مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زبان شناسی اجتماعی
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
165 - 195
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان یک نظام نشانه ای با انتقال معنا به ایجاد، حفظ، تقویت یا تضعیف و قطع روابط بین انسان ها می پردازد. لاینز (1977) معتقد است معنایی که زبان منتقل می کند بر سه دسته است: معنای توصیفی، معنای بیانی و معنای اجتماعی. در این میان «نام گذاری» به عنوان یک پدیده زبانی خود به نوعی منتقل کننده این معانی است، گرچه ممکن است در هر نامی یکی از این معانی برجستگی بیشتری پیدا کند. در این مقاله سیر تحول نام گذاری در چهار نسل در یکی از سازمان های دولتی شهر تهران بررسی شده است. بر همین اساس، 3108 نام از متولدان سال های 1300 تا 1398 از طریق درخت خویشاوندی جمع آوری شد. این اسامی در چهار گروه هویتی شامل هویت های مذهبی، ملی، فراملی و خنثی گردآوری شده اند. داده های به دست آمده در هر یک از گروه های هویتی به صورت کلی و از سوی دیگر براساس جنسیت افراد با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد نام های برگرفته از هویت مذهبی بالاترین فراوانی و پس از آن نام های ملی، خنثی و فراملی به ترتیب بیشترین فراوانی را در این تقسیم بندی به خود اختصاص می دهند. بررسی سیر تحول نام ها نشان می دهد که در نسل چهارم (نسل پایانی مورد تحقیق) اسامی ملی روندی رو به رشد داشته، اما اسامی مذهبی سیری نزولی. گرایش به نام های فراملی که در نسل های اول بسیار اندک بوده است در نسل های بعدی سیر صعودی پیدا کرده است. در خصوص نام هایی با هویت های ملی و خنثی، نتایج نشان می دهد که نام های کهن در هر دو جنس زن و مرد روندی رو به رشد داشته است.
بررسی هویت های چندگانه در نام گذاری رسمی و غیررسمی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی انجام پژوهش حاضر بررسی مقوله هویت در نام گذاری رسمی (نام معابر) با نام گذاری غیر رسمی (نام اماکن مسکونی و اماکن تجاری) شهر رشت است. روش انجام پژوهش، روش آمیخته شامل روش میدانی وتوصیفی-تحلیلی است. داده ها با بررسی نقشه ی شهر و حضور در معابر، اماکن مسکونی و اماکن تجاری جمع آوری شدند. مجموع نام های معابر ۲۳۴۱، اماکن مسکونی ۱۲۹۲ و اماکن تجاری ۹۶۶ مورد بوده است. سپس نام ها ازنظر هویت های چندگانه (فردی، محلی، ملی، مذهبی و فراملی) موردبررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نام گذاری رسمی (معابر) بیشترین گرایش به استفاده از نام های محلی و مذهبی است، این در حالی است که در نام گذاری غیررسمی (اماکن مسکونی و تجاری) بیشترین گرایش به استفاده از نام های فراملی است.
بررسی ساختار عبارات استعاری بد ن مند کودک فارسی زبان(3 تا 5 ساله) بر مبنای نقش عوامل جامعه شناختی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد به منظور دستیابی به میزان تاثیر نقش عوامل اجتماعی زبان، درک و کاربرد استعاره ی بدن مند را با توجه به سه مشخصه ی سن، جنس و طبقات اجتماعی در میان کودکان 3 تا 5 ساله ی فارسی زبان بررسی نماید. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش 360 کودک دختر و پسر ۳ تا ۵ ساله ی فارسی زبان از مناطق یک، چهار و بیست تهران در سه گروه آزمونی در شرایط آزمونی یکسان قرار گرفتند. آزمون خودساخته ای بر مبنای تکمیل عبارات استعاری جاخالی و پژوهش پیکال (۲۰۰۳) صورت گرفت که به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ پایایی آن مورد تایید است. با تکمیل پرسشنامه ی پژوهش حاضر مشخص شد که بیشترین بسامد درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان ابتدا مربوط به حواس بینایی و چشایی و پس از آن بساوایی، بویایی و در نهایت شنوایی می باشد، علاوه بر آن مشخصه های سن، جنس و طبقه ی اجتماعی تفاوت معناداری در درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان پدید آورده است. عبارات استعاری بدن مند در هر گروه اجتماعی بر اساس نوع شناخت کودکان از بدن و محیط زندگی آنان متفاوت می باشد. به عبارتی در این پژوهش نشان داده شد عوالم شناختی کودکان و درک استعاری آنان با شناخت اجتماعی شان رابطه ای مستقیم دارد.
نقش جنسیت در تنوع زبانی در ترجمه های فارسی کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا: تعامل میان زبان شناسی اجتماعی و دستور زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع زبانی یکی از بحث های چالش برانگیز در زبان شناسی اجتماعی است. نگارنده در پژوهش حاضر به بحث تنوع زبانی در ترجمه های فارسی صادق هدایت و فرزانه طاهری از کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا پرداخته است. پرسش های اساسی در این پژوهش عبارت است از: 1) نقش جنسیت در تنوع واژگانی در دو ترجمه کتاب مسخ چگونه است؟ 2) تنوع واژگانی بیشتر در کدام یک از اجزای کلام بیشتر صورت می گیرد؟ 3) نقش جنسیت در تنوع نحوی در دو ترجمه کتاب مسخ چگونه است؟ 4) چه رابطه ای بین جنسیت و فرایندهای نحوی دخیل در تنوع نحوی وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که جنسیت نقش اساسی در تنوع زبانی ازجمله واژگانی، صرفی و نحوی را در زبان فارسی ایفا می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تعداد کل تنوعات واژگانی 505 مورد بوده است. از این تعداد کل تنوع واژگانی، سهم هر یک از تنوعات اجزای کلام ازجمله تنوع فعلی 398 مورد، تنوع اسمی 51 مورد، تنوع صفتی 39 مورد و تنوع قیدی 17 مورد بوده است. بررسی داده های پژوهش حاکی از آن است که میزان تنوع صرفی در مقایسه با تنوعات واژگانی و نحوی بسیار پایین بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه تنگاتنگی بین متغیر اجتماعی جنسیت و متغیرهای نحوی ازجمله قلب نحوی، کاربرد افزوده ها، کاربرد ادات استفهام، سببی سازی، موصولی سازی، حرکت بند موصولی و ناهم پایه سازی وجود دارد. یکی از پیامدهای اصلی پژوهش حاضر این است که تعامل تنگاتنگی بین زبان شناسی اجتماعی و دستور زایشی وجود دارد و بنابراین نتایج پژوهش حاضر دیدگاه های زبان شناسان اجتماعی ازجمله سلز و همکاران ( 1996 ) و باربیرز ( 2002 ) را درباره تعامل بین زبان شناسی اجتماعی و دستور زایشی تأیید می کند.
معناشناسی «مثانی» در قرآن کریم با رویکرد زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناشناسی واژه «مثانی» در قرآن کریم با تاکید بر زبان شناسی اجتماعی نشان می دهد که این واژه مرتبط با فواصلِ آیات قرآنی و به معنای آیاتی با محتوای اصلی حمد و ثنای الهی است که با فواصل متماثل و متقارب به یکدیگر عطف شده اند. این نتیجه بر اساس ریشه شناسی مشتقات مختلف ماده «ث ن ی» و با استفاده از الگوهای مطرح در زبان شناسی اجتماعی و بررسی کاربرد واژه «مثانی» در بافت زبانی و بافت موقعیتی آیه 23 سوره زمر و آیه 87 سوره حجر به دست آمده است. فهم کاربردهای قرآنی واژه مثانی در گفتمانِ رقابت قرآن کریم با اهل کتاب نشان می دهد که «مثانی» در ارتباط با مزامیر داودی بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده و با مناجات و حمد الهی مرتبط هستند. همنشینی واژه «مثانی» با تعابیری همچون «أَحْسَنَ الحْدِیثِ» و ارتباط این واژه با لرزش بدن و «ذکر» در آیه 23 سوره زمر، نشان می دهد که واژه «مثانی» با هیأت صوتی قرآن کریم و محتوای حمد الهی نیز ارتباط دارد. تشابه ایقاعات صوتیِ فواصل و عطف آنها به یکدیگر در هفت آیه پی در پی سوره حمد و محتوای اصلی این سوره یعنی حمد و ثنای الهی، باعث شده که در روایات نبوی و اهل بیت (علیهم السلام) وصف قرآنی «سَبْعاً مِنَ الْمَثانی» بر سوره حمد تطبیق شود، در حالی که در کنار آن، «الْقُرْآنَ الْعَظیم» نیز وصفِ دیگر سوره حمد است که نشان از اهمیت زیاد قرائت این سوره دارد.
جنسیت گرایی زبانی در مطبوعات الکترونیکی اسپانیایی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع تبعیض علیه زن در زبان اسپانیایی یکی از مباحث روز درجامعه و درمحافل دانشگاهی کشورهای اسپانیایی زبان است و علت بروز این مباحث رشد و تکامل فرهنگ و زبان اسپانیایی است. با افزایش نقش اجتماعی زن درجامعه اسپانیایی زبان، تغییراتی درجهت تکامل در این زبان ایجاد شده است که نیازمند تامل بیشتری است. گروه های مدافع حقوق زنان براین باورند که زن در زبان اسپانیایی نادیده گرفته شده است. هدف از این تحقیق بررسی جنسیت گرایی در زبان اسپانیایی و عوامل احتمالی بروز آن است. به همین منظور چگونگی کاربرد جنسیت دستوری اسم برای اشاره به شغل زنان را درمطبوعات الکترونیکی اسپانیایی زبان به عنوان جامعه نمونه آماری مطالعه خواهیم کرد. دربرخی موارد کاربرد اسم با جنسیت دستوری مذکر برای اشاره به شغل و حرفه زن ترجیح داده می شود. پژوهش حاضر به بررسی علل این پدیده فرهنگی که منجر به نادیده گرفته شدن زن در زبان کنونی شده می پردازد. درهمین راستا، با استفاده از روش تحقیق تجربی و بر اساس داده های به دست آمده از روزنامه های الکترونیکی سه کشور اسپانیایی زبان آرژانتین، مکزیک و اسپانیا، موضوع جنسیت گرایی در زبان به کار گرفته شده در مطبوعات الکترونیکی مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق، علاوه بر این که شناخت واقعیت موجود در کاربرد موارد متناقض اسم مذکر برای اشاره به اسم شغل زن را در این سه کشور ممکن می سازد، همچنین ضرورت و اهمیت به کارگیری صحیح جنسیت دستوری در زبان اسپانیایی کنونی را برای دانشجویان و مترجمان زبان اسپانیایی روشن خواهد کرد.
شیوه انتخاب نام مشاغل در شهر سنندج از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی- شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش دست یابی به ماهیت و تحول «نام گذاری مشاغل » شهر سنندج در سده ی اخیر است. به دلیل بعد شناختی و اجتماعی هدف موردنظر، این بررسی با استفاده از چارچوب زبان شناسی اجتماعی- شناختی و در حوزه مشاغل انجام گرفته است. روش انجام پژوهش، تحلیل محتوا است و روش و ابزار گردآوری اطلاعات هم مشاهده و اسنادی است. جامعه آماری مورد پژوهش هم کلیه مشاغل با احتساب 3711 مورد است. طبق نتایج این پژوهش، در نام گذاری مشاغل به عنوان فراحوزه غیررسمی عامل اجتماعی نام گذاری، صاحبان مشاغل هستند و بر اساس تاثیراتی که فضای فرهنگی و سیاسی جامعه بر آنان حاکم است نام گذاری صورت گرفته است. در این حوزه بیشتر از اسامی افراد و به لحاظ متغیر جنسیت، بیشتر اسامی مردانه است. نام گذاری در شهر سنندج در زیر مقوله مشاهیر، معاصرگراست و به هویت محلی گرایش بیشتری دارد. اسامی نشات گرفته از طبیعت نیز به زیرمقوله ی گیاهی متمایل است و مفهوم سازی زیربنای انتخاب نام های استعاری موجود، نمادی از بافت فرهنگی و توپولوژی منطقه مورد مطالعه است.
بازنمایی تأثیر قدرت و ادب کلامی بر کاربرد واژه های خطاب در گفتار زنان و مردان از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی
منبع:
پازند سال ۱۴بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۲ و ۵۳
5 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بازنمایی تأثیر قدرت و ادب کلامی بر کاربرد واژه های خطاب در گونه گفتاری زنان و مردان فارسی زبان تهران از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی است. واژه های خطاب پنجره ای به تفاوت های اجتماعی و فرهنگی جامعه است و نگرش افراد نسبت به یکدیگر را آشکار می سازد. این مقاله مبتنی بر این فرضیه است که ادب، رسمیت، قدرت و همبستگی کلامی بر کاربرد گونه های مختلف واژه های خطاب توسط مردان و زنان تأثیرگذار است. ادب و قدرت تابع ساختار اجتماعی و مدیون باورها، افکار عمومی و انتظارات متفاوت جامعه از مردان و زنان محسوب می شود. در اکثر جوامع زنان در مقایسه با مردان حساسیت بیشتری به جایگاه اجتماعی افراد نشان می دهند و آگاهی بیشتری از مشخصه های اجتماعی گونه های مختلف زبان دارند. لذا می توان گفت که در بیشتر موارد زنان در گروه های سنی، تحصیلی و طبقه اجتماعی یکسان با مردان، ادب و رسمیت بیشتری را در گفتار خود لحاظ می کنند. علاوه بر این، زنان به دلیل امنیت اجتماعی کمتر و بی ثبات تر بودن جایگاه اجتماعی خود، به زبان به عنوان معیاری جهت تعیین طبقه اجتماعی می نگرند و علاوه بر استفاده از الگوهای سطح بالای گفتار، به طور معمول در مقایسه با مردان در گفتار خود قدرت و همبستگی کلامی کمتری به کار می برند. در نتیجه، این مقاله تأثیر ادب و قدرت کلامی بر کاربرد واژه های خطاب در گفتار زنان و مردان را تأیید می نماید. همچنین نتایج حاصل مؤید این نکته است که جنسیت بر انتخاب واژه های خطاب نیز تاثیرگذار است. داده های آماری این مقاله از طریق پرسشنامه گردآوری شده است، روش پژوهش میدانی و شیوه تحلیل داده ها توصیفی-تحلیلی است.
تأثیر تفاوت های جنسیتی بر طول جملات درخواستی انگلیسی توسط گویشوران سنندجی
منبع:
پازند سال ۱۴بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۲ و ۵۳
25 - 36
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تأثیر تفاوت های جنسیتی در تولید جملات درخواستی به زبان انگلیسی توسط گویشوران کرد زبان در شهر سنندج بررسی می شود. بدین منظور، 54 دانشجوی سال اول دانشگاه کردستان در کلاس زبان انگلیسی عمومی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در این تحقیق از دانشجویان خواسته شد تا برای موقعیت های مختلف موجود در پرسشنامه، جملات درخواستی مناسب را به زبان انگلیسی بنویسند. در نهایت تعداد کلمات استفاده شده برای هر جمله درخواستی بر اساس جنسیت شرکت کنندگان مقایسه شد. یافته ها نشان می دهد که بین گویشوران دختر و پسر در تولید جملات درخواستی تفاوت های معناداری وجود دارد. دخترها نسبت به پسرها از تعداد واژگان بیشتری در تولید جملات درخواستی استفاده می کنند و طول جملات درخواستی تولید شده توسط دختران به مراتب بیشتر از طول جملات درخواستی تولید شده توسط پسران است که این موضوع نشان دهنده وجود تفاوت کمّی در تولید جملات درخواستی توسط زنان و مردان است.
کاربرد راهبردهای ادب توسط دبیران ایرانی در موقعیت کنش گفتاری «پیشنهاد»
منبع:
پازند سال ۱۴بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۲ و ۵۳
57 - 82
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی اجتماعی، کاربردشناسی را مطالعه زبان از دیدگاه سخنگویان آن تعریف می کنند. در سال های اخیر این مسئله که چگونه ادب در مکالمه های اجتماعی حفظ و به کار برده می شود و چگونه به وسیله مخاطب مخصوصاً با در نظر گرفتن شرایط محیطی، فرهنگی و اجتماعی درک و فهمیده می شود، جایگاه برجسته ای را در کاربردشناسی پیدا کرده است. مطالعات کاربردی و نظری بسیاری نیز در این زمینه انجام شده است. در پژوهش حاضر راهبردهای ادب استفاده شده توسط دبیران بر اساس الگوی ادب براون و لوینسون (1987) بررسی می شود. در این پژوهش، سه متغیر جنس، سن و قدرت مدنظر است و سعی شده است راهبردها و فرا راهبردهای ادب استفاده شده توسط دبیران در موقعیت کنش گفتاری «پیشنهاد» بررسی شود. برای انجام این هدف، داده ها با استفاده از پرسشنامه تکمیلی گفتمان جمع آوری شده اند. در این پرسشنامه از طریق 5 پرسش از جامعه آماری خواسته شد که به شش مخاطب مختلف با قدرت اجتماعی بیشتر، کمتر و یا برابر، موضوعی را پیشنهاد دهند. داده های به دست آمده از شرکت کنندگان در این پژوهش نشان دهنده تأثیر هر سه متغیر تحقیق در ایجاد تفاوت معنادار در استفاده از فرا راهبردهای ادب در موقعیت کنش گفتاری «پشنهاد» است؛ تنها متغیر سن در موقعیت قدرت برابر و نیز در بین مردان تفاوت معناداری را نشان نمی دهد.
بررسی به گویی دشواژه ها در شاهنامه فردوسی: رویکردی معنی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
41 - 64
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است که به عفّت و حیای کلام فردوسی از زاویه ای نو نگریسته شود. لذا به تحلیل سازوکارهای ساخت معنای به گویانه در شاهنامه فردوسی با استناد بر رویکردی معناشناختی و به پیروی از طبقه بندی وارن (1992) پرداخته شده است. وی با اتخاذ رویکردی صوری و معنایی انواع مختلف ارتباط که منجر به تغییر مصداق و نوآوری معنایی می شود را به دست می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است و داده های آن از شاهنامه فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق (1366-1386) استخراج شده است. نمونه های به گویانه دشواژه ها در لابه لای بیت های شاهنامه جست وجو و پیدا شد؛ سپس ساخت معنایی آن ها بررسی و معنای ضمنی بین فردی و سازوکار به گویانه آن ها واکاوی شد تا به این اهداف نایل شویم: نخست، فردوسی چگونه از واژگان برای خلق معنای بافتی نو و بیان سرپوشیده پدیده های حساس استفاده کرده است؟ و دیگر، فردوسی برای ایجاد به گویی در حوزه دشواژه ها از چه شگردهایی استفاده کرده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شگردهای به گویانه فردوسی به ترتیب بسامد عبارت اند از: به گویی استعاری، واژه مبهم، اطناب به گویانه، استلزام معنایی به گویانه، به گویی کنایی، ویژه سازی به گویانه و واژگون سازی به گویانه. کاربرد مکرّر و ماهرانه دشواژه در متون منظوم و منثور کهن فارسی، بی توجهی یا درک نکردن معنای تلویحی به واژه ها و یا حذف آن ها توسط برخی شارحان شاهنامه، و نبود مطالعه به گویی در شاهنامه به روش های نظام مند زبان شناختی از دلایل اهمیّت این پژوهش است.
تأثیر نماز بر نام گذاری اوقات شبانه روز در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط دو زبان فارسی و عربی و تأثیرپذیری این دو از یکدیگر غیرقابل کتمان است. در دوره قبل و بعد از اسلام این دو زبان بر همدیگر تأثیر بسیار گذاشته اند. پذیرش دین اسلام توسط ایرانیان باعث رواج لغات عربی بسیاری شد. نمازهای پنچگانه که در اوقات مختلفی از شبانه روز خوانده می شود، باعث توجه خاص به زمان نمازگزاری شده و لحظات و زمان های نماز، اهمیت خاصی پیدا کرده است. به همین دلیل، عباراتی که برای اشاره به زمان ادای نماز به کار می رفت، بعد از مدتی برای اشاره به زمان به طور مطلق به کار رفت و کم کم عباراتی همچون «نماز دیگر»، «نماز پیشین» و «پسین» و کلمات دیگر، علاوه بر اشاره به زمان نماز، به عنوان قید زمان به معنای «عصر، غروب و مانند آن» در بین زبان های ایرانی رایج شدند. این تحقیق در پی آن است نشان دهد که در گویش های ایرانی چه واژه هایی تحت تأثیر نماز ایجاد شده و یا معانی تازه ای پیدا کرده اند. داده های این تحقیق هم به روش کتابخانه ای از کتبی همچون ترجمه تفسیر طبری و هم به روش میدانی از گویش های مختلف ایرانی گردآوری شده اند. نتیجه تحقیق نشان می دهد هم در متون ادب فارسی و هم در گویش های ایرانی واژه های زمان نَمای قابل ملاحظه ای تحت تأثیر نماز رایج شده اند.
بررسی میزان فرسایش واژگان زبان اول در میان دوزبانه های کردی-فارسی شهر اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درصد قابل توجّهی از جمعیت سرزمین ایران دوزبانه هایی هستند که زبان های اقلیت را در محیط خانواده و زبان رسمی، یعنی فارسی را در محیط های آموزشی یاد می گیرند. تماس دائمی غیر فارسی زبانان با زبان فارسی و یادگیری فارسی به مثابه زبان دوم، زمینه فرسایش زبان اوّل را فراهم آورده است. پژوهش حاضر به بررسی فرسایش واژگان زبان اوّل در میان دوزبانه های کردی - فارسی در شهر اسلام آباد غرب پرداخته است. نوشتار پیش رو با شرکت 120 نفر از زنان و مردان دوزبانه ساکن در شهر اسلام آباد بین دو گروه سنی 18 تا 30 و 65 سال و بالاتر انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که گویشوران مرد توانایی بیشتری در حفظ واژگان زبان اوّل (کردی کلهری) دارند و توانش واژگانی آن ها نسبت به زنان هم سنّ خود کمتر دچار فرسایش شده است؛ همچنین گروه سنّی بالا (65 سال و بالاتر) توانایی بیشتری در حفظ واژگان زبان اوّل دارند و توانش واژگانی آن ها نسبت به افراد جوان تر (18 تا 30) کمتر دچار فرسایش شده است. با توجّه به گرایش ها و انتخاب های زبانی زنان و جوانان و توجّه آن ها به زبان معتبر و رسمی، بالاتربودن درصد فرسایش واژگانی میان زنان و جوانان نشان گر درجریان بودن روند فرسایش زبان اوّل درمیان دوزبانه های کردی - فارسی اسلام آباد است.
بازتاب تک صدایی و خودگومندی جامعه ایرانی در رمان بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش شناسی پسافرمالیسم باختین و با تأکید بر نظریه زبان شناسی اجتماعی، به نقد سنت تحلیلی بوف کور پرداخته است. مؤلفه های سه گانه «موقعیت مندی، کرونوتوپ و منطق مکالمه» در بوف کور خوانده و استدلال شد و برخلاف سنت تحلیلی مألوف و رایج، این رمان فاقد بافت اجتماعی- سیاسی مشخص (از لحاظ زمانی) در جامعه ایرانی است. در نقدهای ادبی مربوط به بوف کور حداقل از دو بافت «جامعه پیشااسلامی» و «جامعه استبدادی دوره رضا شاه» سخن گفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، عناصری از تک صدایی، نکوهش زندگی روزمره و امتناع از گفتگو در جامعه ایرانی در رمان بوف کور وجود دارد. گریز اخلاقی ایرانیان از زندگی روزمره، روابط سلطه آمیز در حوزه عمومی و میل به باطنی گرایی در مناسبات اجتماعی به نوبه خود موجب کم رنگ شدن کرونوتوپ در جامعه ایرانی شده است
بازنمایی زن در سریال شهرزاد از منظر زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
469 - 489
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های مطالعه تغییرات زبانی جامعه، مطالعه محصولات فرهنگی جامعه از قبیل داستان ها، رمان ها، تولیدات موسیقیایی، فیلم ها و سریال هاست. از مقولات مورد توجه رسانه ها، که در بازنمایی ها جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است، مقوله جنسیت و به طور ویژه بازنمایی جنسیتی زنان است. بازنمایی زن در فرهنگ های مختلف متفاوت بوده و نحوه به تصویر کشیدن زن متأثر از نگاه خاص یک فرهنگ به نقش و جایگاه او در آن فرهنگ است. هدف از انجام دادن این تحقیق، مطالعه شیوه بازنمایی زن در سریال شهرزاد از منظر زبان شناسی اجتماعی است. به این منظور، سکانس هایی از سریال که در ارتباط وثیق تری با موضوع تحقیق، یعنی تعامل زبانی مبتنی بر جنسیت، هستند انتخاب شده و با استفاده از روش تحلیل نشانه شناختی سه سطحی بارت، نحوه بازنمایی زن، همچنین جایگاه زبانی زنان در برابر مردان از منظر زبا ن شناسی اجتماعی تحلیل شده است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که در این سریال شاهد بازنمایی از نوع کنترل زبانی زنان، فرادستی زبانی مردان در برابر فرودستی زبانی زنان، فرودستی ناشی از غیاب زبانی زنان و همچنین جنسیت زدگی در مراودات زبانی هستیم که این بازنمایی مبتنی بر ایدئولوژی و گفتمان مردسالاری در جامعه است.
جنسیت زدگی و شناخت نسبتِ جنس دستوری با مقوله های فرهنگی در زبان های آلمانی و روسی از دیدگاه زبان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
481 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله شناخت و تحلیل اثر مقوله های فرهنگی به عنوان یک عامل مؤثر در بسط و تعیّن جنس دستوری در زبان های دارای جنس دستوری است. مقوله بررسی شده در این پژوهش مقوله ابزارآلات به عنوان مقوله ای با قدمت بسیار بالا در تاریخ بشر است. برای این منظور 330 ابزار رایج در زبان آلمانی و روسی به لحاظ جنس دستوری بررسی شد که در این مورد خاص، آزمون کای دو، اختلاف بسامد جنس مؤنث در ابزارهای بین دو زبان را معنادار (با آماره برابر با 332 / 9 و سطح معنا داری 002 / 0) نشان داد. در نتیجه، بر اساس چارچوب نظری به کار گرفته شده در این پژوهش، یعنی زبان شناسی فرهنگی، مشخص شد شناخت فرهنگی آلمانی زبانان به «زن»، صرفاً از این جهت، شناختی جنسیت زده تر و ابزاری تر در مقایسه با روسی زبانان است. این پژوهش رویکرد درزمانی نداشته و همه تحلیل ها در فضایی هم زمانی ارائه شده است.
چشم انداز زبانی تابلوهای هدایت مسیر شهری و راهنمای شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی مواد زبانی تابلوهای هدایت مسیر شهری و راهنمای شهر همدان است. زیرا، این تابلوها ابزار ارتباطی بسیار کارآمد به حساب می آیند و نماد فرهنگی جامعه هستند. به منظور نیل به این هدف، به طور تصادفی تصویر صد مورد از این تابلوها در شهر همدان جمع آوری شد و مواد زبانی آن ها از سه دیدگاه نگارش، ترجمه و تطبیق مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که تنها 38% مواد زبانی تابلوهای شهری و راهنما درست هستند. اما، در 25% موارد، این تابلوها مشکل تطبیق دارند، در 21% آن ها ایرادهای ترجمه ای مشاهده می شود و در 16% آن ها خطاهای نگارشی وجود دارد؛ بنابراین، اصلاح و تهیه این دست تابلوها نیازمند بازنگری است.
گالشی یا گُداری؟ یک مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کناره باریک بین کرانه جنوبی دریای خزر و دامنه شمالی البرز گویش های گوناگونی موسوم به کاسپی را در خود جای داده است. در اندک مطالعات پراکنده در این حوزه، گالشی و گوداری زبان گونه هایی همگون و زیرشاخه گروه های زبانی مازندرانی یا گیلکی فرض شده اند. هدف این پیمایش سنجش درستی این پیش فرض است زیرا که چندان مورد کنجکاوی پژوهندگان قرار نگرفته است. روش تحقیق میدانی است. مواد زبانی مورد تحلیل به روش مصاحبه هدایت شده در بیست نقطه شهرستان بهشهر در استان مازندران گردآوری و به روش های آماری پردازش شدند. سپس یافته ها مورد تحلیل و بررسی مقابله ای قرار گرفت. میانگین سنی گویشوران 36 سال، میانگین سواد آن ها آموزش ابتدایی و 38% آن ها زن بودند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بسیاری از واژه ها و ساخت های دستوری گالشی در بهشهر از زبان مازندرانی اقتباس شده است. وانگهی فرآیندهای آوایی همانند ابدال و کوتاه شدگی، نیز تکثّر وام واژه های فارسی و عربی، آن ها را از دیگر گروه های گویشی مازندرانی متمایز می سازد. گونه های گالشی در نقاط مختلف جغرافیایی، علی رغم فاصله نزدیک، ناهمگون هستند. از یافته های پژوهش کنونی و بررسی مقابله ای آن با نتایج گزارش های پیشین می توان دریافت که گالشی و گوداری زبان های خودایستایی نیستند بلکه به زبان منطقه ای به عنوان زبان پایه متکی هستند. گالش ها و گودارها تغییراتی در زبان پایه ایجاد می کردند و اصطلاحاتی را در میان خود به کار می بردند که منجر به تشکیل گونه ای زبان صنفی گشت. بر خلاف فرضیات پیشین، گالشی و گوداری گونه های زبانی همگونی نیستند و هر یک بر پایه شغل، خرده فرهنگ، و زبان پایه هر منطقه با شگردهای زبانی متفاوتی گسترش پیدا کرده است.
تحلیل تطبیقی سیمانگاری زنانه در رمانهای بلندی های بادگیر و سووشون بر اساس نظریه الاین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
499 - 520
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو بر اساس الگوی فرهنگی نقد ادبی زن محور آنگلو-امریکایی الاین شوالتر بنا نهاده شده است. این الگو به نویسندگان زنی می پردازد که خود خالق آثار و انواع ادبی زنانه هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی درون مایه های اجتماعی و فرهنگی در دو رمان برجسته ادب ایران و انگلیس، سوشون و بلندی های بادگیر را به صورت تطبیقی واکاوی کرده است. یافته های تحقیق حاکی است که علی رغم فاصله مکانی، زمانی و فرهنگی، درون مایه های مشترک عشق ورزی، ازدواج و جدال عاطفی، آموزش و تلاش برای کسب هویت زنانه و جایگاه اجتماعی در هر دو اثر برجسته است. دو نویسنده، کنش های تقریباً مشابهی از خود بروز داده اند. قهرمان های اصلی زن در هر دو رمان به گونه ای شخصیت پردازی شده اند که انتظارات جامعه را برآورده سازند. نویسندگان نیز در مخالفت با زنان داستان و البته به نوعی با خودشان محافظه کارانه قلم زده اند. در رمآنهای هر دو نویسنده، رگه هایی از دغدغه ها و اضطراب هایی وجود دارد که ناشی از موقعیّت فردی آنها در تعامل با مردم و محسوب شدنشان به عنوان جنس دوم است. آنچه اضطراب مشترک زنان جهان است.
مردسالاری و زبان شناسی اجتماعی در شعر(مطالعه موردی: مفهوم پدرسالاری در اساطیر ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۲
89 - 53
حوزههای تخصصی:
زبان از منظرهای مختلفی قابل مطالعه است و یکی از روش های پژوهش دگرگونی های زبانی در جامعه، پژوهش در منابع فرهنگی جامعه از قبیل داستان ها، رمان ها، تولیدات موسیقیایی و اشعار و اساطیر کهن است. از مقولات موردتوجه رسانه ها که در بازنمایی ها جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است، مقوله جنسیت و به طور ویژه بازنمایی جنسیتی مردانه یا زنانه است. نمایش مردسالاری جنبه های مختلف مثبت و منفی دارد و در فرهنگ های مختلف دگرگون است و نحوه به تصویر کشیدن مرد دارای اقتدار و تأثیرگذار برخاسته از مؤلفه های یک فرهنگ به نقش و جایگاه او در همان بستر و زمینه است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه شیوه بازنمایی مردسالاری در شکل مثبت در شعر کهن فارسی از منظر زبان شناسی اجتماعی است. به این منظور، ابیاتی که در ارتباط روشن تری با موضوع تحقیق، یعنی تعامل زبانی مبتنی بر جنسیت، هستند انتخاب شده و با استفاده از روش تحلیل نشانه شناختی سه سطحی بارت، نحوه بازنمایی شخصیت مرد و به طور مشخص پدر، همچنین جایگاه زبانی پدر در برابر دیگر نقش ها از منظر زبا ن شناسی اجتماعی تحلیل شده است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد در شعر کهن شاهد بازنمایی از نوع کنترل زبانی مردان، فرادستی زبانی پدر در برابر دیگر نقش ها، غیاب گفتگو و بسترسازی برای درخواست از مرد کانونی (پدر) و همچنین جنسیت زدگی در مراودات زبانی هستیم که این بازنمایی مبتنی بر ایدئولوژی و گفتمان مردسالاری در جامعه است و هرچند مثبت قلمداد می شده است در جامعه و فرهنگ کنونی آن جایگاه و نقش را بر عهده ندارد.