فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله وحدت وجود از مسائل کلان هستی شناختی است که در فضای عرفانی پدید آمده و آرام آرام در فضای فلسفی وارد شده است. قبول یا رد آن تمام مسائل فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد. با قبول وحدت وجود، عالَم رنگ دیگری به خود گرفته، در معنای غلیظ آن، علیت از میان موجودات رخت بر می بندد. نیز وحدت وجود تحلیل دیگری از وجود حضرت حق و شریعت خواهد داد. فیلسوفانی قبل از صدرالمتألهین در این باب بحث کرده اند، اما ملاصدرا مدعی برهانی ساختن این مسئله و تبیین صحیح و دقیق آن شده است.
در این مقاله، به بیان تقریر ملاصدرا و ادله آن در باب وحدت شخصی وجود می پردازیم. ایشان با ارائة پنج استدلال: وجود رابط، بسیط الحقیقه، صرف الوجود، واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و عدم تناهی به اثبات وحدت وجود پرداخته است.
بررسی انتقادی دیدگاه ملاصدرا در تبیین سازگاری علم پیشین الهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا، از سویی با استناد به قاعدة «بسیط الحقیقة کُلُّ الاشیاء» و استفاده از اصل تشکیک خاصّ در وجود، علم تفصیلی پیشینی حقّ تعالی را اثبات می کند؛ و از دیگر سو، گاه مختار بودن انسان را مساوق با مرید بودن او، و گاه نیز با اتّکا به همان قاعدة «بسیط الحقیقة» که علّیت را در قالب تجلّی تحلیل می کند مرادف با فاعلیّتی هم-عرض با خداوند معنا می کند. در این نظام فلسفی، تعارض میان علم پیشین الهی و اختیار انسان، با عنایت به فعلی بودن علم الهی و نه انفعالی بودن و نیز تعلّق علم الهی به فعلِ مسبوق به اختیار انسان مرتفع می شود. اما به نظر می رسد که مقدمات و راه حلّ مختار صدرالمتألهین چندان کارآمد نیست
ادراک فطری از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فطرت از مسائل مطرح در هستی شناسی فلسفی و مبنای جهت گیری انسان در ادراک و گرایش اوست که اثبات یا انکار آن آثار و لوازم وجودی و معرفتی زیادی در پی دارد.
در تبیین ادراکات فطری، گستره و آثار آن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است، عده ای ادراکات و گرایشات فطری را بطور کلی انکار کرده و عده ای آنرا پذیرفته اند. در میان معتقدان نیز تبیین یکسانی از فطرت موجود نیست، در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی در وجود شناسی ادراک فطری، مبانی فلسفی و آثار آن را از دیدگاه ایشان تبیین کرده و نشان داده ایم که علامه بر اساس مبانی و نگرش خاص فلسفی خود، دیدگاهی نو در این مساله ارائه کرده و ادراک فطری را به نحو وجودی محض، متفاوت با سایر سیستم های رایج فلسفی، و بدون نیاز به مبانی آنها، تبیین می کند، در جانب سلبی معنای فطرت نه عقلگرایی مطلق به معنای ادارکات ذاتی فطری (که در فلسفه امثال دکارت آمده) و نه اومانیسم مطلق به معنای خالی بودن ذات انسان از هر گونه جهت گیری گرایشی و ادراکی می باشد. و از حیث اثباتی ادراک وجود مقید خود است که عین تعلق و ربط و وابستگی به وجود مطلق است و انسان به محض ادراک وجود مقید خود، به تقدم وجود مطلق در دار هستی و آثار گسترده و البته دارای مراتب این ادراک اذعان و اعتراف می نماید.
عالَم مندی معرفت و برخی فروع مبتنی بر آن در حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
منطق حاکم بر معرفت را می توان یکی از مباحث بنیادی در فلسفه دانست. رویکرد نحله های مختلف فلسفی به این موضوع، دلالت های متفاوتی را در مسائل دیگر که در طول آن قرار دارند، به همراه می آورد. مطابق با مدعای مقاله حاضر، عالم مندی معرفت، نتیجه ای است که از مبانی حکمت صدرایی درباره معرفت، نشأت گرفته است. نگارنده بر آن است که با تأکید بر مفهوم عالم در این حکمت و برخی از مبانی خاص آن، همچون حرکت جوهری و اتحاد وجودی علم، عالم و معلوم توضیح دهد که چگونه انسان با ربط وجودی و ذخیره معرفتی خاص خود، استعداد پذیرش معارف بعدی را می یابد. عالم اجتماعی که به مسأله امکان فهم مشترک بر اساس این باور پرداخته و امکان علم دینی که با نگاهی متفاوت به مسأله علم دینی با رویکرد آیت الله جوادی آملی از این منظر پرداخته است، از جمله مسائلی هستند که در طول این امر قرار می گیرند و در انتهای مقاله به چگونگی این ابتنا اشاره خواهد شد.
تبیین وجود شناختی صفات فعل از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوة وجود صفات الهی و نوع ارتباط آنها با ذات مقدس حق از اصلی ترین مسائل خداشناسی است که نطریات گوناگونی در بارة آن از طرف مکاتب فلسفی، کلامی و فرقه های مذهبی بیان شده است. اگر چه این مسأله هم در باب صفات ذات مطرح است و هم در باب صفات فعل. اما بررسی آن در قلمرو صفات فعل از اهمیت و صعوبت بیشتری برخوردار است. این صفات طبق نظر مشهور فیلسوفان مسلمان، زائد بر ذات و صرفاً انتزاعاتی ذهنی اند. با این حال، تحلیل جامع و مستقل قابل اعتنایی در این باره ارائه نشده است. در تحقیق حاضر از طریق تحلیل مفهوم اضافه، ثابت شده است که اضافه دارای وجود خارجی است بنا براین، صفات فعل نیز باید دارای وجود خارجی باشند. اما وجودی انگاشتن صفات فعل ما را با مشکل بزرگی روبرو می کند که همین مشکل معتزله را به نفی صفات واداشت. برای رفع این مشکل در حکمت متعالیه با استفاده از مبنای اصالت و تشکیک وجود، نوعی رابطه را می توان بین خداوند سبحان و این صفات وجودی تعریف کرد که درعین حفظ تنزیه و بساطت حق، وجود این صفات نیز حقیقی تلقی شده و ذات مقدس حق را حقیقتاً مصداق این صفات دانست.
بررسی تطبیقی معرفت فطری خدا ازنظر علامه طباطبایی با نظریه حس الوهی پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ازنظر علامه طباطبایی، انسان دارای فطرتی خاص است که او را به سنت خاص زندگی و راه معینی که منتهی به هدف و غایتی خاص (خداوند) می شود، هدایت می کند؛ راهی که جز آن راه را نمی تواند پیش گیرد، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها.» ازسوی دیگر، براساس الهیات کالوینی اذعان به وجود خداوند، در اعماق ذهن هر انسانی وجود دارد و اکتسابی هم نیست؛ بدین گونه که نظریه ای باشد که در مدرسه و با تعلیم استاد فرا گرفته شود. بلکه چیزی است که هریک از ما از رحم مادر، کاملاً آن را می شناسیم و خود طبیعت هم اجازه فراموشی آن را به کسی نمی دهد. در این مقاله کوشیده ایم وجوه اشترک و افتراق این دو دیدگاه را بررسی کنیم. قلب، جایگاه معرفت فطری، غیر اکتسابی بودن معرفت، هدایتگری انسان، تخلف ناپذیری، لزوم تکامل و بلوغ این گرایش، تأثیر گناه بر این نوع معرفت، به عنوان وجوه مشترک؛ و انگیزه طرح، ماهیت معرفت فطری، تأثیر آگاهی به قوه معرفتی، منطقه ای بودن، متعلق معرفت فطری و نحوه دریافت معرفت، به عنوان وجوه افتراق این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است.
جست وجوی نخستین بارقه های نظریة حرکت جوهری در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی رویکرد ابن سینا در باب حرکت نشان می دهد وی در اثبات برخی اقسام حرکات عرضی و انکار فرایند حرکت جوهری دچار تردید است. این تردید به مبانی فلسفی شیخ در مسئلة اعتباریت ماهیت و اصالت وجود بازمی گردد. بدین بیان که در تفکر سینوی به دلیل نفی تشکیک در ماهیت و اعتقاد به اعتباریت آن، برخی اقسام حرکات عرضی از جمله حرکت در کمیت و حرکت در کیفیت موجودات با نوعی شک و تردید در اثبات قرین می شود. با این وجود ابن سینا به دلیل این که حرکت در کمیت و کیفیت فرایندی محسوس دارد به صحت آن گردن می نهد، اما از سوی دیگر به واسطة فقدان دغدغة جدی در مسئلة اصالت وجود و اصول منتزع از آن با وجود حیرت از پذیرش فرایند حرکت در جوهر موجودات ابا می ورزد. این مسئله در برخی مواضع تفکر وی بازتاب داشته است؛ در این مواضع ابن سینا با وجود انکار فرایند حرکت جوهری نفوس، به صورت ضمنی یا حتی صریح به تجرد غیر تامة نفس و امکان وقوع حرکت اشتدادی در آن اذعان می کند.
بررسی امکان نوصدرایی بودن اندیشة ملّا هادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گفتمان فلسفی نوصدرایی، در سه زمینة صوری، روشی، و محتوایی، دگرگونی روی داده است. در فلسفه ملا هادی سبزواری نیز در این زمینه ها دگرگونی و تجدّدی روی داده که بر این اساس، او را آغازگر جنبش فلسفی نوصدرایی معرفی می کنیم. سیر اندیشة او در مسیر حکمت صدرایی بوده و در مواردی با ملاصدرا اختلاف نظر داشته؛ اما ابداعاتی نیز در اندیشه او وجود دارد. در ساختار صوری و روشی، استفاده او از منطق و سبک نگارش شرح منظومه، با توجّه به شرایط اجتماعی و نیاز زمان، بیان کنندة تجدّد در ساختار اندیشة اوست. او، بخش نخست مهم ترین کتاب خود را به منطق اختصاص داده؛ در حالی که ملاصدرا از منطق سخن نگفته است. در زمینة محتوا نیز در مبحث علم، اتحاد عاقل و معقول، ترکیب مادّه و صورت، ادراک کلیّات عقلی، حدوث و ... اختلاف نظرهایی میان او با ملاصدرا وجود دارد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن بررسی زمینه های مختلف اندیشة حکیم سبزواری، تجدّد و دگرگونی ها را بیان میکنیم؛ و با دلایلی او را به عنوان آغازگر جنبش نوصدرایی معرفی میکنیم؛ جنبشی که پس از سبزواری، به دست علامة طباطبایی استحکام یافت.
نقد و بررسی اشکالات علامه طباطبایی بر برهان تضایف در اثبات اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان تضایف یکی از مهم ترین براهینی است که ملاصدرا برای اثبات اتحاد میان عاقل و معقول اقامه کرده است. این برهان پس از ملاصدرا مورد مناقشة فراوانی قرار گرفت؛ برخی از حکما آن را پذیرفتند و برخی دیگر به چالش کشیدند. مرحوم علامه طباطبایی از آن دسته حکمایی است که برهان مذکور را تام ندانسته و بر آن اشکالات متعددی وارد کرده است و خود در بدایة الحکمة و نیز نهایة الحکمة برای اثبات اتحاد عاقل و معقول راه دیگری را در پیش می گیرد. اما به نظر می رسد که هیچ یک از اشکالات علامه بر این برهان وارد نیستند.
بررسی مسئلة تشکیک خاصی در اندیشة میرفندرسکی با نگاهی بر آرای صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک مسئلة تشکیک در وجود از مباحث بنیادین فلسفی است. شاید بتوان گفت که این مسئله، مرزی است میان حکمای صدرایی و غیر صدرایی. به گونه ای که این مسئله عموماً با انکار حکمای قبل صدرا و اقبال حکمای صدرایی مواجه شد. اما از میان حکمای قبل صدرا برخی موضع صریحی در قبال این بحث نشان نداده اند که از آن جمله میرفندرسکی است. جستار حاضر به دنبال آن است که با بررسی و تطبیق آرای میرفندرسکی با آرای صدرالمتألهین، به تبیین موضع خاص این فیلسوف در خصوص مسئلة تشکیک خاصی بپردازد.
مقایسه دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و بانو امین در توحید ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکمت صدرایی توحید ذات از وحدت واجب الوجود تا بلندای وحدت وجود، مراتب و درجات دارد. مدرس زنوزی و بانو امین هر چند هر دو صدرائی مشربند، لیکن درتبیین توحید وجود مشترک نیستند. بانو همچون صدرا از هر دو تعبیر وجود رابطی و رابط، بهره می برد. حکیم مدرس اگرچه از بکار بردن لفظ وجود رابط، احترازی ندارد، اما در تحلیل آن گونه ای دیگر عمل می نماید. جالب اینجاست که ایشان از عدم مشارکت واجب با ممکن در مفاهیم وجودی و بازگشت علیّت به تشان سخن می گوید، ولی مصرّانه می کوشد که از مبنای خویش در کثرت وجود، عدول ننماید که البته در مورد نخست- بر خلاف آن دیگر- صدرا و بانو نیز چنین خط مشیی دارند. نگارنده هر چند در مورد اول، کلام ایشان را صائب می داند، ولی از دریچه فهم او، سلوک این حکیم متالّه از وجود رابطی معلول تا نظریه تشئون، رهین توفیق نیست.
تحلیل جایگاه خیال و وهم در گستره ادراکات و افعال انسان از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزة «ادراکات» و «فلسفه فعل»، از مباحث نو و حائز اهمیت در فلسفة اسلامی است. مسئله خاصّ این پژوهش، تحلیل و تبیین منسجم جایگاه دو قوّه از قوای باطنی، یعنی خیال و وهم، در گسترة ادراکات و افعال انسانی است. از آنجا که خیال، محلّ نگهداری صور جزئی است، ملاصدرا عملکرد این قوّه در ادراکات و افعال را در رابطه ای چند سویه با دیگر قوای باطنی تبیین نموده است. همچنین ملاصدرا خیال را به مثابه یکی از مبادی اساسی افعال، حلقة رابط بین عالم محسوسات و معقولات و مانند ملکه ای در حفظ صور می داند. این قوّه، مبدأ أبعد در افعال عبث، گزاف، عادی، طبیعی و مزاجی است. وهم نیز از قوای مدرِکه ـ مدرک معانی جزئی ـ است. در تبیین حیطة عمل و تسلّط قوّة وهم با رویکردی توسعه ای، می توان جایگاه این قوّه را از «قوه ای ادراکی در کنار سایر قوای ادراک باطنی» ارتقا داد و آن را «مسلّط بر تمام قوای حیوانی» و در نهایت، وهم را همان «نفس حیوانی» دانست. دیگر آنکه وهم، نقشی اساسی در خطاهای ادراکی و افعال تابع آن دارد.
فرضیه خداباوری در استدلال استفان هاوکینگ، ملاصدرا، ابن سینا و کیث وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
دانشمندان گستره کیهان شناسی نوین، با پشتیبانی از ماده گرایی، هر گونه ایده خداباوری را پیرامون توضیح جهان غیر ضروری و دارای ساختار غیر عقلانی می دانند. استفان هاوکینگ، به عنوان دانشمند سرشناس این حوزه، با طرح استدلالی بر مبنای فرضیه انفجار بزرگ، در تلاش است با انکار نظریه وجود خداوند نشان دهد جهان در اثر اتفاق یا ضرورت به وجود آمده است. با توجه به ابعاد متافزیکی این گفتمان، تلاش بر آن است تا با استفاده از اصول نظام فلسفی سینوی و کیث وارد، ضمن ابطال استدلال هاوکینگ، نظریه خداوند اثبات گردد. در این راستا، هستی شناسی حکمت متعالیه نه تنها وجود خداوند را با فرضیه های علمی مانند انفجار بزرگ ناسازگار نمی داند، بلکه رابطه ای پویا میان خداوند و جهان اثبات می نماید. بدین ترتیب، ملاحظه می گردد که نظام فلسفی ابن سینا و حکمت متعالیه هر کدام به نوعی می توانند برای چالش های نوین عرصه خداباوری چاره اندیشی نمایند. هدف این پژوهش پرداختن به چالش جدید کیهان شناسی و خداباوری در نظام فلسفی ابن سینا و به ویژه ملاصدرا و پویا نمایی آنها با توجه به آرا کیث وارد است. تحلیل و نقد استدلال هاوکینگ بر مبنای سینوی و صدرایی، ورود این دو نظام فلسفی در تبیین مسائل روز، و ارائه راه حل های فلسفی برای چالش های دنیا معاصر و تطبیق این دو نظام فلسفی با آرا کیث وارد را می توان از نتایج این پژوهش محسوب کرد.
Soul-Body Relation and Immortality in Mullā Sadrā and Descartes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تحلیل تطبیقی نقش خودشناسی در معرفت به خدا از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت خود یا نفس آدمی که از آن به خودشناسی یاد میشود، از مهمترین مباحثی است که از گذشتههای دور مورد تأکید فلاسفه و عرفا بوده است. حکما و عارفان مسلمان با الهامگیری از آیات و روایات، بهخصوص حدیث «من عرف نفسه عرف ربه» به طرح مهمترین راه خداشناسی، یعنی راه انفسی که همان خودشناسی میباشد، پرداختهاند. صدرالمتألهین و ابنعربی دو تن از بزرگترین فلاسفه و عرفای اسلامی در آثار مختلف خود به شیوههای گوناگون به خودشناسی و امکانپذیری یا عدم امکان شناخت خود اشاره کردهاند. ملاصدرا بهصراحت از امکانپذیری خودشناسی سخن میگوید. ابنعربی نیز با دو تحلیل از شناخت نفس یاد میکند؛ گاهی از امتناع شناخت خود سخن میگوید و در برخی موارد از امکانپذیری آن. در این تحقیق به تحلیل دو نگره صدرایی و ابنعربی دراینباره میپردازیم و با بررسی دقیق روشن میسازیم این دو نگره هیچ تفاوتی با هم ندارند.
تبیین علم الهی در مرتبه قضاء از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم الهی و سلسله مراتب آن در نظام حکمت صدرایی از اهمیت زیادی برخوردار است، بطوریکه هم خود ملاصدرا و هم پیروان او مباحث فراوانی پیرامون آن مطرح کرده اند. مسئله قضاء در این سلسله مراتب بسیار قابل توجه است. زیرا قضاء الهی از نظر تطبیقی با عوالم کلی وجود همان مرتبه صور عقلی محسوب می شود که ورای صور طبیعی و نفسانی است، که بصورت دفعی و بلا زمان از واجب تعالی صادر می شوند و بعنوان مرتبه ای از مراتب علم الهی که همان قضاء علمی است ، نامیده می شود و در مرحله بالاتر به علم ذاتی الهی منتهی می شود. از طرف دیگر نظام علّی و معلولی عالم هستی و انتساب این عالم به علت تامه و هستی بخش خود که منشاء ضرورت و پیدایش عالم هستی است، نیز قضاء عینی نامیده می شود . بنابراین قضاء الهی مبین انتساب همه عالم هستی در دو مرتبه علمی و عینی به حق تعالی است .تبیین و تحلیل حقیقی مسئله قضاء الهی باید با توجه به هر دو مسئله علم الهی از یک طرف و ضرورت نظام جهان هستی از طرف دیگر صورت بگیرد، زیرا قضاء الهی هر دو مسئله را تبیین می کند و توجه به یکی از این دو و غفلت از دیگری حقیقت مسئله قضاء الهی را بر ما آشکار نخواهد کرد.این مقاله در صدد است، مسئله قضاءالهی را بعنوان مرتبه ای از علم الهی از منظر بنیان گذار حکمت متعالیه و یکی از شارحان اصلی آن در دوران معاصر-علامه طباطبایی- تبیین و تحلیل نموده و نکات مورد اختلاف و تشابه این دو فیلسوف را در مورد مسئله مذکور بررسی نماید.
ارزیابی انتقادی ملاصدرا از نظریة صور مرتسمة ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود آنها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و اینکه صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابنسینا در این باره انتقاد میکند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمة وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریّة ابنسینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است