فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۱۵۹ مورد.
ارتداد (1)
آزادى، جنسیت، ادیان الهى
منبع:
بانوان شیعه ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
رابطه آزادی و جنسیت از پرنزاعترین مباحثی است که در طول تاریخ، به دلایل گوناگون، کانون توجه متفکران بوده است.
ادیان الهی به عنوان برترین مرجع تفسیر مفاهیمی مانند آزادی و برابری، بهترین ملجأ برای پاسخگویی به مسائل فرهنگی ـ اجتماعی میباشند که در هر زمان به صورتی نو مطرح میگردند و به اقتضای رخدادهای جدید، پاسخهای متفاوتی میطلبند. نوشتار حاضر برای فهم حدود آزادی جنسیتی در برخورداری از حقوق گوناگون در ادیان بزرگ وحیانی اسلام، یهودیت و مسیحیت، برابری در مسئله خلقت را به عنوان ریشه اختلافات مورد بررسی قرار داده است. فرعیت و فروتر بودن زن در خلقت و گناه اولیه حضرت حوّا، بر اساس باورهای دینی یهودیان و مسیحیان، نزد برخی از آنها، عامل توجیه بعضی نابرابریها تلقّی گردیده است. قرآن در این رابطه، پرده از بسیاری حقایق برمیدارد.
آزادى بیان
شیوه رهبرى امام خمینى و سیادت وبرى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
یکى از مباحث مهم پیرامون سیره حکومتى امام خمینى(ره) نوع اقتدار و سیادت سیاسى ایشان است. اغلب جامعه شناسان و پژوهشگران سیاسى در تحلیل این موضوع از الگوى جامعه شناختى ماکس وبر بهره گرفتهاند. مطابق این الگو، اقتدار یا سیادت سیاسى عمدةً بر سه نوعِ سنتى، قانونى - عقلایى و کاریزمایى مىباشد. بسیارى از پژوهشگران، اقتدار سیاسى امام خمینى را از نوع سیادت کاریزمایى تلقى کردهاند. پرسش اصلى در این گفتار نقد و بررسى چنین برداشتى از سیره حکومتى امام خمینى است. نگارنده این بحث را با مفروض قرار دادن الگوى وبر؛ در دو مقام پى گرفته است. در مقام اول با فرض اینکه اگر چنین برداشتى درست باشد؛ چگونه است که پدیده عادى سازى و روزمرّه شدن سیادت کاریزمایى در ایران بعد امام خمینى(ره) روندى کُند و بطىء دارد. اما مقام دوم بحث با فرض نادرست بودن چنین برداشتى (کاریزمایى بودن سیادت امام خمینى)، به این رویکرد توجه شده که اساساً به دلایل مختلف، امام خمینى(ره) با علم به توانایىهاى ذاتى خود و میزان نفوذ در قلوب مردم ایران؛ هرگز سعى نکردند سیره حکومت دارى شان را بر سیاست کاریزمایى استوار نمایند. همین نکته اساسى دلیل عمده ما بر بطىء بودن فرایند عادى سازى (ترمیدور) در ایران بعد امام خمینى(ره) است.
اسلام و دموکراسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
در گذشته پیوند میان دین و دموکراسى چندان مورد سؤال نبود؛ چرا که عنصر اصلى دموکراسى خصلت ضد استبدادى و مردمى بودن آن بود. هیچ حکومتى نمىتوانست رضایت مردم را جلب کند مگر آنکه به آداب، سنن و باورهاى آنها احترام بگذارد و در جهت بر آوردن خواستهاى دینى مردم در کنار سایر خواستها تلاش نماید. اما امروزه برخى با کمرنگ جلوه دادن عنصر فوق، سکولاریسم را رکن رکین دموکراسى قلمداد مىکنند، آنگاه با مشکل ناسازگارى دین و دموکراسى مواجه مىشوند و در نهایت به این قضاوت مىرسند که حکومت دینى نمىتواند دموکراتیک باشد.
نگارنده در این مقاله تلاش کرده است تا نشان دهد این مشکل کاملاً تصنّعى و غیر علمى است؛ نه سکولاریسم از اصول دموکراسى است و نه دین با دموکراسى ناسازگار است.
سرّ قعودکندوکاوى در تأثیر«عدم قدرت» و«عدم رضایت عامه»بر کناره گیرى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سرّ خانه نشینى امیرمؤمنان على (ع) پس از رحلت پیامبر(ص) قیام کردن آن حضرت براى دستیابى به حکومت،لى رغم آنکه از سوى پیامبر به این مقام نصب ده بود، مورد بحث قرار گرفته است. در این ژوهش این نظریه که امام على رغم آنکه به قام ولایت نصب شده، ولى تنها در صورت ذیرش و رضا یت مردم مى تواند متصدى این نصب شود، نقد و بررسى شده است.
از آنجا که نظریهء فوق مستند به سخنانى ازمیرمؤمنان (ع) است، نقد و بررسى وشکافانهء هر یک از این مستندات موردوجه قرار گرفته و نصوصى که ناظر به «حکم رعى» است، از نصوصى که ناظر به «بیان رایط اجتماعى» است، تفکیک شده، با این وضیح که نمى توان از مباحثى که جنبهء جامعه ناختى دارد به استنتاجات فقهى رسید.
در این نوشته از قدرت، مصلحت جامعهءسلامى و مقبولیت در نزد مردم به نوان عوامل مؤثر در به دست گرفتن کومت یاد شده است.
مقایسه اعلامیه حقوق شهروندى فرانسه سال 1789 با مبانى اسلام.
حوزههای تخصصی:
اسلام و حقوق بشر
مردمسالاری اسلامی
منبع:
حضور ۱۳۸۴ شماره ۵۵
جنگ، انواع، انگیزهها و جنگ تحمیلى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۶
حوزههای تخصصی:
از جنگ، تعریف واحدى نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه علوم انسانى، مفهوم یکسانى وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشهاى جنگ را به گونهاى تعریف مىکند که با تعریف دیگرى ناسازگار است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقهبندى و انواع آن را نیز پدید مىآورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست. مقاله حاضر مىکوشد، تعریف جامعتر و قابل قبولتر از جنگ، انواع و انگیزههاى آن، با تکیه به جنگ تحمیلى ارائه کند.