۵.
کلیدواژهها:
سنت قدسی زن مشروعیت قدرت مغولان خاتون
در تمام ادوار تاریخی، حکومتگران برای دستیابی به حکومت، نیازمند کسب مشروعیّت بوده اند. در واقع کسب مشروعیت، یکی از عوامل دوام و بقای سیاسی و استمرار سلطه سلطه گران به حساب می آمده است. در دوره مغولان نیز کسب مشروعیّت برای فرمانروایان آن، اهمیّت بسیاری داشت. در کنار خان های مغول، خاتون های دربار نیز عنصری بسیار تأثیرگذار به حساب می آمدند. نکته قابل توجه در قبایل کوچ رو به ویژه مغولان صحراگرد، نوع معیشت و زیست آنها بوده که تعیین کننده اقتدار نیز بوده است. در دوران قبیله گی یا پیشاامپراطوری مغولان، زنان یا مادران، جایگاه و اهمیت ویژه ای در نهاد خانواده و ساختار قبیله داشتند و گرداننده اصلی اقتصاد خانواده به حساب می آمدند. آنها در دوران پس از شکل گیری امپراطوری توسط مغولان با عنوان خاتون های دربار، جایگاهی رفیع تر از گذشته در حکومت کسب کردند و بالتَّبع برای اعمال نفوذ و اقتدار بیشتر، اقدامات مثبت و منفی بسیاری را انجام می دادند. مسئله محوری و یا به عبارتی دغدغه اصلی پژوهش حاضر، یافتن منشأ قدرت و مبانی مشروعیّت خاتون ها بوده است. به بیان دیگر این تحقیق در پی پاسخگویی به پرسش هایی از این قبیل است که سرچشمه و آبشخور قدرت خاتون های دربار مغولان، از کجا بوده است؟ آیا ارتباط عینی و عملی بین مبانی قدرت با اعمال سیاست (تصمیم سازی، تصمیم گیری و عملکردها) آنها وجود داشته است؟ در صورت مثبت بودن جواب، چگونه از مبانی در پیشبرد اهداف و اعمال سیاست و قدرت بهره گرفته می شد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مسائل فرعی، حداقل سه منشأ اصلی مشروعیت زا برای اعمال قدرت توسط خاتون ها وجود داشته است که عبارتند از: جایگاه و اهمیّت قدسی زن در سنّت های مغولی، اصل و نسب و پایگاه قبیله ای و جایگاه همسری یا مادری. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش تحلیلِ تاریخی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با اتکا به منابع اصلی، موضوع مورد نظر بررسی و واکاوی شود.