فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۵۷۲ مورد.
زمان (2)
نقش تاریخ در فلسفهى علم
حوزههای تخصصی:
اعتبار تئوریهاى علمى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
دستاوردهاى سریع علوم تجربى در قرون اخیر، و توانا ساختن انسان در تسلط بر طبیعت، موجب شد که انسان با یک گذر روانشناختى، علم تجربى را معیار همه علوم و معرفتها قرار داده و آن را بر صدر علوم بنشاند . اما چندى نگذشت که تدقیقات مطرح شده در فلسفه علم، بطلان تلقى فوق را اثبات نموده و روشن ساخته است که علم تجربى - در مقام نظر - هیچ برترى بر سایر علوم نداشته و از اساس معتبرى برخوردار نیست و در مقام تعارض میان علوم تجربى و معرفتهاى متعلق به حوزههاى دیگر، هیچ دلیل منطقى بر ترجیح معرفتهاى تجربى، وجود ندارد .
علمشناسى کوهن و نگرش گشتالتى
حوزههای تخصصی:
تامس کوهن نظریهاى موسوم به نظریه پارادایمهاى علمى ارائه مىکند که، برخلاف اسلاف پوزیتیویست و نگتیویست خود، بهنحو جدّى و تعیینکنندهاى برخاسته و مأخوذ از عمل عالمان در تاریخ علم است. در این مقاله کوشیدهام سه کار انجام دهم. اوّل اینکه نشان دادهام چگونه کوهن در مطالعه تاریخ علم دچار نوعى تغییر گشتالتى مىشود. دوّم اینکه نگرش گشتالتى را تشریح کرده نشان دادهام چگونه این نگرش نقش مهمى در نظریه کوهن ایفا مىکند. و بالاخره، سعى کردهام نشان بدهم که چگونه تغییرات گشتالتى، پارادایمهاى قبل و بعد از یک انقلاب علمى را قیاسناپذیر مىکند.
قراردادىگرى پاپر در مبناى تجربى علم
حوزههای تخصصی:
علوم تجربى» به چه نحوى بر «تجربه» مبتنى و متکى است و چه چیزى پیوند میان آن دو را فراهم مىسازد؟ آیا استقرا بین علم و تجربه پیوند برقرار مىکند یا امرى دیگر؟ آیا تجربه قادر به «اثبات» نظریهها مىباشد؟ اگر نمىباشد، پس چه موضعى را مىتواند در مقابل آنها اتخاذ کند؟ در فرآیند نیل به نظریههایى که مقبول دانشمندان واقع شدهاند و در حوزهى علم وارد مىشوند، تجربه و «مشاهده» چه نقشى را بر دوش مىکشد؟ آیا تجربه در مقام وضع و دستیابى(2) نظریههاى علمى وارد عمل مىشود یا در مقام نقد و ارزیابى(3) آنها؟ تا چه حد مىتوان به احکامى که با توجه به تجربه صادر مىشوند یقین حاصل نمود؟ خلاصه اینکه، «مبناى تجربى»(4) نظریههاى علمى کدام است و از چه استحکامى برخوردار است؟ در این مقاله مىخواهیم بر اساس روششناسى علم پاپر، به این پرسشها پاسخ گوییم و مبانى وى را در مواضع فوق آشکار سازیم؛ سپس آنها را با توجه به اهدافى که از پذیرش آنها دنبال مىشود و پیامدهایشان، مورد نقد و بررسى قرار دهیم.
فلسفه ی زمان
لاکاتوش و معقولیّت معرفت علمى
حوزههای تخصصی:
این مقاله بعد از مرورى کوتاه به زندگى ایمره لاکاتوش، به طرح و معرفى نظریهى معقولیت وى مىپردازد. لاکاتوش روششناسى را به مثابه یک نظریهى معقولیت مىداند. بنابراین روششناسىِ معرفت علمىِ وى، نظریهاى براى معقولیت معرفت علمى محسوب مىشود. بعد از بررسى اجمالى مفهوم معقولیت، مرورى تاریخى به زمینهها و چگونگى نهادینه شدن «معقولیت معرفت علمى» و نقش روشهاى علم در تحقق این امر داشته و سپسبه اختصار به علل تقلیل اهمیت معقولیت معرفت علمى پرداخته مىشود. لاکاتوش که دیدگاه نامعقولگرایى و شکگرایى را به دیدهى خوف و هراس مىنگرد، درصدد تدوین نظریهى معقولیتى است که مشکلات روششناسىهاى قبلى را نداشته باشد و به شکگرایى منجر نشود. او روششناسىاش را به گونهاى تدوین مىکند که از یکسو نگاهى به تاریخ علم داشته باشد و از سوى دیگر، راهى براى پیشرفت علم بگشاید. او روششناسى برنامههاى پژوهش علمى را بسط مىدهد که در اینجا به اختصار به همراه مبانى پاپرى این روششناسى، ساختار، اجزا و ویژگىهاى آن و همچنین ملاکهاى ترجیح نظریات و برنامههاى پژوهشى به رقبایشان مورد بررسى قرار مىگیرد. لاکاتوش تلاش مىکند با ارائهى ملاکهاى دقیق براى ارزیابى نظریات و برنامههاى پژوهشى، نظریهى معقولیتِ بىعیب و نقصى ارائه دهد. او براى ارزیابى روششناسىها، یک فرارَوششناسى ارائه مىدهد که براساس آن، سایر نظریات معقولیت یا روششناسىها را ارزیابى کند. او در نهایت به این نتیجه مىرسد که روششناسى برنامههاى پژوهشى علمىِ وى برترین روششناسى موجود است و مىتواند ما را از خطر شکگرایى برهاند.
دانش در آینه ی فلسفه
علم و شبه علم
حوزههای تخصصی:
آغاز جهان و کیهان شناسی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
کیهانشناسى و بحث از آغاز و انجام جهان از مقولات مشترک سه حوزه معرفتبشرى یعنى علم، دین و فلسفه است که از قدیم مورد عنایت صاحب نظران این سه حوزه بوده است، هرچند تا قبل از رنسانس و حتى تا اوایل قرن بیستم، کیهانشناسى فیزیکى جایگاه پایینترى نسبتبه کیهانشناسى هاى دینى و فلسفى داشت . در این مقاله، اصول و مبانى بنیادین و مهمترین مدلهاى کیهانشناسى نوین علمى مطرح شدهاند و در پى آن اشکالات و نارسائیهاى علمى و در حد ضرورت مبانى و مشکلات فلسفى آنها مورد بحث و بررسى قرار گرفتهاند .
طرحی نو در طبقه بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم همواره مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده و هست . بسیاری از بزرگان دینی و غیر دینی هم در این باب داد سخن داده اند . در قرون اخیر ‘فرهنگ نویسی نیزناگزیر به مسئله تقسیم بندی و طبقه بندی علوم پرداخته است . در این طرح با استفاده از تجارب قبلی ‘طرحی جدی و با اتکا و استناد به آیات قرآن مجید داده شده است . این طرح عمدتأ ‘ به تقسیم بندی دوگانه توجه کرده و تا چند رده همین روش را حفظ کرده است . در این طبقه بندی طبیعت و انسان به عنوان دو محور اصلی تلقی شده و تقسیمات فرعی ‘ زیراین دومحور آمده است . امتیازات : 1)الهام از قرآن 2) بهای ویژه به انسان که مصداق خلیفه الهی و فرمایش حضرت علی است که ((وفیک انطوی العالم الاکبر 3)ساده و قابل فهم برای همه 4)عمومیت و شمول جهانی بویژه قابل استفاده موحدان 5)بهره برداری از عناصر شناخته شده جهان و انسان 6)انضمام علوم پزشکی جزو علوم انسانی .