مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
اصفهان
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
255-296
حوزههای تخصصی:
داده های منابع تاریخی دارای ناهمگونی، تناقض و ابهام زیادی در فهم تغییرات جمعیتی اصفهان بین سده های 10 تا 13 ق/ 16 تا 19 م هستند. ازاین رو، مقاله حاضر با رویکردی تاریخی و روش تحلیلی - مقایسه ای درپی شناخت و بازنمایی تغییر و تحولات جمعیتی این شهر در طی سده های مذکور بوده است. نتایج به دست آمده به شرح ذیل است: نخست، کوچ های به خارج از شهر اصفهان که ناشی از عوامل منفی ایی مانند کشتار، بیماری و قحطی بود و نیز کوچ هایی که از خارج به پایتخت صفویه انجام می شد و تحت تأثیر جاذبه های مثبت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شهر اصفهان قرار داشت، عامل اصلی کاهش و افزایش جمعیت این شهر در طی سده های10 تا 13 ق/16تا 19م بوده است. دوم، طبق یک برآورد تقریبی، شیب کلی میزان نفوس اصفهان بین آغاز سده 10 ق تا اوان سده 12 ق/16 تا 18م افزایشی بوده و پس از سقوط دولت صفویه، تا پایان سده 19م/13 ق، دچار نوسانات شدید و کاهش معناداری شده است. سوم، تراکم اصلی جمعیت شهر در محله های شمال غرب تا جنوب غرب متمرکر بوده است. چهارم، کوچ طیف هایی با خاستگاه های اجتماعی جغرافیایی بسیار متنوع به شهر اصفهان، نشانه ای از نبود برنامه و نیاز مشخص نظام اقتصادی و ضعف لایه های میانی قشربندی اجتماعی به منزله گروه اصلی حامل صورت بندی سرمایه داری در طی سده های یاد شده است؛ درنتیجه این مسئله حاکی از تمایل شکل بندی اجتماعی اقتصادی پایتخت صفویه جهت حفظ ساختار موجود بوده است.
بررسی و سیر تحوّل تزیینات دیوارنگاره در معماری قلعه نهچیر مبارکه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
171 - 189
حوزههای تخصصی:
قلعهنهچیر واقع در جنوب غربی استان اصفهان از بناهای منصوب به دوره ی صفوی و قاجار است که تا بعد از انقلاب اسلامی مسکونی بوده و آخرین یادگارهای بجای مانده از آن مربوط به دوتن از نائب الحکومه های لنجانات قدیمو پدران شان است. متأسفانه این بنا به دلایل مختلفی چون عوامل طبیعی و انسانی، متروکه و با آسیب های جدی مواجه شده است. همچنین در بررسی پیشینه این بنا منبعی در رابطه با تزیینات وابسته به معماری موجود نیست و تا بحال کسی به آن نپرداخته است. هدف اصلی این تحقیق بررسی و سیر تحول تزیینات دیوارنگاره در معماری قلعه نهچیر از ابتدای ساخت تا اوایل دوره ی پهلوی است. و سؤال اصلی این تحقیق این است که انواع و ویژگی های تصویری نقشمایه ها و موضوعات به کار رفته در تزیینات دیوارنگاره در بنای مورد نظر کدام است و سیر تحوّل در آن ها به چه صورت بوده است؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی و مقایسه ای و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که در پژوهش میدانی با حضور در قلعه مذکور، عکس برداری، مستند نگاری و دسته بندی تزیینات دیوارنگاره بر اساس اسلوب کار، محل قرار گیری و مضامین، به مطالعه سیر تحوّل تزیینات دیوارنگاره در معماری قلعه ی نهچیر پرداخته شده و یافته ها بیانگر آن است که تزیینات دیوارنگاره در معماری قلعه نهچیر نه تنها دارای ویژگی های شاخص تزیینات دیوارنگاره ی دوره قاجار است، بلکه می توان ریشه برخی نقوش را در دوره ی صفویه و حتی پیش از آن نیز جستجو کرد که تلفیقی از چکیده نگاری و طبیعت نگاری (متأثر از تزیینات اروپایی) هستند. همچنین سیر تحول تزیینات نشان از کاهش کیفیت آنها از نظر اجرا و نوع مصالح بکار رفته از ابتدای قاجار تا دوره ی پهلوی اول است.
بازشناخت دیوارنگاره های لایه چینی کاخ های صفوی اصفهان و بازآفرینی آن برای کاربردهای جدیدتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۳
60 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: لایه چینی گونه ای از هنر دیوارنگاری است که در برخی از آثار معماری دوره صفوی نمونه هایی از آن دیده شده است. این نمونه ها در کاخ های اصفهان از قبیل عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت هم اکنون هم وجود دارند. مقاله حاضر، ضمن بازشناخت این هنر، روش های اجرایی و کاربردها، در پی کارآزمایی آن در عرصه های تزیینی و کاربردی جدید است. بدین منظور به سؤال چرایی کاربرد این هنر در عرصه های جدیدتر و چگونگی انجام برخی از نمونه های آن پاسخ داده می شود. هدف: بازآفرینی هنرهای کهن ایرانی به ویژه لایه چینی در عرصه های نو به منظور گسترش دامنه تولیدات هنرهای دستی ایران، از اهداف این پژوهش است. روش پژوهش: پژوهش حاضر که به صورت کیفی ارائه شده به شیوه توصیف تحلیل با تکیه بر مطالعات میدانی چون عکس برداری، مصاحبه حضوری و منابع کتابخانه ای یافته های خود را بیان کرده است. یافته ها: لایه چینی که در گذشته در کنار تزیینات دیگر از جمله کشته بری، آیینه کاری، نقاشی و گچ بری در دیوارنگاری کاربرد داشته در حال حاضر در عرصه ای جدید چون دکوراسیون داخلی و تابلوهای تزیینی به کار گرفته شده است. این روش اجرایی به منظور بازآفرینی و استمرار فرهنگ بصری ایرانی با در نظرگیری شأن نقوش و کاربرد آن ها در جایگاه خود در عرصه های تازه تر ادامه یافته است. کاربرد جدیدتر آن که به وسیله نگارندگان نمونه سازی شده؛ ساخت بسته ها و جعبه های تزیینی نفیس و مانند آن است.
بازخوانی شاخصه های منزلت اجتماعی مالکان در خانه های قاجاری (نمونه موردی: اصفهان- محله حکیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از حکومت صفوی، از اهمیت شهر اصفهان کاسته شد و بناهای زیادی به علت انتقال مرکز حکومت متروکه گشت و محوطه دولتخانه، به حالت ویرانه درآمد. با شروع دوره قاجاریه و تلاش های حاکم اصفهان، میرزا حسین خان صدر اصفهانی، رونق مجدد اصفهان و شکل گیری خانواده های متمکن بازرگانان، ساخت خانه هایی با معماری رایج و تحت تأثیر منزلت اجتماعی مالکان آن، آغاز شد. این پژوهش با شیوه تحقیق تفسیری تاریخی، با فرض تأثیر پذیری ویژگی های کالبدی خانه های تاریخی از منزلت اجتماعی متفاوت مالکین آن، انجام گرفته است. داده های مورد نیاز از بستر منابع اسنادی، مطالعات میدانی، کالبد خانه ها و تاریخ شفاهی، جمع آوری و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که معنای منزلت اجتماعی از طریق خصوصیات فضایی در سه مقیاس خُرد (خانه)، متوسط (همسایگی) و کلان (محله) نمایان است.
مطالعه تطبیقی سفالینه های مراکز سفالگری مِند گناباد و شَهرِضای اصفهان
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۶
37 - 54
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی سفالگری در روستای «مِند گناباد» و شهرستان «شهرضای اصفهان» به عنوان مراکز سنتی فعال سفالگری در شرق و مرکز ایران دارای اهمیت است. بهره گیری از شیوه های سنتی تولید و نقش اندازی، حضور سفالگران پیش کسوت در کنار سفالگران جوان و تکیه بر اصالت های فرهنگی این مناطق، امکان بررسی تطبیقی سفالینه های این دو مرکز را فراهم کرده است که دارای وجوه مشترک و گاه افتراق در تولید محصولات و نقش اندازی بر روی آن می باشد. با هدف شناخت بهتر سفالینه های این مراکز سفالگری و همچنین مقایسه سفالینه های آن، پژوهش پیش رو به طرح سوال های زیر پرداخته است. 1- سفالینه های دو مرکز سفالگری «مِند گناباد» و «شهرضای اصفهان» دارای چه ویژگی هایی است؟ 2- در مطالعه تطبیقی سفالینه های «مِند گناباد» و «شهرضای اصفهان» وجوه اشتراک و افتراق کدام است ؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری داده ها به شیوه میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است و در تحلیل داده ها، مصاحبه های سفالگران پیش کسوت دو مرکز سفالگری، طبیعت مناطق و باورهای سفالگران مورد توجه قرار گرفته است. با پژوهش صورت گرفته معلوم شد، وجوه اشتراک زیادی در شیوه تولید، اعمال لعاب و نقش اندازی بر روی سفالینه های دو مرکز وجود دارد، تلاش در جهت دست یابی به نوعی بدنه های معروف به «خمیر سنگی» و موفقیت در زمینه تولید آن، رواج نقاشی زیر لعابی و انواع لعاب تک رنگ شفاف و قهوه ای و بکارگیری نقوشی مانند ماهی، پرنده و انواع نقوش گیاهی و هندسی متناسب با وضعیت فرهنگی و اقلیمی این مناطق سفالگری از جمله جنبه های مشترک هنر آنان می باشد. همچنین وجود افتراق در شیوه نقش اندازی مانند ترسیم دقیق و ظریف نقوش در سفالینه های شهرضا که به نوعی تداعی کننده قلمگیری های نقاشی ایرانی است و کاربرد آزادنه و خلاقانه نقش و رنگ گذاری های خارج از چهارچوب طرح در مند گناباد بر ویژگی های منحصر به فرد سفالگری این مراکز افزوده است و در جایی تفاوت در ساختار آرایه های بکار رفته و رواج لعاب سبز آبی در شهرضا و بکارگیری مستمر لعاب شفاف بی رنگ در مند گناباد به عنوان وجوه تمایز سفالینه های این دو مرکز نشان می دهد، این مراکز سفالگری در عین شباهت های موجود، اصالت های منطقه ای و فرهنگی خویش را حفظ کرده و دارای هویت و شاخصه های منحصر به فردی می باشد که دارای تأمل است.
مطالعه تزیینات آجری در مناره های دوره سلجوقی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲
72 - 86
حوزههای تخصصی:
می توان دوره سلجوقی را یکی از مهم ترین دور هها در تاریخ ایران بعد از ظهور اسلام دانست که هنر و فرهنگ در یک روند صعودی به جایگاه والاتری دست یافت. در این دوره، اصفهان پایتخت شد و دورانی جدید را در هنر و معماری خود سپری ساخت. یکی از مهم ترین مواردی که در معماری آن مقطع، نمود بیشتری یافت، مناره بود. احداث مناره در ایران ب هعنوان راهنما و هدایت معنوی و مادی، از دوران پیش از اسلام، آغاز و در عصر سلجوقی به اوج تکامل خود رسید. پ سازاین تکامل، ساخت مناره ها به تعداد زیاد در شهرهای مهم آن دوره، ب هخصوص در اصفهان مشهود است که هرکدام از آ نها دارای بهترین نمونه های تزیینات آجرکاری است. هنر آجرکاری همواره بخش عظیمی از تزیینات معماری دوران اسلامی ایران را ب هویژه در مناره های مساجد در برگرفته است. آجر روی مناره ها، ب هعنوان یکی از عناصر اصلی به کار گرفته شده، از لحاظ تکنیک، تنوع نقش و گاهی تکرار نقوش، گر هها و کتیبه ها قابل تأمل است. آن چه که می دانیم این است که درباره آجرکاری در مناره های عصر سلجوقی پژوهش چندانی صورت نگرفته است. همین طور درباره انواع چیدما نها و رگ چین های شاخص آجرکاری منار هها در اصفهان دوره سلجوقی و چگونگی شباهت و تداوم تزیینات آن به صورت مستقل و منسجم پرداخته نشده است؛ در این پژوهش با توجه به اهمیت این موضوع در معماری ایران، با دسته بندی و تحلیل ریخت شناسی تزیینات آجری در مناره های اصفهان، پرداخته شده است و در رسیدن به این هدف، از مطالعات کتابخانه ای و میدانی با روش توصیفی- تحلیلی برای بازشناسی در تزیینات مناره های آجری اصفهان عصر سلجوقی، استفاده شده است.
بررسی الگوهای تزیینی و روند آرایه های معماری بناهای دشت برخوار در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
71 - 87
حوزههای تخصصی:
دشت برخوار به همراه کوهپایه های مجاور در گذشته تشکیل دهنده ناحیه ای فرهنگی- جغرافیایی به نام رستاق برخوار بوده است. وجود بناهای متعدد و متنوعی که به دوره های مختلف اسلامی تعلق دارند در کنار جنبه های بومی و روستایی این بناها، شرایط مناسبی را به منظور ترسیم سیمای کلی آرایه های معماری یک منطقه به عنوان یک واحد جغرافیایی- فرهنگی مجزا به وجود آورده است. بر همین اساس و با توجه به مواردی همچون تخریب بسیاری از بناها و آرایه های معماری منطقه بعد از بررسی های نگارنده و همچنین معرفی برخی نمونه های جدید و ناشناخته، در پژوهش حاضر آرایه های معماری بناهای دشت برخوار مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است. به منظور نیل بدین مقصود پژوهش پیش روی به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس نتایج حاصل از بررسی های میدانی و مقایسه ای تطبیقی صورت گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد، آرایه های معماری بناهای منطقه از قرون متقدم تا قرون متاخر اسلامی از تکنیک های تزیینی متنوع و تداوم و استمرار برخوردار بوده است. این آرایه ها شامل آرایه های گچی، کاشی، آجری، گلی، چوبی، سنگی، آهکی، دیوارنگاره و نقاشی روی چوب بوده و در بناهایی همچون مساجد، مقابر، تکایا، مناره ها، مدارس، کاروانسراها، قلاع، منازل، کبوترخانه ها، حمام ها، باغات، یخچال ها، آسیاب ها و کاخ ها به کار رفته است. از میان تکنیک های تزیینی، آرایه های گچی بیش ترین میزان کاربرد و تنوع تکنیکی را نشان می دهد. تزیینات شاخص و پرکار، عمدتا به بناهای مذهبی و بناهای دارای کاربری فرا منطقه ای و عام المنفعه همچون کاروانسراها اختصاص داشته و دیگر بناها با کاربری محلی و خصوصی از تزیینات ساده و کم کار بهره مند بوده است. با توجه به کثرت و تنوع آثار دوره قاجاری، تنوع و تعدد تکنیک های تزیینی دوره مذکور به نسبت دیگر دوره ها، کمیت بالایی را نشان می دهد.
بررسی نمونه های اسلیمی در طبقات کاخ عالی قاپو بر اساس نقاشی دیواری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
87 - 99
حوزههای تخصصی:
ساختمان عالی قاپو در طی مراحل متوالی از هسته کوچک اولیه به وضع فعلی مبدل گردیده و عقاید و نظرات شاهان به عنوان سفارش دهنده بر شکل گیری این کاخ تاثیر بسزایی داشته است. عالی قاپو با عنوان دولتخانه علاوه بریک مکان حکومتی محل حل و فصل امور مردمی نیز بوده است. از این جهت در تزیینات و اجرای شیوه های طبقات تفاوت بسیاری دیده شده است. هدف از این پژوهش بررسی سیر تحول و تغییرات نقوش اسلیمی در طبقات کاخ عالی قاپو است. همچنین به شناسایی انواع مختلف اسلیمی و روش اجرایی آن ها در طبقات عالی قاپو پرداخته است و در پی آن پاسخ گو به سوالات زیر می باشد. تفاوت و تشابه انواع اسلیمی در طبقات مختلف این بنا چیست؟ شیوه های اجرایی در طبقات کاخ عالی قاپو چه می باشد؟ آیا در این نقشمایه از یک الگوی کلی در تمام طبقات استفاده شده است؟ بدین منظور داده های مقاله با روش میدانی از تمام طبقات، عکسبرداری و با جستجوی کتابخانه ای گردآوری شده سپس با روش توصیفی تطبیقی داده ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد شیوه های اجرایی در طبقات دوم، سوم و ششم از نقاشی به همراه کشته بری بهره گرفته درحالی که در طبقات دیگر فقط از نقاشی استفاده شده است. همچنین مشخص شد که طبقات اول و دوم که در رفت و آمد مردم و در پیوند با بازار بوده نقوش و شیوه-های اجرایی آن ها ساده تر و از تنوع کمتری برخورداراست اما در طبقات سوم و ششم با توجه به کاربرد شاهانه آن ها نقوش پیچیده تر و با شیوه های متنوع اجرا شده است.
تحلیل خزش شهری و تحولات کاربری اراضی (مطالعات تطبیقی شهرهای ارومیه و اصفهان)
حوزههای تخصصی:
گسترش شتابان شهرها و رشد فیزیکی ناموزون آنها، که اصطلاحاً "خزش شهری" نامیده می شود، موجب خورن دگی روس تاها و اراض ی پیرامونی آنها، تبدیل بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب منابع محیط زیست گردیده است. این وضعیت در کلان شهرهای منطقه ا ی نمود گسترده تری داشته است. دو شهر ارومیه و اصفهان به عنوان دو کلان شهر منطقه ای و با محیط طبیعی و ساختار اقتصادی متفاوت، از شهرهای پراهمیتی هستند که در سال های اخیر با گسترش شتابزده ای همراه بوده اند. این مقاله با نگرش توصیفی تحلیلی به گسترش کالبدی این دو کلان شهر و تاثیر آن بر اراضی پیرامون آنها پرداخته است. داده های تحقیق با استفاده از مطالعه کتابخانه ای اسنادی و همچنین با استفاده از داده های دورکاوی و تصاویر ماهواره ای لندست 7 سال 2001 و لندست 8 سال 2013، استخراج گردید. مقایسه تصاویر ماهواره ای و همچنین اطلاعات برگرفته از مرکز آمار ایران نشان می دهد که شهرهای ارومیه و اصفهان به صورت گسترده ای با افزایش جمعیت و تغییر کاربری اراضیِ واقع شده در حریم، به خزش خود ادامه می دهند. نتایج حاصل از روش هلدرن و بررسی رشد بدقواره شهری در این دو شهر در طی سال های1390 1335 نشان می دهد که گسترش فیزیکی این شهرها، به ویژه در ارومیه، بیش از نیاز واقعی جمعیت آن بوده و در نتیجه، روند تبدیل زمین های کشاورزی و روستایی پیرامون آنها به ویژه در ارومیه با شدت ادامه یافته است. رشد جمعیت اصفهان در تمام دوره ها تقریباً از الگوی ثابتی پیروی کرده ولی ارومیه در پایان دهه 1350 و با شروع جنگ ایران و عراق، با شتاب رشد جمعیت روبه رو شده است. در تغییر کاربری اراضی کشاورزی پیرامون شهر ارومیه می توان به ناکارامدی طرح های تفضیلی شهر و تفاوت ارزش اراضی شهری با اراضی کشاورزی و همچنین سود پایین کشاورزی و آسیبپذیری باغداری اشاره نمود. صنعتی شدن شهر اصفهان و ایجاد شهرک های مسکونی و مراکز اداری و دانشگاهی در پیرامون شهر اصفهان منجر به افزایش مهاجرت از روستاها، شهرها و استان های همجوار به این کلانشهر شده است و به دنبال آن جمعیت و نیاز به اراضی شهری، تغییر کاربری اراضی زراعی و آیش اطراف شهر و نهایتاً شکنندگی و ناپایداری منابع محیط زیست صورت گرفته است.
ارزیابی توسعه کالبدی شهر اصفهان بر اساس تحلیل خطر زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای تحلیل خطر زمین لرزه شهر اصفهان، مطالعات لرزه زمین ساخت و مطالعات مخاطرات لرزه ای انجام شده است. در مطالعات لرزه زمین ساخت و مخاطرات لرزه ای هر منطقه لازم است گسل های فعال آن منطقه به شعاع حدود 300 کیلومتر مورد بررسی قرار بگیرند، لذا در این تحقیق، گسل های فعال استان اصفهان هم مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده روند تنش شمالی– جنوبی استان اصفهان در اثر فعالیت گسل های راستالغز و روند تنش شمال غرب– جنوب شرق حاکی از فعالیت دوباره گسل های پی سنگی می باشد. قسمت های جنوبی استان شامل گسل های کلاه قاضی و گسل پیربکران و بخشی از گسل خوانسار و همچنین محدوده گسل نجف آباد در شمال غرب و قسمتی از گسل بهارستان و دهق بیشترین فعالیت را در منطقه نشان می دهند. بخش های جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب استان اصفهان، نسبت به سایر قسمت های استان فعالیت متوسطی دارند. بر اساس این تحقیق، شهر اصفهان و به ویژه مناطق شمالی آن از لحاظ خطر زمین لرزه در محدوده کم خطر و کم فعالیت قرار گرفته است، ولی بخش های جنوبی شهر اصفهان به دلیل تراکم گسل های شناسایی شده، در محدوده خطر متوسط لرزه ای قرار می گیرد. بنابراین با توجه به ویژگی های لرزه خیزی منطقه و توان لرزه زایی گسل های فعال، باید در سیاست گزاری ها و برنامه ریزی های شهری و یا توسعه شهر، نسبت به مقاوم سازی ساختمان ها و سازه ها اقدامات لازم صورت گیرد.
رویکردبازار اصفهان به سیاست ها و مصوبات حکومت پهلوی اول (با تکیه بر اسناد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
159-190
حوزههای تخصصی:
بازارهای ایرانی اسلامی به عنوان نهاد همبستگی شهرها در کنار ایفای وظایف اقتصادی، نقش اجتماعی بسزایی در جامعه ی شهری ایفا می کردند. رابطه ی میان تجار و صاحبان حرف به عنوان عناصر تشکیل دهنده بازار با دستگاه حاکمه رابطه ای دوسویه و دیرینه بوده است. سنگ زیر بنای این رابطه برگرفته از نیاز بازار به تأمین امنیت از سوی حکومت و نیاز حکومت به تاْمین منابع مالی خویش از بستر درآمدهای بازار بوده است. شناخت این رابطه که بنابر مقتضیات سیاسی و اقتصادی روندی متغیر را طی نموده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در آغاز شکل گیری حکومت پهلوی، تجار که فعالیت آنان در اثر سیاست های ناکارآمد اقتصادی عصر قاجار دچار اختلال شده بود، درصدد برقراری رابطه ای نوین با حکومت تازه تأسیس برآمدند. در مقابل، سیاست گذاری های حکومت در جهت بوروکراتیک کردن ساختارش موجب شد رابطه ی بازار و حکومت در مسیری تازه قرار گرفته و دستخوش تغییراتی گردد. طرح هایی چون تدوین قوانین اقتصادی، توجه به صنایع ملی و تأمین حداقل خواسته ی تجار و فعالان اقتصادی توسط حاکمیت، منظر و دریچه ی جدیدی را در روابط بازار و حکومت پدید آورد که بر موضع گیری این طیف نسبت به حکومت تأثیر فراوان گذاشت. پژوهش حاضر می کوشد با تکیه بر اسناد و سایر منابع موجود به ریشه یابی موضع و سیاست های بازار اصفهان در برابر طرح های حکومت پهلوی اول و چگونگی رابطه ی آنان بپردازد.
بررسی تغییرات فضایی- زمانی شاخص اشتغال زنان در نواحی روستایی استان اصفهان(1375- 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
1103 - 1119
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های نوسازی اقتصاد م ل ی و توسعه اجتماعی مشارکت زنان و نحوه ایفای نقش آن ها در ساختارهای اقتصادی است. هم زمان با طرح مسا ئ ل زنان و نقش آنان در توسعه، تأثیر و چگونگی اشتغال زنان روستایی در توسعه مورد توجه بوده است. در پژوهش حاضر به کشف الگوها و بررسی تغییرات فضایی- زمانی شاخص اشتغال زنان نواحی روستایی استان اصفهان در سال های 1375، 1385 ، و 1390 پردا خته می شود . داده های اشتغال زنان روستایی از سه دوره سرشماری عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار استخراج شده است. به منظور بررسی تغییرات فضایی اشتغال در هر سه دوره زمانی، با استفاده از روش تحلیل اکتشافی داده های فضایی ، شاخص موران (خود همبستگی فضایی) ، و شاخص عمومی G محاسبه شده و نقشه الگوی فضایی نقاط داغ (مقادیر بالا) و سرد (مقادیر پا ی ین) ترسیم شده است. سپس ، با استفاده از نتایج حاصل از متد لکه های داغ، درصد مقادیر تغییرات اشتغال زنان روستایی در طی دو دوره نسبت به یکدیگر محاسبه و چگونگی تغییرات (کاهش، افزایش ، یا بدون تغییر) هر دوره نسبت به دوره قبلی مشخص شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد اشتغال زنان روستایی استان اصفهان در طول زمان تغییرات فضایی داشته است و طی این سه دوره نواحی روستایی پیرامون شهر اصفهان در پهنه اشتغال پایین قرار گرفته است. بیش از 60 درصد نواحی روستایی استان در شاخص اشتغال زنان بدون تغییر بوده است و روستاهای غرب و جنوب بیشترین تغییر مثبت و برخی روستاهای شهرستان های نائین، اردستان ، و اصفهان تغییرات منفی داشته اند. این پژوهش ، با کشف تغییر پذیری های فضایی- زمانی و شناخت چگونگی روندها و الگوهای فضایی- زمانی اشتغال زنان روستایی، بستر مناسبی برای تحقیقات بنیادین بعدی در قالب نظریات اجتماعی و توسعه در حوزه های مربوط به زنان روستایی فراهم می کند.
تبیین تاثیر تداعی های برند مؤثر بر شکل گیری تصویر مقصد گردشگری در بین گردشگران داخلیبر اساس برندسازی مقصد گردشگری (مطالعه مقایسه ای قزوین و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۷)
64 - 83
حوزههای تخصصی:
قزوین از جمله شهرهایی است که با وجود قابلیت های فراوان در صنعت گردشگری، هنوز موفقیت های لازم را در جذب گردشگر پیدا نه نموده است. یکی از علل این مسئله می تواند فقدان تصویر گردشگری در ذهن مسافران و گردشگران باشد. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال بررسی تصویر مقصد شهر قزوین در مقایسه با شهر اصفهان به عنوان یک مقصد گردشگری موفق می باشد. سئوالات اساسی این است که تصاویر کلی از قزوین و اصفهان در ذهن گردشگران چگونه می باشد؟ و چه متغیرهایی در به وجود آوردن برند مقصد گردشگری از شهر قزوین در مقایسه با شهر اصفهان موثر می باشند؟ مقاله حاضر با بکارگیری تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، تاییدیو مدل سازی معادلات ساختاری در پی پاسخ به سئوالات اساسی و آزمون فرضیه های آن شد. نتایج تحقیق نشان می دهد در حالیکه تصویر منحصر به فرد داشتن از شهر قزوین تعیین کننده اصلی برای دیدن این شهر می باشد لیکن تصاویر شناختیو عاطفی عوامل اساسی دیدار از شهر اصفهان را تشکیل می دهند. همچنین نقش عامل تصویرکلی به عنوان واسطه میان تصاویر منحصر به فرد و عاطفی با تمایلات رفتاری گردشگران در رابطه با مدل قزوین، و نقش آن به عنوان واسطه میان تداعی های شناختی و عاطفی با تمایلات رفتاری گردشگران در رابطه با مدل اصفهان مورد تایید قرار گرفت. همچنیننتایج نشان می دهد که میزان تأثیر تداعی های برند بر تصویر کلی مقصد در یک مقصد برند شده ( اصفهان) متفاوت از یک مقصد فاقد برند ( قزوین) می باشد.ضمن اینکهتصویر مقصد، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای آتی گردشگران دارد. بالاخره, اینکه بین هویت و تصویر برند در شهر قزوین شکاف معنی داری وجود دارد. این یافته نشان می دهد که مسئولین در امر گردشگری به دلیل عدم سیاستگذاری مطلوب, ضعف روابط عمومی و تبلیغات نتوانسته اند تصویر قوی وبرند مناسباز قزوین را ارایه دهند. حل این مشکل در گرو اتخاذ یک راهبرد اساسی است تا در کنار تقویت تصاویر منحصر به فرد از قزوین موضوع تقویت تصاویر شناختی و عاطفی نیز در دستور کار قرار گیرد تا تداعی های برند افزایش یابد. بر این اساس انجام تبلیغات موثر در کنار برپایی انواع اقدامات عملی از قبیل برگزاری جشنواره ها و میزبانی مسابقات ملی و بین المللی در قزوین توصیه می گردد.
تدوین چارچوبی برای سنجش کیفیت ادراک شده از مقاصد گردشگری (مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
106 - 120
حوزههای تخصصی:
کیفیت ادراک شده از مقصد گردشگری یکی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر رضایت گردشگر و تصمیم گیری برای انجام سفرهای بعدی است. باید توجه داشت که کیفیت ادراک شده مفهومی چند بعدی است و ابعاد کیفیت ادراک شده ممکن است در موقعیت های مختلف متفاوت باشد. لذا پژوهش حاضر در صدد شناسایی ابعاد کیفیت ادراک شده از مقاصد گردشگری است. پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل گردشگران خارجی در آبان ماه سال 1396 است. از این جامعه نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای حاوی 38 طراحی شد. به منظور بررسی داده های پژوهش و آزمون فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی (نظیر میانگین ها و فراوانی ها) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون فریدمن) در نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که کیفیت ادراک شده از مقصد گردشگری از هفت بعد تشکیل شده است که این ابعاد به ترتیب اهمیت عبارتند از کیفیت ادراک شده از جاذبه های گردشگری، کیفیت ادراک شده از روابط انسانی، کیفیت ادراک شده از ارائه خدمات، کیفیت ادراک شده از استانداردهای بهداشتی مقصد، کیفیت ادراک شده از مدیریت مقصد گردشگری، کیفیت ادراک شده از جاذبه های دیداری گردشگری و کیفیت ادراک شده از تسهیلات فیزیکی است.
نقش تجربه گردشگر در بهبود تصویر ذهنی مقصد گردشگری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
تجربه گردشگر از مقصد گردشگری می تواند بسیاری از جوانب نگرشی و رفتاری وی را در قبال مقصد گردشگری تحت تأثیر قرار دهد که تصویر ذهنی برند مقصد گردشگری از آن جمله است. لذا پژوهش حاضر در صدد مطالعه تأثیر تجربه گردشگر بر تصویر ذهنی برند مقصد گردشگری است. به این منظور مقصد گردشگری اصفهان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش شامل آن دسته از گردشگران خارجی است که در آبان ماه 1396 به شهر اصفهان سفر کرده اند. از این جامعه نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه ای حاوی 22 سوال با مرور ادبیات پژوهش در زمینه متغیرهای پژوهش طراحی شد. برای بررسی و تأیید روایی پرسشنامه حاضر، روایی محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. این ضریب برای پرسشنامه مذکور 841/0 بود که پایایی آن را تأیید می کند. به منظور بررسی داده های پژوهش و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزارهای آماری SPSS و Amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد کلیه ابعاد تجربه گردشگر (تجربه حسی، عاطفی، ذهنی و رفتاری) تأثیر مثبت و معنی داری بر ابعاد تصویر ذهنی (عاطفی، شناختی و رفتاری) برند مقصد گردشگری دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد تصویر ذهنی عاطفی و شناختی از برند مقصد گردشگری تأثیر معنی داری بر تصویر ذهنی رفتاری از برند مقصد دارد. در نهایت نیز برخی پیشنهادهای کاربردی و محدودیت های پژوهش ارائه شده است.
تحلیل آثار اجتماعی - فرهنگی گردشگری در مقصدهای مذهبی و تاریخی مورد مطالعه: شهرهای قم و اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
137 - 148
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری تغییراتی را در نظام اجتماعی فرهنگی جامعه میزبان ایجاد می کند. با توجه به تنوع روزافزون گردشگری، شناخت تأثیرات متعدد انواع گردشگری بر جامعه میزبان و درک تفاوت ها و تشابهات موجود بین اثرات آنها از ضروریات برنامه ریزی و مدیریت آگاهانه و اصولی گردشگری است. این تحقیق به منظور درک تفاوت ها و تشابهات آثار اجتماعی فرهنگی دو نوع قدیمی و اصلی گردشگری (مذهبی و تاریخی) در شهرهای قم و اصفهان انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است و به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق دربردارنده ساکنان شهرهای قم و اصفهان است که 384 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اندند. داده ها با پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون یو من ویتنی و برای اولویت بندی تأثیرات اجتماعی فرهنگی آن ها از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در زمینه اجتماعی، گردشگری در شهر قم بر انحرافات اجتماعی و در شهر اصفهان بر سبک زندگی جامعه میزبان بیشترین تأثیر داشته است. درمورد شاخص های فرهنگی در دو جامعه تفاوت معناداری وجود نداشته است. اولویت تأثیرات اجتماعی در شهر قم به ترتیب، تأثیر در انحرافات اجتماعی، سبک زندگی و کیفیت زندگی، و در شهر اصفهان، تأثیر در سبک زندگی، انحرافات اجتماعی و کیفیت زندگی است. اولویت تأثیرات فرهنگی در هر دو شهر به ترتیب، تأثیر در ارزش ها و باورها، الگوهای رفتاری، نگرش و آداب ورسوم بوده است.
تحلیل نقش توسعه گردشگری خلاق شهری در افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
319 - 355
حوزههای تخصصی:
مهمترین هدف تحقیق حاضر بررسی نقش گردشگری خلاق در افزایش میزان مشارکت اجتماعی شهروندان در محله دردشت شهر اصفهان بوده است.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش کمی و آزمون های آماری در نرم افزار SPSSو معادلات ساختاری در نرم افزار PLS استفاده شد.نتایج حاصله از نظر تأثیرگذاری گردشگری خلاق در افزایش میزان مشارکت اجتماعی اهالی محله دردشت نشان داد که ، شاخص ابتکار عمل و نوآوری با میزان بتای 188/0-، انعطاف پذیری و پذیرش با میزان بتای 214/0-، رهبری و مدیریت با میزان بتای 022/0، ریسک پذیری و میزان بتای 154/0- و سرمایه اجتماعی با میزان بتای 431/0 تأثیرات متفاوتی در زمینه افزایش مشارکت شهروندان در زمینه-های مشارکت مالی، مشارکت ذهنی_معنوی، مشارکت فیزیکی، مشارکت سیاسی و مشارکت ابزاری در سطح محله دردشت اصفهان با توسعه گردشگری خلاق شهری داشته اند.
بررسی آلودگی هوای شهر اصفهان براساس آلاینده دی اکسید نیتروژن اندازه گیری شده با سنجنده اُمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات شهرهای بزرگ آلودگی هوا است که می تواند برای سلامت انسان ها و محیط زیست زیان آور باشد. اصفهان نیز یکی از شهر های آلوده ایران است. موقعیت جغرافیایی آن، سرعت کم باد ، فعالیت های صنعتی، حمل و نقل، کشاورزی و دیگر فعالیت های انسانی شرایط بحرانی آلودگی هوا را برای این شهر ایجاد کرده است. دی اکسید نیتروژن، یکی از آلاینده های مهم آلودگی هوا است که با استفاده از ایستگاه های زمینی و اندازه گیری های ماهواره ای پایش می شود. در این مقاله از داده های روزانه دی اکسید نیتروژن سنجنده اُمی، باد و دمای سطحی ایستگاه هواشناسی اصفهان بین بازه زمانی اکتبر 2004 تا می 2016 استفاده شده است. مقدار میانگین دی اکسید نیتروژن در بازه اندازه گیری شده 10 15 43/6 مولکول بر سانتی متر مربع می باشد. بیشترین مقدار دی اکسید نیتروژن 10 15 78/14 مولکول بر سانتی متر مربع در دسامبر و کمترین مقدار آن 10 15 93/6 مولکول بر سانتی متر مربع در جولای مشاهده شد. انحراف معیار فصل زمستان، 10 15 97/5 مولکول بر سانتی متر مربع، بیشتر از فصل تابستان، 10 15 66/1 مولکول بر سانتی متر مربع است. ضریب همبستگی دی اکسید نیتروژن با باد و دما به ترتیب برابر41/0- و 54/0- آمد که نشان دهنده اهمیت بیشتر دما در تغییرات دی اکسید نیتروژن می باشد. پس از تشکیل سری زمانی میانگین ماهانه دی اکسید نیتروژن با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دوره های تناوب معنی دار شناخته شدند. این دوره های تناوب معنی دار از سری زمانی حذف شده و با برازش خطی بر روی سری زمانی باقیمانده، روند محاسبه شده است. روند دی اکسید نیتروژن برای اصفهان برابر 10 14 62/1 مولکول بر سانتی متر مربع در هر سال بدست آمد که در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار است.
"نوزاینده رود" پژوهشی در بازشناسی رودخانه زاینده رود و تحلیل آن به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
101 - 114
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رودخانه زاینده رود به عنوان اصلی ترین و مهم ترین عامل اکولوژیک دشت اصفهان، عامل اصلی تداوم سکونت و تنظیم کننده اکوسیستم منطقه، طی چند سال اخیر به دلایل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، نگاه سنتی در سدسازی، افزایش جمعیت، اصرار بر الگو های کشاورزی سنتی، صنایع آب بر، برداشت های بی رویه و خارج از برنامه، تفکیک مدیریت یکپارچه و تصمیمات غیرکارشناسانه و غیرقانونی، با کم آبی و بحران خشکی مواجه شده است. این موضوع سبب قطع متناوب جریان آب رودخانه در شهر اصفهان، و به تبع آن نقصان هایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و گردشگری شهر شده است.هداف پژوهش: در همین راستا پژوهش حاضر با خاستگاه نظری دیسیپلین منظر و اتخاذ نگاه سیستمی به پدیده طبیعی؛ مهم ترین مسئله پیرامون بحران رودخانه زاینده رود در اصفهان را در تفکیک مؤلفه های سازنده کلیت آن در نتیجه فقدان نگاه سیستمی و کل نگر درتحلیل و مدیریت آن می داند. از این رو به عنوان راهبرد اصلی در مواجهه با این موضوع؛ نگاه کل نگر به رودخانه به مثابه یک سیستم یکپارچه، فهم پیوسته مسائل اکولوژیک و تحلیل تأثیر جامعه بر ادراک از یک رودخانه شهری را مطلوب خود قرار داده است.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق مطالعه موردی با تکیه بر منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و اسناد تصویری و انطباق نظریه «فهم و تحلیل رودخانه شهری به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک»، به فهم زیرسیستم ها، کشف روابط درونی، شرایط، فشارها و جریان های آن در انطباق با وضعیت رودخانه زاینده رود می پردازد.نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد عدم تناسب میان فشارها و جریان های درونی میان زیرسیستم های اکولوژیک و اجتماعی در این ساختار، این مجموعه را از تعادل خارج و ویژگی تطبیق پذیری و خودسازمان دهی آن را با اختلال مواجه کرده است. موضوعی که می بایست با بازیابی روابط نادیده گرفته شده میان مؤلفه های اجتماعی اصلی (ارزش ها، مردم و حکومت) و روابط از بین رفته میان شرایط و فرآیندهای اکوسیستم و نقش زیرساخت های اجتماعی در تصمیمات کلان، مورد توجه قرار گیرد و با اجرای برنامه ای چندسطحی، زمان مند و راهبردی این تعادل به سیستم بازگردد.
گونه شناسی موضوع و مضمون در نقاشی های لاجوردی اتاق ضلع غربی خانه اخوان حقیقی اصفهان، متعلق به دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
151 - 167
حوزههای تخصصی:
خانه «اخوان حقیقی» از جمله بناهای منسوب به دوره اول قاجاریه است که آرایه های معماری آن نیز با توجه به ویژگی های سبکی و مستندات تاریخی (کتیبه اتمام تزیینات بنا به تاریخ 1274ه. ق)، متعلق به دوره قاجار است. نقاشی های لاجوردی ریزنقش و کثیر (به تعداد 1358نقاشی) به کار رفته در بخش شاپرکی دیوارنگاره ها و مقرنس های سقف اتاق ضلع غربی این خانه (G) که مشابه آنها در سلسله منظره های ریزنقش روی سطوح هندسی مقرنس ها و قطاربندی ها ی سایر اتاق ها نیز به چشم می خورد از جمله نقاشی هایی هستند که علاوه برطراحی و فضاسازی، شیوه اجرا، به لحاظ مضمون و موضوع، در تضاد و تقابل با سایر نقاشی های سطوح متعدد همجوار به نظر می رسند. مضامین وطرح هایی که به نوعی حکایت از بستر فرهنگی و اقتضائات مطروحه عصر قاجار دارد. پژوهش حاضر با عطف به خلاءاطلاعاتی و با هدف مستندسازی، گونه شناسی، دسته بندی نقاشی های لاجوردی، توصیف و تبیین دقیق مضامین به کار رفته انجام و در راستای پاسخگویی به این پرسش بوده است که از حیث گونه شناسی، طرح ها، موضوعات و مضامین بکار رفته در این نقاشی ها کدامند ؟روش تحقیق توصیفی – تبیینی، نمونه گیری هدفمند و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی است، یافته های تحقیق مبین آنست که این نقاشی ها اساسا از نوع منظره می باشند که به سه گروه زیر تقسیم می شوند: 1-منظره با محوریت نقوش انسانی 2- منظره با محوریت نقوش حیوانی 3- منظره با ترکیبی از نقوش انسانی، حیوانی و عمارت ضمن توجه به مضامین روزمره و عامیانه حکایت از ویژگی التقاطی نقاشی عصر قاجار و گرایشات نوین و طبیعت گرایانه هنر این دوره داشته وتکرار قابل ملاحظه برخی مضامین، مبین تاثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اعتقادی و آیینی عصر قاجار و همچنین برگرفته از برخی مضامین تاریخی، ادبی، خیالی و اسطوره ای ایرانی است.