فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۴۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
چیستی محکم و متشابه، پرسشی است همزاد قرآن کریم که قرآن پژوهان از دیرزمان در پی یافتن پاسخی مناسب برای آن بوده اند. در این میان، علّامه طباطبائی از جمله کسانی است که به شایستگی از عهده این مهم برآمده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، به نقل و نقد دیدگاه مرحوم علّامه می پردازد و هدف آن، بررسی آراء و نظریات علّامه در عرصه احکام و تشابه و تحلیل آن است. مرحوم علّامه معتقد است: متشابه به معنی چند مدلولی مشتبهِ با یکدیگر که مراد واقعی در آن نهان است وجود دارد. علّامه با تأسیس اصل مخلوط شدن نزولات غیبی و آسمانی بعد از فرود به زمین با ناخالصی ها، وجود تشابه در قرآن را امری طبیعی می داند و تعیین مراد واقعی در متشابه را بر عهده آیات محکم که متقن و مستحکم است و ویژگی ام الکتابی دارد می گذارد. به باور علّامه، این دیدگاه برخاسته از تدبر در قرآن و برگرفته از مکتب تفسیری اهل بیت علیهم السلام است.
بررسی تطبیقی آیات صفاتی خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
حوزههای تخصصی:
آیات صفاتی، از آیات متشابهی که از یک طرف با صفات خبری خدا ـ که یک بحث اختلافی است ـ و از طرف دیگر، با آیات متشابه ـ که برای فهم بشر سنگین است ـ مرتبط می باشد. این بحث زمینه ساز
به وجود آمدن فرقه های مختلف در میان مسلمانان گردیده است. با توجه به این که دین اسلام، دین وحدت است بنابراین ضرورت دارد که این مسئله بررسی گردد؛ از این رو در این مقاله کنکاش و تطبیق نظرات دو مفسر بزرگ از شیعه و اهل سنت (علامه طباطبایی و رشیدرضا) پرداخته می شود.
درباره این آیات دو شیوه کلی وجود دارد:
1ـ مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛
2ـ مؤوّلین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات.
با تطبیق آیات صفات در دو تفسیر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند مورد پذیرش هیچ کدام از آنها نمی باشد، گرچه رشیدرضا با اعتماد بر فهم اکثر اصحاب و باور به عدم تحریف این آیات، روش اثبات مقبول از نوع تفویض را پذیرفته است و در تفسیر المیزان با پیروی از اهل بیت و گرفتن اصل معنا با حذف لوازم، روش اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی اخذ شده است، اما به دلیل هم عقیده بودن صاحبان آنها در اصول و مبانی، شاهد به کارگیری معنای کنایه ای و مجازی در تمام آیات در المیزان و در اکثر آیات در المنار می-باشیم.
واژگان کلیدی: طباطبایی، رشیدرضا، تفسیر المیزان، تفسیر المنار، آیات صفات.
استقلال قرآن در بیان و نقش روایات در تفسیر از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین مسائل علوم قرآن، بررسی میزان نقش روایات تفسیری در فرآیند فهم آیات است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که علامه طباطبایی با تکیه بر روش تفسیر قرآن به قرآن، معتقد به استقلال و استغنای قرآن از روایات در تفسیر است. این سخن، علاوه بر ناهمخوانی با سلوک عملی علامه در المیزان، مورد انکار بسیاری از شاگردان برجستة ایشان قرار گرفته است.
نگارنده فارغ از همة توجیهاتی که تاکنون در مورد دیدگاه علامه ارائه شده است با ارائة مستقیم اظهارات علامه دربارة نقش و جایگاه روایات در تفسیر آیات، به این نتیجه رسیده است که کلمات علامه دراین باب در دو مقام است: نخست، درخصوص استقلال قرآن در دلالت بر معنی لفظی و ناظر به ابطال کلام اخباری هاست که به مستقل نبودن قرآن در دلالت و حجیّت نداشتن ظواهر آن معتقدند. روشن است که این معنی با استقلال قرآن از سنت، فاصلة بسیاری دارد. دوم، در باب استقلال قرآن در بیان مرادات و مصادیق است که منظورشان نفی نیاز به بیان معصوم نیست، بلکه مقصودشان این است که هرچه معصوم(ع) در تفسیر آیات می فرماید، همان چیزی است که قرآن خود آن را بیان کرده است هرچند ما پیش از بیان معصوم توان فهم آن را نداشته باشیم.
روش فلسفی ابن سینا در تفسیر حروف مقطعه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره تفسیر و فهم معانی حروف مقطعه قرآن از مهم ترین مسائل تفسیری به شمار رفته است. ابن سینا به عنوان یک فیلسوف مسلمان در تفسیر آیات از روش فلسفی و مبانی حکمت خود که بیش تر جنبه نوافلاطونی دارد، بهره می گیرد. او در رساله النیروزیه که به تفسیر حروف مقطعه اختصاص دارد، ابتدا به بیان مبانی حکمت خود مانند نظریه صدور و پیدایش نظریه صدور و پیدایش موجودات از واجب الوجود، می پردازد و سپس سعی می کند تا با استفاده از نظریه حروف ابجد، حروف مقطعه قرآنی را بر این مبانی تطبیق و تفسیر کند. از نظر وی هر یک از حروف مقطعه که معادل حروف ابجد در نظر گرفته می شوند، به صورت فردی یا در حال ترکیب با حروف دیگر، بر اساس قوانین خاصی که ابن سینا ارایه می دهد، با موجودات خاصی متناظر خواهند بود.
تحلیل مفهوم امامت در آیه «ابتلی» از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 124 سوره بقره از آیات مورد بحث در موضوع امامت است. بسیاری از مفسران اهل سنت، امامت در این آیه را از نظر لغوی به معنای مقتدا و پیشوا دانسته و در مورد حضرت ابراهیم× به معنای پیشوای دینی یا پیشوای در دین و مترادف با معنای نبوت گرفته اند. علامه طباطبایی با استناد و استفاده از دیگر آیات قرآن کریم، دیدگاه های مطرح در میان مفسران اهل سنت در باره ترادف معنایی امامت با نبوت را مورد انتقاد قرار داده است و با طرح تفسیر هدایت انبیا به ارائه طریق و تفسیر هدایت امامان به ایصال الی المطلوب، با محور قرار دادن آیه ابتلی نظریه نوینی را در باب معرفت امام گشوده است. این نظریه مورد مناقشه برخی از محققان واقع شده است که مقاله حاضر می کوشد ضمن تبیین دیدگاه علامه طباطبایی به برخی از اشکال ها پاسخ دهد.
علامه طباطبایی و زبان نمادین و انشایی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین می باشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزاره های کلامی در توجیه و صدق گزاره های دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزاره های کلامی می پردازد. پرداختن به صدق و کذب گزاره های کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهه های اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافت های زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم می شوند. رهیافت های زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطوره ای، استعاره ای یا کنایه ای دانستن آن از قسم غیر شناختاری می باشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوت هایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده می شود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار می داند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض می داند.
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین می باشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزاره های کلامی در توجیه و صدق گزاره های دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزاره های کلامی می پردازد. پرداختن به صدق و کذب گزاره های کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهه های اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافت های زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم می شوند. رهیافت های زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطوره ای، استعاره ای یا کنایه ای دانستن آن از قسم غیر شناختاری می باشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوت هایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده می شود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار می داند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض می داند.
تبیین مبانی تسبیح موجودات از منظر علامه طباطبائی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی، درصدد تبیین و توضیح یکی از حقایق قرآنی، یعنی تسبیح موجودات برآمده است تا با توجه به نظرات علّامه طباطبائی، تا حدی پرده از این راز عالم امکان بگشاید. تشریح مبانی تسبیح موجودات با تکیه بر پایه ها و زیرساخت های آن در اندیشه عرفانی تفسیری علّامه بخش قابل توجهی از این مقاله را به خود اختصاص داده و در آن، برخی مبانی مهم و اساسی همچون علم و نطق در همه موجودات تشریح گردیده و با دلایل نقلی، وجود این صفات در موجودات، به اثبات رسیده است. یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از آن است که از نظر علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، همه موجودات متناسب با درجه وجودی شان، از علم و شعور و نطق برخوردارند و خداوند را به صورت حقیقی تسبیح می گویند و اینکه بیشتر انسان ها این علم و نطق را در موجودات درک نمی کنند دلیل بر نبود این دو ویژگی در آنها نیست.
جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة جامعیت قرآن از جمله موضوعات مهم و بنیادی است که تا حدودی در آراء و نظرات شماری از مشاهیر مفسرین فریقین انعکاس یافته است. امّا به رغم اذعان و اعتقاد جازمی که عموم اندیشمندان اسلامی نسبت به این موضوع روا داشته اند، از یکسو باید اعتراف نمود که مسئله جامعیت قرآن، هیچ گاه به طور مستقل و مستوفا در دستور کار مطالعاتی قرآن پژوهان مسلمان قرار نگرفته و در مواردی هم که از این مقوله سخن گفته اند، همواره تابع و تحت الشعاع مبحث تفسیر علمی آیات واقع شده است و از سوی دیگر در تبیین مفهوم جامعیت قرآن و تعیین دامنه و گسترة آن با یکدیگر مناقشه نموده اند، به گونه ای که عده ای بر جامعیت مطلق و حداکثری و برخی دیگر بر جامعیت خاص و اعتدالی قرآن رأی داده اند. این در حالی است که در میان اندیشه وران اسلامی، امام خمینی را باید از جمله معدود عالمانی دانست که در آراء و آثار قرآن شناختی خویش از جامعیت قرآن با نگرشی خاص، واقع بینانه، مبتکرانه و در عین حال کاربردی سخن رانده که چنین باور و بینشی در نگاه ها و نگاشته های هیچ یک از متفکرین شیعه و سنی در ادوار مختلف تاریخ تفسیر قرآن به چشم نمی خورد. لذا تبیین اندیشه های قرآن شناختی امام خمینی با تأکید بر تمرکز بر مسئلة جامعیت قرآن و ترسیم ابعاد و مؤلفه های آن، از اهداف اساسی این مقاله است.
بررسی آیات غلبه حق بر باطل از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سنّت های عام الهی که در سراسر تاریخ و در همه جوامع جریان دارد، سنّت نزاع حق و باطل است. بر اساس آیات قرآن کریم مانند: 18 انبیاء، 81 اسراء، 17 رعد، 48 و 49 سبأ، حق و باطل به طور مستمر با هم درگیر می شوند و این درگیری به غلبه حق بر باطل منتهی می شود. در باره چیستی ساحت های غلبه حق بر باطل و سلطه سیاسی، نظامی و اقتصادی حداکثری اهل باطل در جوامع مختلف، نظرهایی از سوی مفسران در مطرح شده است؛ آنان در تفسیر آیات مذکور، به نحله های گوناگونی تقسیم شده اند؛ برخی از آنان سعی کرده اند با مقید کردن معنای حق و باطل در آیات مربوطه، دایره غلبه حق بر باطل را در ساحت خاصی مانند: حجت، باور یا رفتار حق و باطل محدود نمایند، اما علامه طباطبایی این غلبه را در همه عرصه های ظاهری و باطنی حیات اجتماعی بشر می داند. در این مقاله مفهوم و دامنه غلبه حق بر باطل و سرانجام تفسیرهای غلبه حق از منظر تفسیر المیزان بررسی شده است.
عرفان امام خمینی(س) و جلوه های آن در تفسیر عرفانی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بى گمان، سنگ بناى همة اندیشه ها و رفتارهاى امام را باید در اندیشة عرفانى و خداشناسى شهودى ایشان جستجو کرد. امام با خرق حجاب ضخیم سلوک علمی و برهانى، حقیقت عبودیت را در وجود خویش نمودار ساخت و در پرتو قرآن به مرتبت کامل ایمان و اطمینان قلبى دست یافت. رویکردى که به تحریر مبانى نظرىِ عرفان در صحیفه هاى عرفانى چون شرح دعاى سحر، تعلیقه و حاشیه بر مصباح اله دایة ال ى الخ لافة و ال ولایة، تعلیقه بر فصوص الحکم و مصباح الانس و اسرار الصلوة و نیز تبیین اخلاق، آداب و شیوه سیر و سلوک عرفانى در آثارى چون آداب الصلوة و شرح چهل حدیث منتهى گشت.
در این پژوهش سعی شده تا تعریف امام خمینی از عرفان و تفسیر عرفانی قرآن کریم و همچنین ممیزه های مکتب عرفانی ایشان تبیین شود؛ در واقع عرفان امام دارای شاخصه های اصیلی بود که از یک سو راه ایشان را از عرفان های نوظهور امروزی متمایز نمود و از سویی دیگر، تفسیر ایشان از جهان هستی با اتکا بر قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام علاوه بر توجه به معنویت در جنبه های فردی، جنبه های اجتماعی را هم دربرگرفت به طوری که منشأ ایجاد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گردید.
شرح حال ابوالفتوح رازى
حوزههای تخصصی:
تفسیر به رأی در اندیشه های تفسیری علامه طباطبائی با تأکید بر نقش «روش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تفسیر به رأی» همواره از برجسته ترین مسائل مطرح میان مفسران و دانشمندان علوم قرآنی بوده و تاریخچه آن را تا دوران نزول وحی و دوران زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله می توان به پیش برد. معروف ترین سخن درباره نفی تفسیر به رأی را امیرالمؤمنین علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است: «قد کذَبَ عَلَی رسول الله صلی الله علیه و آله عَلَی عهده حتی قام خطیبا، فقال: أیها الناسُ، قد کثرت علی الکذابةُ، فمَن کذب علی متعمّدا فلیتبوّء مقعدَه مِن النارِ؛ ثمّ کذب علیه من بعده.»
مراد از «تفسیر به رأی» عبارت است از: تفسیر قرآن بر اساس استقلال رأی و بی نیازی از منابع و مستندات معتبر، با هر انگیزه و هدفی که باشد. برای نهی از تفسیر به رأی، می توان استناد به بسیاری از آیات و روایات کرد. روایات نفی از تفسیر به رأی را می توان به پنج دسته تقسیم نمود. علّامه طباطبائی از مجموع روایات، به ویژه روایات دسته پنجم، نتیجه می گیرد که نهی در روایات، مربوط به روش تفسیر است، نه اصل تفسیر؛ یعنی اگر با روش نادرست وارد تفسیر قرآن شویم، حتی اگر به نتیجه درست هم منجر شود، باز هم ناپسند، نکوهیده و محکوم است.