فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۸۵۰ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
107 - 125
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: محله تنها یک مکان و محیط برای فعالیت های انسانی و سرپناه نیست بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود. اما امروزه حس تعلق به مکان در محلات قدیمی و تاریخی به دلیل بی توجهی مدیران شهری در سطح پایینی قرار دارد. هدف: این پژوهش به تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محله اهراب شهر تبریز می پردازد. روش: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است. به منظور گرداوری داده ها از مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری،جمعیت محله اهراب تبریز که برابر 17952 نفر است. حجم نمونه هم ازآن نبا استفادهبببببب فرمول کوکران، برابر 376 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده است. جهت بررسی پایایی پرسشنامه،از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آزمون سؤالات تحقیق، ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف موردبررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در نرم افزار SPSS و Amos انجام گرفت. یافته ها: شاخص نیکویی برازش (GFI) 915/0 است که نشان دهنده قابل قبول بودن این میزان برای برازش مطلوب مدل است. مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) نیز 065/0 است که با توجه به کوچک تر بودن از 08/0، قابل قبول بوده و نشان دهنده تأیید مدل پژوهش است. همچنین شاخص توکر- لویس (TLI) 906/0؛ شاخص برازش تطبیقی (CFI) 903/0 و شاخص برازش مقتصد هنجار شده (PNFI) 71/0 است که همگی نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. نتیجه گیری: گذر زمان با بار عاملی 96/0 بیشترین تأثیر را در حس تعلق به مکان دارد. پس ازآن به ترتیب خوانایی و دسترسی، غنای بصری، مبلمان و تجهیزات، مولفه های احساسی، کیفیت فضایی، تعاملات اجتماعی، زیبایی و نمادها و هویت قرار دارند.
بازشناسی و تبیین اثرات کلان فرآیندها و فرآیندها بر شهر معاصر ایرانی از منظر واقع گرایی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
19 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: آنچه که امروزه شاهد آن می توان بود، افزایش روز افزون رویدادهایی است که در سرتاسر جهان جریان می یابد. این رویدادها که موج های پیشران جهانی شدن هستند، با عنوان کلان فرآیندها در حال پیشروی و دگرگون کردن شهرها می باشند. به تبع این موضوع نیازها و مسائل جدیدی در شهرها در حال پیدایش بوده که شهرها را از اصالت خویش دور می کند. این اصالت را می توان در قالب ارزش های شهر نامید. شهرهای کشورمان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تحت تاثیر این کلان فرآیندها و فرآیندها قرار گرفته است. هدف: در پژوهش حاضر، هدف تبیین کلان فرآیندها و فرآیندها در شهر و واکاوی و بررسی تاثیر کلان فرآیندها و فرآیند ها بر شهر معاصر ایرانی از منظر واقعگرایی اسلامی می باشد. روش:با توجه به اهداف، پژوهش حاضر را می توان در زمره مطالعات کیفی قرار داد. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و رویکرد استدلال منطقی (فرهنگی-گفتمانی)، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و پرسشنامه در جهت استفاده از تکنیک دلفی می باشد. یافته ها: با توجه به مطالعات و ارزیابی های انجام شده می توان کلان فرآیندها و فرآیندها را در قالب مولفه های شهری بررسی و تبیین نمود که مشتمل بر کلان فرآیندهای اجتماعی، کلان فرآیندهای فرهنگی، تغییرات اقتصادی و جهانی شدن آن، کلان فرآیندهای فضایی-کالبدی شهری، کلان فرآیندهای سیاسی و حقوقی، کلان فرآیندهای حمل و نقلی و کلان فرآیندهای زیست محیطی می باشد. همچنین رویکرد نظری واقعگرایی اسلامی -که برخاسته از زمینه شهرهای ایرانی-اسلامی می باشد- بعنوان چهارچوب بررسی و فیلتر معرفی نمود که کلان فرآیندها و فرآیندها در صورت عبور از این فیلتر مطالعاتی و عقیدتی در سطوح مطالعاتی، پژوهشی واجرایی در کشور جاری شوند. نتیجه گیری: توجه به کلان فرآیندها و فرآیندهای جاری در تمامی حوزه ها و مطالعه تاثیر گذاری آن ها در ابعاد پژوهش ها، طرح ها و برنامه ها و پروژه های شهری می تواند بسیار کارآ و موثر واقع شود این امر با گزینش رویکرد واقعگرایی اسلامی به عنوان یکی از چهارچوب هایی نگرشی سازگار با شهر ایرانی و رویکردهای امروزین، بسیار کارآتر و کاربردی تر می شود.
بررسی تطبیقی شهرسازی سنتی با شهرسازی مدرن مورد مطالعه: شهر جدید مهاجران و شهر شازند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
33 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سال های اخیر جمعیت کلانشهرها بر اثر مهاجرت ها افزایش یافت و در همین جهت شهرهای جدید با اهدافی همانند کاهش جمعیت کلانشهرها، ایجاد اشتغال و غیره احداث شده اند. هدف: از این رو هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان موفقیت شهرهای سنتی و جدید در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و از این عوامل برای موفقیت هر دو شهر ذکر شده، استفاده شده است. روش پژوهش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع مقایسه ای و در چارچوب روش های تحلیلی است. از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تکمیل شده است. و ضریب آلفای کرونباخ نیز 858/0 محاسبه گردیده است. جامعه آماری پژوهش شامل 117571 نفر در شهرشازند و 20346 نفر در شهر جدید مهاجران است. که حجم نمونه انتخابی با استفاده از فرمول کوکران به ترتیب 383 و 377 محاسبه گردید. یافته ها: برای مقایسه وضعیت رضایت شهروندان با استفاده از آزمون تی دو نمونه ای و آزمون لون دو شهر با هم مقایسه و شهر شازند با میانگین 41/13 در مقابل شهرجدید مهاجران با میانگین 25/16 (نسبت به میانه 14) از میزان رضایت پایین تری برخوردار است. در همین راستا آزمون تی با مقدار 473/4- و سطح معناداری 000/0 فرض صفر را رد کرده و عدم برابری واریانس های دو شهر نیز تأیید می گردد. بر این اساس میانگین های دو شهر دارای اختلاف معنادار برابر با 84/2 بوده است. در نهایت با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مدل تحلیلی با استفاده از ضرایب استاندارد شده هریک از معیارها در دو شهر محاسبه شده است. نتیجه: و در نتیجه شهروندان شهر شازند و شهرجدید مهاجران بر این باور بوده اند که میزان موفقیت شهر جدید مهاجران در زمینه وضعیت اقتصادی از قبیل، اشتغال و نظام فعالیتی آن هم در زمینه میزان خودکفایی شهری بیشتر از شهر شازند بوده است.
سنجش کیفیت محی ط شه ری مطالعه موردی: محله های شهر برازجان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 53
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط شهری تحت تأثیر مستقیم معیارهای محیط زیستی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی است. لذا، این پژوهش تلاش دارد تا با استفاده از 16 شاخص در 4 معیار اصلی، کیفیت محیط شهری برازجان را در سال 1396 ارزیابی کند. در این پژوهش از دو روش اسنادی و پیمایشی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تلاش شده است تا به این دو پرسش پاسخ داده شود که: وضعیت کیفیت محیطی محله های شهر برازجان چگونه است؟ کدام محله های شهر وضعیت نامطلوبی دارند؟ قلمرو جغرافیایی پژوهش را 31 محله شهر برازجان و جامعه آماری پژوهش را 22600 خانوار ساکن در این شهر تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران، 380 نمونه خانوار برای انجام دادن پرسشگری و تکمیل فرم محقق ساخته، به روش سیستماتیک منظم در سطح شهر توزیع شده اند. مقدار روایی ابزار با استفاده از روش ضریب تغییرات 0/66 و مقدار پایایی ابزار به روش آزمون آلفای کرونباخ، 0/86 محاسبه شده است. نیکویی برازش داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف در سطح معنا داری 0/05، نشان می دهد که رقم آماره ها بالاتر از سطح معنا داری است. در ادامه، از فنون تصمیم گیری چندشاخصه (فرآیند تحلیل شبکه ای ) و روش های رایج در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی همانند طبقه بندی مجدد و شاخص همپوشانی موزون برای تجزیه، تحلیل و نتایج، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که نواحی کارگاهی و پهنه های شهری واقع در حریم مسیل، نواحی غیررسمی، نواحی فرسوده، قدیمی و محله های نوظهور، از کیفیت نامطلوب و پایین محیطی برخوردارند. در پایان پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محیطی، ارائه شده اند.
بررسی نقش حکومت های محلی در برقراری بهداشت شهری برای مقابله با اپیدمی کووید-19
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
312-331
حوزههای تخصصی:
جهان امروزه درگیر مبارزه با اپیدمی کووید-19 بوده و نگران پیامدهای احتمالی آن و در پی یافتن راهکارهای برون رفت از آن می باشد. مناطق شهری ناشی از تراکم جمعیتی بالا، آسیب پذیرتر از سایر مناطق محسوب می شوند. حکومت های محلی با توجه به شناخت همه جانبه نسبت به شرایط محلی و توانایی اقدام در کم ترین زمان ممکن، نقش پررنگی را در عرصه مبارزه با اپیدمی کووید-19 بازی می کنند که یکی از عرصه های اصلی این مبارزه حوزه بهداشت شهری است. این مطالعه در قالب یک تحقیق تحلیلی توصیفی با روش تحلیل محتوا به بررسی اقدامات صورت گرفته در حوزه بهداشت شهری توسط حکومت های محلی برای مقابله با اپیدمی و تبیین اهمیت نقش حکومت های محلی در برابر اپیدمی کووید-19 پرداخته است. بررسی اقدامات حکومت های محلی در حوزه های مرتبط با بهداشت شهری برای مقابله با اپیدمی کویید-19 در قالب 9 حوزه خدمات رسانی، آب رسانی، جمع آوری پسماند و مدیریت پسماند، تغذیه، بهداشت و درمان، آگاهی رسانی، عمومی ضد عفونی و تمیز کردن، افراد بی خانمان و تدابیر و محدودیت های اجرا شده در شهرهای مختلف، نشان می دهد که علی رغم وجود برخی تمایزات و محدودیت های اقتصادی و سیاسی موجود در برخی کشورها از جمله ایران که موجب محدود شدن نقش حکومت های محلی شده است، حکومت های محلی در اقصی نقاط جهان در محدوده حقوق و وظایف تعیین شده خود نقش اصلی را در مبارزه با اپیدمی بازی می کنند.
چالش آب شهری و بررسی سناریوهای مدیریت رواناب های شهری (مطالعه موردی: بخشی از شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
71 - 83
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرنشینی با افزایش سطوح نفوذناپذیر و به طور هم زمان با تغییرات چرخه هیدرولوژیکی همراه است. این امر باعث می شود تا حجم رواناب حاصل از بارندگی زیاد شده و درنتیجه رژیم رواناب تندتر بازمان تأخیر کوتاه تر و دبی های اوج بالاتر، حاصل شود. بنابراین، خطر ایجاد سیل که یکی از پرمخاطره ترین بلایای طبیعی است افزایش می یابد. منطقه مورد مطالعه بخشی از شهر بندرعباس انتخاب شده است که به شدت در معرض رشد و توسعه یافتگی قرار دارد. سیستم زهکشی نامناسب و توسعه ناهمگون شهر بدون توجه به معیارهای جامع شهرسازی در دهه های گذشته باعث شده که حتی در اثر بارندگی با دوره بازگشت های کوچک نیز شاهد آب گرفتگی در محدوده شهری باشیم. بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا با شبیه سازی نحوه عملکرد سیستم زهکشی رواناب سطحی، نقاط حساس به آب گرفتگی بررسی گردد و بهترین گزینه های عملیاتی جهت کنترل سیلاب و تأثیر آن ها بر کاهش حجم سیل مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور با استفاده از نرم افزار EPA-SWMM سه راهکار مدیریتی سیستم ماند بیولوژیکی، پشت بام سبز و جوی-باغچه در کنترل دبی جریان بررسی شد. نتایج نشان داد که راهکار مدیریتی پشت بام سبز، نسبت به بقیه راهکارها، با متوسط کاهش 8/18درصدی دبی پیک و کاهش 5/12 درصدی حداکثر سرعت از عملکرد بهتری برخوردار است. از دیگر نتایج این تحقیق این است که شبکه در حالت بدون گزینه عملیاتی برای دوره بازگشت 10 ساله دارای 18 درصد پس زدگی بود که این مقدار با اجرای سناریو پشت بام سبز پس زدگی جریان به 1 درصد شبکه کاهش یافت. بنابراین راهکار مدیریتی پشت بام سبز به عنوان بهترین راهکار در کاهش پیک و سرعت جریان در محدوده مورد مطالعه انتخاب گردید.
ارزیابی کیفیت های مؤلفه تجربی-زیباشناختی در طراحی شهری (نمونه موردی خیابان جمهوری شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
59 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: کیفیت طراحی شهری در اثر تحولات حاصل از نیازهای جوامع تکامل یافته و در مسیر خود طبق شرایط کنونی مؤلفه های زیباشناسی-عینی محیط، عملکردی، زیباشناسی- ذهنی و زیست محیطی را در بر می گیرد. از آنجایی که در بررسی کیفیت طراحی شهری یک مکان ارزیابی مؤلفه ها و ابعاد گوناگون محیط شهری ضرورت دارد می توان با استفاده از مدل مؤلفه های سازنده مکان، مؤلفه های کیفیت طراحی شهری را تعریف نمود. مدل مکان پایدار یکی از کامل ترین مدل ارزیابی مؤلفه های سازنده مکان است که بر 4 بعد کالبد، فعالیت، تصورات و اکوسیستم دلالت دارد. پژوهش حاضر ابعاد فعالیت و تصورات که تشکیل دهنده مؤلفه تجربی-زیباشناختی هستند را در محدوده مطالعاتی ارزیابی می کند. محدوده مطالعاتی خیابان جمهوری یکی از قدیمی ترین خیابان منطقه 8 شهر تبریز است که به عنوان یکی از مهم ترین محورهای واجد ارزش دید و منظر حائز اهمیت می باشد.هدف: این پژوهش وضعیت کیفیت های سازنده مؤلفه تجربی-زیباشناختی را از دید مردم ساکن در بافت منطقه 8، سایر مناطق و گردشگران بررسی می کند.روش:در بخش اول پژوهش با فن تحلیل محتوا کیفیت های مؤلفه تجربی-زیباشناختی از نظریات اندیشمندان جمع بندی شده و فراوانی هر یک به دست می آید. سپس به روش پیمایشی برای هر یک از کیفیت های اولویت دار گویه هایی تدوین شده و توسط گروه های مردم ساکن در بافت منطقه 8، سایر مناطق و گردشگران مورد ارزیابی قرار می گیرد.یافته ها: کیفیت خوانایی و شخصیت بصری مهم ترین کیفیت های مؤلفه تجربی-زیبا شناختی می باشند.نتیجه گیری: وضعیت کیفیت خوانایی و شخصیت بصری از دید گروه های منتخب متفاوت است.
واکاوی عناصر کالبدی منطقه مرکزی فرهنگی شهری و کاربست توسعه عناصر فرهنگی شهری (نمونه موردی شهر شیراز)
حوزههای تخصصی:
منطقه فرهنگی شهری چه در تقویت جایگاه شهرهای فرهنگی (ارائه تصویر معتبر بین المللی و فراهم آوردن فضای مناسب برای ارتقاء رقابت پذیری شهری و استقرار فعالیت های مرتبط با این شهرها) و چه در کمک به شهرهای غیر فرهنگی در جهت حرکت به سوی جایگاه شهر فرهنگی نقش و اهمیت قابل توجهی دارند، مفهوم و گستره معنایی مرکز شهر بیشتر ناظر بر وجوه کارکردی و عملکردی آن است تا ابعاد فضایی و هندسی آن و بررسی میزان و نحوه اثرگذاری منطقه فرهنگی در توسعه شهری به لحاظ حوزه های عملکردی و فضایی. و شناسایی و تعیین کارکردهای کالبدی و نمادین در عرصه های شهری و معرفی مزیت ها و ارزش افزوده های ناشی از آن. برای رسیدن به این سوالات که شکل گیری یک منطقه مرکزی فرهنگی چگونه می تواند به توسعه شهری منجر شود؟ حوزه های عملکردی و فضایی فرهنگ در منطقه مرکزی شهری چگونه تعیین می شود؟ محدوده ( منطقه ) فرهنگی شهر شیراز با استفاده از پرسشنامه شناسایی شده در مرحله تحلیل و ارزیابی برای تحقق این منظور، از افراد جامعه مورد مطالعه مراجعه و ویژگی های مورد نظر مورد ارزیابی و بررسی قرارگرفته اند. و مقاله دارای دو بعد نظری و عملی (کاربردی) می باشد و به لحاظ ماهیت تحقیق (پرداختن به مقوله فرهنگ)، از نوع روش کمی می باشد که در جای خود و به اقتضای ساختار پژوهش از روش کمی استفاده خواهد شد. و در نهایت به ذکر این مهم که در محدوده مورد بررسی فعالیتی که بتواند در طول شبانه روز شهروندان را به خود جذب کند وجود ندارد و از ساعات آخر شب به بعد تقریباً هیچ فعالیتی به غیر از عبور و مرور در این محدوده انجام نمی گردد. موانع غیر فرهنگی نیز ممکن است در محدوده فرهنگی شهر وضعیت نامناسبی را نسبت به سایر نقاط شهری ایجاد کنند. این موانع باید در برنامه ریزی برای کل شهر با تأکید ویژه بر شرایط خاص محدوده فرهنگی شهر در نظر گرفته شوند.
سنجش قابلیت پیاده مداری مناطق شهری؛ نمونه موردی: خیابان های ناحیه های یک و دو منطقه 12 تهران
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
199-212
حوزههای تخصصی:
پیاده روی از نیازها و قابلیت های اولیه هر انسان است که شهرنشینی شتابان و عدم توجه به عابران پیاده در طراحی و برنامه ریزی شهری و تمرکز بر برنامه ریزی خودرو محور در کلانشهرهای ایران از توجه به آن غافل مانده است. انسان به عنوان کنشگر اصلی فضا و پدیدآورنده شهر، در برنامه ریزی های عصر مدرن فراموش شده و در مقابل گرایش برنامه ریزان شهری اغلب به برنامه ریزی های اتومبیل گرا، راهبرد پیاده مداری به منظور کاهش آلودگی های زیست محیطی، افزایش سرزندگی در فضاهای شهری، حفاظت از نواحی تاریخی و ارزشمند و بهبود آنها، از سوی نظام شهرسازی اغلب کشورهای جهان به کار گرفته شد. ارتقاء پیاده روی علاوه بر دسترسی آسان به خدمات و نیازهای شهری، امکان رونق فعالیت های گردشگری و تجاری را نیز فراهم می کند. منطقه ۱۲ به عنوان قلب تاریخی تهران فضایی است که دارای پتانسیل بالای گردشگری بوده و خدمات فرامنطقه ای بازار نیز روزانه تعداد بسیار زیادی عابر پیاده را به خود جلب می کند. بنابراین لازم است به قابلیت پیاده روی و شاخص های وابسته به ارتقاء آن اهتمام ورزیده شود. اهداف تحقیق شامل سنجش میزان مطلوبیت و کم و کاستی های خیابان های محدوده از نظر قابلیت پیاده مداری است. این پژوهش با روش مشاهده میدانی به صورت مقایسه ای، قابلیت پیاده روی ناحیه یک و دو این منطقه که محلات اطراف بازار را شامل می شود، بررسی و رتبه بندی کرده و پیشنهاداتی جهت ارتقاء کیفیت آن ارائه نموده است. نتایج به دست آمده از طریق سنجه های تحقیق و امتیازدهی به آن در خیابان ها نشان می دهد ناحیه 2 با توجه به پیاده سازی طرح های مطالعاتی و پیاده محور بر ناحیه 1 برتری دارد.
تبیین فرهنگ جنسیتی فضا در گذرهای شهر اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
15 - 31
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شاهد برقراری سه نوع ارتباط کلی میان جنسیت و فضا است، این ارتباطات شامل (1) ارتباط مردان با فضا، (2) ارتباط زنان با فضا و (3) ارتباط مردان و زنان با فضا می باشد. این ارتباطات فضایی تبیین کننده سه نوع فضای متمایز مردانه، زنانه و مختلط بوده و برقراری تعادل در این روابط عمده ترین مسئله تحقیق است. جنسیت فضا اشاره به خصیصه ای از مکان دارد که در مطالعات فرهنگی مورد تاکید واقع می شود و منجر به شکل گیری هویت مستقلی برای آن می شود. برنامه ریزی فرهنگ جنسیتی فضا بر آثار برنامه ریزی بر مردان و زنان تأکید می کند و هم زمان بر آثار تحرکات مردان و زنان بر برنامه ریزی متمرکز می شود. شخصیت های مردانه و زنانه اغلب ساختارهایی اجتماعی محسوب می شوند، آن چه به مثابه جنسیت ایجادکننده تغییرات معناداری در طی زمان است. سایت انتخاب شده درجهت انجام پژوهش گذر تربیت تبریز می باشند و با روش تلفیقی که بر دو قسم کمی شامل پرسشنامه و کیفی مشتمل بر مشاهدات میدانی به ارزیابی مدل پرداخته شده است. هدف از انجام این مقاله بررسی کیفیت تاثیر ابعاد فضاهای کالبدی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمایی بر فرهنگ جنسیتی فضا می باشد. بر پایه مدل ساختاری تحقیق، روش کمترین مربعات جزئی آزمون گردید و باسطح اطمینان 95% مقادیر t-value سطوح معناداری برای تمامی مسیرها از میزان استاندارد 96/1 بالاتر به دست آمد که گواه وجود روابط معنادار میان متغیرهای پژوهش می باشد. در نهایت این یافته حاصل شد که مردان مطلوب ترین شاخص را حس قدرت با میانگین (3.51) انتخاب کرده و پس از آن هیجان (3.44) و مالکیت (3.41) را انتخاب کردند. زنان نیز مطلوب ترین شاخص را خاطرات با میانگین (3.89) انتخاب کرده و پس از آن الهام ها (3.78) و احساسات (3.66) قرار دارد. جالب اینست که تمام این شاخص ها هم ازجمله شاخص های فضاهای بازنمایی ای هستند که از دو مولفه دیگر یعنی بازنمایی های فضا و فضاهای مادی بیشترین تاثیر را بر فرهنگ جنسیتی فضا از منظر مردان و زنان داشته است.
تدوین مدل «محله کم کربن» به منظور کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: رویکرد «کم کربن» به عنوان هدفی برای اقتصاد، جامعه و شهر در ابتدای قرن اخیر مطرح گردید. این رویکرد در سال های اخیر در مقیاس های خرد و «محله »های شهری پیگیری گردیده است. اما به نظر می رسد در ادبیات علمی شهرسازی در کشور ما به خصوص در مقیاس محله هنوز به قدر کافی به آن پرداخته نشده است. هدف: این پژوهش در پی آن است که ضمن تدوین مدل نظری «محله کم کربن»، به کمک متخصصان داخلی و با رویکرد بومی، شاخص های آن را به منظور کاربست در راهبردهای برنامه ریزی و طراحی شهری، اولویت بندی نموده و اثرگذاری آن ها را بررسی نماید. روش:ابتدا ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، بیش از 30 منبع علمی در حوزه توسعه کم کربن، مؤلفه ها و شاخص های «محله کم کربن» شناسایی و دسته بندی گردیده است. پس از آن به کمک پرسشنامه ای به شیوه ماتریس، از 9 تن از پژوهش گرانی که در این حوزه موضوعی مطالعه یا پژوهش داشته اند، تأثیرگذاری مؤلفه ها و شاخص ها در تحقق محله کم کربن، مورد پرسش قرار گرفته است. تحلیل داده های حاصل از پیمایش، به کمک روش ترکیبی «دنپ» انجام گرفت و مدل محله کم کربن در قالب 6 مؤلفه و 19 شاخص تدوین و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به یافته ها مهم ترین مؤلفه/ شاخص ها در تحقق محله کم کربن، «اجتماع محلی» و شاخص های «فرهنگ سازی و افزایش آگاهی مردم» و «مشارکت مردمی» است. در دسته شاخص های مؤلفه «فرم» نیز «زمینه گرایی بافت» و «فشردگی بافت» به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق محله کم کربن شناخته شدند. در این مدل تحلیلی «اجتماع محلی» و «فرم» به عنوان مؤلفه های اثرگذار (علت) و سایر چهار مؤلفه، به عنوان مؤلفه های اثرپذیر (معلول) شناخته شدند. نتیجه گیری: در نظر گرفتن اولویت ها در تحقق محله ای با حداقل مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و حداقل انتشار آلودگی، هدفی است که بایست به طور جدی از جامعه دانشگاهی به مطالبه ای در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری تبدیل شود.
بهینه سازی مکان یابی استقرار کاربری های شهری با روش های ترکیبی Delphi- BWM- PROMETHEE (نمونه موردی ایستگاه های آتش نشانی شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
89 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به رشد روزافزون شهرها، افزایش جمعیت و متراکم شدن بافت شهری، لازم است که کاربری های شهری اضطراری از قبیل آتش نشانی به طور بهینه تعیین موقعیت شوند تا به خوبی و به سرعت بتوانند پاسخگوی تقاضاها باشند. این مسئله ازآن جهت حائز اهمیت است که این تسهیلات، برای خدمات رسانی امدادی ایجاد می شوند پس باید به خوبی بتوانند تمام ناحیه تقاضا را پوشش دهند، لذا این پژوهش بر آن است تا ضمن شناسایی مهم ترین معیارهای مؤثر بر مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی که با شرایط شهر اهواز بیشترین تطابق را داشته باشند، آن ها را اولویت بندی نماید. هدف: مقاله حاضر با هدف بهینه سازی مکان یابی استقرار کاربری های شهری تدوین شده است. روش:در این پژوهش با مروری عمیق و گسترده در ادبیات پژوهش، مهم ترین معیارهای به کاررفته در مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی شناسایی و استخراج گردید. سپس به منظور تطبیق و ویژه سازی معیارهای شناسایی شده در مرحله قبل، از تکنیک Delphi استفاده کرده و معیارهایی که خبرگان اختلاف نظر کمتری بر روی آن ها داشتند، انتخاب شدند. آنگاه، به منظور وزن دهی و اولویت بندی معیارهای انتخاب شده در مرحله قبل، یکی از تکنیک های نوین و کارای تحقیق در عملیات به نام تکنیک بهترین_بدترین (BWM) بکار برده شد. درنهایت، با استفاده از تکنیک PROMETHEE چهار مکان بالقوه احداث ایستگاه آتش نشانی رتبه بندی شدند. یافته ها: نتایج نهایی حاصل از وزن دهی به معیارها حاکی از آن بود که معیارهای تعداد روستاهای حاشیه ای (تعداد روستاهای تحت حوزه استحفاظی آتش نشانی شهر)؛ مراکز مسکونی (محله هایی با ساختار مسکونی، شهرک ها و برج ها)؛ و فاصله مسافتی به ترتیب با اوزان 092/0، 088/0 و 068/0 جایگاه های اول تا سوم اهمیت را به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: حاصل از رتبه بندی مکان های بالقوه نشان داد که مکان مربوط به منطقه پاداد واقع در بلوار آیت الله بهبهانی مناسب ترین مکان به منظور احداث ایستگاه آتش نشانی است. مکان های مربوط به سه راه خرمشهر، کوی فرهنگیان و منازل صنایع فولاد به ترتیب در اولویت های دوم تا چهارم جهت احداث ایستگاه آتش نشانی قرار گرفتند.
کندو کاوی در تغییر نگرش های مفهومی در شهر در شرایط بیماری های همه گیر از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
127 - 151
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مدیریت بحران های حوزه سلامت، با هدف تقویت تاب آوری جوامع محلی، طیف وسیعی از مفاهیم در ابعاد برنامه ریزی، سیاست گذاری، اقدام و کنترل در تمام مراحل قبل، هنگام و بعد از رخداد در برمی گیرد. شهرها به صورت دوره ای با برخی از این بحران ها درگیر هستند. هدف: پژوهش حاضر با بررسی شیوع کووید -19، تغییر نگرش های مفهومی به شهر به زبان برنامه ریزی و طراحی شهری در جهت کنترل و انطباق با شرایط جدید تحلیل می کند تا درک بهتری از تغییرات و تأثیر آن ها در مدیریت موضوعات مرتبط به دست آورد. روش: تحقیق کیفی و مروری حاضر به روش تحلیل محتوای نگرش های درحال تغییر و با مراجعه به متون علمیِ مدیریت شهری در گفتمانِ جهانیِ پس از ورود ویروس، سعی در استنباط و استخراجِ محورهای جدید سیاست گذاری داشته است. بنابراین، با جست وجوی کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های معتبر علمی در بازه زمانی آغاز شیوع تا همه گیری آن، مفاهیم اولیه با بررسی حدود 50 مقاله استخراج و استنباط گردید. در ادامه ارتباط مؤلفه ها باهم سنجیده شد و تحلیل های تلفیقی در ابعاد رویه ای و ماهوی مرتبط با برنامه ریزی شهری مورد بازبینی قرار گرفت. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، شهرهای دارای عرصه های عمومی باز، واجد سیستم های شفاف مدیریت داده های مکانی و اقدمات مشارکتیِ مرتبط با تحلیل زمانیِ رویدادها، فرصت های بهتری جهت اجرای ایده های برنامه ریزی و طراحی شهری در مدیریت بیماری های همه گیر وجود دارد. نتیجه گیری: محدوده های جدید محلات پس از این بیماری، براساس معیارهایی مانند قابلیت جداسازی و اقدامات سریعِ تشخیصی بازتعریف می شوند و مفاهیم مکانی-زمانیِ جدیدی از اختلاط محیط های واقعی-مجازی در محل های کار و زندگی، ترکیب بندی های فضایی جدیدی از عرصه های عمومی در نظام فعالیتی و سناریوهای حساس به زمانِ رشد بیماری مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر کیفیت های با قابلیت جداسازی نظام فعالیت و حرکت و دسترسی، به واسطه ترکیب لایه هایی از محیط های طبیعی و مصنوع را در سلسله مراتب مبتنی بر مدیریتِ زمان-جریان محورِ عملکردها فراهم می کند.
بازآفرینی میادین شهری با تاکید بر تعاملات اجتماعی بر اساس اصول نوشهرگرایی (مطالعه موردی: میدان امام(ره)، بندرانزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
85 - 97
حوزههای تخصصی:
بعضی از اندام های شهری می تواند نقش کلیدی در ایجاد جاذبه برای افزایش تعاملات اجتماعی داشته باشند، یکی از مهم ترین این نوع اندام ها، میدان ها هستند، باز آفرینی این نوع از اندام های شهری یک رویکرد برای افزایش تعاملات اجتماعی در مرکز شهر است.افزایش تعاملات اجتماعی امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های طراحان شهری برای باز افرینی است. میدان ها آیینه تمام نما از فرهنگ، آداب و رسوم و داشته های فرهنگی یک شهر است، در نتیجه حضور جمعیت در آن میتواند به اشاعه و تقویت این عامل های فرهنگی بی انجامد، در حال حاضر میدان به صورت فلکه معنی گرفته است و فقط نقش ترافیکی دارد و به عنوان فرصت ارتقا اجتماعی به آن توجه نمی گردد. در تحقیق پیش رو از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. در این تحقیق با استفاده از جدول SWOTو تحلیل سلسله مراتبی AHP با بهره گیری از نرم افزار Expert Choice به وزن دهی عوامل نوشهرگرایی موثر بر تعاملات اجتماعی پرداخته شده است. باز آفرینی میدان امام(ره) بندرانزلی به عنوان یک میدان مرکزی و سنتی که شاهد وقایع تاریخی و فرهنگی بزرگ بوده است سبب افزایش تعاملات اجتماعی گردد. با توجه به فرآیند طی شده در تحقیق ، هفت عامل افزایش تراکم در بافت، پیاده محوری ، حفظ بافت واجد ارزش، حفظ و تقویت فضای سبز، اتصال و پیوستگی، حمل و نقل هوشمند میتواند نقش بسزایی در باز آفرینی میدان شهری داشته باشد که شاخص اتصال و پیوستگی با وزن 0.203 در وضعیت مطلوب، شاخص حس امنیت و امنیت فیزیکی با وزن0.084 در وضعیت نا مطلوب ، به ترتیب بیشترین و کمترین وزن را دارند.
تبیین جایگاه فضای عمومی شهری در دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 130
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش انتقادی به هژمونی سرمایه بر روابط انسانی در جامعه امروز آنگاه که با فضا پیوند می خورد، وارد محدوده مطالعات شهری شده و موردتوجه واقع می شود. از این منظر در مطالعه شهری فضا، به عنوان مفهومی مناقشه انگیز (پروبلماتیک)، دو دسته ادبیات تولید (اجتماعی) و مصرف (فرهنگی) فضا قابل تشخیص هستند که به نظر می رسد بیش از همه ذیل دو دیسیپلین مطالعات فرهنگی و اقتصاد سیاسی مورد بسط قرارگرفته اند. همچنین فضای عمومی که در کانون مطالعات طراحی شهری قرار دارد، طی سال های اخیر با نوعی فهم انتقادی آمیخته شده است. اینجاست که ماهیت میان رشته ای طراحی شهری، آن را ناگزیر از توجه توأمان به ادبیات تولید و مصرف فضا برای فهم عمیق تر تحول فضاهای عمومی در میانه تنازع نیروهای قدرت و مردم نموده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف توسعه فهم انتقادی از فضای عمومی خصوصاً ذیل دانش طراحی شهری به کمک تطبیق ترکیبی دو انگاره نظری تولید اجتماعی و مصرف فرهنگی فضا برآمده است. روش: این جستار نظری با بررسی سلسله مراتبی از ریشه های فلسفی تا بروندادهای ملموس حاصل از مفاهمه دو انگاره فوق الذکر، تلاش می کند تصویری خوانا از جایگاه فضاهای عمومی شهری در قالب یک منظومه نظری ارائه نماید. یافته ها : یافته های مقاله چگونگی ارتباط مفاهیم موردتوجه سه دسته ادبیات تولید اجتماعی فضا، مصرف فرهنگی فضا و مطالعات انتقادی طراحی شهری را در سه سطح پارادایمی، نظری و عینی نشان می دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد عرصه زندگی روزمره کانون مفاهمه دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا است؛ عرصه ای که بخش نمایانی از آن در فضاهای عمومی به عنوان میدان عمل طراحی شهری و میدان تبلور دائمی تولید و مصرف جاری است. بر این مبنا دانش طراحی شهری می تواند زندگی روزمره را از دریچه مفهوم همگن شدن فضا مورد خوانش قرار دهد؛ جایی که نیروهای بالادستی تولید انتزاعی در دیالکتیکی با نیروهای پایین دستی مصرف عینی، در حال تحول فضاهای شهری معاصر هستند
نقش کیفیت محیطی محله در سلامت روحی و روانی ساکنان (مطالعه موردی محله سنگ سیاه، کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95 - 114
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: کیفیت محیط آن چیزی است که محیط بوسیله آن نمود پیدا می کند و ادراک می شود و به عنوان یکی از الزامات اولیه کیفیت زندگی، دربرگیرنده احساس رفاه، آسایش و رضایت مردم از عوامل کالبدی- فضایی، اجتماعی- اقتصادی، زیست محیطی و نمادین محیط زندگی می باشدو از آنجا که سلامت به عنوان سازه ای پیچیده، می تواند سازش ممکن فرد با جهان اطرافش را شکل دهد پس می توان نتیجه گرفت سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیت آمیز و رفتارهای شایسته و مطلوب محیط اطرافش است که این مشخصه تأثیرپذیر از کیفیت محیطی می باشد. هدف: در پژوهش حاضر برانیم تا ضمن استخراج مولفه های موثر در خلق یک محیط مسکونی با کیفیت به بررسی رابطه بین محیط کالبدی با سلامت روحی و روانی ساکنین محله بپردازیم. روش:در پژوهش حاضر به منظور سنجش نقش ارتقای کیفیت محیط در بهبود سلامت روحی و روانی از دو پرسشنامه سلامت روان (28GHQ)و پرسشنامه محقق ساخت استفاده شد. ساکنین محله سنگ سیاه شیراز به عنوان جامعه پژوهش می باشندو با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه ۳۸۴ نفر برآورد گردید. به منظور پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل اطلاعات آماری از طریق نرم افزارهایSPSS و لیزرل صورت گرفته و تحلیل آماری داده ها در 2 گروه توصیفی و تحلیلی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد به ازای هر واحد بهبود در کیفیت محیط، سلامت روحی و روانی به میزان91/0ارتقا می یابد. همچنین بین مولفه کیفیت محیط کالبدی با مولفه های سرمایه اجتماعی (انسجام اجتماعی، اعتمادو امنیت) و مؤلفه های فضای سبز، دسترسی به خدمات، سیما و منظر(تداوم و سازگاری)، کالبدوعملکرد(تنوع و سرزندگی) در سطوح 99و95 درصد اطمینان رابطه ای معنادار وجود داردو از میان متغیرهای تشکیل دهنده بهبود کیفیت محیط، بعدانسجام اجتماعی بیش ترین همبستگی را دارد. نتیجه گیری: انسجام اجتماعی و اعتماد در محله می تواند تأثیر بیش تری بر ارتقای سلامت روحی و روانی داشته باشد. درنهایت برای ارتقاء وضعیت موجود پیشنهاداتی را در زمینه های کیفیت کالبدی، زمینه اجتماعی فرهنگی، معناگرایی و خوانایی، انعطاف و رویدادپذیری، اجتماع پذیری، سرزندگی و تنوع، خاطره انگیزی و امنیت ارائه گردیده است.
شهرسازی مبتنی بر محیط زیست، چالشهای بهداشتی شهرهای تالابی
حوزههای تخصصی:
افزایش سرسام آور جمعیت جهان طی چند دهه گذشته و روند توسعه ناپایدار جوامع شهری باعث تجاوزات آشکار به زمین ها و اکوسیستم های ارزشمند حاشیه شهرها شده است. تالابها مهمترین این اکوسیستم ها هستند که طی صده های اخیر با توسعه نامتوازن شهرها به کلی بلعید شده و نابود یا تخریب شده اند. تغییر دیدگاه در فرایند توسعه شهرها از شکل ها و الگوهای نامطلوب سازه ای به سوی توسعه ی دوست دار محیط زیست، باعث شکل گیری مفهوم جدیدی تحت عنوان شهرهای اکولوژیک شده است. در این شهرها سعی می شود تا ارزش های ذاتی محیط زیست در تصمیمات مدیریت شهری و برنامه ریزی های توسعه منعکس شده و بروز یابد. به این ترتیب، با ایجاد تعامل سازنده میان محیط زیست، اقتصاد، سیاست و فاکتورهای فرهنگی-اجتماعی، شهرها در هماهنگی با طبیعت به شکوفایی رسیده و توسعه خواهد یافت. توجه به نقش تالاب در بهبود فضاهای شهری، به دلیل واهمه همیشگی انسان از تاثیرات ناآشنای این محیط ها بر امنیت و سلامت انسان با تاخیری تاریخی همراه بوده است. تنها در سال های اخیر و آن هم از منظر محیط زیستی، کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها معروف به کنوانسیون رامسر ایده شهرهای تالابی را جهت حفاظت از تالابهای داخل و پیرامون شهرها پیشنهاد کرده است. در این تحقیق با تشریح مفهوم شهرهای تالابی، بهداشت آب که مهمترین چالش در بهره برداری مستقیم از تالابها است، با بررسی یک نمونه موردی در شهر بابل مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد.
واکاوی گونه شناسانه عنصر گذر در بافت تاریخی شهرهای ایران مورد پژوهی بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
83 - 108
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: گذرهای تاریخی، شبکه ای هم پیوند از راه هایی بوده که شاکله بافت، مقیاس و تعیّن فضایی قلمروهمگانی را در شهرهای تاریخی رقم می زده اند. تنّوع در فرم و کالبد گذرها، می تواند سبب تکوین نوعی از نگاه گونه شناسانه شود که در آن معیارهای گوناگونی مانند نحوه شکل گیری و طراحی، شکل، سطوح جانبی، جنس و بافت سطوح، عناصر شاخص و تناسبات فضایی مورد توجه قرار می گیرند. سازوارگی بافت های تاریخی به نحوی است که سبب می شود تنوّع گذربندی خود را به مثابه بارزترین وجه ایجاد تمایز در بافت بنمایاند، و سبب شود تا هر گذر، عاملی باشد برای ایجاد تصویری مشخص از هر محله یا زیربخش از بافت شهر تاریخی. هدف: هدف مقاله بازخوانی بارزه مندی ها و معیارهای مستتر در کالبد گذرهای تاریخی شهر شیراز، به منظور گونه شناسی تحلیلی آنهاست. روش:این مقاله به واکاوی گونه شناسانه گذرهای بافت تاریخی شیراز می پردازد. بدین منظور نمونه ای شامل بیست گذر از مهم ترین گذرهای بافت با پراکنش متناسب مورد تحلیل قرارگرفته، و بر اساس معیارهای مستخرج از مطالعات پیشین، و پیمایش میدانی، ویژگی های کالبدی هر یک از گذرها بازشناسی، تحلیل و فهرست گردیده است. یافته ها: در شهرهای تاریخی ایران، گذرها افزون بر اینکه عامل تشخّص قلمروهای فرهنگی و زیستی هستند، موجب ایجاد تصویری متمایز برای بخش های مختلف آن می شوند. بر این اساس تنوع فرم و محتوا در عین ویژگی های مشترکی که می توان در هر شهر برای گذرهای تاریخی متصور شد، به نوعی رخ می نمایاند و سبب ایجاد تصویری متمایز برای هر بخش از شهر می شود. ویژگی های منحصر بفردی که خود عامل بارزه مندی قلمروهای تاریخی و فرهنگی شهرهاست و فهم این ارزشمندی های مکانی و ارزش دهی دوباره به محیط های تاریخی می تواند سازوکاری برای بازخوانی فضاهای تاریخی و استفاده از آنها به عنوان الگوی بازطراحی گردد. نتیجه: نتایج نشان می دهد علیرغم بنیان مشترک گذرها به عنوان اجزاء شکل دهنده به شبکه ای همپیوند در شهر تاریخی، ویژگی های منبسط از زمینه فرهنگی، موقعیت مکانی، و کارکرد و نقش پذیری مشخص، سبب ایجاد طیفی متنوّع از گذرها با رعایت ملاحظات طراحی منجر به تکوین تباین و تداوم فضایی بوده است. این تنوّع نشان از ظرفیت بافت تاریخی در ایجاد کلّیتی متکثّر از عناصر متباین خطّی به صورت یک شبکه پویای شهری داشته است.
بهسازی منظر حاشیه بزرگراه های درون شهری (موردپژوهی: بلوار چمران شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
99 - 114
حوزههای تخصصی:
بزرگراه ها از زیرساخت های خطی هستند که ساختار، عملکردها و منابع محیطی یک قلمرو را تغییر می دهند، در حالی که عنصر مهمی را در منظر روزانه مخاطبان تشکیل می دهند. امروزه افزایش سفرهای درون شهری، بدون تلفیق یا همجواری مسالمت آمیز با عناصر محیط طبیعی، فشارهای حاصل از زندگی شهری را تشدید کرده است. از آنجا که مخاطب، منظر و مسیر مجاور بزرگراه را نظاره گر است، بایستی در کنار جنبه های زیبایی شناختی، مؤلفه های ایمنی و امنیت هم در نظر گرفته شود. در این پژوهش، بهسازی منظر حاشیه بزرگراه چمران شیراز مورد توجه قرار گرفته است تا پس از شناخت معضلات، به ارائه راه کارهایی برای ایجاد مسیرهای ممتد پیاده روی که دارای جنبه تفریحی و تفرجی و منطبق با باغ های موجود در سایت و متناسب با فرهنگ منطقه باشد، پرداخته شود. توجه به محور سبز حرکتی پیاده، ایمنی، خوانایی، پیوستگی، ساماندهی فضاهای فراغتی- فرهنگی هم پیوند با فضاهای سبز و باز و ارتقای آسایش اقلیمی و بهره مندی بصری کاربران با در نظر گرفتن ویژگی ها و ادراکات انسان موردتأکید قرار گرفته است. در این راستا، ابتدا مؤلفه های مؤثر در بهسازی منظر، از منابع متعدد استخراج و دسته بندی شده است و سپس به کمک روش دلفی و انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با متخصصان، میزان تأثیر عوامل استخراج شده، ارزیابی و اولویت بندی شد. سپس در راستای سنجش وضع موجود و اولویت بندی ترجیحات استفاده کنندگان، شهروندان شیراز به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده و در قالب پرسشنامه بسته مورد نظرسنجی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته ها نشان داد تنوع در پوشش گیاهی اطراف مسیر پیاده، در نظرگرفتن فعالیت های مشارکتی (میانگین = 88/3)، در نظر گرفتن خوانایی راه، تنوع در نورپردازی و ایجاد سکانس های متوالی و منقطع (میانگین = 61/3) از اولویت های استفاده کنندگان منظر اطراف بزرگراه بوده است.
بررسی مفهوم دلبستگی به مکان در دو پارادایم پدیدارشناسی و روان سنجی: شناسایی ظرفیت های تعامل بازتابی به منظور پیشرفت نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات دلبستگی به مکان برحسب رویکرد روش شناختی عمدتاً در قالب دو پارادایم پدیدارشناسی (کیفی) و روان سنجی (کمی) انجام شده اند. تکثر مفاهیم مکانی و عدم وجود توافق بر سر تعاریف و نحوه ارتباط آن ها باهم، منجر به افزایش انتقادات در مورد عدم وضوح مفهومی در مطالعات مکان شده است. این انتقادات پیشرفت نظری در حوزه دلبستگی به مکان را وابسته به توافق بر سر تعاریف کرده اند. هدف: تحقیق حاضر به بررسی نحوه تعریف مفهوم دلبستگی به مکان در دو پارادایم پدیدارشناسی و روان سنجی و نحوه ارتباط آن با سایر مفاهیم مکانی می پردازد. هدف از این کار بررسی نحوه تعریف دلبستگی به مکان در دو زمینه پارادایمی فوق و همچنین اختلاف برداشت ها و دلایل آن ها میان دو پارادایم است. روش: برای بررسی نحوه تعریف مکان در دو زمینه پارادایمی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای این منظور، نحوه عملیاتی سازی و به کارگیری این ساخت مفهومی در تحقیقات تجربی واکاوی شده و تنها به تعاریف مستقیم ارائه شده از محققین اکتفا نشده است. نتایج این تحلیل ها در قالب نمودارها و مدل های مفهومی ارائه شده است. یافته ها : علیرغم وجود برداشت ها و تعاریف مختلف از این مفهوم واحد، هر یک از دو رویکرد پارادایمی فوق ابعاد مختلفی از این مفهوم را روشن می کنند. در این میان بررسی ویژگی های فردی یا مکانی بیشتر در حوزه کار روان سنجان قرار می گیرد درحالی که بررسی و مطالعه فرایند دلبستگی به مکان نیازمند مطالعات کیفی پارادایم پدیدارشناسی است. نتیجه گیری: در عین وجود اختلافات عمیق فلسفی میان این دو پارادایم باید تعامل بازتابی آن ها به منظور پیشرفت نظری در دستور کار باشد. تعامل بازتابی به معنای نگاهی بازتر به نقش مکمل دو پارادایم در تولید دانشی است که در عرصه عمل شهرسازان را قادر به ساخت مکان هایی دوست داشتنی تر سازد.