یک به فراخور، مبنای آگاهی و شناخت ما از کیفیّت جوامعِ دوردست های تاریخ و میانه های تمدن اسلامی است. با روی کار آمدن سلسله صفویه، شمار سیّاحان و سفرنامه ها رو به افزایش نهاد، چنان که سفرنامه های دلاواله، شاردن، تاورنیه و... از مهم ترین منابع این دوره به شمارند. دراین میان پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی، یکی از نامبُردارترین سیّاحان غربی است که در آغاز سده هفده میلادی(1617)، آن هم با نیّات سیاسی، به دربار شاه عباسِ صفوی راه یافت و متعاقب آن پس از شش سال اقامت در ایران و در مجاورت دربار، حجم معتنابهی از مشاهدات و برداشت های خود را از فرهنگ و سنّنِ ایرانی با رویکرد مردم نگرانه و دیدگاهی وقایع نگارانه به تصویر کشید. این نوشتار می کوشد به شیوه اسنادی و کتابخانه ای بخش هایی از مشاهدات و داوری های مردم نگرانه این سیّاح ایتالیایی از آداب و رسوم ایرانی/ مازندرانی را که در یکی از سفرهای سالیانه شاه عباس به مازندران(بهشهر) ملازم او بوده است، بررسی و تحلیل نماید.
بررسی نقشمایه های چهار شیء فلزی مکشوفه از مازندران دوره قاجار
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
78 - 86
حوزههای تخصصی:
منطقه ی شمالی ایران به ویژه مازندران و گلستان، سرشار از هنرهاست. در میان هنرهای گوناگون، هنر فلزکاری این خطه، خصوصاً در دوره ی قاجار بنا به دلایل مختلفی مانند کمبود موزه های استانی و نگهداری اشیاء در گنجینه ها، کمتر مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است و هنوز منبع مکتوب مستقلی درباره ی این آثار هنری به دست نیامده است. آثار فلزی قاجاری مازندران در گوشه و کنار موزه ها حاکی از وجود این هنر در این منطقه بوده است و بهره گیری از نقشمایه ها ی هندسی، گیاهی، حیوانی و کاربرد خط بر روی این آثار جلوه ای خاص به آن ها داده است. با وجود آثار فلزی متعدد از دوره ی قاجار این منطقه، به دلیل عدم مستند نگاری تمامی اشیاء، چهار شی معتبر و مستند به عنوان نماینده این آثار از موزه ملی ایران و موزه شهرستان بابل انتخاب و با بهره گیری از آنالیز خطی نقوش به مطالعه ی آن ها پرداخته شده است تا به موجب آن، نقاب از چهره ی این آثار فراموش شده برداشته شود. هدف اصلی پژوهش را بررسی این نقشمایه ها، معنای نمادین نهفته در آن ها و معرفی نقوش غالب در این دوره ی منطقه در بر دارد. اطلاعات اولیه این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی است و در تدوین آن ها از شیوه توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است.
بررسی ساختار فضایی منطقه شهری مازندران مرکزی با تاکید بر شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درسال های اخیر شهرها، هم به لحاظ فرم فیزیکی و هم از نقطه نظر عملکردی، به یک پدیده ی منطقه ای بدل شده اند از این رهگذر، با تغییر جایگاه هستی شناسانه از فضا، منطق و معنای «مکان» در متنی جدید، یعنی در فضای جریان ها تفسیر شده است. فقدان استراتژی های توسعه یکپارچه منطقه ای، عدم توجه به رقابت یا همکاری کانون ها را در شبکه شهری مازندران مرکزی با چالش های تفرق عملکردی روبه رو کرده است. به نظر می رسد تحت فضای جریانی موجود، پژوهش های صورت گرفته قادر نخواهد بود تمامیت، کارکرد و ساختار شبکه شهری استان را توصیف کند. هدف پژوهش این است تا با بهره گیری از روش توصیفی_تحلیلی و ابزار تحلیل شبکه، ضمن تبیین مولفه ها و شاخص های تحلیل تعامل فضایی، الگوی فضایی عملکردی شبکه شهری مازندران مرکزی را با تحلیل داده های مبدا- مقصدی سال 1397 مورد مطالعه قرار دهد. نتایج حاصل گواه شکل گیری نظام چند مرکزیتی و حتی شبکه ای متعادل در این منطقه است. بنابراین با شکل گیری و تکوین این الگوی جدید در منطقه، تغییر در نحوه برنامه ریزی فضایی این مناطق مبتنی بر مزایای اقتصادی شبکه نیز ضروری است. روابط بین شهرهای بزرگتر نه تنها صرفاً رقابتی دیده نمی شوند بلکه آنها باید مکمل یکدیگر هم باشند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رهیافت های نوین (شبکه مبنا) در شبکه شهری چند مرکزیت مازندران مرکزی، بیانگر آن است که، مورفولوژی منطقه ی چند مرکزیت مازندران مرکزی، دخالت محسوسی در ریخت شناسی این منطقه دارا می باشد. زیرا فرم منطقه به گونه ای است که شهرهای مجاور از الگوی خوشه ای پیروی می کنند و شکل شبکه ای به منطقه الحاق کردند.
تبیین نقش متقابل فرهنگ و هنر در معماری آیینی تکایای مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
160 - 184
حوزههای تخصصی:
ساختارهای موجود در جامعه با یکدیگر در رابطه متقابل هستند. هنر آیینی تبلور عینی فرهنگ، اعتقادات مذهبی و باورهای عامیانه کنش گر اجتماعی است. معماری تکایا، آیینه سنت های پنداری، گفتاری و کرداری هنرمند شیعه در رابطه با "زمان و مکان" مقدس است. معماری آیینی، هنر آمیخته با فرهنگ است، معماری بومی تکایا تجلّی تاریخ، نژاد، هنر، اقلیم، مذهب شیعه، سنت، هویت و فرهنگ مردم مازندران است. واکاوی معیارهای فرهنگ و اهمیت هنر آیینی علاوه بر نمایاندن ارزش های معماری بومی تکایا، می تواند رهنمودهای طراحی جهت خلق فضایی با کیفیت بیش تر را در اختیار طراحان قرار دهد. پژوهش حاضر با بهره گیری از غنای زیست بوم و جغرافیای فرهنگی مازندران به تأثیر متقابل فرهنگ و هنر آیینی برای روایت مصائب امام حسین(ع)، اهل بیت، یارانش و مناسک عزاداری عاشورا در معماری تکایا پرداخته است. این پژوهش از نوع کیفی است که با روش تاریخی-تفسیری انجام شده و به صورت اسنادی و میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و در تحلیل داده ها از روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی بهره برده است. جامعه آماری، پژوهش تعداد 9 تکیه از شهرستان آمل می باشند. نتایج پژوهش گویای آن است که معیارهای فرهنگ (ساختار قدرت، جایگاه اجتماعی، ساختار خویشاوندی، وقف، نذر، سن و جنسیت کاربرفضا) و آیین های بومی مردم مازندران (دیوان، شالیزار، زن شاهی، برف چال واوارون، شیلان) و هنر آیینی که شامل نقاشی آیینی (نگاره های سقانفار)، معماری آیینی(تکایا) و نمایش آیینی (تعزیه) تأثیر متقابلی در احیاء، ماندگاری، سازگاری و ارتقاء همدیگر داشته اند. فرهنگ تأثیر به سزایی در معماری داشته و متقابلاً معماری نیز یکی از عواملی تأثیرگذار بر فرهنگ بوده است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی هنر آیینی و معیارهای فرهنگ در معماری بومی تکایای مازندران. 2.بررسی تأثیر فرهنگ و هنر آیینی در چیدمان عناصر معماری آیینی تکایا. سوالات پژوهش: 1.معیارهای موثر فرهنگ بر معماری تکایای مازندران کدام اند؟ 2.چه رابطه ای میان فرهنگ و معماری آیینی، نمایش آیینی و نقاشی آیینی وجود دارد؟
بررسی تأثیر ویژگی های کالبدی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
69-79
حوزههای تخصصی:
معماری بومی روستایی مازندران حاصل تعامل انسان و محیط و نیز منطبق با نیازهای زیستی و شیوه معیشتی ساکنان روستا می باشد که با تکیه بر دانش بومی، فرهنگ حاکم برجامعه روستایی و مقتضیات طبیعی شکل گرفته است. مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی روستا مجموعه ای همگن و متناسب را تشکیل می دهد و جزیی از هویت کلی روستا محسوب می شود. فرم و کالبد خانه های روستایی مازندران تجلی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری آن ها است. مجموعه این عوامل، موجب تمایز خانه های روستایی این منطقه نسبت به سایر مناطق روستایی شده است. مقاله حاضر، به ویژگی های کالبدی- فضایی مساکن روستایی مازندران در سه پهنه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی می پردازد و هدف از آن شناسایی عناصر شاخص و اثرگذار بر هویت معماری بومی این منطقه می باشد. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر در اثر ساخت وسازهای جدید در روستاها و کنار گذاشتن سنت های بومی و نیز تخریب بافت های کهن و با ارزش روستایی ویژگی های فیزیکی و عینی روستاها دستخوش تغییرات شگرفی شده که تهدیدی برای بافت و هویت معماری بومی روستایی است؛ لذا شناخت مؤلفه های مسکن روستایی ضمن حفاظت از ارزش های کهن معماری بومی، موجب پویایی و تداوم آن نیز می شود. روش تحقیق دراین پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو پرسش اصلی است: 1) چه عواملی در الگوی فضایی-کالبدی مساکن روستایی مازندران مؤثر می باشند؟ 2) عوامل کالبدی چه نقشی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران دارند؟ نتایج بیانگر آن است که در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی مساکن روستایی مازندران اقلیم نقش مهمی دارد و عواملی همچون: جهت گیری بنا در محور شرقی-غربی، کرسی چینی و ارتفاع بنا نسبت به سطح زمین، استفاده از بام شیب دار، ایوان، پلان آزاد و تهویه دوطرفه، برونگرایی، هماهنگی میان فرم کالبدی و بستر طبیعی و نیز استفاده از مصالح بوم آورد هویت خاصی به مساکن روستایی مازندران بخشیده است.
نقش گیاهان در فرهنگ مازندران و بازتاب نمادین آن در صنایع دستی مازندران با رویکرد سپهر نشانه ای (مطالعه موردی دست بافته ها)
فرهنگ نقشه راه و شناخت انسان هاست و صنایع دستی بخشی ارزشمند از فرهنگ مردم و پل ارتباطی هنر-صنعت و هویت بین نسلی است که تداوم آن از گذشته تا به امروز نوعی پیوند و انسجام درون فرهنگی را نشان می دهد.ایران از اقوام با آداب و رسوم متنوعی تشکیل شده که هر کدام از این اقوام با توجه به تاریخ و فرهنگ خود در صنایع دستی و هنرهای سنتی حرف های بسیاری برای گفتن دارند. در فرهنگ و هنر مازندران که مردم در ارتباط پیوسته با طبیعت هستند،گیاهان جایگاه ویژه ای دارند. در این پژوهش به جهت حفظ اصالت قومی و اهمیت گیاهان،نقش مایه های موجود در هنرهای بومی منطقه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته شده است و جنبه های نمادین آن ها بررسی شده است.با توجه به نتایج بدست آمده در مازندران ،نقوش گیاهی تحت باورهای دینی و فرهنگی منطقه به تصویر درآمده است.انتخاب نمونه ها در این پژوهش بدین صورت است که هنرهایی که به لحاظ اجرا و نقوش بکار رفته در آن دارای سابقه می باشند انتخاب گشته است.روش دیگر منقوش بودن اثر میباشد.در این راستا با استفاده از روش های استدلال منطقی و تاریخی-تفسیری به بحث پیرامون نمادشناسی و بازتاب نمادین نقوش گیاهی در هنرهای بومی منطقه پرداخته شد.در بعضی موارد در مطالعه موردی دست بافته ها بعضی از آثار از طریق تحقیق میدانی مورد بررسی قرار گرفته است. در انتها بعد از شناسایی نقوش گیاهی و نقش نمادین آنها در دست بافته ها به تحلیل آنها با رویکرد سپهر نشانه ای خواهیم پرداخت.
نواحی جنوبی دریای مازندران در سنت زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی جنوبی دریای مازندران در سنت زرتشتی پدرام جم [1] چکیده یکی از تصوّرات رایج در تحقیقات علمی دو سده اخیر آن است که سرزمین جنوب دریای مازندران در سنت زرتشتی، مأوای دیوان و دروجان بوده. این تصوّر در برخی از وقایع تاریخی همچون چیرگی اریه ها بر مردمان بومی و جدال دین زرتشتی با دین بومی آن سرزمین ریشه دارد. تحقیق حاضر به شکل گیری و تحول این تصویر می پردازد، عوامل پدید آورنده آن را بررسی می کند و برای سنجش اعتبار آن، توصیف این مناطق را در سنت زرتشتی بازمی نمایاند. این تحقیق نشان می دهد که در متون زرتشتی، گیلان و مازندران نه جایگاه دیوان، بلکه مأمن دین کهن و پناهگاه ایرانیان تصوّر شده است. دیدگاه منفی درباره این نواحی، پدیده ای جدید در تحقیقات ایران شناسی است و بنیادی در سنت زرتشتی ندارد. واژه های کلیدی: نواحی جنوب دریای مازندران، سنت زرتشتی، اوستا، متون فارسی میانه زرتشتی، گیلان، مازندران، ورنه [1] . استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی، مشهد تاریخ دریافت : 8/9/1400- تاریخ تأیید 23/9/1400
یافته های فرهنگ عصرآهن تپه پری جایِ مازندران
حوزههای تخصصی:
شروع عصرآهن در کرانه های دریای مازندران و مناطق مجاور در فلات ایران و سرزمین های همسایه با تحولات گسترده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همراه بوده که فروپاشی مراکز شهرنشینی و اقتصاد مبادلاتی، شکل گیری جوامع پراکنده و روستایی، اغلب با اقتصاد دامپروری یا کوچ گردی را در پی داشته است. تغییر ساختارهای اجتماعی در پابان عصرمفرغ و شروع عصرآهن هر دلیلی که داشته، باعث تغییرات گسترده در مواد فرهنگی فلات ایران و کرانه های دریای مازندران شده و نوعی از الگوهای استقرار را شکل داده که اغلب فقط گورستان های مرتبط به آن ها شناسایی و کاویده شده است؛ ولی ساختارهای مسکونی، سازمان فضایی استقرارگاه ها و ارتباط آن ها با گورستان ها به خوبی شناخته نشده است. کاوش در تپه پری جا در 3 کیلومتری جاده قائم شهر به کیاکلا در سواحل پست دریای مازندران به شناسایی دو مرحله استقرار از عصرآهن و سده های نخستین اسلامی انجامید. یافته های عصرآهن شامل: سفال ها ، اشیاء فلزی، سنگی، استخوانی، بازمانده های جانوری و بقایای سازه های معماری است. با توجه به مدارک به دست آمده، بیشترین حجم لایه های فرهنگی تپه پری جا مربوط به عصرآهن است. پرسش اصلی مقاله بدین شرح است که، ویژگی های فرهنگی تپه پری جا چیست؟ برمبنای یافته های مکشوف، فرض بر این است که استقرارگاهی یکجانشین بوده است. پژوهش حاضر نشان می دهد تپه پری جا، نه تنها در شناخت بهتر سنت های سفالی عصرآهن در سرزمین های کرانه ای دریای مازندران، بلکه در شناسایی معماری خشتی و الگوی زندگی یکجانشینی در این منطقه جایگاه مهمی دارد و با تداوم کاوش های باستان شناختی در این استقرارگاه می توان سازمان اجتماعی و الگوهای استقراری عصرآهن در مناطق ساحلی شمال ایران را در چشم انداز روشن تری قرار داد.
گاه نگاری نسبی عصر مفرغ جبهه شمالی البرز مرکزی برپایه گونه شناسی سفال های محوطه قلعه بن بابل، مازندران
حوزههای تخصصی:
در جبهه شمالی البرز مرکزی که شامل جبهه های طبیعی-فرهنگی مازندران و گرگان می شود، تاکنون پژوهش کامل و جامعی در زمینه گاه نگاری برپایه داده های سفالی و مطالعه تسلسل فناوری و گونه شناختی سفال دوران پیش از تاریخ، به ویژه در عصر مفرغ صورت نپذیرفته است. عدم موجودیت گاه نگاری مطلق برروی داده های حاصل از کاوش محوطه های عصر مفرغ و آهن در منطقه موجب گردید تا اکثر مجموعه های سفالی به خصوص سفال های خاکستری در این مناطق که ازطریق بررسی های باستان شناسی و یا بعضاً ازطریق کاوش به دست آمده اند، در توصیف، طبقه بندی و تحلیل گاه نگاری آن ها، عمدتاً تحت تأثیر رویکردهای تاریخ فرهنگی قرار گرفته و این سفال های خاکستری را به عصر آهن انتساب داده اند. البته گاهی شاهد نسبت دادن آن ها به عصر مفرغ به شکلی کلی و بدون تعیین مراحل سه گانه این دوره هستیم؛ بنابراین نبود طبقه بندی و گونه شناسی سفال در چارچوب علمی و تطبیقی و منطبق بر لایه نگاری و گاه نگاری، یکی از مسائل مهم باستان شناختی این منطقه در عصر مفرغ است. نگارندگان مقاله حاضر ازطریق مطالعات فنی، تطبیقی، گونه شناسی، گاه نگاری و طبقه بندی سفال های عصرمفرغ حاصل از کاوش محوطه قلعه بن بابل و با تکیه بر گاه نگاری مطلق کوشیده اند که یک هم سنجی و گاه نگاری مقایسه ای برای این دوره ارائه نموده و تعاملات فرهنگی در مقیاس منطقه ای و فرامنطقه ای را تحلیل کنند. سفال های عصرمفرغ این محوطه با نمونه های مکشوف از: گوهر تپه، یاقوت تپه، تپه قلعه کش، تپه قلعه پی، تپه ترکام و تپه عباسی در شرق مازندران، شاه تپه، ترنگ تپه و نرگس تپه در گرگان، و هم چنین تپه حصار در دشت دامغان قابل مقایسه هستند؛ درحالی که نتیجه مطالعه تطبیقی سفال های قلعه بن بیانگر پیوندهای فرهنگی بخش مرکزی مازندران با نواحی شرقی آن و دشت های گرگان و دامغان در عصر مفرغ است، کشف چند قطعه سفال از گونه یانیق (کورا-ارس) در این محوطه، جستار تازه ای در زمینه احتمال ارتباط این منطقه با خاستگاه های این سفال (شاید شمال غرب ایران) در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد می گشاید.
تحلیل نقش گردشگری تغذیه بر پایداری اقتصاد نواحی روستایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری تغذیه می تواند منافع اقتصادی زیادی برای مناطق روستایی کشورمان به همراه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان این نوع از گردشگری را ابزاری برای توسعه روستایی قلمداد می کنند که می تواند سبب تحرک اقتصاد محلی شده و از مشاغل موجود حمایت کرده و باعث ایجاد اشتغال در این نواحی شود. تحقیق از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها، آمیخته ترکیبی(کیفی-کمی)است. در بخش کیفی، روش تحقیق تحلیل محتوا و در بخش کمی توصیفی-اکتشافی است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای و روش گردآوری داده ها، میدانی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه می باشد. جامعه تحقیق در دو بخش کیفی و کمی است. در بخش کیفی، خبرگان سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و اساتید دانشگاهی درخصوص برنامه ریزی و توسعه روستایی در استان مازندران و به روش هدفمند و گلوله برفی به تعداد 16 نفر (اشباع نظری) انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از رستوران داران، اقامتگاه ها، هتلداران و کارشناسان سازمان گردشگری می باشند که به صورت تصادفی و در دسترس به تعداد 182 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی استفاده از کدگذاری و در بخش کمی روش دلفی برای طراحی مدل است و در نهایت مدل طراحی شده با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم افزار اسمارت PLS تحلیل شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص ها برای مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی مازندران مورد تایید قرار گرفت. این یافته ها نشان می دهد که ابعاد گردشگری تغذیه، درآمد پایدار، رشد اقتصادی و اشتغال پایدار توانسته اند مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی را تشکیل دهند.
سنجش قابلیت توسعه اکوتوریسم در مناطق روستایی با تأکید بر خطرپذیری محیطی در تصمیم گیری (مورد مطالعه: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هفدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
587 - 618
حوزههای تخصصی:
امروزه، اکوتوریسم صنعتی کلیدی و مهم در عرصه توسعه اقتصادی کشورها به شمار می رود. این صنعت همواره با مفهوم خطر در تصمیم گیری جهت انتخاب مکان های با پتانسیل بالا همراه بوده است و هدف از این مطالعه سنجش قابلیت توسعه اکوتوریسم در مناطق روستایی با تأکید بر خطرپذیری محیطی در تصمیم گیری بود. در این مطالعه، از دوازده معیار مکانی استفاده شد. جهت ارزیابی مفهوم خطر در تصمیم گیری از روش میانگین وزنی مرتب شده (OWA)، جهت محاسبه وزن و اهمیت معیارها از روش فرایند تحلیل شبکه ای (ANP)، جهت رتبه بندی روستاهای مناسب از روش تاپسیس، و جهت ارزیابی دقت مدل سازی از روش آنالیز حساسیت استفاده شد. نتایج نشان داد بین معیارهای مورد استفاده معیارهای فاصله از اراضی ساخته شده و فاصله از گسل به ترتیب دارای بیشترین و کمترین وزن اند. با افزایش و کاهش درجه خطرپذیری به ترتیب مساحت کلاس پتانسیل بالا افزایش و کاهش می یابد؛ به صورتی که در درجه خطرپذیری= 0 کمتر از 1 درصد و در درجه خطرپذیری= 1 به میزان 35 درصد از مجموع مساحت کل منطقه در کلاس پتانسیل خیلی بالا قرار دارد. بررسی روستاهای مناسب در خطرپذیری= 5/0 جهت توسعه اکوتوریسم نشان داد از مجموع روستاهای استان مازندران تنها 55 روستا در مناطق با پتانسیل خیلی بالا قرار گرفته اند که از این میان روستای عالی کلا با فاصله نسبی 8505/0 توانمندترین روستا جهت توسعه اکوتوریسم است. در نهایت، نتایج آنالیز حساسیت ثبات قابل قبول نتایج مدل در سناریوهای مختلف و به عبارتی قابلیت اطمینان بالای نتایج مدل را نشان داد.
سهم ابعاد سرمایه فرهنگی در میزان تمایل به گردشگری ساکنین شهرهای ساحلی استان مازندران مطالعه موردی (بابلسر، محمودآباد، نوشهر،چالوس، رامسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سهم ابعاد سرمایه فرهنگی در میزان تمایل به گردشگری ساکنین شهرهای ساحلی استان مازندران مطالعه موردی (بابلسر ،محمودآباد ،نوشهر ،چالوس ،رامسر) می باشد.روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش تمام افراد ساکن بالای 20 سال پنج شهر ساحلی استان مازندران،-بابلسر ،محمودآباد،نوشهر، چالوس،رامسر می باشند . حجم نمونه تحقیق حاضر با استفاده از فرمول کوکران 530 نفر می باشد. ابزارگردآوری اطلاعات این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته می باشد که تا حدودی از تحقیقات پیشین نیز استفاده شده است و شامل 119 سوال بسته درقالب طیف لیکرت و سوالات بسته و باز مربوط به متغیرهای زمینه ای تحقیق می باشد . پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS و سپس Amos داده ها استخراج طبقه بندی، توصیف و تحلیل شده و در نهایت گزارش نهایی تحقیق بر مبنای یافته ها و نتایج تنظیم و تدوین گردید.نتایج نشان می دهد که بین ابعاد کل سرمایه فرهنگی و بعد سرمایه تجسم یافته ، بعد سرمایه عینیت یافته و بعد سرمایه نهادینه شده با انگیزه گردشگری رابطه معنی داری وجود دارد.
انطباق زبان الگو با معماری بومی روستایی ایران در راستای پایداری محیط (مطالعه موردی، دهستان لفور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مناطق روستایی، زبان الگوی معماری بیشتر با ابعاد محیطی معماری بومی، انطباق دارد و کریستوفر الکساندر اولین بار با مطرح کردن نظریه زبان الگو گامى مؤثر در این زمینه برداشت. به اعتقاد وی تمامی بناهایی که تاکنون ساخته شده اند چه سنتی و چه نوین همگی آن ها شکلشان را از زبان هایی می گیرند که سازندگان شان به کار می برند؛ و این زبان است که به ساختار معنا و مفهوم می بخشد و آن را از بی هویتی ناشی از آن نجات می دهد. عوامل تعیین کننده معماری بومی را می توان همان عوامل (موّلدهای) توسعه پایدار یعنی: طبیعت، مردم (جامعه)، ساخت و الگو، دانست. لذا در مقاله پیش رو سعی بر این است تا الگوهای مؤثر بر زبان الگوی معماری بومی روستایی و تأثیر آن در توسعه پایدار روستاها واکاوی شود. به عبارتی در این مقاله مسکن روستایی از دیدگاه معماری مورد بررسی قرار گرفته و به جایی می رسد که وجه اشتراک و درهم تنیدگی خاصی مشاهده می شود و وجه افتراق و تمایزی بین آن ها مشاهده نمی شود. در واقع کشف ارتباطی مستقیم بین این دو (نگاه معماری و زبان الگو در جغرافیای روستایی) از اهداف این مقاله است. متغیرهای این پژوهش ذاتاً کیفی هستند، مقادیر عددی به خود نمی گیرند، بلکه ارزش های کیفی را می پذیرند؛ اما با روش هایی چون رتبه بندی (طیفی از رتبه های ارزشی: طیف لیکرت در برابر هر گویه پرسشنامه قرارگرفته)، قابل اندازه گیری شده اند و می توان آن ها را مورد تحلیل آماری(آزمون فرضیه) -آزمون استقلال صفات قرار داد.
سگسار و بزگوش در شعر حماسی و غیر حماسی، دگرگونی تصویر و کاربرد
حوزههای تخصصی:
واژه سگسار در اشعار حماسی هم به عنوان اسم مکان و هم به عنوان اسم خاص کاربرد داشته است ؛ اسم مکان برای محل سکونت کسانی که سر سگ و بدن آدمی داشته اند وبه عنوان اسم خاص نیز برای دیو به کار رفته است .علاوه بر شعرایی که حماسه سرا بوده اند ، دیگر شعرا نیز ازواژه سگسار در اشعار خود بهره برده اند . درموردایندوواژهاینپرسشهاوجودداردکه:اولین بار چه کسی این دو واژه را وارد ادبیات کرده است ؟ و کاربرد سگسار ، در آثار حماسی با آثار غیر حماسی چه تفاوتی دارد ؟ بر اساس پژوهش به عمل آمده ، سگسار اولین بار در شاهنامه فردوسی به کار رفته است و تنها منبع ادبی ، که از بزگوش نامی به میان آورده نیز ، شاهنامه فردوسی است . از دید جغرافیا نیز، وجود مکان هایی به نام سگسار و بزگوش قابل بحث است. همچنین تصویر" سگسار" دراشعار حماسی و شعر غیر حماسی کارکردهای متفاوتی دارد و معنی ومضمون آن نیز در آثار مختلف دچار دگرگونی و تحول شده است .
بازتاب درون مایه دعا ونفرین در دوبیتی های عامیانه مازندران
حوزههای تخصصی:
درون مایه جوهر اصلی اندیشه بشری است که آن را به شیوه های گوناگون در آثار و رفتار خود بروز می دهند .از طریق درون مایه می توان به طبقه بندی اثر پرداخت. درمیان قالب های شعری ادب عامه دوبیتی صمیمی ترین ونزدیک ترین قالب شعری است که هم سراینده وهم مخاطب به آسانی با آن ارتباط بر قرار می کنند . دعا زیباترین شکل بندگی است که از مرز زبان گذشته ودر رفتار وکردار آدمی جلوه گر می شود. آن لحظه که به دعا مشغولیم؛ زخمه های محبت الهی است که تارهای دل رابه لرزش در می آورد. بررسی کنش گفتاری نفرین در گفت وگوهای مختلف نشان می دهد که افراد اغلب در هنگام خشم ویا عجز و ناتوانی لب به نفرین می گشایند. پژوهشگر در این پژوهش ،با روش توصیفی- تحلیلی دعا و نفرین و اهدافی که از آن متصور بوده است را در دوبیتی های عامیانه مازندرانی بررسی نموده است . بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت در بحث دعا که بیشتر زبان حال عشاق است عاشق از خدا می خواهد که معشوقش عمری طولانی همراه با خوشبختی داشته باشد. بسامد اینگونه دعا در ادبیات مازندران در اشعار امیر پازواری بیشتر است. در بحث نفرین نیز، نفرین به معشوق بی وفا پر رنگتر است. بعد از آن نفرین به رقیب عشقی، نفرین به بخت واقبال خویش، نفرین به مادر یار، نفرین به قوم وخویش یار که مانع وصالند و نفرین به زن و ارباب قرار دارد.
ارزیابی سطح رضایت گردشگران از عملکرد خدمات گردشگری و شناسایی زمینه های بهبود و توسعه خدمات در شهرهای ساحلی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این پژوهش ارزیابی سطح رضایت گردشگران از عملکرد خدمات گردشگری و شناسایی زمینه های بهبود و توسعه خدمات در شهرهای ساحلی استان مازندران است، جامعه آماری این پژوهش را کلیه گردشگران داخلی و خارجی استان مازندران در سال 139۵ تشکیل می دهند که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان به تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی است و از نظر ماهیت و روش توصیفی است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. روایی پرسشنامه با بهره گیری از روش محتوایی انجام شد،. پایایی پرسشنامه نیز با روش آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای، رگرسیون خطی چند متغیره و آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. یافته های تحقیق بر اساس آزمون تی نشان داد که گردشگران از خدمات ارائه شده در زمینه های امنیتی و سیاحتی رضایت داشته اند، نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی چندگانه نیز معنی داری هر یک از مؤلفه های کیفیت دسترسی خدمات سیاحتی با مقدار ضریب بتا 164/.، جاذبه های گردشگری با مقدار ضریب 179/.، کیفیت و تعداد هتل ها و رستوران ها با مقدار ضریب 103/.، امنیت اجتماعی با مقدار ضریب 175/. و امنیت روانی با مقدار ضریب 199/. تأیید نموده است. همچنین بر اساس آزمون فریدمن توجه به مسائل بهداشتی و درمانی، ایحاد منطقه آزاد، استفاده از تبلیغات برای معرفی جاذبه های گردشگری، توسعه سواحل و تسهیل در امر حمل و نقلاز مهمترین زمینه های رشد و توسعه گردشگری در شهرهای ساحلی استان مازندران می باشد.