فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۸۰ مورد.
صدور کثرت از وحدت از دیدگاه حکمت متعالیه (بر اساس وحدت تشکیکی و شخصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین کثرت عالم و نحوه پیدایش آن از مبدأ هستی یکی از دغدغه های فیلسوفان و از جمله ملاصدرا بوده است. مبحث صدور کثرت از وحدت با توجه به ظاهر سخنان صدرا که قائل به وحدت تشکیکی وجود و نظریه خاص او که قائل به وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر است، کاملاً متفاوت خواهد بود. بر اساس وحدت شخصی وجود، کثرت واقعی وجود ندارد و آنچه که تحت عنوان کثرت درک می کنیم کثرت در ظهور است نه کثرت در وجود. بر این اساس اولین ظهور و تجلی حق تعالی «فیض منبسط» است که این فیض همه مراتب آفرینش را در بر می گیرد و در هر مرتبه با تعینی خاص همراهی می کند.
نقد پاسخ فیلسوفان به مساله شر (مبتنی بر نیست انگاری)
حوزههای تخصصی:
از اساسی ترین مباحث فلسفی-کلامی که در ادیان و مکتب های گوناگون مطرح بوده و هست، مساله شر می باشد. فلسفه مشاء چه در سنت یونانی و چه در حوزه اسلامی و در پی آن حکمت متعالیه، سعی بسیار در پاسخ گویی به این شبهه داشته است. پایه اصلی این پاسخ، نظریه «نیست انگاری شر» می باشد. نگارنده بر این باورست که پاسخ فیلسوفان مبتنی بر نیست انگاری با نقدهایی روبروست. مقاله حاضر ابتدا به اجمال، پاسخ فیلسوفان را بازگو می کند و سپس، به طرح نقدها و اشکالات آن می پردازد.
بررسی ریشه های نظریه فقر وجودی ممکنات در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مسأله مناط نیاز معلول به علت مشهور این است که حکمای پیش صدرایی قائل به نظریه امکان ماهوی معلول هستند، یعنی برآن اند که لااقتضائیت ماهیت معلول نسبت به وجود و عدم عامل نیازمندی معلول به علت برشمرده می شود. در مقابل، صدرالمتالهین بنابر اصل اساسی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت مناط نیاز معلول به علت را در وجود ممکنات می داند نه در ماهیتشان و از این رو قائل به نظریه فقر وجودی است. این مقاله با بررسی بیانات شیخ الرئیس به ریشه یابی نظریه فقر وجودی در آثار این حکیم پیش صدرایی پرداخته است و نشان داده که می توان بیانات وی را راهگشای این نظریه دانست، چرا که وی با فاصله گرفتن آشکار از سنت ارسطویی در باب مسئله علیت، علت را وجود دهنده ی به معلول می داند و در عبارات متعدد و با بیانات مختلفی بیان می کند که فقر و حاجت معلول به علت در وجود آن است. بنابراین هرچند با توجه به بیانات پراکنده و مختلف در باب مناط نیاز معلول به علت نمی توان وی را قائل به نظریه فقر وجودی معلول نسبت به علت دانست، اما نشانه هایی از این نظریه در آثار وی قابل پی گیری است که بنابر آنها می توان ابن سینا را راهگشای این نظریه بدیع صدرایی دانست.
نقد و بررسی دیدگاه ابوالبرکات بغدادی درباه چگونگی پیدایش کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالبرکات بغدادی قبل از بیان دیدگاه مختار خویش درباره مسئله چگونگی پیدایش کثیر از واحد، با نگاه تاریخی، نظریه مشائیان را تبیین می کند و سپس به نقد دیدگاه حکیمان مشایی می پردازد و در نهایت دیدگاه خویش را در طی چهار تقریر بیان می کند. در نقد و بررسی دیدگاه او نکات ذیل قابل طرح اند. او در بررسی دیدگاه مشائیان دچار خطای تاریخی شده است. میان دیدگاه او و برخی از متکلمان مشابهت ها و اختلاف هایی دیده می شود. ابوالبرکات به دیدگاه های فارابی و ابن سینا اشراف کامل ندارد و حتی در بیان نظریه خویش دچار تزلزل است. در دیدگاه او روابط موجودات در عوالم متعدد به صورت دقیق بیان نشده اند. ابوالبرکات در بیان دیدگاه خویش به هیئت بطلیموسی بی توجه بوده و نقد او بر نظریه حکیمان مشایی صائب نیست.
معنای «وجود» در نزاع اصالت یا اعتباریت وجود
حوزههای تخصصی:
آیا در نزاع اصالت وجود یا اعتباری بودن آن وجود، معنایی از «وجود» که قائلان به اعتباری بودن وجود به کار می برند، همان معنایی است که قائلان به اصالت وجود به کار می برند؟ اگر نزاع اصالت (یا اعتباریت) وجود یک نزاع فلسفی جدی است و صرفا یک نزاع لفظی نیست، باید هر دو دسته بر سر اصالت یا اعتباری بودن یک معنا از وجود، چون و چرا کنند. آیا چنین است؟ برای یافتن حقیقت آنچه بین دو گروه رفته است، باید به کلمات طرفین دعوا مراجعه کرد و دقیقاً مشخص کرد ایشان وقتی «وجود» را به کار می برند چه معنایی مراد می کنند. این مقاله به دنبال ایضاح همین نکته است و نشان می دهد: اولاً، معنای «وجود» در قول به اعتباریت با معنای وجود در قول به اصالت یکی نیست. در اولی معنای مصدری مراد است و در دومی معنای اسمی. ثانیاً، کاربرد معنای اسمی و نظریه اصالت وجود چه پیشینه ای پیش از ملاصدرا دارد.
سریان حقیقت وجود و مساله شرور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وجود در عرفان به واجب تعالی اختصاص دارد و اوست که در دار هستی خودنمایی می کند و غیر از او هر چه که به ظاهر موجود می نماید در نگاه دقیق عرفانی از ظهورات و تجلیات حقیقت وجود است که حقیقتی جز اعتباریت و ربط محض نیستند. و چون جهان هستی را فقط خدا پر کرده است هر جا، نور وی در آن متجلی شود کمال و جمال او نیز در آن دیده می شود. اما نقایص و شروری که مشهود است ربطی به وی ندارد بلکه مربوط به خود متعینات و ماهیات امکانی است و این تعینات هستند که نقص و شر حساب می شوند و اگر اینها برداشته شوند؛ چیزی جز خود وجود واجب تعالی باقی نمی ماند. بدین سان می گوییم ذات باری تعالی در مرتبه ذات،جدا از دیگران و در مرتبه فعل، همراه با ماسواست. در این مقاله سعی کرده ایم با روش توصیف و اسناد، دیدگاه عرفای محقق را درباره وجود، نحوه ظهور و سریان آن در خارج تبیین کنیم و نشان دهیم که با این دیدی که ارایه می شود جهان هستی چهره دیگری پیدا می کند و زیبایی خاصی در آن جلوه گر می شود. وحتی با این دیدگاه بسیاری از مشکلاتی که در تفسیر هستی وجود دارد -و به آسانی نمی توان از طعن منکران تدبیر الهی در جهان هستی آسوده بود- برطرف می شود و مصائب و سختی هایی که در طول تاریخ بر سر انسانها آمده و می آید؛ راحت تر قابل تحمل می شود.
پیشینه احکام وجود در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصول کار مسلمین در قرنهای گذشته درباره احکام وجود چه بوده است؟ آیا فقط به بازگو کردن گفته های پیشینیان یونانی اکتفا کرده اند و نقش واسطه و رابطه را ایفا نموده اند یا اینکه به نقد و بررسی اصول پیشین پرداخته و حتی اصول و براهین جدیدتری آورده اند؟ و از این مهمتر ، بابها و عناوین و مباحث جدیدی را گشوده اند و در تکامل فلسفه نقش در خوری ایفا نموده اند؟ این سؤال به عنوان سؤال اصلی این نوشتار مطرح است. اهمیت این سؤال از آن رو است . که روشن شدن پیشینه تاریخی مباحث ، نقش ارزنده شخصیتها در ابراز نظریات و سهم دانشمندان و فلاسفه اسلامی را در تبیین و گسترش بحث وجود آشکار می سازد و سهو و نسیان های بیان تاریخی را بر ملا می نماید و دستیابی به علل اختلاف نظر فلاسفه اسلامی در مسائل گوناگون را سهل می سازد.
لوازم معنایی اصالت وجود و نقش آن در تمایز اندیشه های میرداماد و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بی شک میرداماد استاد بلاواسطه صدرالمتألهین در علوم عقلی و نقلی بیشترین تاثیر را در شکل گیری اندیشه های فلسفی وی داشته است. لیکن با نگاهی اجمالی به آثار این دو حکیم، تفاوتی بنیادی در اندیشه های آنها دیده می شود، تا آنجا که می توان ادعا نمود فلسفه صدرا نه تنها ادامه دهنده فلسفه میرداماد نیست بلکه اساسا در نقطه مقابل آن قرار دارد. صدرالمتألهین علی رغم احترامی که برای میرداماد قائل بود، چرا در آراء فلسفی خویش از وی فاصله گرفت و با ناتمام دانستن حکمت یمانی، خود به پی ریزی فلسفه جدیدی همت گماشت؟ در این مقاله کوشیده ایم با بررسی لوازم معنایی اصالت وجود و اصالت ماهیت، تفاوت این دو حکمت را در اولین سنگ بنای آنها معرفی کرده و تاثیر این اصل کلیدی را در تمایز اندیشه های صدرالمتألهین با استادش نشان دهیم. به اعتقاد ما بر اساس همین اختلاف مبنایی است که این دو حکیم در تبیین مسائلی همچون مجعول بالذات، ملاک تشخص، صادر نخستین، رابطه جوهر و عرض، رابطه نفس و بدن، حرکت جوهری، ربط ثابت به متغیر، تبیین کثرت در هستی، رابطه علت و معلول و دیگر مسائلی از این دست، از هم فاصله گرفته و به نتیجه ای متفاوت رسیده اند.
نظریه مثل و صدور کثرات از واحد حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ایده مثل افلاطونی که راهی برای رهایی از برخی اشکالات پیرامون شناخت اشیاء، توجیه کثرات و یافتن مبدا نهایی ثابت برای موجودات متغیر بود، چندان طول نکشید که در عرصه معرفت شناسی و شناخت اشیاء دشواری های بسیاری را پدید آورد. در دنیای اسلام نظریه مثل افلاطونی مخالفان و موافقان نامداری دارد.سه فیلسوف بزرگ عالم اسلام ابن سینا،سهروردی و ملاصدرا هر یک به طور مفصل به این مسئله پرداخته اند.ابن سینا به طور جد آنرا نادرست دانسته و دو فیلسوف دیگر تلاش بسیاری در اثبات آن نموده اند. از آنجا که نظریه مثل افلاطونی پیوندی وثیق با نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی دارد، پژوهش حاضر کوشیده است ضمن ارائه دلایل مخالفان و موافقان ؛چالشهای پیش روی نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی، با توجه به ایده مثل افلاطونی؛ تبیین نماید.
صادر نخست و چگونگی توجیه کثرات از نظر ابن سینا، ابن عربی و ملاصدرا با تأکید بر مشهورترین آرای آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا نخستین موجود عالم را عقل اوّل می داند که بر اساس قاعده الواحد از واجب الوجود صادر شده است و به واسطه جهات و اعتباراتاش سبب پیدایش موجودات پس از خود می گردد. ابن عربی اساس دیدگاه ابن سینا در مورد صادر نخست و چگونگی توجیه کثرات (یعنی قاعده الواحد) را نمی پذیرد. وی بر اساس مشاهدات ومکاشفات اش صدور کثرات را به اسما و صفات الاهی مستند می کند. از نظر او نخستین موجود عالم تجلّی اسم الاهی «الرحمن» است که در خود دارای تمام کثرات عالم می باشد و با سریان و انبساط خود سبب ظهور آنها می-گردد. ملّاصدرا، متأثر از ابن عربی، نخستین موجود عالم را تجلّی حق تعالی می داند. دیدگاه ملاصدرا در این مورد با ابن عربی دارای این تفاوت است که او جریان صدور کثرات پس از عقل اوّل را به گونه ای مغایر با ابن عربی به تصویر می کشد. از نظر او کثرات نه به واسطه نکاح و توالد مراتب هستی، بلکه به خاطر جهات و اعتباراتی که در عقول وجود دارد به وجود می آیند.
حافظ و اندیشه وحدت وجود
حوزههای تخصصی:
تاثیر مساله اصالت وجود بر سایر مسائل فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افرادی برای اصالت وجود اهمی چندانی قائل نیستند. اما محققانی هم به حمایت از آن پرداخته و به نقش فوق العاده آن تاکید کرده اند. ملاصدرا که مبتکر این نظریه است سرسختانه از آن دفاع کرده و با ادله متعدد به اثبات آن پرداخته و آن را از مهمترین مقاصد فلسفی می شمارد. تشخیص مقولات صور نوعیه – ترکیب ماده و صورت – تشخیص امور حقیقی از امور اعتباری معقول ثانی و مساله شناخت – کلیات – و کلی طبیعی از مسائلی است که به نحو متحول کننده ای تحت تاثیر اصالت وجودند.
حرکت جوهری و استکمال نفس پس از مفارقت از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکمت صدرایی با اثبات حرکت جوهری و خروج تدریجی طبیعت شیء از قوه به فعل، غیر از صورت و فعلیت شیء، ماده و هیولایی اثبات شد تا حامل این قوه باشد. معنای این ادعا آن است که نفس ناطقه انسان، پس از مفارقت از بدن، استکمالی نخواهد داشت. از طرفی در متون دینی به سیر استکمالی نفس در عالم برزخ و قیامت که نفس، بدن را رها کرده است، تصریح شده است. از آنجا که میان عقل و دین خالص از آن حیث که مخلوق خداوند حکیم هستند، تعارضی نمی تواند باشد؛ حکما ریشه این ناسازگاری را در محصول افکار انسانی دانسته اند. به همین جهت فحوای قطعی دین را مسلم گرفته و در پی حل مشکل کوشش کرده اند. برخی به تجدد امثال گرویده و برخی دیگر براهین مثبت هیولا را ناکارآمد دانسته اند. گروهی نیز تجرد را جز در مورد ذات حق روا ندانسته اند. این نکته را باید افزود که مقصد نفس ناطقه انسان، تقرب و وصول به وجود نامتناهی حق تعالی است. بدین ترتیب سیر استکمالی نفس نمی تواند محدود به حدود جسمانی باشد، بلکه پایانی برای آن متصور نیست و باید در عوالم دیگر تداوم یابد. این استکمال، همان گونه که از آیات و روایات نیز بر می آید، به شکل آنی و غیر تدریجی نخواهد بود. این نوشتار با بررسی برخی دیدگاه ها در خصوص امکان حرکت جوهری در نفس مفارق از بدن، مطلب اخیر را به عنوان راه حل دیگر در رفع ناسازگاری فوق، پیشنهاد میکند.