مطالب
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله، در صدد است تا درون مایه های نوستالژیک در آثار داستانی جلال آل احمد را بکاود. این درون مایه ها در نگاه اول، عمدتاً، ایدئولوژی خاص نویسنده را نسبت به فرهنگ و اجتماع بیان می کند. اما در ژرف ساخت خود، عاطفة آسیب دیده نویسنده روشنفکری را نشان می دهند که از محیط پیرامونش ناراضی است و از این رو، نوعی اندوه غریبانه در محور عاطفی داستان ها، وجود دارد که از جهات زیادی به شناخت ما از شخصیت نویسنده این آثار کمک می کند. در این مقاله، تمرکز اصلی بحث بر کارکرد درون مایه های مبتنی بر مفاهیم دربردارنده احساس «غم غربت» و «مرگ وطن»، «تنهایی» و «اندوه» است که بیانگر نگاه نوستالژیک نویسنده، نسبت به انسان و جامعه است. لازم به ذکر است که این درون مایه ها از جنبه مطالعات نظری، بیشتر به عنوان نوعی مفهوم یا موتیف مفهومی در آثار ادبی، قابل طرح هستند و از این رو، به طور عمده در محور محتوایی آثار قابل بحث اند. لذا در بخش نظری به اختصار، به تبیین این مفاهیم در مطالعات ادبی اشاره شده و در بخش کاربردی با تکیه بر تعاریف بخش نظری، درون مایه آثار این نویسنده، تحلیل شده است.
چرخش سیاق و پیامدهای معنایی آن در مدیر مدرسة جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه ی زبان زنان در آثار سیمین دانشور و جلال آل احمد
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۱
43-59
حوزههای تخصصی:
زبان از عناصر بنیادی در داستان نویسی به شمار می رود. یکی از مباحث مهم در بررسی زبان توجه به جنسیّت و رابطه ی آن با زبان اثر است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند میان زبان و نوشتار زنان و مردان تفاوت وجود دارد. این مقاله به بررسی ویژگی های زبان زنان در آثار «سیمین دانشور» می پردازد و سپس آنها را با زبان زنان در آثار «جلال آل احمد» مقایسه می کند و نشان می دهد که چگونه زنانگی در کلمات، جملات، نوع نگاه به زندگی و پرداختن به مسائل مختلف نقش دارد و آثار زنان را از مردان متفاوت می کند و در شخصیّت پردازی آنها تأثیر می گذارد، چنانکه واژگان و اصطلاحات «خاک عالم، خدا مرگم بده و ...» و جملات سؤالی، بریده بریده و متزلزل همراه با شاید و باید و شک و تردید؛ ذهنیت گرایی و بیان احساس و اندیشه همراه با ترس؛ طرح موضوعاتی از قبیل خیاطی، بافندگی، آشپزی و ویژگی های خاص زبانی از قبیل قصه گویی، توجه به زندگی شخصی مواردی هستند که این تفاوت ها را برجسته تر نشان می دهند.
معانی متفاوت واژه ها و ترکیبات عامیانه در مقالات جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
159 - 199
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد (1302-1348) از نویسندگانی است که در آثارش برای بیداری مردم و افشای دردهای آنان کوشش می کند. او بر آن است تا جامعه را از جمود و خمود به در آورد و به تلاش و تکاپو وادارد. از آنجا که مخاطبان آل احمد عموم مردم هستند، او اغلب، از زبان عامّه مردم به عنوان مهم ترین عامل ارتباط با آنان بهره می گیرد.در زبان و از آن میان، زبان عامیانه، لفظ برای رساندن مفهوم به کار می رود و به عبارت دیگر، زبان در اصل، بیانگر مقصود نویسنده یا گوینده است. آل احمد لغات و ترکیبات عامیانه را علاوه بر معنای رایج در معنا و مفهوم متفاوت که یا قصد بیان آن را داشته به کار برده است. این معانی متفاوت، شامل آن دسته از لغات و ترکیباتی می شود که یا در فرهنگ ها ثبت و ضبط شده و این نویسنده آنها را در معنا و مفهوم جدید استفاده کرده و یا مربوط به لغات و ترکیباتی است که در فرهنگ ها ثبت و ضبط نشده و آل احمد همه را در معنا ومفهوم عامیانه غیر رایج به کار برده است. در این مقاله، واژه ها و ترکیبات عامیانه آل احمد از این دیدگاه، در مقالات او در سه کتاب «هفت مقاله»، «کارنامه سه ساله» و «ارزیابی شتاب زده» جمع آوری، دسته بندی و از منظر علم بلاغت (معانی، بیان، بدیع) تحلیل شده و با ارائه آمار مربوط به هر مدخل به صورت دقیق، نشان داده شده که آل احمد در محور جانشینی و همنشینی کلام در به کارگیری لغات و ترکیبات عامیانه در معانی متفاوت ، توفیق فراوانی بدست آورده است.
بررسی داستان «بچه مردم» جلال آل احمد بر مبنای «نظریه ایدئولوژی» آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش غرب گرایی و بازگشت به خویشتن در اندیشه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
59 - 82
جلال آل احمد از جمله اندیشمندانی است که با نگرشی انتقادی و توجه به هویت خودی، نگاه به غرب و غرب گرایی را به چالش کشید و در نهایت با نفی آن، ایده بازگشت به خویشتن را مطرح کرد. جلال برای درمان عقب ماندگی و رهایی جامعه از سیطره غرب، توجه خود را به دو عامل مهم درونی و بیرونی عقب ماندگی و غرب زدگی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی معطوف کرده بود. بر همین اساس، از یک سو به مقوله غرب زدگی و از سوی دیگر به روشنفکری توجه کرد. راه حل او برای درمان بیماری عقب ماندگی و رهایی از مشکلات موجود جامعه نیز «بازگشت به خویشتن» است که به مفهوم تأکید مجدد بر نظام ارزش ها، فرهنگ، تاریخ و دین، عقیده و ایدئولوژی خویش یعنی اسلام است. در نتیجه خواستار اصلاح جریان روشنفکری و به صحنه آمدن روحانیت و ایجاد پیوند میان این دو نیروی فکری اصلی در جامعه ایران است.
ئالیسم در ادبیات داستانی، با نقدی بر داستان های جلال آل احمد
دو نامه ی چاپ نشده از جلال آل احمد به سیمین دانشور
سهم جلال آل احمد در شکل گیری پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی ایران
حوزههای تخصصی:
مسأله این است که: جلال آل احمد چه سهمی در شکل گیری تحقیقات و مطالعات اجتماعی – فرهنگی در ایران داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال طرح سؤالهای دیگر ضروری است: آیا جلال آل احمد یک محقق اجتماعی است یا یک پژوهشگر صرف است یا نوسنده ای است در حوزه های متعدد پدیده های اجتماعی؟ سهم او در این حوزه‘ در حد یک بنیانگذار است یا صرفاً در یکی از عرصه های مطالعات و تحقیقات اجتماعی سهم داشته است؟ این عرصه کدام است؟ آیا مربوط به مطالعات فرهنگی است یا در قلمرو محدودی از حوزه غرب شناسی؟ آیا او در عرصه روش شناسی و به کارگیری روشهای تحقیق و بررسی نیز نقش آفرین بوده است؟ با طرح سؤالهای فوق‘ مقاله حاضر در پی این مطلب است که آیا جلال آل احمد را می توان محقق اجتماعی دانست یا خیر؟ و اینکه جلال در مطالعات فرهنگی – اجتماعی ایران به لحاظ موضوع‘ روش‘ بینش و تجزیه و تحلیل یا پردازش داده ها تا چه اندازه سهیم است
بررسی بازتاب جلوه های فرهنگ عامه (فولکلور) در داستان های جلال آل احمد
حوزههای تخصصی:
با رواج داستان نویسی نوین و تغییر زبان و سبک نوشتار و ورود درونمایههای جدید به عرصة ادبیات داستانی، داستان و رمان نیز پذیرای فرهنگ عامه شد. این مسائل در کنار یکدیگر باعث توجه پژوهشگران و نویسندگان به فرهنگ تودة مردم گشت. یکی از این رویکردها بررسی تأثیر فرهنگ بومی و عامه شامل گویش، آداب و رسوم محلی، اصطلاحات و ضرب المثلهای بومی و.... است. ادبیات داستانی امروز به دلیل الهام گرفتن از زندگی مردم عادی و پرداختن به مشکلات، دغدغهها و گرفتاریهای این قشر از جامعه، تا حد زیادی تحت تأثیر و نفوذ فرهنگ عامیانه قرار گرفته است. جلال آل احمد با به کارگیری این عناصر گامی در جهت زنده کردن و زدودن غبار از چهرة این عناصر برداشت. وی با تیزبینی خاص یک نویسنده در برخی از داستانهای خود و با توجه به شخصیت ها و فضای داستان از عناصر فرهنگ عامه استفاده کرد. داستانهای مجموعة «نفرین زمین»، «زیارت»، «تابوت»، «نون والقلم»، «سمنوپزان»، «ای لامس سبا»، «مدیر مدرسه»، «سنگی بر گوری» و «الگمارک و المکوس» دارای بیشترین بسامد کاربرد عناصر فرهنگ عامیانه (فولکلور) هستند. آل احمد در داستان های تمثیلی و واقع گرایانة خود به طرح مشکلات و مسائل سیاسی و اجتماعی ایران و مردم پرداخت. توجه به این نوع مسائل موجب شد تا بیشتر شخصیت های داستان های او را مردم عادی تشکیل بدهد. با توجه به مطالب فوق و همچنین گستردگی و اهمیت ادبیات داستانی ایران، این پژوهش بر آن است که بازتاب فرهنگ عامه را در آثار داستانی جلال آل احمد بررسی و ارزیابی کند.
تحلیل جامعه شناختی زبان عامیانه نوشتار جلال آل احمد و لویی فردینان سلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار آل احمد نمودی اجتماعی از تحولات ایران دهه های چهل و پنجاه است که در اصل به دنبال وام گیری از نوآوری های «دیگری» است. قلم وی سبک سلین، نویسنده فرانسوی، را بشدت تداعی می کند: عصبیت، کاربرد دش واژه ها، ایجاز، کوتاه نویسی، جمله های بریده، زبان محاوره ایی را در نزد دو نویسنده می آفرینند که گویی همزادند. تحلیل جامعه شناختی ادبیات، رد پای رویدادها و عناصر اجتماعی یک دوره را در متن می کاود، و تظاهر آن ها را به شکل سبک نویسندگان مختلف درمی یابد. در این مقاله، زبان عامیانه و ارتباطش با عناصر ورویدادهای اجتماعی را بررسی و نحوه نمود آن را در نوشتار سلین و آل احمد با نگاهی جامعه شناخت تحلیل نموده، و نشان داده ایم که چگونه ادبیات صرفاً واکنش به رویدادها نیست بلکه در ذات، از جنس اجتماع، در برشی از زمان است، بگونه ای که نوشتار آل احمد، زبان جامعه ی آشوبزده ی دگرگرایی است که به سیاق دیگری(سلین) زبان عامیانه ی لختی را در نوشتار خود توسعه داده است
بازتفسیر مفهوم غربزدگی جلال آل احمد در پرتو مفهوم دیالوجیستی خود و دیگری
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مفهوم دیالوجیستی باختینی ""خود"" و""دیگری"" تلاش می کنیم تا به بازخوانی مفهوم غربزدگی مورد نظر جلال آل احمد بپردازیم و تفسیر تازه تری از این اثر را ارائه کنیم. علاوه بر این، در ضمن این کار با به کار بستن مفهوم دیالوجیستی خود و دیگری در عمل، قابلیت این مفهوم را نیز ارزیابی می کنیم و با چنین سنجشی نشان خواهیم داد که چطور با استفاده از دیالوجیسم به مثابه روش و در عین حال نظریه م توان دست به تفسیر و تاویل متونی زد که در فقدان این روش معانی دیگری بدانها نسبت داده می شده است. دیالوجیسم باختین از سه وجه حاصل می شود"":خود""، ""دیگری"" و ""گفت وگو و تعامل خودبا دیگری"". با استفاده از این ابزار نظری، خواهیم دید که اولا،ً آل احمد برای شناخت خود به شکل اگزیستانس، مجبور به نگاه به دیگری است. ثانیا،ً تصور مالوف از آل احمد به عنوان کسی که غرب ستیز یا ضد غرب است، تصور کاملی نیست. با استفاده از نظریه دیالوجیسم باختین می توان به این نتیجه رسید که آل احمد بیش از آنکه معترض غرب باشد، معترض نوع دیالوگ مخدوش و رابطه ی نابرابر غرب و شرق است. البته آل احمد راه حل و پیشنهادی نیز ارائه می کند. راه حل وی بازیگر شدن خود شرقی و ایجاد دیالوگ برابر است. این کار از طریق مفهوم اصالت امکان پذیر می شود.
زنهای زیادی (مروری بر دو داستان کوتاه از زنده یاد جلال آل احمد)
حوزههای تخصصی:
بازگشت به خویشتن به مثابه سنت برساخته (بررسی موردی آرای جلال آل احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
151 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های روشنفکران دهه 40 و 50ش. در ایران مفهوم بازگشت به خویشتن بود که چنین دغدغه ای به وفور در آثار جلال آل احمد، شریعتی، فردید و نصر به چشم می خورد. در همین زمینه باید پرسید: بازگشت به کدامین خویشتن؟ در مقابل، این بازگشت از یک سو، به معنای نفی حال و از سوی دیگر، به معنای بازگشت به گذشته است. با وجود این، چنین بازگشتی متضمن دو پیش فرض است: اولاً دلالت بر آگاهی نسبت به میراث گذشته دارد؛ در ثانی این بازگشت به معنای رجعت به سنت اصیل است. در حالی که با مداقه، باژگونی این دو پیش فرض بیش از پیش نمایان خواهد شد. ازاین رو، جستار حاضر بر این فرض مبتنی است که سنت برساخته در آرای آل احمد بر یک آنتاگونیسم استوار است که تالی منطقی آن چیزی نیست جز بومی گرایی و ممزوج کردن امر دینی با امر سیاسی.
بررسی روایت، داستان و پیرنگ در «گلدسته ها و فلک» جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی روایت، داستان و پیرنگ در «گلدسته ها و فلک» جلال آل احمد اختصاص یافته است. مطلب مقاله، پس از مقدمه که اشاره ای به جلال و آثار اوست و نقل چکیده داستان، عمده شامل دو بخش است: در بخش اول، عناصر پنج گانه روایت و در بخش دوم، داستان و پیرنگ در گلدسته ها و فلک بررسی شده. در این داستان که رخدادهای آن از زبان شخصیت اصلی که کودک دبستانی است، نقل می شود، شخصیت اصلی در پی دست یابی به هدفی خاص - بالا رفتن از گلدسته های مسجد معیرالممالک - است. وی در راه رسیدن به هدف با موانعی روبه روست، ولی با طرح نقشه ای موفق می شود موانع را پشت سر بگذارد و به هدفش برسد. در کنار رخداد اصلی داستان - بالا رفتن از گلدسته ها - رخدادهای دیگری نیز نقل می شود که با توجه به این امر، پیرنگ داستان از دو «پی رفت» تشکیل شده است. راوی در نقل رخدادها از شیوه «بازگشت به گذشته» بهره برده است. پاره ای از رخدادها و توصیف ها به تفصیل نقل شده اند و پاره ای از آنها به اختصار. نکته آخر این که در این داستان، راوی هم به عنوان راوی حضور دارد و هم به عنوان شخصیت اصلی.
مضامین و اندیشه های مشترک در داستانهای جلال آل احمد و ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد و ابراهیم گلستان هر دو از نسل دوم داستان نویسان ایران به شمار می آیند. رفت و آمد نزدیک و تجربه های مشترک این دو نویسنده در دوران جوانی باعث شده است که بین داستانهای آنان بویژه در دوره اولیه زندگیشان، همانندیهای بسیاری دیده شود. آل احمد اندیشه های خود را از نظر زمانی زودتر از گلستان در داستانهایش مطرح کرده، ولی ابراهیم گلستان همان اندیشه ها را دقیقتر و سنجیده تر در قالب داستان در آورده است. آثار دو نویسنده از دو جنبه 1- محتوا و2- فنون داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. از حیث محتوا در آثار این دو نویسنده- بخصوص در دوره اولیه داستان نویسی- شباهتهای بسیاری می توان دید. این همانندیها در نخستین مجموعه داستان دو نویسنده به اندازه ای است که می توان احتمال داد تحت تأثیر اندیشه های حزبی نوشته شده اند. از نظر محتوا جامعه افراد داستانهای نویسنده، شغل و جنس آنان بررسی شده است. از نظر فنون داستانی، آل احمد در آغاز تحت تأثیر نویسندگان قرن نوزده فرانسه و گلستان بیشتر تحت تأثیر نویسندگان امریکایی- همینگوی و تواین و بک- که نویسندگانی تازه شناخته شده بودند، می نوشت. هرچه فاصله فیزیکی واعتقادی آل احمد و گلستان بیشتر شد، تفاوت در داستانهای آنها هم بیشتر شد.
غرب زدگی جلال آل احمد نقدی بر مدرنیسم سطحی و مدرنیزاسیون وابسته عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقدهای رادیکال آل احمد به مفهوم غرب زدگی به دلیل اقبال گسترده اقشار مختلف جامعه ایرانی در زمان مطرح شدن نقش مهمی به جهت گیری های فکری و سیاسی جامعه ایران داشت. آل احمد وضعیت آشفته حاکم بر جامعه را که در فرایند نوسازی پرتناقض زمانه اش را نقد می کند و در این مسیر تلاش دارد آگاهی بخش و هشداردهنده باشد. در این پژوهش تلاش شده تا با روش تحلیل داده ها زمینه های اجتماعی و فرهنگی شکل گیری مفهوم غرب زدگی در اندیشه آل احمد موردتوجه قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که او نقدهای قابل توجهی به مدرنیزاسیون وابسته و مدرنیسم سطحی عصر پهلوی مطرح کرد؛ اگرچه در طرح یک ایده جایگزین برای برون رفت از وضعیت غرب زدگی ناتوان بود و در نهایت با ارائه راهکارهای سیاسی برای تقویت مذهب و روحانیت به عنوان یک نیروی اجتماعی سنتی زمینه ساز شکل گیری نوعی غرب ستیزی سیاسی برآمده از تجددستیزی فرهنگی شد. نقد های وی به دلیل ضعف نظری و آشنایی سطحی با تمدن مدرن از سطح نقد وابستگی سیاسی و اقتصادی و ظواهر فرهنگی فراتر نمی رود و نمی تواند سیمایی دقیق و روشنی از وضعیت تمدنی جامعه ایران ترسیم کند.
نام شناسی شخصیت در داستان های مجموعه سه تار از جلال آل احمد
حوزههای تخصصی:
قدرت هم ذات پنداری مردم با قهرمانان داستان ها بسیار زیاد است. قهرمانان داستانی همان اشخاص جامعه اند و مخاطب در خوانش اثر، خود را در جایگاه قهرمان می بیند. از این رو، تحلیل شخصیت ها و قهرمانان داستان ها ضروری است. یکی از روش های شناخت بهتر قهرمانان داستان، نام شناسی شخصیت هاست. نویسنده با استفاده از نام های مختلف، داستان یا شخصیت های داستان را معرفی می کند. شناختن شخصیت های کنشگر در اثر، به نوبه خود به شناسایی لایه های درونی اثر کمک می کند. از این رو، نام شناسی کاربردی اساسی در تحلیل و نقد داستان دارد. هرچند داستان نویسی در ایران و ادبیات فارسی سابقه ای طولانی ندارد، در قرن اخیر نویسندگانی در این حوزه فعالیت کرده اند. جلال آل احمد در شمار این نویسندگان قرار می گیرد. از آن جهت که جلال از نویسندگان صاحب سبک ایرانی است و ایدئولوژی های خاصی دارد، نام شناسی شخصیت های داستانی او در تحلیل داستان هایش بسیار پراهمیت است. در این مقاله سعی شده است که به نام شناسی شخصیت های داستانی در مجموعه سه تار پرداخته شود.
تجربة روشنفکری جلال آل احمد و گشودن راه برای رسیدن به معیارهای خودی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجه به معیارهای خودی و بومی گرایی، دغدغه ای است که سال ها ذهن اندیشمندان و روشنفکران ایرانی را به خود مشغول ساخته، و نسخه های متعددی برای نوشته شده است. این مفهوم در ابتدا در واکنش به استعمار و نفوذ فرهنگ غربی مطرح و به تدریج بسط یافت. مفاهیمی مانند علم بومی و اسلامی از ابستر این مباحث به وجود آمدند. در این نوشتار، ضمن بررسی سیرِ اندیشه ها و فعالیت های سیاسی جلال آل احمد، این موضوع که بومی گرایی ـ به مثابه یک مفهوم تاریخی ـ چگونه در جریان فعالیت های ادبی، سیاسی و روشنفکرانة او مطرح می شود و تا آنجا بسط می یابد که بر نوعی علوم انسانی بومی نیز مجال بروز می دهد. بررسی ها نشان می دهد آل احمد در جریان سال های دهة بیست تا چهل، تحت تأثیر سنت ادبی و نظری روشنفکران غربی و ایرانی و وقایع سیاسی آن زمان، و با بهره گیری از تربیت سنتی- مذهبی خود، روزبه روز به زیست بومی مردم ایران و جهان بینی اسلامی ـ شیعی نزدیک می شود. در مواردی نگاه مدرن و روشنفکرانة خود را به نفع سنت اسلامی جرح و تعدیل می کند.