خشیت» و مترادف اصلی آن «خوف» از جمله مفاهیم اساسی عرفان و تصوف اسلامی است که به عنوان یکی از مراحل اصلی سیر و سلوک در مسیر حقیقت و شناخت پیش روی سالک قرار می گیرد. این مفهوم، هم در قرآن ـ این کلام آسمانی ـ هم در سیره پیامبر(ص) و دیگر بزرگان دین و همچنین عرفای نامدار و مشایخ تصوف جایگاه ویژه ای یافته است. با این توضیح که ریشه و خاستگاه تمام مباحث عرفانی به قرآن برمی گردد.انسان همواره در مسیر بندگی خود با عَقَبه ها و موانع بازدارنده گوناگونی روبرو بوده است که هر آینه او را از مسیر بندگی منحرف کرده اند و «خشیت» ـ که نوعی خشوع و حیرت در برابر عظمت خداوند و نعمت و موهبتی بی منت از جانب آفریدگار یکتا بوده است ـ این آفریده ویژه خداوند را در این گردنه های پرخطر سلوک و شناخت رهنمون شده و او را به سلامت و اخلاص به سر منزل مقصود سوق داده است. این نعمت همواره با «رجاء»؛ یعنی امیدواری به رحمت بی کران خداوند، همراه شده تا بنده در سایه آن به یاس و نومیدی از رحمت واسعه اش گرفتار نگردد.
قرآن کریم، کتاب انسانسازی است که از جانب حضرت حق برای به سعادت رساندن نوع بشر نازل شده است. از همان آغاز رسالت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص)، مسلمین به گونه های مختلف در آثار و گفتار خویش از آن بهره جسته اند.
شاعران و نویسندگان نیز بنابه آموزه های دینی و پرورش یافتن در دامن مکتب مقدس اسلام برای بیان اندیشه ها و مکنونات قلبی خویش از آن بسیار تأثیر پذیرفته اند که این تأثیرات یا به صورت ارادی و با طرح از پیش تهیه شده و یا غیر ارادی و فی البداهه در آثارشان انعکاس یافته است.
رودکی سمرقندی نیز بنابه آموزه های دینی و پرورش یافتن در دامن مکتب هدایت بخش اسلام از قرآن کریم بارها در اشعار خویش استفاده کرده است. با بررسی به عمل آمده، وی به سه صورت از آیات الهی بهره جسته است: الف) نقل مفاهیم و معانی قرآن کریم ب) تلمیحات و قصص انبیا ج) به کار بردن واژگان و ترکیبات قرآنی.
این مقاله کوششی برای تبیین آن دسته از آیات و احادیثی است که این شاعر توانا از آنها در اشعار خویش به گونه های مختلف بهره جسته است.
این مقاله ناظر به این دیدگاه است که واژگان قرآنی در حوزه مفاهیم پایه دینی ابتدا مدلول حسی داشته و پس از آن مدلول انتزاعی یافته اند. قرآن کریم با برگرفتن چنین شیوه ای در واقع به یک پرسش در فلسفه دین و زبان دین پاسخ داده است که زبان قرآن، زبانی عرفی است.