مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
اومانیسم
حوزههای تخصصی:
تصویرگرانِ قرون وسطی در مدتی بسیار طولانی و با سبکی تقریباً ثابت نقاشی هایی را پدید می آوردند که فاقد پرسپکتیو و ژرف نمایی بود. اما از حدود سده پانزدهم میلادی آن سبک کارایی خود را از دست داد و تحول نقاشی ضروری شد. زیرا برآمدن رنسانس، به مرور تقریباً تمام شئون زندگی را دگرگون کرد و هنر نیز نمی توانست از تحول برکنار بماند. در رنسانس با به صدر آمدن اندیشه های اومانیستی، انسان از نو زاده شد و معیارِ همه چیز ازجمله هنر قرار گرفت. هنرِ نقاشی نیز اقتضائات خاص خود را طلب می کرد ؛ تکنیکی که بتوان به واسطه آن انسان و طبیعت را باورپذیر و همانند جهان مرئی (دارای بُعد) نمایش داد. به بیان دیگر، مقتضیات تاریخی رنسانس، ژرف نمایی را برای نقاشی آن دوره به یک مسئله تبدیل کرد و قواعد علمیِ آن نیز توسط جمعی از هنرمندان کشف شد. نقاشی کلاسیک ایران هم فاقد پرسپکتیو است. از این نگاه شاید بتوان نقاشی ایرانی را شبیه نقاشی قرون وسطی دانست. اما برخلاف نقاشی اروپا که با رنسانس متحول شد، در نقاشی ایران چنین تحولی هرگز رخ نداد. پرسش اساسی مقاله آن است که چگونه فضای فکری و ارزش های فرهنگی دو تمدن موجب شده تا حضور تکنیک نقاشانه ای همچون پرسپکتیو، برای یکی به الزام تبدیل شود و در دیگری جایگاهی نداشته باشد. هدف از نگارش مقاله تبیین چراییِ موجه بودن پرسپکتیو در نقاشی غرب و عدم موجه بودن آن در نقاشی ایرانی است. روش مقاله توصیفی تحلیلی است و بر اساس تطبیق مؤلفه های اساطیری، فرهنگی و فکری دو تمدن یونان (اروپا) و ایران، دغدغه مطروحه واکاوی شده است. نتیجه مقاله نشان داد پرسپکتیو با این که در ابتدا مسئله ای کاملاً تکنیکی می نماید، اما اساساً پدیده ای فرهنگی و محصول تحولات فکری است. درواقع اگر پرسپکتیو را ترجمان ارزش های اومانیسم در نقاشی اروپا بدانیم، این تکنیک در نقاشی ایران به دلیل فضای فرهنگی و فکری متفاوت و حتی متضاد با اومانیسم هرگز ضروری نشد.
مبانی نقد مدرنیته از منظر فردیدی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
121 - 142
حوزههای تخصصی:
از قاجاریه تا کنون جدال سنت و مدرنیته به صورت معادله ای لاینحل برای کشور درآمد. جریان فردیدیه رویکرد هایدگری دارد و برجستگی آن، مخالفت ریشه ای با مدرنیته است. هدف این اثر، آگاهی از چرایی مخالفت جریان فردیدیه با مدرنیته است. استفاده از روش تحلیل گفتمان در بررسی نشان داد، در گفتمان مدرنیته، هستی شناسی مادی و عقل حصولیِ معاش اندیش در مقابل هستی شناسی وجودی و عقل حضوری معاد اندیش قرارگرفت. جریان فردیدیه در ایران پس از انقلاب وارثان سنت هایدگری می باشند که با محوریت سید احمد فردید کلید واژه غربزدگی را خلق و مدرنیته را به چالش کشیدند. هدف این اثر آگاهی از استدلال های تقابل فکری جریان فردیدیه با مدرنیته است. روش تحقیق، تحلیل گفتمان بود. بررسی نشان داد، درگفتمان مدرنیته هستی شناسی مادی در مقابل هستی شناسی وجودی و عقل حصولی معاش اندیش درمقابل عقل حضوری معاد اندیش قرارگرفت. اومانیسم دال مرکزی مدرنیته و سایر نشانه ها مانند علم گرایی، تکنولوژی، سرمایه داری، فردگرایی، آزادى، لیبرالیسم، پروتستانیزم، حقوق بشر، سکولاریسم و دموکراسی با آن معنا پیدا نمودند. دال مرکزی گفتمان فردیدیه انسان دل آگاه و مکلف بود. نشانه های علم قدسی، نفی تکنولوژی، نفی سرمایه داری، نفی سکولاریسم، عقل قرآنی، آزادی از نفس، حقوق بشر اسلامی وحکومت خدا، مفصل بندی و غیریت سازی نمودند. نظریه سیاسی مدرنیته خواهان حداکثر رفاه و آزادی برای انسان اما جریان فردیدیه هرگونه تساهل و روا داری درمقابل سوژه خود بنیاد انسان را نفی نمود.
مقارنت افکاری مرجئه و سکولاریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آنچه این مقاله در پی آن است، نشان دادن برخی هم گرائی های اعتقادی و ریشه ای در دو تفکر ارجاء و سکولار است. روش: روش انجام تحقیق از نظر راهکار، کتابخانه ای و از نظر راهبرد، توصیفی- تاریخی است. یافته ها: فرقه مرجئه مولود وقایع سیاسی قرن دوم هجری است. این فرقه در تفسیر ایمان به این مسئله روی آورد که ایمان، امری بسیط است و هیچ گناه کبیره ای انسان را از دایره ایمان خارج نمی کند و قضاوت در مورد ایمان افراد را باید تا قیامت به تأخیر انداخت. در مقابل، سکولاریسم نیز مکتب فکری و سیاسی ای است که به نحو جدّی در قرن هفدهم میلادی ظهور و بروز پیدا کرد. این مکتب با تأکید بر دنیاگرایی و اصالت بخشی به دنیا، به جدایی دین از عرصه اجتماع و سیاست تأکید دارد، که پیامد آن افول دین و کنار گذاشتن آن از عرصه حیات اجتماعی و سیاسی انسانهاست. نتیجه گیری: دو تفکر ارجاء و سکولار، در مبانی، ریشه ها و پیامدها دارای اشتراکات قابل تأملی اند. هر دو به کنار زدن دین و مفاهیم دینی از عرصه سیاسی تأکید دارند
بررسی و نقد مبانی تکلیف گریزی معنویتهای سکولار ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنویتهای نوظهور در ایران معاصر با وجود تلاش پرچمداران آنها برای حفظ وجهه دینی خود، از جهات متعددی دینداری را مورد هجمه قرار می دهند که یکی از مهم ترین آنها، تکلیف گرایی است. ظهور وگسترش این معنویتها تقابلی آشکار با تکلیف مداری جامعه مسلمان ایران دارد. هدف: این پژوهش با هدف واکاوی مبانی تلکیف گریزی در معنویتهای ایران معاصر و نقد آنها، تقابل این گونه معنویتها را با اصل دینداری و تکلیف مداری نشان داد و معلوم کرد تلاش معنویت گرایان معاصر ایرانی برای مقابله با اصل تکلیف مداری، با ادعای دینداری آنان تعارض دارد. روش: در تحقیق حاضر، گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای و پردازش اطلاعات به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی انجام شد. یافته ها: مبانی معنویت گرایان سکولار که به ناچار موجب تکلیف گریزی می شود، در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و دین شناسی، عبارتند از: اومانیسم، خودبسندگی عقل و تاریخی بودن دین. مهم ترین نقدهایی که بر مبانی پیشین وارد شده نیز عبارتند از: تنزّل وجودی انسان، نسبی شدن ارزشها، عدم تبیین دقیق معانی عقل، محدودیتهای عقل مادی و ابزاری در تعیین سعادت انسان و راه دستیابی به آن، عدم توجه به گستردگی مفهوم دین و اهداف بعثت پیامبران. نتیجه گیری: ارتقای سطح آگاهی و بینش مردم در جامعه دینی ایران، نسبت به حقیقت معنویتهای مدرن و فاصله این معنویتها از دین مبین اسلام، مهم ترین راهکارهای مقابله با معنویت گرایان سکولار ایران معاصر است.
چالش های فراروی مبانی تمدن غرب از دیدگاه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶
250 - 274
حوزههای تخصصی:
درحالی که اندیشمندان غربی، با تأکید بر نظریات خطی و نظریه «تطور انواع» داروین، معتقد بودند روح کلی حاکم بر جهانیان توانسته به حداکثر ترقی خود برسد و بشر سعادتمند عصر مدرن -به عنوان ظاهر این روح- به خودآگاهی رسیده است و حتی فوکویاما لیبرال دمکراسی را سرنوشت محتوم جوامع بشری می داند، اما به مرور چالش های فراروی تمدن غرب آشکار شد و حتی افرادی چون اشپنگلر، با تمرکز بر سیر دَوَرانی تاریخ، برای تمدن غرب اضمحلال و فروپاشی پیش بینی کردند! سؤال اصلی این پژوهش آن است که: چه بر سر تمدن غرب آمده که اندیشمندان غربی آن را پروژه ای ناتمام توصیف کرده و درصدد تحول در مبانی فکری خود برآمده اند؟ این مقاله بر آن است که این مبانی را برشمرده و چالش های فراروی آن ها را بررسی کند. نوع این مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و با روش کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد بسیاری از چالش های تمدن غرب ریشه در مبانی نظری این تمدن دارد. اومانیسم، سکولاریسم، عقل گرایی و علم گرایی -که مبانی لیبرال دمکراسی هستند- موجب بروز چالش های جدی در تمدن غرب شده است.
نشانه های فروپاشی تمدن غرب از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
67 - 92
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث های فراوانی درباره تمدن اسلامی و غربی وجود دارد. سلطه ظاهری تمدن غرب بر جهان، باعث شده است که برخی به ثبات و تزلزل ناپذیری این تمدن باور داشته باشند و تلاش برای استیلای دوباره تمدن اسلامی بر تمدن غرب را بی فایده تلقی کنند. در مقابل این دیدگاه، نظریه دیگری وجود دارد که به افول تمدن غرب معتقد است و طرفداران آن نشانه هایی برای سقوط این تمدن ارائه و ابراز کرده اند که تمدن غرب در وضعیت کنونی نقطه اوج خود را دیده و مسیر سقوط را شروع کرده است. به این ترتیب، شناخت تمدن غرب با هدف مقابله با آن اهمیت می یابد. پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ به این پرسش است که «در رهنمودهای آیت الله خامنه ای چه نشانه هایی برای این فروپاشی وجود دارد و این نشانه ها چقدر با واقعیات و نتایج قابل مشاهده این تمدن در زندگی شخصی و اجتماعی افراد و جوامع مطابقت می کند؟» این مقاله پس از جمع آوری بیانات ایشان در این موضوع و تطبیق با واقعیت های بیرونی و نظر اندیشمندان غربی، به بررسی تحلیلی آن ها پرداخته است. این پژوهش از نوع توصیفی و به روش توصیف داده ها با استفاده از منابع و اسناد کتابخانه ای و اینترنتی بوده است.
خاستگاه اندیشه های اَلِکسیس کارِل در انسان موجود ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
141 - 166
حوزههای تخصصی:
از آثار مهم و تأثیرگذار بر فرهنگ جهانی در سده 20م کتاب انسان موجود ناشناخته تألیف اَلِکسیس کارِل است. مؤلف در این کتاب از وضعیت بشر در اکنونِ تاریخیِ تألیفِ کتاب ابرازِ نگرانی می کند؛ وضعیتی که در آن علمِ انسان به محیط بر علمِ او به خودش غلبه یافته و درنتیجه مشکلات روانی و فردیِ فراوان پدید آمده و تمدنِ بزرگِ نژادِ سفیدِ اروپایی رو به قهقرا رفته است. او می خواهد راهی برای برون رفت یابَد. فهمِ درست اندیشه های کارِل در این کتاب مستلزم شناختِ نسبت آراءِ بازتابیده در اثر با دیگر اندیشه های رایج در محیطِ تألیف کتاب است. این مطالعه همین اهداف را پی می گیرد. می خواهیم پیشینه اندیشه های بنیادی و شاخص مؤلف در این کتاب را در جامعه غربی بازکاویم و دریابیم که کارِل در تألیف انسان موجود ناشناخته از چه اندیشه ها و مکاتبی تأثیر پذیرفته بود. بنا ست از این دفاع کنیم که کارِل در دوران ابهام و بسط نیافتگی برخی مفاهیم هم چون نژادپرستی، فاشیسم، اصلاح نژادی و امثال آن ها می زیست و دفاع کارِل از این بینش ها معنای خاصی در مخالفت با تمدن غربی به کتاب داد؛ معنایی که چه بسا هرگز این آراء در دوران تألیف اثر بر آن ها حمل نمی شدند.
بررسی اخلاقی توسعه ی لیبرالی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاقی بودن، یکی از ویژگی های برجسته انسان است. حضور اخلاقیات در جوامع انسانی، همانند نیاز به هوای تنفس، از ضروریات به شمار می رود. تداوم حیات برای جوامع انسانی بدون صنعت، فناوری های پیچیده و لوازم آنها، ممکن است، ولی بدون اخلاق و اخلاقیات، بسیار سخت و حتی شاید ناممکن باشد. توسعه لیبرالی که امروزه جوامع غربی به آن دست یافته اند و بسیاری از جوامع غیرغربی آرزوی رسیدن به آن را دارند، از نظر اخلاقی چه وضعیتی دارد؟ آیا موفقیت های این توسعه در زمینه تسهیل زندگی و تأمین نیازهای مادی و زیستی انسان، در عرصه نیازهای اخلاقی انسان هم تکرار شده است؟ آیا در این توسعه به نیازمندی های اخلاقی انسان توجه شده است؟ یافته های این مقاله که با استفاده از روش انتقادی و تحلیلی تدوین شده، نشان می دهد که توسعه لیبرالی در این خصوص با مشکل اساسی مواجه است. توسعه لیبرالی توسعه ای نامتوازن و ناهماهنگ با نیازهای انسان است. در این توسعه، در زمینه توجه به نیازهای زیستی انسان افراط و در زمینه توجه به نیازهای اخلاقی انسان تفریط صورت گرفته است. محرومیت جوامع غربی از داشتن زندگی انسانی، محصول همین افراط و تفریط است.
نگرش اومانیسم به حقوق طبیعی انسان (حق حیات وآزادی) و ارزیابی آن بر اساس بینش اسلامی در پرتو اندیشه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱۹
79 - 93
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه اومانیسم، حق حیات و حق آزادی منبعث از طبیعت انسان بوده و این نگاه در چالش با آموزه های ادیان، به ویژه اسلام در باب حقوق فردی و اجتماعی انسان است. مقاله حاضر با روش تحلیلی انتقادی انگاره اومانیسم درباره حق حیات و آزادی و پایه های نظری آن بر اساس بینش اسلامی را بررسی کرده است. در این بررسی بر دیدگاه اندیشمند برجسته اسلامی معاصر، آیت الله مصباح یزدی توجه و تأکید شده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که نگاه اومانیستی به ارزش ذاتی انسان و لوازم حقوقی مترتب بر این نگرش با اشکالات متعددی روبه روست: اولاً، اعطای این حقوق از سوی طبیعت انسان به او فاقد پشتوانه عقلی است. ثانیاً، آزادی های فردی مطلق نیستند و از هیچ کس سلب مسئولیت اخلاقی نمی کنند. ثالثاً، در آزادی اجتماعی حق وضع قانون و نصب حاکم به صورت استقلالی از سوی انسان، فاقد هرگونه مشروعیت است و آزادی بیان و عقیده و نیز آزادی در فعالیت اقتصادی کاملاً مقید بوده و در چارچوب خاصی قابل پذیرش و دفاع است.
بررسی تطبیقی اصل کرامت انسانی به مثابه مهمترین مبنای تربیت قرآنی و حدیثی از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) با مکتب اومانیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰
57 - 84
حوزههای تخصصی:
تبیین ماهیت «کرامت انسانی» چه در شأن نظری و چه در شأن عملی، نشان دهنده تفوق یک مکتب بر سایر مکاتب رقیب است. بررسی کرامت انسانی، ازجمله مسائل قرآن کریم و فلسفه اسلامی می باشد که توسط دانشمندان مورد واکاوی قرار گرفته است. این تحقیق هدفش احصاء مبانی، مؤلفه و شاخص های اصل کرامت انسان از منظر آیت الله خامنه ای می باشد و تلاش دارد با تحلیل گفتمان و رویکرد استنباطی، بیانات معظم له را با مبانی و مؤلفه های کرامت انسان از منظر انسان شناسی اومانیسم، با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مورد تبیین و بررسی قرار دهد. بعد از بررسی تطبیقی بیانات و مکتوبات آیت الله خامنه ای با مبانی اومانیسم؛ چنین نتیجه گرفته می شود که مبنای اصل کرامت انسان در اندیشه معظم له، براساس مبنای انسان اسلام محور است که خود دارای سه مؤلفه «خلقت الهی»؛ «خلیفه الهی» و «حفظ شرافت و ارزش های انسانی» می باشد. این سه مؤلفه دارای شاخص هایی است که مجموع آنان، اصل کرامت انسانی را در اندیشه معظم له تشکیل می دهد. این دیدگاه برخلاف دیدگاه انسان محوری اومانیستی درخصوص کرامت انسانی می باشد؛ چراکه از منظر آنان خلقت انسان طبیعتی و غیرالهی است؛ از سوی دیگر آنان تنها منبع ارزش ها را خود انسان بیان کرده است، درحالی که در منظومه فکری آیت الله خامنه ای که برگرفته از دین اسلام می باشد، توحید هسته اصلی در بیان ارزش های انسان است و عقل گرایی و خردگرایی در مکتب اومانیسم به عنوان تنها ابزار خودکفایی انسان می باشد که در تضاد با تعریف عقل از منظر معظم له و شأن نظری و عملی آن است.
واکاوی جایگاه آلبرشت دورر در رنسانس: هنر کلاسیک، تصویرسازی و چاپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
7 - 19
حوزههای تخصصی:
دوره رنسانس با جنبش اومانیسم، بازیابی ویژگی های هنر کلاسیک، پیشرفت در حوزه چاپ و تسهیل دسترسی به اطلاعات و آموزش، پیشرفت های فراوانی را در حوزه های هنری، علمی، فلسفه و ادبیات به همراه داشت. این دوره به عنوان نقطه عطفی در تاریخ شناخته می شود که بر روی تمدن غرب تأثیر بسزایی داشته است. در این دوره دو نظام بصری نقاشی و تکنولوژی چاپ نقشی اساسی در پیشبرد تفکرات رنسانس داشتند. نظام نقاشی با استفاده از نظریه های جدید در باب تناسبات، پرسپکتیو و زیبایی شناسی و تکنولوژی چاپ با تسهیل توزیع متون ادبی، فلسفی و آثار هنری، امکانات جدیدی را در جهت انتقال آگاهی فراهم کردند و باعث گسترش پژوهش علمی و تجربی شدند. در این بین آلبرشت دورر با ترکیب هنر رنسانس ایتالیا و رنسانس شمالی و با تکنیک هایی که در دوران جوانی فرا گرفت، موفق به ایجاد دستاوردهای جدیدی در حیطه هنر و چاپ شد. پاسخ به این پرسش که نقش آلبرشت دورر در شکل گیری موقعیت اجتماعی جدید هنر و هنرمند در دوره رنسانس چگونه بوده است هدف اصلی این مطالعه است که به شیوه ه توصیفی-تحلیلی و با اتخاذ رویکرد تاریخی به آن می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که هنرمند با به کارگیری آموزه های اومانیستی رنسانس، نوآوری ها و تکنیک های جدیدی را در حوزه تصویری ایجاد می کند. جایگاه تصویرگر رنسانس از پیشه وری ساده پیشی گرفته و ارزش کار هنری، تصویرسازی و چاپ، بیش از پیش توسط هنرمند مشخص می شود. همچنین نتایج این مطالعه نشان می دهد دورر نقش مهمی در شناخت ظرفیت های اقتصادی تکنولوژی چاپ برای هنرمند عصر رنسانس و ناشران داشته است. تکثیر آثار هنری و ادبی در قالب کتب تصویری پنجره ای تازه را به روی انسان عصر رنسانس می گشاید، و دورر، با درک این فضا، مسیر تازه ای را برای استقلال اقتصادی هنرمند هموار می کند. از دیگر نتایج این مطالعه تأکید هنرمند بر دفاع از حق نشر آثار است. تلاش های دورر را می توان نقطه آغازی برای تصویب قانون حق نشر در نظر گرفت که به موجب آن ارزش مادی و معنوی، خلاقیت و تلاش هنرمند حفظ می شود.