مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
مردانگی
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
291 - 313
حوزههای تخصصی:
در قصه های کوتاه عیاری فارسی، زنان نقش و حضوری برجسته، زنده، محوری و اثرگذار دارند که به انحاء و اشکال گوناگون در این متون انعکاس یافته است. گفتمان عیاری در تاریخ ایران، همواره در تقابل با نظم مسلط موجود شکل گرفته و درپی حق طلبی، برابری خواهی، رفع خودکامگی، تبعیض و ستم بوده است. زنان عیار در قصه های عیاری، نماینده همین گفتمان اند و به نوعی خرده فرهنگ عیاری را در تقابل با نظام مردسرور ظالمانه و بی اخلاق نمایندگی می کنند. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در ابتدا قصه های عیاری زنانه گردآوری، سپس شیوه چاره اندیشی های زنان دربرابر انواع ظلم و استبداد مردان، به ویژه در موضوع تبعیض جنسیتی، احصاء، تحلیل و تبیین شده اند. براساس یافته های پژوهش، بیشترین بسامد این چاره اندیشی ها به تحقیر، فریب دادن، مبدل پوشی، استفاده از داروی بیهوشی و فرار مخفیانه اختصاص دارد. غالب مکرهایی که زنان به کار می گیرند از نوع واکنشی هستند؛ یعنی در حکم پاسخ هایی ازسوی زنان هستند که دربرابر تنوع طلبی جنسی مردان، بی عدالتی ، نابرابری، ستم، زورگویی، خودکامگی، و اعمال قدرت جامعه مردسالار به کار گرفته می شوند. در این بافت است که زنان مجال «مردانگی» می یابند.
زنانگی و برساخت ایدئال های مردانه: مطالعه ای در میان مردان متولد دهه ۱۳۷۰ در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 349
حوزههای تخصصی:
این مقاله برآمده از مطالعه مردم نگاری است که روی تجارب جنسی ۱۵ نفر از دانشجویان مرد متولد دهه 1370 در تهران انجام شده است. با تحلیل مصاحبه های عمیق و با استفاده از نظریه مردانگی هژمونیک کانل، این مقاله بحث می کند که هنجار باکرگی چه نقش و معنایی در بازتولید ایدئال های مردانه یا تولید اشکال جدید مردانگی برای گروه نسلی مورد مطالعه دارد. جدای از مردانگی هژمونیک که رابطه جنسی را حق خود و حفظ باکرگی را وظیفه و مسئولیت زن می داند، سه گروه دیگر نیز، در طیفی از مردانگی ها تحلیل شده است: «مردانگی معذب»، «مردانگی اخلاق مدار» و «مردانگی رها». مردانگی معذب نزدیک ترین به مردانگی هژمونیک است، زیرا به هنجار باکرگی اهمیت می دهد، اما احساس عذاب وجدان دارد که در عمل به این هنجار پایبند نیست. مردانگی اخلاق مدار با آنکه منتقد هنجار باکرگی است، خود را مسئول و نگران آینده زن و جایگاه اجتماعی او می بیند و همچنان ریشه های مردانگی هژمونیک در آن قابل تشخیص است. در سوی دیگر طیف، مردانگی رها قرار دارد که در عقیده و عمل منتقد هنجار باکرگی است. این مقاله تأکید می کند که هر یک از این اشکال مردانگی را نمی توان به منزله مقوله هایی جدا از هم دید و هریک با دیگری در عین تفاوت، هم پوشانی دارد.
تصویر زن در سینما (تحلیلی بر ده فیلم دهه 1380 سینمای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
231 - 250
حوزههای تخصصی:
با نزدیک تر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرح شدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائه شده از گروه های مختلف، به ویژه گروه های فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانه ها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقاله حاضر می کوشد با اتکای به ایده های نظریه فمینیسم و رویکرد گفتمان کاوی، نحوه بازنمایی این تصویر را در آثار سینمایی (ده فیلم) دهه 1380 در ایران توصیف و نسبت تصاویر برساخته آن ها را با گفتمان های سیاسی غالب در این دوره تحلیل کند. بر اساس یافته ها، در بیشتر فیلم ها، بازنمایی زندگی زنان به سمت مدرن تر شدن و متمایل به ایده های غیرمردسالارانه می رود، اما این زنان مدرن هم هرگز در حالتی قطبی قرار نمی گیرند. آنان هم زمان ویژگی های اصلی هر دو گفتمان را با خود دارند. با توجه به کلیت تصاویر، به رغم تأثیرپذیری این آثار از نگرش کارگردانان و تعلقات گفتمانی آن ها، جلوه هایی بازتابی از شرایط اجتماعی مسئله «زنانگی و مردانگی» در این فیلم ها دیده می شود. گویی بازتابی از شرایط گذار واقعی جامعه از مرحله سنتی تر به مدرن تر در فیلم ها نیز وجود دارد.
چالش مردانگی فرهنگی و خانواده اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
105 - 126
حوزههای تخصصی:
مردانگی حوزه مطالعات جنسیتی نوظهوری است که به بررسی میزان انطباق مرد بیولوژیک و مردانگی منتسب و مورد انتظار می پردازد. مردانگی که امروزه و در پی مطالعه جنسیتی مردان به مردانگی ها ارتقا پیدا کرده است، به مطالعه رفتارهای مردانه ای می پردازد که ادعا می شود ریشه در مردانگی طبیعی و اصیل دارد. جهت بررسی این ادعا متن حاضر به انتظارات اسلام از مرد مسلمان و رفتارهای عینی او در خانواده و در مواجهه با زن مسلمان پرداخته است. به نظر می رسد رفتار مرد مسلمان در برخی موارد با حوزه های مورد انتظار اسلام و اخلاق اسلامی تفاوت دارد. جهت اشاره به رفتارهای خارج از آموزه های اسلامی مرد مسلمان با زن مسلمان از ضرب المثل های فارسی و دلایل نمایش خشونت مردان مسلمان با زنان مسلمان در فرهنگ های دیگر استفاده شده است. این نوشتار با تمرکز بر فرایند شناختی که این تفاوت را ایجاد و مانا کرده است بر تک جنس محوری در فرهنگ مرد مسلمان، در پی خاموشی فرم های شناختی رقیب اشاره دارد. حل این دشواری با تقویت دیگر فرم های شناختی و رعایت آموزه ها و توصیه های اخلاق اسلامی ممکن و سبب رفع اتهام کهتر انگاری زنان در اسلام به جهت برخی رفتارهای مرد مسلمان خواهد شد.
واکاوی بازنمایی سلسله مراتب اقتدار خانواده در سینمای ایران؛ مطالعه موردی فیلم های ایرانی درام و پرفروش سال های 1387 تا 1397 در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
45 - 83
حوزههای تخصصی:
اساسی ترین مسئله در مقاله حاضر، فهم چگونگی بازنمایی سلسله مراتب اقتدار در خانواده و تغییراتی است که در آن در فیلم های ملودرام اجتماعی با مضامین خانوادگی پرفروش در بازه زمانی ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ است. در مطالعه حاضر مبتنی بر رویکردهای معاصر در حوزه جامعه شناسی جنسیت تلاش شده است تا ورای امر مردانه و زنانه، قدرت و فرهنگ به عنوان عناصر کلیدی در تحلیل فیلم ها برای فهم مناسبات اقتدار در خانواده ایرانی مدنظر قرار گیرد. برای تحلیل این امر در بازه زمانی مذکور در نمونه های تحقیق، از الگوی نشانه شناسی جان فیسک استفاده شده است تا بتوان ضمن توصیف نحوه توزیع اقتدار خانواده ها در این فیلم ها، با نگاهی طولی به سلسله مراتب اقتدار خانواده و تغییرات آن پرداخت. نتایج حاکی از آن است که در طی یک دهه در ابتدا شاهد حضور مردانگی هژمونیک و کمتر هژمونیک و زنانگی مؤکد در این فیلم ها هستیم. در میانه دهه حضور زنان مقاومت پیشه هم بیشتر مشاهده می شود؛ اما در اواخر این دهه یعنی سال های 1395 تا 1397 مردان هژمونیک و زنان مؤکد مهم ترین الگوی توزیع اقتدار در خانواده در این فیلم ها هستند. آنچه در این مقاله مهم است توجه به جنبه متفاوتی در مقایسه با نتایج به دست آمده از پژوهش های پیشین است.
بازنمایی هویت های جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله تلاش شده تا به بازنمایی هویت جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم پرداخته شود. ایده اصلی این مقاله این است که الگوهای جنسیتی در جامعه به واسطه ابزارهای گفتمانی مسلط بازتولید شده و سعی در طبیعی سازی برخی نقش های جنسیتی موجود و یا استمرار آنان در جامعه را دارند. یکی از مهمترین این ابزارها کتاب های درسی است که تلاش دارد در دوران حساس اجتماعی شدن و فرهنگی شدن الگوهای مسلط و مرحج جنسیتی را برای شکل دهی به هویت جنسیتی نوجوانان درونی سازی کند و این کار را از طریق برجسته سازی نقش های مرجع و مطلوب در کتاب های درسی انجام می دهد.
روش شناسی: برای پاسخ به سوال پژوهش و ارزیابی مساله، از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل متون درسی دوره متوسطه دوم استفاده شد. واحد تحلیل در این پژوهش شخصیت های زن و مرد در غالب تصاویر و نوشتار بوده است. جامعه نمونه پژوهش شامل کتاب های درسی متوسطه دوم (در سه پایه اول، دوم و سوم) بود. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد و تمام محتواهایی که به نوعی به مسائل مرتبط با جنسیت پرداخته اند، مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج این پژوهش ها تائید مفروض اصلی این پژوهش بوده و نشان می دهد که الگوهای هویتی سنتی در بازنمایی های هویتی زنانه در کتب درسی در ابعاد مختلف آن وجود داشته به گونه ای که بازتولید کننده هویت های سنتی برای زنان به عنوان الگوهایی از زن نمونه و موفق بوده است. همچنین داده های ما نشان می دهد که این متون سعی در طبیعی سازی این الگوهای هویتی داشته است و تلاش کرده است تا با مطلوب نشان دادن برخی از نقش های سنتی زن درون خانواده، فعالیت های نقشی و اجتماعی زنان را به عنوان امری فرعی در هویت آنان نشان دهد. به نظر می رسد در این راستا کتاب های درسی به میزان زیادی تغییرات اجتماعی درون جامعه را نادیده گرفته و یا آن را به عنوان آسیب اجتماعی معرفی می کند. بر همین مبنا هویت مطلوب زنانه از نظر گفتمان اصلی، شامل زنان خانه داری می شود که تلاش دارند تا نقش های خانه داری را به شکل مطلوبی انجام دهند. از این رو زن موفق کسی خواهد بود که بتواند به بهترین وجهی در جهت رضایت همسر و فرزندان خود حرکت کرده باشد. بنابراین عمدتا مواردی نظیر احساس مادرانگی، برخورداری از عواطف و احساسات، کانون مهرورزی و مواردی از این دست جزو مولفه های دختران دانش آموز در تفسیر هویت جنسیتی آنان بوده است که به مثابه نقطه قوت زنان در ایفای این نقش مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین زمانی که زنان در کارهای خانه و تربیت فرزند نقش دارند و نقش مادر و خانه دار را ایفا می کنند، با نوعی مطلوبیت حسی و عاطفی همراه می شود.همچنین داده های به دست آمده نشان می دهد که در مقایسه با مردان، زنان به میزان بسیار کمتری در مشاغل بیرون و نقش های اجتماعی بازنمایی می شوند و به نظر می رسد، نظام آموزشی کنونی، با پنهان کردن و یا بازنمایی کمتر مشاغل زنان، سعی در افزایش تاکید بر نقش زنان در خانه دارد
تهدید و تحدید بلوغ، مطالعه ای کیفی از فرایند گذار در بلوغ در میان دانشجویان دانشگاه یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال ۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۳
33 - 64
حوزههای تخصصی:
نوجوانی فرایندی است که در آن هویت فردی و اجتماعی فرد متناسب با شرایط و فرهنگی که در آن حضور دارند شکل می گیرد. در کنار آن نوجوان در این مرحله از زندگی خود که فرایندی گذرا از کودکی به بزرگ سالی است، با بحران های بی شماری مواجه می شود؛ بحران هایی که شکل گیری هویت و شخصیت او را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از فرایندهایی که منجر می شود نوجوان با تغییرات خاصی روبه رو شود، دوران پرسوزوگداز بلوغ است. گذار از این دوران که با تغییرات بدنی و روحی فراوانی همراه است، برای نوجوان آسان نیست، به خصوص اگر روند سپری شدن آن در بافت و فرهنگی مبتنی بر سنت، همچون یزد باشد؛ چراکه بازتعریف و بازاندیشی در برخی ابژه های فرهنگی در شهر سنتی کار دشواری است. به همین دلیل سعی شد در این پژوهش فرایند گذار در دوران بلوغ در یزد مورد بررسی علمی قرار گیرد. برهمین اساس با استفاده از روش نظریه زمینه ای با رویکرد سیستماتیک و بر اساس ملاک های شمول، 19 نفر از جوانان 18 تا 19 ساله در شهر یزد که به تازگی دوران نوجوانی را به پایان رسانده اند انتخاب شدند و با آنها مصاحبه های عمیقی صورت پذیرفت. انتخاب این جامعه بر اساس فاصله نسبی آنها از دوران بلوغ بوده است. داده های گردآوری شده به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های مطالعه در قالب 11 مقوله اصلی شامل بینش کور از بلوغ، دیده شدگی به واسطه بلوغ، حمایت نشدگی در بلوغ، جنسیت برجسته در بلوغ، مسئله بلوغ و محدودیت های اجتماعی، مسئله تغییر منفی در بلوغ و ... شدند. سپس در قالب کدگذاری محوری این داده ها در قالب مدل پارادایمی ارائه شدند و درنهایت در مرحله کدگذاری گزینشی نظریه تجربی پژوهش ارائه شد
اعمال معیار انسان معقول و متعارف جهت احراز تقصیر در مسئولیت مدنی پیرامون زنان و کودکان در حقوق کامن لا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقصیر و چگونگی ارزیابی و احراز آن محل مباحث متعددی در مسئولیت مدنی بوده و هست. نگاهی به مباحثات پیش گفته عیان می سازد که با لحاظ دشواری احراز تقصیر و پی بردن به رفتار مقصرانه به شکل شخصی، در هر قضیه بدون ابداع و اعمال معیاری فراگیر، نظریه تقصیر نوعی بیان شد که براساس آن، شاخصه «انسان معقول و متعارف» آفریده شد تا رفتار محل ِتردید را با آن انسان مفروض بسنجد و تقصیر یا عدم تقصیر را استنباط کند؛ اما در استناد به معیار فوق تا آنجایی افراط شده که یکسره تمامی تفاوت ها و قابلیت های مختلف انسانی به فراموشی سپرده شده است؛ به شکلی که «انسان معقول» گویی صرفاً «مرد بزرگسال معقول» به حساب آمده است. برهمین اساس در مقاله پیش ِرو با تمسک به تفاوت هایی که در زنان درمقایسه با مردان، و در کودکان درمقایسه با بزرگسالان وجود دارد، برآنیم تا نگاه یکسویه فوق پیرامون استناد به معیار انسان معقول و متعارف را نقد سپس نقض نماییم، تاآنجاکه به جای معیار مطلق فوق از معیارهای «زن معقول» و «کودک معقول» در قضایای مرتبط جهت احراز تقصیر یا عدم آن استفاده کنیم؛ ازاین رو نظام حقوقی کامن لا را به جهت اتکا بر آراء قضایی، بستر مناسبی برای مطالعه و به ثمررساندن اثر پژوهشی حاضر به حساب آورده ایم. مقاله فرارو با به کارگیری روش پژوهش توصیفی تحلیلی به همراه رویکردی هنجاری، نگاشته شده، و نگارنده دریافته است که در نظام حقوقی کامن لا پس از دوره ای، به تفاوت های زنان و مردان و همچنین کودکان و بزرگسالان در استناد به معیار انسان معقول و متعارف توجه شده، و این مهم نیز در شاخصه اصلی کامن لا که همانا آراء قضایی صادرشده از محاکم است، منعکس گردیده است.
ساختار جنسیت و مردانگی در ادبیات شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
در راستای شناخت مؤلفه های مردانگی مرد ایرانی و به عنوان حوزه ای از مطالعات مردان، می توان به فرهنگ شفاهی و مثل ها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزه های نوظهور مطالعات جامعه شناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی مثل ها از آن جهت اهمیت دارد که پل ارتباطی میان محقق و فرهنگ عامه و شناخت هرچه بیشتر عقاید اعضای یک جامعه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در این پژوهش 803 مثل با کلیدواژه های مرد، شوهر، برادر، دایی، عمو، پدر، پسر و داماد انتخاب و بررسی شدند. تحلیل محتوای مثل ها به تعداد هفتادوهشت زیرمؤلفه از ده مؤلفه کلی منجر شد و در نهایت با محوریت مؤلفه کلی «مردانگی به مثابه امر متناقض» به سرانجام رسید. امر متناقض مردانگی خصوصیاتی دارد که از جمله آن می توان به آغاز آن از وضعیتی غیرروشن اشاره کرد. ناروشنی و ابهام مردانگی به آن معناست که مشخص نیست از چه زمانی مردان به این صفات متصف شده اند و آیا زمانی بوده است که مردان رفتار مردانگی متفاوتی با زنان داشته باشند. وجه دوم مردانگی به عنوان امر متناقض تقابل و تخالف با زنان است. این مهم از آن جهت محل بررسی است که به چه دلیل و در چه فرایندی متفاوت بودن به معنای دوری حداکثری فهم است و درنهایت آنچه تفاوت فهم شده به تقابل تبدیل شده و برای آن شواهد متعددی نیز ارائه شده است.