مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
اتیسم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اتیسم، یک اختلال نورولوژیکی بوده و می تواند چالش های اجتماعی، ارتباطی و رفتاری قابل توجهی در فرد مبتلا ایجاد کند.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم بود.
روش : طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و همراه با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کودکان طیف اتیسم مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی و روان شناسی شهر ارومیه در سال 1401 بودند. نمونه آماری با روش هدفمند، 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایدهی شدند. داده ها با پرسشنامه های ارتباطات اولیه اجتماعی (زبوف، 2010)، اضطراب (اسپنس، ۱۹۹۹)، کارکردهای اجرایی (بالستر جرارد و همکاران، ۲۰۰۰) طی دو روش مداخله ای لگوتراپی (لی گاف و اونس، ۲۰۰۷) 12 جلسه 45 دقیقه ای و آموزش توجه اشتراکی (وکیلی زاد و عابدی، 1395) 12 جلسه 90 دقیقه ای جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی باعث تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و موجب تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم شدند و همچنین بین اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (معنادار در سطح آماری یک درصد).
نتیجه گیری: آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی به تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم می انجامد؛ لذا می توان این دو برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت کنترل اختلالات اتیسمی و بهبود روند زندگی کودکان طیف اتیسم پیشنهاد نمود.
اثربخشی کیفیت زندگی مبتنی بر معنویت درمانی اسلامی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک اتیسم شهرستان اردکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مشکلات سازگاری در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم، پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی کیفیت زندگی مبتنی بر معنویت درمانی اسلامی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک اتیسم بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم در سال 1397 بود که به مرکز راه تربیت شهرستان اردکان مراجعه کردند. از جامعه آماری پژوهش، ۴ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل بود. کیفیت زندگی مبتنی بر معنویت درمانی اسلامی طی 8 جلسه آموزش داده شد و پرسشنامه ها در جلسه اول (خط پایه)، سوم، پنجم و هشتم درمان، جهت سنجش سازگاری اجتماعی مادران اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل نگاره ای تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد، کیفیت زندگی مبتنی بر معنویت درمانی اسلامی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک اتیسم شهرستان اردکان تأثیر معناداری دارد. نتایج نشان داد درمان کیفیت زندگی مبتنی بر معنویت درمانی اسلامی به بهبود مشکلات روانی مادران کودکان اوتیستیک ازجمله سازگاری اجتماعی این کودکان کمک می کند.
بررسی و مقایس گفتمان روایتی کودکان تک زبانه فارسی زبان دارای اختلالِ طیفِ اُتیسم و کودکان با رشد زبانی طبیعی براساس رویکرد دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
55 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر تحلیل زبان شناختی داستان های روایت شده کودکان تک زبانه فارسی زبان دچار اختلالِ اُتیسم از منظر فرانقش تجربی براساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) است. روش:نمونه پژوهش شامل30 کودک دچار اختلالِ طیفِ اُتیسم 7-12 ساله بود که از سه مرکز توانبخشی دولتی و خصوصی و به روش تصادفی ساده انتخاب و با 30 کودک طبیعی 6-12 ساله در همان منطقه که آنها نیز به روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند.. با استفاده از داستان مصور «پسربچه، سگش و قورباغه» به صورت فردی ترغیب به تولید داستان شدند. سپس، داستان های روایت شده آنها براساس فرانقش تجربی، در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند بررسی و تحلیل شدند و بسامد و درصد وقوع انواع مشارکان، فرایندها و موقعیت های مربوط به فرایندها محاسبه شد. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که تعداد بندهای مرکب و ساده تولید شده توسط کودکان دچارختلالِ اُتیسم در مقایسه با کودکان طبیعی به طور معنی داری (p<0/05 کمتر است. یافته ها همچنین نشان داد که تعداد گروه اسمی مرکب به عنوان شرکت کننده، تعداد و تنوع فرایندهای مورد استفاده کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم و همچنین تنوع عناصر موقعیتی مورد استفاده آنها در پایه های دوم و سوم ابتدایی در مقایسه با کودکان طبیعی همسال خود به طور معنی داری (p<0/05) کمتر بود. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با افزایش سنِ کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم برخلاف کودکان طبیعی توانایی استفاده از زبان برای توصیف تجارب خود از دنیای درون و بیرون تغییر معنی داری پیدا نمی کند.
مطالعه نظام مند پژوهش های مداخله ای هنری و نقش آن بر بهبود مشکلات کودکان طیف اتیسم در سال های 1380 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
77 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف: با افزایش مبتلایان به اختلال اتیسم انواع مداخلات جهت بهبود شرایط این افراد روبه فزونی است. مطالعه نظا ممند حاضر با هدف مطالعه مداخلات هنری با تمرکز بر اختلالات طیف اتیسم است. روش: بررسی مقالات مربوط به سالهای ١٣٨٠ تا ١٤٠٠ در مجلات داخلی و خارجی، رساله ها، پایاننامهه ا و کتاب های تالیفی داخلی است و در نهایت شانزده پژوهش با توجه به مدل «کُت» تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات هنری مرتبط با افراد طیف اتیسم مداخله ای حمایتی- تسکینی، شامل: موسیقی، حرکات ریتمیک، نمایش، نقاشی و سفال است. بیشترین درصد پژوهش ها به موسیقی درمانی و کمترین به سفال درمانی تعلق دارد. این کودکان در اوایل دوره قادر به استفاده صحیح از ابزارهای هنری و بیان احساسات نبودند و در پایان، این مهم محقق میشود. درمانگر نقش تسهیل کننده و یاریگر دارد. اهداف مداخلات هنری، به عنوان بستر و زمینه درمان، در تمامی پژوهش ها همراستا با نتایج در دو حوزه اصلی: بهبود مهارت های ارتباطی - اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری کلیشه ای، محدود و تکراری است. نتیجه گیری: با توجه به شواهد توصیفی محدود در شرح ویژگی های شرکت کنندگان، درمانگران و فضای انجام کار، تحقیقات مبسوط روند انجام مداخلات هنری با افراد طیف اتیسم توصیه میشود.
آموزش های دانش بنیان به مثابه راهکار غلبه بر تهدیدها در حوزه اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
235 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله عرضه و نشر دانش جدیدی است که در فرایند تحقیق حاصل شده است. این دانش حاصل سال ها کار و مطالعه محققان در حوزه افراد مبتلا به اتیسم است. اختلال طیف اتیسم، اختلال عصبی است که بر نحوه تعامل افراد با دیگران، یادگیری و رفتار تأثیر می گذارد، علایم آن از حدود یک سالگی ظاهر شده و به تدریج در فرایند رشد کودک تاخیر ایجاد می کنند. بر اساس پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، مبتلایان به اتیسم در سه گروه خفیف، متوسط و شدید دسته بندی می شوند. میزان علاقه مندی ها، مهارت ها و سطح آموزش پذیری، در هریک از این سطوح متفاوت است. در پژوهش حاضر با بررسی ۳۰ نفر از کودکان اتستیک مرکز اتیسم همدان، به بررسی علاقه مندی های آنها و ارتباط بین نوع علاقه مندی و سطح بیماری پرداخته شده است. به منظور ارزیابی جذابیت های دیداری و شنیداری برای کودکان اتیسمی و بررسی ارتباط بین علاقه مندی و شدت بیماری، میزان علاقه مندی کودکان به تماشای برنامه های تلویزیونی و همچنین شنیدن داستان سنجیده شد. میزان علاقه مندی آنها به محتواهای واقعیت مجازی مورد ارزیابی قرار گرفت. در گام بعد، ارتباط متقابل این علاقه مندی ها بر یکدیگر سنجیده شد. نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند که با پیشرفت بیماری اتیسم، میزان علاقه افراد به داستان کاهش می یابد. لذا علاقه به فیلم، ارتباط معکوس با علاقه به کتاب و ارتباط مستقیمی با علاقه به واقعیت مجازی دارد. برای مبتلایان به درجات خفیف و متوسط اتیسم، فناوری واقعیت مجازی به خوبی قابل استفاده است. در بخش دیگر، میزان علاقه کودکان اتیسمی به بازی های رایج در بازار سنجیده شد. طبق دانش حاصل از نتایج این بخش، می توان اظهار داشت که علاقه به بازی های تمرکزی و آموزشی، بیشترین میزان محبوبیت را در بین همه سطوح اتیسم نشان می دهد و بازی های ساده یک نفره، مثل لگو و دومینو، در رتبه بعدی قرار دارند.
اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی کودکان در خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی کودکان اوتیستیک با عملکرد بالابود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و در چارچوب یک طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه کودکان دارای اتیسم با عملکردبالا در سال 1401 در شاهرود بود. جهت گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی اسکات بلینی (2007)و شدت علائم اوتیسم گیلیام(1995)استفاده شد. تایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بازی درمانی شناختی-رفتاری بربهبود مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/67 تاثیر دارد(p‹0/01). و این روش درمانی بر بهبود برقراری ارتباط در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکردبالا به میزان 0/40 واحدبر بهبود تعامل اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/37واحد و بر بهبود مهارت اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 0/40واحد تاثیر دارد. بازی درمانی شناختی رفتاری بر بهبود مهارت اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم به عملکرد بالا 0/37واحد تاثیر دارد(p<0/01). همچنین بازی درمانی شناختی_رفتاری بر بهبود مهارت های ارتباطی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالابه میزان 0/46واحد تاثیر دارد (p<0/01). و این روش درمانی بر برقراری ارتباط در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/40 و بر بهبود تعامل اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/37واحد تاثیر دارد.
کارآمدی امید درمانی اسلامی در شادکامی و رضایت از زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر امیددرمانی اسلامی در شادکامی و رضایت از زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش تحقیق از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون دو گروهی بود که شامل یک گروه گواه و یک گروه آزمایش بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند که در سال 1402 به یک مرکز آموزشی توان بخشی اتیسم در شهر قم مراجعه کرده بودند. تعداد شرکت کنندگان هر گروه 12 نفر بودند و مداخله در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای صورت گرفت. متغییرهای وابسته، مقیاس شادکامی فاعلی و رضایت از زندگی در دو مرحله بررسی گردید. یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار گروه کنترل و آزمایش در رضایت از زندگی و شادکامی بود. نتایج نشان داد پروتکل امیددرمانگری اسلامی روشی مؤثر در افزایش شادکامی و رضایت از زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است. بنابراین پروتکل ارائه شده قابل استفاده در فرایند مداخله برای این افراد است.
تجربه استیگما و هویت مخدوش مادران دارای فرزند اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
103 - 117
داغ ننگ برچسب بدنام کننده ای است که افراد مبتلا به اتیسم و خانواده های آن ها همواره در جامعه با آن مواجه می شوند. در این تحقیق با ۲۰ مادر و ۱۰ پدر دارای فرزند اتیسم در شهر تهران مصاحبه های عمقی انجام شده است. در این مصاحبه ها از افراد درباره ی زندگی روزمره، اوقات فراغت در خانه، خانواده و جامعه، حضور در اماکن عمومی و سبک زندگی آن ها سؤال شده است. مادران تحقیق در داخل خانواده خود، در میان بستگان، دوستان و در جامعه در میان افراد غریبه داغ ننگ بیشتری را نسبت به پدران گزارش کرده اند. همچنین هر دو در مواجهه با پزشک تشخیص دهنده ی اتیسم تجربه داغ ننگ یکسانی داشته اند. بیشترین داغ ننگ هایی که افراد با آن مواجه شده اند، زل زدن، برچسب های کلامی، مسخره کردن از جانب بزرگ سالان و همسالان فرزندان بوده است. همچنین زنان بیشتر از مردان برچسب زننده بوده اند. علاوه بر این مادران استراتژی هایی همچون گریز از موقعیت، رشوه دادن به فرزند، انزوا، پرخاشگری و آگاهی بخشی را در کنار استراتژی های منحصربه فرد خود اتخاذ کرده اند.
ارزیابی نقش میانجی یکپارچگی حسی در رابطه بین مهارت های شناختی و توانایی برقراری ارتباط بین فردی کودکان 5 تا 12 سال با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُُتیسم به عنوان نوعی از اختلال عصبی تحولی معرفی می شود که مشخصه های اصلی آن وجود رفتارهای تکراری، علائق محدود و آسیب در تعامل اجتماعی و بین فردی است که این اختلالات می تواند تحت تأثیر عوامل حسی و شناختی قرار گیرد. پژوهش حاضر باهدف ارزیابی نقش میانجی یکپارچگی حسی در رابطه بین مهارت های شناختی و توانایی برقراری ارتباط بین فردی کودکان 5 تا 12 سال با اختلال طیف اُُتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کودکان 5 تا 12 سال با اختلال طیف اُُتیسم در سال 1402 می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 200 کودک با اختلال طیف اُُتیسم از شهرهای شیراز، رشت، شهریار و کاشان انتخاب شدند و والدین و معلمان آنها به پرسشنامه گارس ) 1994 (، پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف فرم والدین و پرسشنامه پردازش حسی پارهام و همکاران ) 2007 ( پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل نسخه 10.20 بهره برده شد. یافته ها: برای الگوی پژوهش مقادیر شاخص های نیکویی برازش شامل شاخص مجذور خی ) 2 (، شاخص مجذور خی بر درجه آزادی، شاخص برازش مقایسه ای، شاخص نیکویی برازش، شاخص نیکویی برازش انطباقی و خطای ریشه مجذور میانگین تقریب به ترتیب برابر با 33 / 157 ، 25 / 2، 98 / 0، 96 / 0، 98 / 0 و 034 / 0 به دست آمد که ارزش عددی مقادیر شاخص های نیکویی برازش الگوی اصلاح شده نشان می دهد که برازش الگوی پیشنهادی با داده ها قابل قبول است. نتایج نشان داد به میزان 75 / 0 از ضریب ساختاری توانایی در برقراری ارتباط بین فردی کودکان با اختلال طیف اُُتیسم به صورت غیرمستقیم توسط مهارت های شناختی و با نقش میانجی یکپارچگی حسی تبیین شده است. همچنین، از بین متغیرهای موجود در مدل تحلیل شده، متغیرهای برونزا بازداری، انتقال توجه، کنترل هیجانی، برنامه ریزی، سازمان دهی مواد، نظارت، حافظه کاری، آغازگری و همچنین یکپارچگی حسی بر متغیر ملاک یعنی توانایی برقراری ارتباط بین فردی دارای اثر معنادار هستند ) 96 / T<1 ( و به ترتیب 33 / y=0/29 ،y=0/12 ،y=0/29 ،y=0/15 ،y=0/17 ،y=0/22 ،y=0/24 ،y=0 و 14 / y= 0 از ضریب مسیر توانایی در برقراری ارتباط بین فردی را به صورت مستقیم تبیین می کنند. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که توانایی برقراری ارتباط بین فردی در کودکان با اختلال طیف اُُتیسم به صورت مستقیم توسط مهارت های شناختی و با نقش میانجی یکپارچگی حسی تبیین می شود و می توان درجهت بهبود توانایی برقراری ارتباط بین فردی به نقش بااهمیت یکپارچگی حسی توجه کرد. به عبارتی، متغیر یکپارچگی حسی با تأثیرپذیری مثبت از مهارت های شناختی می تواند باعث بهبود توانایی در برقراری ارتباط بین فردی در کودکان باشد؛ زیرا افرادی که اطلاعات حسی را به خوبی پردازش می کنند، توانایی بیشتری برای شناسایی نشانه های غیرکلامی )مانند حالت چهره، تُُن صدا یا زبان بدن( دارند.
مقایسه اثربخشی تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه (باشگاه مغز) همراه با و بدون تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای بر ردیابی چشمی و کارکردهای عصب-روان شناختی کودکان با اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه (باشگاه مغز) همراه با و بدون تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر ردیابی چشمی و کارکردهای عصب-روان شناختی کودکان با اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش شناسی: روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا در مدرسه تراب تهران در سال 1403 بود که 30 نفر به طور هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش، 10 جلسه 50 دقیقه ای تکالیف توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه را انجام دادند، یکی از گروه ها با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای و دیگری بدون آن. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون سنجش دامنه طیف اتیسم (اهلر و همکاران، 1999)، ارزیابی کارکردهای عصب-روان شناختی (کورکمن و همکاران، 1998) و دستگاه ردیاب چشمی برای ردیابی چشمی بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط و نرم افزار SPSS-v22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش در مؤلفه های ردیابی چشمی و کارکردهای اجرایی/توجه تفاوت معناداری وجود داشت. تکالیف توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای تأثیر بیشتری نسبت به توان بخشی بدون تحریک بر این مؤلفه ها داشت. نتیجه گیری: توان بخشی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند تأثیر مثبتی بر ردیابی چشمی و کارکردهای اجرایی/توجه کودکان با اختلال اتیسم با عملکرد بالا داشته باشد و اثربخشی بیشتری نسبت به روش های بدون تحریک دارد.