فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۴۵۰ مورد.
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
چنانکه مىدانیم امروزه نظامهاى تربیتى جوامع اسلامى با چالشهاى فراوانى مواجهاند و عبور از بحرانهاى ناشى از چالشهاى پیش روى یکى از جدىترین موضوعات در عرصه برنامه ریزىهاى آموزشى و تربیتى این جوامع است. از میان چالشهاى پیش روى مىتوانیم به رواج آموزههاى پست مدرنیستى همچون نفى منابع مقتدر معرفتى، ساختار شکنى، نفى الگو گرایى در تعلیم و تربیت، نسبیت گرایى و... اشاره نمود که هر کدام چالشهایى را پیش روى نظامهاى تربیتى جوامع دینى بوجود مىآورند. یکى از راههاى مواجهه منطقى با این چالشها، طرح نظریههاى اسلامى رقیب در حوزه مربوطه است؛ از جمله روى آوردن به نظریه اندیشمندان و فلاسفه مسلمان.
در این مقاله، به منظور پاسخگویى به بعضى از داعیههاى پست مدرنیستى که سعى در تأثیر گذارى بر ساختار و محتوى تعلیم و تربیت جوامع دینى دارد، و به منظور بررسى نقاط اشتراک (قرابت) و نقاط افتراق (پارادکسهاى) موجود و ممکن بین دیدگاه اسلامى تربیت و پست مدرنیسم، آراء تربیتى مولوى (البته به عنوان یک اندیشمند مسلمان و نه نماینده نظریه اسلامى) و آراء بعضى اندیشمندان پست مدرن را به صورت تطبیقى مورد مطالعه قرار دادهایم. هدف اساسى این مقاله تعیین قرابتها و پارادکسهاى ممکن بین دیدگاه تربیتى مولوى و پست مدرنیسم مىباشد.
مفهوم اگزیستانس نزد یاسپرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فلسفه معمولاً کِیْر کِگُر را بنیان گذار فلسفه اگزیستانس می دانند. او این اصطلاح را که به معنای نحوه وجود خاص انسان است، در تقابل با اندیشه هگل وضع کرده است. با مروری کوتاه بر جدال فلسفی میان اندیشه کِیْر کِگُر و هگل سعی می شود از بعضی از ویژگی های مفهوم اگزیستانس پرده برداشته شود. بعد از این، نوبت به شرح مفهوم ""اگزیستانس"" از نگاه یاسپرس می رسد. اگزیستانس تعریف ناپذیر است و در مفهوم نمی گنجد. او معتقد است که اگرچه واقعیت اگزیستانس را نمی توان همچون وجود تجربی مستدل ساخت اما می توان به آن به مدد «نشانه» اشاره کرد. یاسپرس الفاظی همچون «اگزیستانس»، «خودبودن»، «آزادی» و سایر اصطلاحات خاصی را که درفلسفه خود به کار می برد، نشانه هایی می داند که فی نفسه معنایی مستقل ندارند وحتی در قالب نشانی برای آگاهی کلی نامفهوم باقی می مانند. میزان در رد و قبولی نشانی ها و صحت و کذب آنها خودْ بودن فرد است. اگزیستانس همواره اگزیستانس فردی است. اگزیستانس خودبودنِ اصیل انسان است که با تصمیمی آزاد و بی قید و شرط، به خود فعلیت می بخشد. اگزیستانس، زندگی صرف را همچون امکانی بالقوه همراهی می کند، امکانی که انسان یا بدان چنگ می اندازد یا از دست زدن به آن سر باز می زند.
کواین و موجهات
علم هرمنوتیک
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار ، مؤلف ، پس از تعریف علم هرمنوتیک و تبیین پیوندهای ریشه شناختی آ ، مسائل سه گانه ی اصلی این علم را مطرح می سازد . سپس با نگاهی گذرا ، به تحولات علم هرمنوتیک نوین و منشاء آن ، یعنی جریان های فکری معاصر ( اعم از نظریه های جدید رفتار بشری در علوم روان شناسی و اجتماعی ، تحولات شناخت شناسی و فلسفی و بالاخره براهینی که توسط بعضی از فلاسفه همچون ویتگنشتاین ارائه شده ) می پردازد . پس از آن ، مؤلف با طرح سوالاتی اساسی ، شرح و تبیین چهار طریق متمایز تصویر و تعریف علم هرمنوتیک را در پی می گیرد ...
هرمنوتیک، فن عام فهم و تفسیر از نظرگاه اشلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به معرفی آرا و اندیشه اشلایرماخر در علم هرمنوتیک می پردازد. علم هرمنوتیک تا پیش از قرن هیجدهم به سیاق تبار یونانی اش در خدمت تفسیر متن مقدس قرار داشت و با استفاده از شیوه معانی بیان و نقادی به همراه قواعد زبان شناختی و دستوری به فهم مدلول متن مقدس می پرداخت. اما اشلایرماخر در اوایل قرن نوزدهم هرمنوتیک را به عنوان فن عام تفسیر از محدوده متن مقدس خارج و آن را در فهم هر متنی به کار گرفت. او با تاثیرپذیری از رمانتیک ها و فقه اللغه ایها و روشنگران، تفسیر دستوری و روان شناختی را در فهم متن به کار گرفت. اما در نهایت با غلبه یافتن تفسیر روان شناختی بر جنبه دیگر تفسیر، به شیوه پیشگویانه و مقایسه ای در صدد بر آمد تا تفرد و نبوغ مولف را در سایه همدلی دریابد و از این طریق ذهنیت مولف را جهت فهم مدلول نهایی متن باز تجربه کند.
رابطه ایمان و اخلاق در اندیشه سورن کی یرکگور (1813 – 1855م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، بررسی رابطه ایمان و اخلاق در اندیشه سورن کی یرکگور، به عنوان دو حقیقت انکارناپذیر از واقعیت زندگی بشر را دنبال می کند. نگارندگان برای نزدیک شدن به واقعیت آنچه کی یرکگور، فیلسوف ایمان گرای مسیحی، از ایمان مسیحی تفسیر و تشریح می کند، این رابطه را در دو سپهر دینی و اخلاقی، با دقتی فلسفی و با ریشه یابی در محتوای کتاب مقدس درباره برخی آموزه های مسیحیت نظیر تجسد ، کفاره و تثلیث بررسی می کنند. از سوی دیگر، اخلاق را که حیث عملی آن مورد نظر فیلسوف است، در قیاسی تحلیلی با نوع خاصی از ایمان، به عنوان ایمان حقیقی و مورد تأکید فیلسوف قرار می دهند و رابطه این دو، ایمان و اخلاق را از آن استنباط می کنند.
بررسی انتقادی نظریه علی ارجاع اونز در باب نام های خاص
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا خلاصه ای از نظریه های مربوط به دلالت نام های خاص در زبان را بررسی می کنیم و سپس نظریه علی نام های خاص اونز را مطرح خواهیم کرد. از آنجا که نظریه اونز، از نظریه های علی و نظریه های وصفی نام های خاص، به یکسان نسب برده است، آشنایی اجمالی با این نظریه ها برای فهم نظریه اونز سودمند خواهد بود. در بخش مربوط به نظریه های وصفی، نظریه های فرگه و راسل؛ و در بخش مربوط به نظریه های علی، نظریه های میل و کریپکی، به طور مختصر بحث خواهند شد. پس از شرح نظریه علی اونز و بیان امتیاز آن بر نظریه کریپکی، انتقادات وارد بر نظر اونز را بررسی خواهیم کرد .
ویتگنشتاین: زبان و فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان و نسبت آن با فلسفه از مسائل اساسی در تفکر ویتگنشتاین به حساب می آید . هدف از تدوین این مقاله بیان دیدگاه ویتگنشتاین در خصوص زبان و فلسفه و ارتباط آن دو است . ویتگنشتاین متقدم معتقد بود که زبان ذاتأ دارای خصلت تصویری است و ساختار عالم ساختار آن را تعیین میکند . فلسفه را نیز فعالیتی نقادی می داند که وظیفه آن روشن ساختن اندیشه هاست . اما در دوره متأخر از این عقیده صرف نظر کرد و اعتقاد داشت که زبان همچون ابزار است و برای فهم معنای زبان بایستی به کاربرد آن در زندگی مردم توجه کنیم . در این دوره او قائل بود که ساختار زبان ما بیانگر نحوه اندیشه ما در خصوص عالم واقعی است و فلسفه در نظر او نوعی درمانگری است و فیلسوف کسی است که بیماریهای فهم انسان را علاج میکند.
ریچارد رورتی: از نو عمل گرایی ضد مابعدالطبیعی تا طرد فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، شهود به طور عام، و رؤیت حضرت حق به طور خاص را از دیدگاه علامه محمد حسین طباطبایی و محیی الدین عربی ـ که در حقیقت نماینده دو مکتب فکری حکمت متعالیه و عرفان هستند ـ مقایسه می کند. موضوعهای مورد بررسی در این نوشتار، توجه به قلب به عنوان محل دریافت شهود، عوامل افزایش قابلیت دریافت تجلیات توسط قلب، خطا در علم شهودی و معیار تشخیص این خطا و شهود خداوند است. با نگاهی به تعریف این دو متفکر از شهود، به نظر می رسد این تعاریف، در یک راستا و در واقع مکمل یکدیگرند. در طرح مسأله شهود نیز شباهت هایی بین آنان وجود دارد؛ مثلا از دیدگاه هر دو متفکر، قلب، محل دریافت شهود است و عارف می تواند به کمک برخی مراقبات، قابلیت قلب را برای دریافت تجلیات افزایش دهد. از طرفی، آن دو علم شهودی، خطا پذیر است؛ خطایی که به دلیل غیر الهی بودن وحی یا الهام و یا تفسیر و برداشت نادرست از مشاهدات رخ می دهد. اما تفاوت های مهمی نیز در شیوه تفکر ابن عربی و علامه طباطبایی وجود دارد که به نظر می رسد مهمترین آنها تفاوت جایگاه ""عقل"" نزد آنان است؛ چنانکه علامه برخلاف ابن عربی برای عقل، به عنوان وسیله شناخت، اهمیت ویژه ای قایل است و آن را یکی از معیارهای تشخیص صحت علم شهودی می داند.