مطالب مرتبط با کلیدواژه

تمرین استقامتی


۴۱.

اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های نر مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال کم توجهی - بیش فعالی تعادل تمرین استقامتی متیل فنیدیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۸ تعداد دانلود : ۶۲۵
زمینه و هدف: به طور قابل توجهی در بیشتر مطالعات قبلی پی برده اند که کارکردهای تعادل در اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD یا Attention deficit hyperactivity disorder) با اشکال مواجه بوده است. همچنین، ارتباط تنگاتنگی بین فعالیت های بدنی و بهبود اختلالات رفتاری وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های مبتلا به ADHD بود. مواد و روش ها: تحقیق به روش آزمایشگاهی صورت گرفت. آزمودنی های مطالعه شامل 35 سر رت نژاد ویستار با وزن 69/8 ± 66/181 گرم بود که به طور تصادفی به 5 گروه 7 تایی تقسیم شدند. جهت ADHD رت ها به مدت 8 هفته 10 میلی گرم L-NAME و 6 روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیرصفاقی تزریق شد. 5 گروه شامل گروه شاهد و 4 گروه ADHD (مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی، مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت و بدون تمرین استقامتی) بود. ابزارهای تحقیق شامل آزمون Open field، آزمون تعادل Balance beam و تردمیل 5 بانده بود. آزمون تعادل بعد از 4 هفته تمرین گرفته شد. به گروه دارویی 2 میلی گرم متیل فنیدیت روزانه به ازای کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی داده شد. رت های گروه تمرین 5 روز در هفته برای مدت 28 روز با سرعت 2 تا 20 متر بر دقیقه به تمرین پرداختند. مدت زمان تمرین در هر جلسه در هفته اول و زمان آشناسازی 2 متر بر دقیقه و با اضافه بار در هر هفته به 20 متر بر دقیقه رسید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس ANOVA تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه شاهد (170/0 = P) و گروه ADHD (170/0 = P) تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه ADHD + تمرین، گروه ADHD + متیل فنیدیت و گروه ADHD + متیل فنیدیت + تمرین (001/0 = P) تفاوت معنی داری به دست آمد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تعادل گروه شاهد نسبت به تمامی گروه ها بهتر بود (001/0 ≥ P). تعادل تمامی گروه ها به غیر از گروه شاهد از گروه ADHD بهتر بود (001/0 ≥ P). بین تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی با گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت و همچنین، تعادل گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت با تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی داری وجود نداشت (001/0 ≤ P).
۴۲.

تاثیر کمکی (اجوانتی) تمرین ورزشی استقامتی کوتاه مدت بر فعال سازی سلول های T تنظیمی در واکسن HSV-1 و یادآورهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجوانت تمرین استقامتی سلول های T تنظیمی هرپس سیمپلکس ویروس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۴۳۶
هدف: تاثیر فعالیت های ورزشی به صورت مزمن و حاد به عنوان ادجوانت واکسن در برخی از مطالعات بررسی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ادجوانتی یک دوره تمرین ورزشی استقامتی کوتاه مدت بر فعال سازی سلول های T تنظیمی در مدل واکسن HSV-1 بود. مواد و روش ها: 24 موش نژاد بالبسی در سه گروه کنترل، گروه واکسن و گروه دریافت کننده واکسن و تمرین ورزشی استقامتی کوتاه مدت تقسیم شدند. فعال سازی سلول های T تنظیمی پس از کشت سلولی طحال توسط تکنیک الایزا سنجیده شد. برای بررسی متغیرهای پژوهش از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین گروه های پژوهش در مورد فعال سازی سلول های T تنظیمی تفاوت معناداری مشاهده می شود (P
۴۳.

تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و استقامتی تداومی بر بیان ژن های آدیپونکتین و TNF-α در رت های مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آدیپونکتین تمرین استقامتی تمرینات تناوبی شدید دیابت نوع دو TNF-α

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۴۸۵
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و استقامتی تداومی بر بیان ژن های آدیپونکتین و TNF-α در رت های مبتلا به دیابت نوع دو بود. 24 سر رت نژاد ویستار (وزن 10±160 گرم) پس از هفت ماه رژیم غذایی پرچرب و حاوی فروکتوز به سه گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید و استقامتی تداومی تقسیم شدند و گروه های تمرین به مدت هشت هفته/ پنج روز هفته پروتکل تمرینی را اجرا کردند. بیان ژن آدیپونکتین و TNF-α از بافت چربی احشایی همچنین گلوکز و انسولین از پلاسما اندازه گیری و شاخص مقاومت به انسولین محاسبه شد. تحلیل داده ها با از آزمون ANOVA و همبستگی پیرسون انجام گرفت. هر دو مدل تمرینی سبب افزایش معنادار بیان آدیپونکتین شد (016/0=P)، اما بین دو گروه تمرینی اختلاف معناداری نبود (932/0P=)، بیان ژن TNF-α در گروه های تمرینی کاهش یافت که در گروه تناوبی بارزتر بود (001/0=P). بین کاهش مقاومت به انسولین و کاهش بیان ژن TNF-α (09/0r=، 001/0P
۴۴.

تمرین استقامتی افزایش بیان ناشی از دیابت نوروتروفین-4/5 را در ریشه های حسی عصب سیاتیک کنترل می کند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نروپاتی دیابت نوروتروفین-4/5 تمرین استقامتی عصب سیاتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۴ تعداد دانلود : ۴۶۷
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های نر دارای نروپاتی دیابت بود. بدین منظور، تعداد 20 سر موش نر ویستار (ده هفته سن، میانگین وزن 4/8 ± 3/326 گرم) به کار گرفته شدند. رت ها به طور تصادفی به چهار گروه پنج تایی، دیابت تمرین کرده، گروه دیابت کنترل، گروه سالم تمرین کرده و گروه سالم کنترل تقسیم شدند. دو هفته پس از القای دیابت، پروتکل تمرین استقامتی به مدت شش هفته با شدت ملایم (معادل 55-50 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) برای پنج روز در هفته انجام شد. برای سنجش بیان نوروتروفین-4/5 از تکنیک ریل تایم استفاده شد. همچنین، برای تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نروپاتی دیابت باعث افزایش معنادار بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک شد ( 0.001 ≥ P ). شش هفته تمرین استقامتی نیز باعث افزایش معنادار بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های نر سالم شد ( 0.05 ≥ P ). همچنین، تمرین ورزشی بیان ژن نوروتروفین-4/5، در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های دارای نروپاتی دیابت تغییر معناداری نداد ( 0.938 = P )؛ اما بیان ژن نوروتروفین-4/5 گروه دیابت تمرین در مقایسه با گروه دیابت کنترل، کاهش معناداری یافت ( 0.001 ≥ P )؛ بنابراین، به نظر می رسد که دیابت و شش هفته تمرین استقامتی به تنهایی باعث افزایش بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک می شود؛ اما در تعامل با یکدیگر تأثیرات آن ها کاهش می یابد.
۴۵.

تأثیر تمرین استقامتی و عصاره متانولی گلدر بر سطوح سرمی بتاتروفین و تغییرات هیستوپاتولوژیک پانکراس در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بتاتروفین تمرین استقامتی عصاره گلدر تکثیر سلول های بتا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۶ تعداد دانلود : ۶۳۳
از هورمون بتاتروفین به عنوان یک هدف درمانی جدید در بهبود عملکرد بافت پانکراس بیماران دیابتی نام برده می شود. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی همراه با عصاره متانولی گیاه گلدر بر سطوح سرمی بتاتروفین و و تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت پانکراس در موش های صحرایی دیابتی بود. تعداد 40 سر موش نژاد ویستار به طور تصادفی در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با عصاره تقسیم شدند. پس از القای دیابت با استرپتوزوتوسین، گروه های تمرین چهار هفته روی تردمیل جوندگان به تمرین استقامتی پرداختند و گروه های عصاره، عصاره متانولی گلدر را به صورت گاواژ دریافت کردند. غلظت سرمی بتاتروفین با استفاده از روش الایزا و تغییرات بافت پانکراس با روش رنگ آمیزی ائوزین- هماتوکسیلین ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در گروه دیابتی عصاره ( P = 0.002 ) و گروه دیابتی تمرین همراه با عصاره، سطوح بتاتروفین به طور معناداری افزایش می یابد ( P = 0.01 ). در گروه تمرین همراه با عصاره، مقاومت به انسولین به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل دیابتی است ( P = 0.007 ). شاخص عملکرد سلول های بتا تغییر معناداری را در هیچ گروهی نشان نمی دهد ( P = 0.65 ). میانگین تعداد سلول های بتا و اندازه جزایر لانگرهانس در گروه تمرین همراه با عصاره بیشتر از سایر گروه های تحت درمان است ( P ≤ 0.05 ). درمجموع، نتایج نشان داد که عصاره گلدر بیشترین تأثیر را بر سطوح بتاتروفین و ترکیب تمرین و عصاره گلدر بیشترین تأثیر را بر تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت پانکراس دارد.
۴۶.

تأثیر سابقه تمرینات استقامتی در جلوگیری از اثرات مضر استرس اکسیداتیو یک جلسه فعالیت وامانده ساز در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس اکسیداتیو تمرین استقامتی تمرین وامانده ساز ظرفیت آنتی اکسیدانی تام کاتالاز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۷ تعداد دانلود : ۴۹۵
نوع فعالیت بدنی انجام گرفته تأثیر بسزایی در میزان آسیب اکسایشی و پاسخ دفاعی بدن دارد. فعالیت بدنی منظم می تواند به عنوان یک واکسن عمل کند و سبب تنظیم مثبت سیستم های ضد اکسایشی بدن شود. در این تحقیق 40 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسیم شدند که برای گروه تمرینی هشت هفته تمرین استقامتی با شدت 75-60% حداکثر اکسیژن مصرفی و 5 روز در هفته در نظر گرفته شد. پس از پایان هشت هفته گروه تمرینی و گروه کنترل هر یک به دو گروه تقسیم شدند که یک گروه از هر کدام، یک جلسه تمرین تا حد واماندگی را اجرا کردند. فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی کاتالاز (CAT) گلبول های قرمز و میزان مالون دی آلدهید (MDA)و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده از طریق تجزیه وتحلیل واریانس ANOVA و آزمون تعقیبی LSD با سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که میزان MDA تنها در گروه تمرین وامانده ساز افزایش معنادار داشته است (007/0P=). فعالیت کاتالاز در گروه تمرین استقامتی افزایش معناداری را نشان داد(001/0 =P). تفاوت معناداری در ظرفیت آنتی اکسیدانی تام گروه تمرین استقامتی + یک جلسه تمرین وامانده ساز و گروه کنترل + یک جلسه تمرین وامانده ساز وجود داشت (04/0=P). می توان نتیجه گیری کرد که تمرین وامانده ساز میزان آسیب اکسایشی را افزایش داده، اما تمرین استقامتی توانسته است آثار مضر ناشی از تمرین وامانده ساز و استرس ناگهانی را کاهش دهد.
۴۷.

اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری رت های نر مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال کم توجهی - بیش فعالی تمرین استقامتی متیل فنیدیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۴۶۴
زمینه و هدف: امروزه در درمان اختلال کم توجهی- بیش فعالی (Attention Deficit Hyperactivity Disorder یا ADHD) از داروها با دوزهای متفاوتی استفاده می شود. اخیراً درمان های غیر دارویی مانند فعالیت بدنی نیز مدنظر قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری رت های نر مبتلا به ADHD بود. مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع تجربی بود. آزمودنی ها در ابتدا شامل 40 سر موش صحرایی نژاد Wistar با دامنه سنی 4 تا 6 هفته بودند که به دو گروه کنترل 7 سر و گروه تزریق L-NAME 33 سر به طور تصادفی ساده تقسیم شدند. گروه تزریق L-NAME در سن 8 تا 12 هفتگی (میانگین و انحراف استاندارد وزنی 379/8±70/181 گرم) به یک گروه پنج تایی نمونه برداری خونی و 4 گروه هفت تایی شامل گروه ADHD، گروه ADHD + تمرین استقامتی، گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت، گروه ADHD + تمرین استقامتی+ مصرف متیل فنیدیت تقسیم شدند. از آزمون Open field جهت تشخیص بیش فعالی و از تردمیل 5 بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. 10 میلی گرم L-NAME به مدت 8 هفته و 6 روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیر صفاقی جهت ابتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی رت ها تزریق شد. آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE) و نیتریت اکساید (NO) جهت تشخیص پرفشارخونی رت ها بعد از تزریق L-NAME مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. موش های صحرایی 30 دقیقه در هر روز (5 روز در هفته)، برای مدت 28 روز به تمرین دویدن پرداختند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تعداد ایستادن های گروه کنترل نسبت به تمامی گروه ها بیشتر و تعداد مربع های طی شده کمتر بود (001/0≥ p). تعداد مربع های طی شده گروه ADHD نسبت به تمامی گروه ها بیشتر و تعداد ایستادن ها کمتر بود (001/0≥ p). بین تعداد مربع های طی شده و تعداد ایستادن ها گروه+ ADHD تمرینات استقامتی با گروه ADHD +مصرف متیل فنیدیت و همچنین گروه + ADHD مصرف متیل فنیدیت + تمرینات استقامتی تفاوت معنی داری وجود نداشت (001/0≤ p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر علائم رفتاری الگوی حیوانی مبتلا به ADHD تأثیر داشته و می توان توصیه نمود که از فعالیت های بدنی به عنوان روش مؤثری جهت جایگزینی مصرف متیل فنیدیت استفاده نمود.
۴۸.

تأثیر تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر مسیر PGC-1a/FNDC5/Irisin در موش های نر C57BL/6(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رژیم غذایی پرچرب تمرین استقامتی ژنPGC-1a ژنFNDC5 ایریزین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۴ تعداد دانلود : ۵۱۹
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر مسیر PGC-1a/FNDC5/Irisin در بافت عضله دوقلو و بافت چربی احشایی در موش های نر C57BL/6 بود. موش ها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: رژیم غذایی پرچرب- تمرین ( HF-E )، رژیم غذایی پرچرب- بی تحرک ( HF-S )، رژیم غذایی کم چرب-تمرین ( LF-E ) و رژیم غذایی کم چرب- بی تحرک ( LF-S ). موش های گروه تمرینی به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته با سرعت متوسط 19 متر بر دقیقه و به مدت 45 دقیقه، تحت تمرین روی تردمیل قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها قربانی شدند و برای اندازه گیری ایریزین پلاسما، خون گیری از موش ها انجام شد. بافت عضله دوقلو و چربی احشایی جدا شد و برای اندازه گیری بیان mRNA PGC-1a و mRNA FNDC5 در نیتروژن مایع فریز شد. از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه در سطح معناداری P < 0.05 استفاده شد. نتایج نشان داد که سطوح FNDC5  عضلانی در موش های تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب بیشتر از موش های تغذیه شده با رژیم غذایی کم چرب بودند ( P = 0.001 ). به طور قابل توجهی، بیان FNDC5  عضلانی همسبتگی مثبت با چربی بدن موش های C57BL/6 داشت ( P = 0.001, r = 0.8 ). همچنین، نتایج نشان می دهد که تمرین بدنی و رژیم غذایی بر میزان ایریزین پلاسما تأثیری نداشتند ( P > 0.05 ). نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که رژیم غذایی پرچرب موجب افزایش بیان FNDC5 در بافت عضله دوقلو می شود. همچنین، احتمالاَ ارتباطی متقابل بین بیان FNDC5  عضلانی و توده چربی بدن وجود دارد که انجام مطالعاتی در آینده برای بررسی مکانیسم های سلولی و مولکولی آن لازم به نظر می رسد.  
۴۹.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر پروتئین های FSTL-1، NDNF، VEGF و تغییرات عروق عضله قلبی رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی FSTL-1 NDNF VEGF رت های نر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۹ تعداد دانلود : ۴۸۱
در شرایط پاتولوژیک، پروتئین های FSTL-1 ، NDNF و VEGF نقش تنظیمی کلیدی ای در عملکرد سیستم قلبی عروقی دارند. پژوهش های محدودی در زمینه نقش این عوامل با تمرین ورزشی انجام شده اند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر مقادیر FSTL-1 ، NDNF ، VEGF و تغییرات عروق عضله قلبی رت های نر بود. تعداد 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه (تعداد = پنج) کنترل سالم و تمرین ورزشی تقسیم شدند. تمرین ورزشی استقامتی به مدت شش هفته، پنج روز در هفته، هر جلسه 30 دقیقه و با شدت متوسط (65 – 55 درصد VO2max ) انجام شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی رت ها بی هوش شدند و بافت قلب آن ها خارج شد. برای سنجش مقادیر FSTL-1 ، NDNF و VEGF از روش الایزا و برای بررسی تغییرات عروق بافت قلب از رنگ آمیزی ( H & E ) استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد ( P < 0.05 ). یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین استقامتی مقادیر FSTL-1 را به طور معناداری افزایش داد ( P = 0.002 ) و NDNF را به طور معناداری کاهش داد ( P = 0.001 ). قطر عروق در گروه تمرین ورزشی کاهش معناداری داشت ( P = 0.073 ). شش هفته تمرین استقامتی سبب افزایش مقادیر FSTL-1 عضله قلب می شود که به نظر می رسد در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی بسیار مؤثر است. با توجه به نتایج VEGF و هیستولوژی عروق نیز تأثیرات فیزیولوژیک NDNF بر القای آنژیوژنز قلب آزمودنی های سالم با تمرین ورزشی، به مطالعات بیشتری نیاز دارد.
۵۰.

تأثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن PGC-1α، BDNF و اختلالات یادگیری در هیپوکمپ رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی شناخت سالمندی BDNF

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۴ تعداد دانلود : ۵۲۴
سالمندی، دوره ای است که علاوه بر مشکلات جسمی با اختلالات رفتاری، شناختی و حرکتی همراه است و تمرین استقامتی می تواند این اختلالات را به وسیله افزایش بیان برخی فاکتورها بهبود بخشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته دویدن استقامتی روی نوارگردان (هفته ای پنج روز با سرعت 20 متر بر دقیقه) بر بیان ژن PGC-1α ، BDNF ، یادگیری و حافظه در هیپوکمپ رت های سالمند بود. رت ها به صورت تصادفی به سه گروه سالمند، سالمند- تمرین و جوان تقسیم شدند. پس از پایان برنامه تمرینی، هیپوکمپ جدا شد و برای تخلیص RNA ، در فریزر 80- نگهداری شد. بیان ژن ازطریق آنوای یک طرفه و آزمون آزمون میز آبی موریس با استفاده از آنوای یک طرفه با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که یادگیری و حافظه فضایی در گروه سالمند نسبت به گروه جوان کاهش یافتند و تمرین این نقص را بهبود بخشید. همچنین، تمرین سبب شد که بیان PGC-1α و BDNF در گروه سالمند افزایش یابد؛ به نحوی که بین گروه سالمند- تمرین و جوان در بیان این دو فاکتور تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0 P ˂ )؛ بنابراین، با توجه به نقش PGC-1α و BDNF در محافظت از نورون ها، به نظر می رسد که فعالیت استقامتی بر اختلالات ناشی از سالمندی تأثیری پیشگیرانه داشته باشد.
۵۱.

مقایسه دو رویکرد تمرینات ورزشی و دارودرمانی بر برخی تغییرات ساختاری بافت بیضه موش های صحرایی مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال کم توجهی - بیش فعالی بیضه تمرین استقامتی متیل فنیدیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۳۹۳
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که ورزش و متیل فنیدیت بر ساختار بافت بیضه اثرگذارند؛ بنابراین هدف از این پژوهش مقایسه دو رویکرد تمرینات ورزشی و دارودرمانی بر برخی تغییرات ساختاری بافت بیضه موش های صحرایی مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی (Attention Deficit-Hyperactivity Disorder یا ADHD) بود. مواد و روش ها: روش این تحقیق از نوع آزمایشگاهی بود. چهل سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (4 تا 6 هفته) در مرحله اول به دو گروه گواه (7 سر برای مقایسه با گروه تزریق L-NAME) و گروه تزریق L-NAME (33 سر برای ساخت الگوی حیوانی ADHD) تقسیم شدند. در مرحله دوم گروه تزریق L-NAME در سن 8 تا 12 هفتگی به یک گروه پنج تایی (جهت نمونه برداری خونی و ارزیابی آنزیم مبدل آنژیوتانسین و نیتریت اکساید قبل از مداخله) و چهار گروه هفت تایی شامل گروه ADHD بدون مصرف دارو و بدون تمرین استقامتی (جهت مقایسه با گروه های مداخله) تقسیم شدند. گروه های مداخله شامل ADHD+ تمرین استقامتی، ADHD+ مصرف متیل فنیدیت، ADHD+ تمرین استقامتی+ مصرف متیل فنیدیت بودند. از آزمون Open field جهت تشخیص بیش فعالی و از تردمیل 5 بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. برنامه تمرینی موش ها 30 دقیقه در هر روز، برای مدت 49 روز بود. بار تمرینی برای گروه های تمرین پس از آشناسازی 5 روزه در هفته اول 20 متر بر دقیقه، هفته دوم و سوم 25 متر بر دقیقه، چهارم پنجم 30 متر بر دقیقه و هفته های ششم و هفتم 35 متر بر دقیقه بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین قطر لوله های سمینیفر و اسپرماتوژنیك و سلول های لیدیک گروه گواه نسبت به گروه ADHD + تمرین استقامتی تفاوت معنی داری وجود نداشت ولی بین گروه گواه نسبت به دیگر گروه ها (ADHD بدون تمرین و بدون مصرف متیل فنیدیت، ADHD+ مصرف متیل فنیدیت، ADHD+ متیل مصرف فنیدیت+ تمرین استقامتی) تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0≥P). همچنین بین سلول های سرتولی گروه گواه نسبت به گروه ADHD بدون تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0≥P)، ولی نسبت به دیگر گروه ها (ADHD+ تمرین استقامتی، ADHD+ متیل مصرف فنیدیت+ تمرین استقامتی، ADHD+ مصرف متیل فنیدیت)، تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0≤P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرینات استقامتی می تواند جایگزین مصرف متیل فنیدیت در ارتباط با تغییرات ساختاری بافت بیضه در الگوی حیوانی ADHD باشد.
۵۲.

تأثیر یک دوره تمرین استقامتی فزاینده بر شاخص های تنظیم کننده آپوپتوز سرم موش های ویستار مبتلا به انفارکتوس قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انفارکتوس قلبی تمرین استقامتی سیتوکروم-C کاسپاز-3 کاسپاز-8.8

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۳۴۲
بیماری های قلبی، به دلیل مزمن بودن، اغلب فعالیت های روزمره فرد را تحت تأثیر قرار می دهند و علت اصلی مرگ ومیر در جهان است. هدف از این پژوهش بررسی شاخص های تنظیم کننده آپوپتوز پس از یک دوره تمرین استقامتی فزاینده در سرم موش های ویستار مبتلا به انفارکتوس قلبی است. پژوهش حاضر از نوع تجربی است و به این منظور 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار با محدوده سنی10-8 هفته و میانگین وزن 30±230 گرم به طور تصادفی به دو گروه کنترل انفارکتوس (Sed.MI) و تمرین انفارکتوس (Ex.MI) تقسیم شدند. پس از القای انفارکتوس قلبی با دو تزریق داخل صفاقی ایزوپروترنول به فاصله 24 ساعت و با دوز 150 میلی گرم در کیلوگرم، گروه تمرین به مدت 8 هفته پروتکل تمرین استقامتی فزاینده را روی نوار گردان اجرا کردند. خون گیری در شرایط یکسان و در پی حداقل 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و از روش الایزا برای سنجش متغیرهای مطالعه استفاده شد. برای بررسی تغییرات معنا داری سطح کاسپاز-8، سیتوکروم-C و کاسپاز-3 از روش آنالیز تی مستقل در برنامه گراف پد استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح سرمی کاسپاز-8، سیتوکروم- C و کاسپاز-3 در گروه Ex.MI تغییراتی نسبت به گروه Sed.MI داشته است. این تغییرات در مقادیر کاسپاز-3 (65/0=P) و سیتوکروم-C (25/0=P) پلاسمایی بین دو گروه Sed.MI و Ex.MI معنا دار نبود؛ اما تغییرات در مقادیر کاسپاز-8 تفاوت معنا داری را نشان داد (04/0=P). براساس نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد به کارگیری راهبردهای غیردارویی مانند تمرین استقامتی فزاینده نمی تواند میزان آپوپتوز را در نمونه های مبتلا به انفارکتوس قلبی بهبود دهد.
۵۳.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط بر سطوح CAP1 بافت چربی احشایی موش های صحرایی نر ویستار دارای نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوروپاتی دیابت CAP1 تمرین استقامتی بافت چربی احشایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۳۷۲
پروتئین CAP1 یکی از عوامل ساختاری و عملکردی مهم بافت چربی در فرایندهای گوناگون ازجمله اختلال های بافت چربی در حالت نوروپاتی دیابت (DN) است و ممکن است تغییرات بافت چربی در اثر تمرین های ورزشی را واسطه گری کند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت استقامتی بر سطوح CAP1 بافت چربی احشایی موش های صحرایی نر دارای نوروپاتی دیابت بود. در این پژوهش، 30 موش صحرایی نر ویستار )10 ± 260 گرم( به روش تصادفی ساده به سه گروه کنترل (C)، نوروپاتی دیابت (DNC) و نوروپاتی دیابتی تمرین (DNT) تقسیم شدند. نوروپاتی دیابت با استفاده از استروپتوزوسین القا و با استفاده از آزمون های رفتاری درد ارزیابی شد. همچنین، پروتکل تمرین ورزشی شامل شش هفته/پنج جلسه در هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط بود. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، آزمودنی ها بی هوش شدند و بافت چربی احشایی استخراج شد و سطوح CAP1 با روش ایمونوهیستوشیمیایی اندازه گیری شد. برای مقایسه گروه ها در متغیرهای مطالعه شده نیز از تحلیل واریانسیک سویه استفاده شد. افزایش معنا دار سطوح این پروتئین در بافت چربی موش های دچار نوروپاتی دیابت مشاهده شد ( 0.0001=P )؛ بااین حال، تمرین استقامتی به تغییر این سطوح افزایش یافته در حالت DN قادر نبود؛ به طوری که تفات معنا داری بین گروه های DNT و DNC مشاهده نشد (0.246P =). به طورکلی، به نظر می رسد سطوح افزایش یافته CAP1 ممکن است پاسخ جبرانی برای افزایش برداشت گلوکز، گرمازایی و آدیپوژنز باشد. همچنین، تأثیرنگذاشتن تمرین های استقامتی بر سطوح CAP1 ممکن است به دلیل هایپرگلایسمی پایدار در گروه DNT باشد؛ بااین حال، تأیید این فرضیه ها نیازمند انجام بررسی های بیشتر است.
۵۴.

تأثیر تعاملی شش هفته تمرین استقامتی و تزریق استروئید استانوزولول بر آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استروئید آنابولیک آندروژنیک آلانین آمینوترانسفراز آسپارتات آمینوترانسفراز آلکالین فسفاتاز تمرین استقامتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۲۹۱
هدف از پژوهش حا ضر، برر سی تأثیر تعاملی 6 هفته تمرین ا ستقامتی و تزریق ا ستروئید ا ستانوزولول بر تغییرات مقادیرسرمی آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز در موش های صحرایی نر سالم بو . د289 گرم به چهار گروه ± بدینمنظور 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با سن 12 هفته و میانگین وزن اولیه 16موشهای .(n= و استانوزولول ( 8 (n= تمرین+استانوزولول ( 8 ،(n= تمرین+دارونما ( 8 ،(n= تقسیم شدند: دارونما ( 8دریافتکننده استروئید هفتهای یک بار تزریق درونعضلانی استانوزولول ( 5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)داشتند، گروه های بدون دارو، به همان مقدارروغن آراشیذ را به عنوان دارونما دریافت کردند. حیوانات گروه تمرین بهVO2max مدت 6 هفته و 5 جل سه در هفته، تحت برنامه تمرین پی شرونده ا ستقامتی تا سقف شدت 70 تا 75 در صدروی تردمیل دویدند. مقادیر سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز به روش الایزاو برای مشخص کردن توزیع پراکندگی یکسان KS سنجیده شد. برای تعیین طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمونتحلیل شد و برای P <0/ گروهها از آزمون  لوِن استفاده شد. همچنین دادهها با آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05تعیین تفاوت های درون گروهی از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. تغییرات سرمی آنزیم آلانین آمینوترانسفرازمعنادار شدند، اما مقادیر سرمی آنزیم آلکالین فسفاتاز (P=0/ و آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز ( 001 (P=0/002)معنادار ن شد . (P=0/070) برا ساس یافته های این پژوهش میتوان گفت عدم تأثیر تعدیلی تمرین ا ستقامتی بر تغییراتآنزیمهای کبدی در پی مصرف استروئید استانوزولول است.
۵۵.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی تمرین موازی CTRP-12 فورین KLF-15

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۶ تعداد دانلود : ۳۰۳
آدیپوکاین ها و بیومارکرهای التهابی، تسهیل کننده اثرات تخریبی چاقی نظیر مقاومت به انسولین هستند که در القای بیماری متابولیکی تقش بسزایی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ۸ هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15 و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیر فعال بود.40 مرد چاق غیرفعال (45 30 سال، BMI≥30) به طور تصادفی در 4 گروه، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین موازی و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به تمرینات ویژه پرداختند. مقادیر سرمی CTRP-12، فورین و KLF-15 با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معنا داری (05/0 ≥p) استفاده شد. نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مقادیر KLF-15 گروه های تمرین هوازی (p=0.006) و موازی (p=0.036) به طور معناداری افزایش یافت. در حالی که، مقادیر فورین در این دو گروه کاهش معنا داری نشان داد (به ترتیب: p=0.001 p=0.044). مقادیر CTRP-12 نیز تنها در گروه تمرین موازی افزایش معنا داری (p=0.023) داشت. تمرین هوازی (p=0.009) و موازی (p=0.006) به طور معناداری مقاومت به انسولین را کاهش دادند. در بررسی بین گروهی تمرین هوازی تغییرات معنا داری در KLF-15 (p=0.039 و F=3.090) و فورین (p=0.031 و p=3.297) نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد. به نظر می رسد استفاده از تمرینات هوازی و به ویژه تمرینات موازی تاثیرات بهتری بر پروفایل لیپیدی و همچنین آپریگولیشن آدیپوکاین های ضد التهابی جدید نظیر KLF-15 و CTRP-12 و همچنین دانرگولیشن آدیپوکاین التهابی فورین داشته باشد.
۵۶.

تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و استقامتی بر میزان قند خون و محتوای پروتئین فولیستاتین در بافت بطن چپ قلب موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی تمرین تناوبی با شدت بالا دیابت فولیستاتین قلب قند خون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۲۲۵
فولیستاتین یک پروتئین کلیدی در تنظیم هیپرتروفی عضلانی (قلبی و اسکلتی) است که بیماری دیابتی نوع 1 می تواند به نقص در عملکرد آن منجر شود. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و استقامتی بر میزان قند خون و محتوای پروتئین فولیستاتین در بافت بطن چپ قلب موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت نوع 1 است. در این تحقیق، 18 سر موش صحرایی نر 2 ماهه نر از نژاد اسپراگ داولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب شدند. پس از دیابتی شدن نوع 1 از طریق محلول استرپتوزوتوسین، به روش تصادفی به 3 گروه: 1. تمرین HIIT 2. تمرین استقامتی و 3. کنترل (هر گروه 6 سر) تقسیم شدند. گروه های تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه های تمرینی HIIT و استقامتی به مدت 6 هفته به تمرین ورزشی پرداختند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آنوای-یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. 6 هفته تمرین HIIT و استقامتی به کاهش معنا دار میزان قند خون (0001/0=P) و افزایش معنا دار محتوای پروتئین فولیستاتین (0001/0=P) نسبت به گروه کنترل منجر شد. تمرین HIIT و استقامتی، سطوح قند خون را کاهش داد که نشان دهنده این مطلب است، که این دو نوع تمرینی می تواند راه درمانی مناسب و غیرتهاجمی برای کنترل دیابت باشد. همچنین تمرین استقامتی و تمرین HIIT به افزایش محتوای درون سلولی پروتئین فولیستاتین منجر شد که این افزایش در گروه استقامتی بیشتر بوده است که می تواند جهت هیپرتروفی فیزیولوژیک و کاهش عوارض پاتولوژیک قلبی از جمله کاردیومیوپاتی دیابتی مفید باشد.
۵۷.

تأثیر تمرین استقامتی در خشکی، آب و ترکیبی بر متغیرهای منتخب کنیماتیکی در راه رفتن غیرارادی مردان 60 تا 75 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سالمند راه رفتن تمرین استقامتی اندام تحتانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۲۲۱
با توجه به اینکه در دوره سالمندی، با بروز ناهنجاری های اسکلتی-عضلانی و به تبع آن تغییرات در عملکرد بیومکانیکی همراه است؛ استفاده از برنامه های تمرینی مناسب با رویکرد پیشگیری و یا کاهش تبعات منفی ناشی از این تغییرات، در دستور کار متخصصان حوزه بازتوانی ورزشی و کاردرمان ها قرار دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی در خشکی، آب و ترکیبی بر متغیرهای منتخب کینماتیکی راه رفتن غیرارادی مردان 75-60 سال بود. در این پژوهش نیمه تجربی، 60 مرد به صورت داوطلبانه شرکت نمودند و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره، هشت هفته تمرین استقامتی در خشکی، در آب و ترکیبی قرار گرفتند . از آزمون های آماری تی وابسته برای مقایسه پیش و پس آزمون و تجزیه وتحلیل کوواریانس برای مقایسه اثر سه نوع تمرین بر متغیرهای وابسته استفاده شد. یافته ها تاثیر انجام تمرین استقامتی در خشکی، آب و ترکیبی در افزایش معنادار میزان طول گام نرمالیزه، جابجایی مرکز جرم بدن در محورهای قدامی-خلفی و داخلی-خارجی، دامنه حرکتی مفاصل ران، زانو و دورسی فلکشن مچ پا راه رفتن غیرارادی را نشان داد ( 0/05 > P )، با وجود اینکه به نظر می رسد استفاده از تمرینات استقامتی در خشکی، آب و ترکیبی می تواند اثر مثبت بر متغیرهای منتخب کینماتیکی سالمندان حین راه رفتن داشته باشد؛ تجزیه و تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که تمرینات استقامتی ترکیبی و آب اثر متفاوتی بر متغیر جابجایی مرکز جرم بدن دارد و می توان انجام این تمرین را برای بهبود عملکرد راه رفتن و جابه جایی ایمن و مطمئن به سالمندان توصیه کرد. مطالعات آتی جهت بررسی هرچه دقیق تر تفاوت های موجود بین انواع روش های تمرینات استقامتی ضروری به نظر می رسد.
۵۸.

مقایسه سطوح کم دردی ناشی از فعالیت ورزشی هوازی تداومی در مقابل تناوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی حسی ناشی از فعالیت ورزشی آزمون کمی سازی حسی آستانه درد فشاری شدت تمرین تمرین استقامتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۲۲۶
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه آثار کم دردی ناشی از انجام فعالیت بدنی هوازی تداومی در مقایسه با تناوبی بود. تعداد 39 داوطلب سالم با مقادیر متوسط ± انحراف استاندارد، سن 7/9 ± 0/30 سال، شاخص توده بدنی 8/2 ± 6/23 کیلوگرم بر مترمربع از میان جامعه افراد فعال در دسترس انتخاب و به طور کاملاً تصادفی در یکی از گروه های فعالیت بدنی هوازی تداومی، تناوبی و گروه کنترل قرار گرفتند. شاخص کم دردی ناشی از فعالیت بدنی در نقاط زمانی قبل، بلافاصله بعد و همین طور 30 دقیقه بعد از انجام وهله مداخله تمرین و یا کنترل با استفاده از الگومتر درد فشاری اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تجزیه وتحلیل آماری آمیخته بررسی شد. یافته ها نشان دادند شاخص کم دردی ناشی از انجام هر دو فعالیت هوازی تداومی و تناوبی به طور معنا داری در هر سه عضله چهار سر رانی، دوسر بازویی و ذوزنقه ای مشاهده می شود (05/0 p≤ ) . شاخص کم دردی ناشی از انجام فعالیت تناوبی در نقطه زمانی بلافاصله پس از انجام فعالیت تناوبی به طور قابل توجهی بیشتر از مقادیر مشاهده شده متناظر بلافاصله پس از انجام فعالیت تداومی در محل عضله چهارسر بود (05/0 p≤ ) . بنا بر نتایج، هر دو حالت فعالیت های هوازی این قابلیت را دارند که واکنش کم دردی ناشی از انجام تمرین بدنی را، هم به صورت موضعی و هم گسترده، تحریک کنند. با استناد به یافته های پژوهش حاضر در خصوص مقادیر شدت درد عضلانی درک شده در اثر فعالیت ورزشی و سپس مقادیر کم دردی ایجادشده ناشی از فعالیت بدنی چنین به نظر می رسد که درد حاصل از انجام فعالیت بدنی، در مقایسه با دیگر خصوصیات تمرینی، محرک کم اهمیت تری برای تحریک ایجاد کم دردی است. متخصصان می توانند از یافته های پژوهش حاضر برای کاهش درد بهره برداری کنند، به ویژه متخصصانی که به طراحی تمرینات ورزشی به عنوان درمان جایگزین یا مکمل جهت کاهش درد علاقه مندند.  
۵۹.

اثر شش هفته تمرین استقامتی و عصاره هیدروالکلی گزنه بر سطح قندخون و سلول های نکروتیک ناحیه CA3 هیپوکامپ موش های صحرایی نژاد ویستار در مدل دیابت نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی گزنه نکروتیک هیپوکامپ دیابت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۹ تعداد دانلود : ۳۰۱
با توجه به اثر آنتی اکسیدانی ورزش و گیاه گزنه، هدف این مطالعه بررسی شش هفته ای این مداخلات بر تغییرات قندخون و سلول های نکروتیک در ناحیه CA3 هیپوکامپ موش های دیابتی نوع یک بود. در این مطالعه 76 سر موش نژاد ویستار به گروه های سالم (کنترل، تمرین، گزنه و تمرین - گزنه) و دیابت (کنترل، تمرین، گزنه و تمرین - گزنه) تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین (45 میلی گرم/کیلوگرم) القا شد و 48 ساعت پس از تزریق، قندخون بیشتر از 300 میلی گرم در دسی لیتر ملاک تأیید دیابت بود. پس از تأییدشدن دیابت، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط (پنج روز/هفته) و گاواژ روزانه عصاره هیدروالکلی گزنه به مقدار 50 میلی گرم/کیلوگرم، به مدت شش هفته اجرا شد. چهل وهشت ساعت پس از آخرین جلسه، موش ها قربانی شدند و بافت هیپوکامپ خارج شد و سپس در فرمالین 10 درصد برای رنگ آمیزی کریزیل ویوله برای شمارش سلول های نکروتیک قرار داده شدند. داده ها با آزمون های آنالیز واریانس آنوا و کروسکال والیس و با استفاده از آزمون تعقیبی بونفرونی درسطح معنا داری (α = 0.05) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین استقامتی و مصرف عصاره گزنه سبب کاهش معنا دار غلظت قن د خون گ روه های دی ابت-تم رین ( P = 0.001 )، دی ابت-گزنه ( P = 0.001 ) و دی ابت-تمرین-گزنه ( P = 0.001 ) در مقایسه با گروه دیابت-کنترل شد. به علاوه بین گروه های دیابت-گزنه و دیابت-تمرین-گزنه ( P = 0.001 ) و دیابت-گزنه با دیابت-تمرین ( P = 0.002 ) تفاوت معنا دار مشاهده شد. همچنین تعامل تمرین استقامتی و مصرف عصاره گزنه باعث کاهش معنا دار تعداد سلول های نکروتیک در گروه دیابت-تمرین-گزنه در مقایسه با گروه دیابت-کنترل شد ( P = 0.029 ) ؛ درنتیجه شش هفته تمرین استقامتی و مصرف عصاره هیدروالکلی گزنه می تواند اثر محافظتی بر جلوگیری از نکروزشدن سلول های منطقه CA3 هیپوکامپ موش دیابتی داشته باشد.  
۶۰.

تأثیر هشت هفته ورزش استقامتی، وانادیوم و عصارۀ استویا بر تغییرات ساختاری بافت کبد موش-های نر دیابتی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی وانادیوم استویا بافت کبد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۲۰
هدف: عنوان شده که مصرف گیاه استویا و وانادیوم بر تنظیمات قند خون موثر هستند. بر همین اساس، بررسی همزمان فعالیت استقامتی و مصرف وانادیوم و عصاره استویا بر بافت کبد موش های دیابتی در نظر گرفته شد. روش: تعداد 35 سر موش نر صحرایی (10±180گرم) (6تا8 هفته)، به صورت تصادفی به 7گروه: کنترل، دیابتی، دیابتی+تمرین، دیابتی+وانادیوم، دیابتی+تمرین+وانادیوم، دیابتی+استویا و دیابتی+تمرین+استویا تقسیم شدند. جهت القای دیابت نوع1، استرپتوزوتوسین (55میلی گرم/کیلوگرم) درون صفاقی تزریق شد، و عصاره وانادیوم (1میلی گرم/میلی لیتر) در آب روزانه محلول گردید. برنامه تمرینی شامل هشت هفته دویدن، و 5روز در هفته بود، که با زمان 15 دقیقه و سرعت 20 متر/دقیقه آغاز، و به 35 دقیقه و سرعت 30 متر/دقیقه در هفته پایانی رسید. تغییرات هیستوپاتولوژی در بافت کبد با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی گردید. به منظور نرمال-سازی داده های پارامتریک از آزمون شاپیرو-ویلک و جهت تجزیه تحلیل آن ها، آزمون یک طرفه آنوا با تست تعقیبی بونفرونی، و برای داده های ناپارامتریک آزمون کروسکال والیس (05/0≥p) بکار گرفته شد. نتایج: مقادیر وزن بدن در هر شش گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل سالم (001/0=p)، در گروه وانادیوم +ورزش در مقایسه با وانادیوم (01/0=p)، و گروه استویا+ورزش در مقایسه با استویا (04/0=p)، کاهش معناداری یافت. تخریب سلولی، ورید مرکزی و لوبولی، و فضای سینوزوئیدی توسط مداخله ی ورزش، وانادیوم و استویا (به-تنهایی و نیز هم زمان) بهیود یافت، اما تنها وانادیوم+ورزش بر التهاب و پرخونی موثر بود (001/0=p). نتیجه-گیری: به نظر می رسد که اجرای هشت هفته فعالیت استقامتی، مصرف استویا و وانادیوم بر تنظیم وزن بدن و نیز بهبود تخریبات کبد ناشی از دیابت موثر باشند.