فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۰۶۶ مورد.
قبض و بسط دموکراسی
سیاست و مشارکت
بررسى رابطه بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى با مشارکت سیاسى ـ اجتماعى و امنیت ملى
حوزههای تخصصی:
" از آن جایى که اهمیت نقش مشارکت نهادینه شده در روند توسعه ، دموکراسى و مشروعیت بخشى حکومت ها در کاهش یا افزایش ضریب امنیت ملى مؤثر است، اعتماد مردم به حکومت باعث افزایش مشارکت و قوام حکومت، ایجاد توسعه و افزایش ضریب امنیت ملى مى شود. از دیدگاه اسلامى، نقش آفرینى مردم صرفآ در مشروعیت بخشى خلاصه نمى گردد، بلکه مردم در عینیت بخشى و کارآمدى حکومت نقش اساسى دارند. لذا پژوهش حاضر تحت عنوان «بررسى رابطه بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى با مشارکت سیاسى ـ اجتماعى و امنیت ملى» براى حصول به اهدافى همچون: 1) سنجش میزان بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى، مشارکت سیاسى ـ اجتماعى و مشارکت در حوزه هاى امنیت ملى 2) شناخت نوع همبستگى میان متغیرهاى بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى، مشارکت سیاسى ـ اجتماعى و امنیت ملى، شناخت نوع رابطه متغیرهاى فردى نظیر سن، جنس، مذهب، قومیت، تاهل، مقطع تحصیلى، درآمد و نوع دانشگاه با بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى، مشارکت سیاسى ـ اجتماعى و امنیت ملى و با طرح پرسش هاى زیر اجرا گردید: 1) میزان بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى، میزان مشارکت سیاسى و میزان مشارکت در حوزه امنیت ملى در جامعه مورد پژوهش چقدر است؟ 2) آیا همبستگى بین متغیرهاى بیگانگى، مشارکت و امنیت ملى برقرار است؟ 3) آیا رابطه اى بین سن، جنس، مذهب، قومیت و... با بیگانگى، مشارکت و امنیت ملى وجود دارد؟
براى دست یابى به پاسخ هایى جهت پرسش هاى مذکور، فرضیه هایى براى آزمون همبستگى بین متغیرهاى بیگانگى، مشارکت و امنیت ملى و آزمون رابطه بین متغیرهاى فردى با بیگانگى، مشارکت و امنیت ملى تهیه و تنظیم گردید.
نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که مؤلفه هاى سیاسى ـ اجتماعى در ارتقا یا کاهش ضریب امنیت ملى بسیار مؤثرند، و در صورت عدم مشارکت سیاسى، اجتماعى به دلیل ظهور بیگانگى سیاسى ـ اجتماعى در جامعه، امنیت ملى به طور جدى مورد تهدید و خطر قرار مى گیرد. لذا مقامات تصمیم گیرنده براى تدوین استراتژى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى کشور از نتایج تحقیق مى توانند استفاده نمایند.
"
شکاف نسلی و دموکراسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" هدف این مقاله تبیین رابطه شکاف نسلی با مساله دموکراسی در ایران در نیمقرناخیر(1382ـ1332) است. برای نیل به این هدف نخست از نتایج نظرسنجیهای ملی انجام شده در سالهای 1353، 1374 و 1381 بهره گرفته شده تا از رهگذر درک تفاوت نگرشها، ارزشها و رفتارهای نسل جوان و بزرگسال، فعال یا غیرفعال بودن شکاف نسلی روشن گردد. نتایج به دست آمده نشان میدهد علیرغم وجود برخی تفاوتها میان جوانان، بزرگسالان و پیران در نیم قرن اخیر، شکاف نسلی، شکافی فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور نبوده، اما به دلیل فعال بودن شکاف اقتدارگرایی ـ مردمسالاری، شکاف نسلی بر این شکاف فعال بار شده و باعث تقویت جبهه مردمسالاری گردیده است. در ادامه مقاله، نقشآفرینی نسل جوان در تحولات سیاسی اجتماعی معطوف به برقراری یا تثبیت دموکراسی در کشور، با عطف به تراکم این دو شکاف اجتماعی تبیین گردیده است.
"
تحلیل فرانظری رأی، ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظامهای مردمسالار، انتخابات مهمترین روش برای شناسایی اراده و اعمال حق حاکمیت عمومی است. کنش انتخاباتی یا رای تابع عوامل متعددی است. این عوامل در مطالعات انتخاباتی در ذیل چهار مدل انتخاب رای، شامل مدل عقلانی، هنجاری، شناختی و آنتروپی دستهبندی و تحلیل میشوند. در مدل عقلانی تاکید عمده بر سودمندی رای، در مدل هنجاری تاکید بر هویت حزبی و فشارهای هنجاری رای، در مدل شناختی تاکید بر تجارب شناختی رایدهنده و در مدل آنتروپی، تاکید عمده بر شفافیت تبلیغ نامزدهاست. در مقاله حاضر، بر اساس تحلیل فرانظری رای، همه وجوه محتمل رای در مدل نظام کنش انتخاباتی تئوریزه و بر اساس آن، چهار خردهنظام رای، شامل رای اقتصادی، رای سیاسی، رای فرهنگی و رای اخلاقی از هم تفکیک و سپس عناصر اصلی و سازنده هر خردهنظام و الزامات ساختاری آن مشخص گردیده است. براساس مدل پیشنهادی انتخاب رای؛ عنصر اصلی و تعیینکننده تصمیم به رای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به ترتیب سودمندی، اثربخشی، بیتناقضی معنایی و سازگاری هنجاری رای است. تعیینکنندگی و برجستگی هر یک از چهار نوع رای مذکور در نظام کنش انتخاباتی، متناسب با الزامات ساختاری مربوط مشخص میگردد. در شرایط کمبود منابع رفاهی و نابرابری توزیعی الزام به رای اقتصادی، در شرایط ضعف کارایی نظام تصمیمگیری الزام به رای سیاسی، در شرایط ناهمگونی فرهنگی سیاسی الزام به رای فرهنگی و در شرایط همگونی فرهنگی سیاسی جامعه، الزام به رای اخلاقی در نظام کنش انتخاباتی بیشتر میشود. با توجه به روابط متقابل در بین خردهنظامهای کنش انتخاباتی، اصلیترین ملاحظه روششناختی دراستفاده از مدل مذکور، تاکید بر علیت ساختاری و حلقههای علی (در مقابل علیت مکانیکی یا یک طرفه) و استفاده از توابع ساختاری در تحلیل دادههای تجربی مربوط است.
مسیرهای منتهی به فروپاشی دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهبرد نظری این مقاله، با تدوین مفاهیم اصلی مدل های رقیب فروپاشی دولت در سطحی انتزاعی تر، سعی دارد این مدل ها را در یکدیگر ادغام کند. مدل جمعیتی برگرفته شده از کار گلدستون، بر این نکته تأکید دارد که وقتی نهادهای اقتصادی و سیاسی، خیلی خشک و متصلّب باشند، رشد سریع جمعیت می تواند فروپاشی دولت را موجب شود. مدل جغرافیای سیاسی برگرفته شده از کارهای اسکاچپل و کالینز، استدلال می کند که در صورت ضعف شدید دولت و غیرمولّد بودن اقتصاد، شرایط وخیم جغرافیای سیاسی می تواند فروپاشی دولت را موجب شود. مدل های رقیب فروپاشی دولت، به عنوان مسیرهای جایگزین و در تعامل با یکدیگر، مفهوم سازی شده اند، به گونه ای که تغییر فشار جمعیت و شرایط جغرافیای سیاسی، بسته به میزان قدرت دولت و قدرت تولید، ممکن است میل به انسجام یا از هم پاشیدگی ایجاد کنند. مدلی که چهار بُعد قدرت دولت ـ اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجرایی ـ را تشریح می کند، به این منظور ساخته شده است تا مفهوم سازی های متعدد از دولت در ادبیات مربوط به فروپاشی دولت را در یکدیگر ادغام کند. همچنین، مسیر سوم این مدل معتقد است، رشد سریع بازار، در صورتی که قدرت دولت خیلی کم باشد، می تواند میل به از هم پاشیدگی ایجاد کند. مدل ترکیبی، امکان درک این معنا را به ما می دهد که وقتی میل به انسجام / از هم پاشیدگی توسط یک مسیر ایجاد شود، ممکن است با مسیر دیگر، تشدید یا تضعیف گردد.
دموکراسی و مطایبه
دینداری سنتی و نگرش نسبت به دموکراسی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" این پژوهش به منظور بررسی رابطه دینداری و برخی عوامل دیگر با نگرش نسبت به دموکراسی و با روش پیمایش انجام شده است. نمونه پژوهش را تعداد 383 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز تشکیل می-دهند که داده های آن از طریق پرسشنامه، در بهار 1383 گردآوری شده است. در این مطالعه برای نشان دادن رابطه دینداری و نگرش نسبت به دموکراسی از نظریه ماکس وبر استفاده شده است. سایر متغیرهای مستقل از میان نظریاتی انتخاب شده اند که بر عوامل سطح خرد مؤثر بر دموکراسی متمرکزند. سنجش میزان دینداری افراد بر اساس مدل چند بعدی گلاک و استارک صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشانگر آن است که بین متغیرهای ابعاد مختلف دینداری و میزان کل دینداری، با نگرش نسبت به دموکراسی و ابعاد آن رابطه معنی داری وجود دارد، و متغیرهای مستقل این پژوهش در مجموع میتواند حدود 26 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نماید. در ضمن متغیرهای دینداری و ابعاد مختلف آن با نگرش نسبت به دموکراسی رابطه معکوس داشتهاند، یعنی هر چه به میزان دینداری افراد در ابعاد مختلف افزوده می گردد، نگرش ایشان به دموکراسی منفیتر می شود.
"
عناصر زیربنایی جامعه ایران، نظام ایلی، دولت ستیزی و ساختار فئودال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله مایل است توجه جامعه شناسان را به این جلب نماید که پرداختن به متغیرهای اجتماعی بدون در نظر گرفتن عناصر زیربنایی فرهنگی، امکان تبیین کافی از مسائل را نمی دهد. بدین منظور، به علت محدودیت، از بین عناصر مختلف فقط به سه عنصر فرهنگی: نظام ایلی، دولت ستیزی و ساختار فئودال اشاره می شود. نظام ایلی گرچه در گذشته کارا بوده است، اما امروز به شکل مدرن خود کارکرد منفی دارد. نظام حکومتی با نظام ایلی عموماً مرتبط بوده است. بدین علت زمینه تضاد با رقبا را فراهم می ساخته، از جانب دیگر پذیرش و مشروعیت مردمی را از دست می داده و عنصر دولت ستیزی را پرورش داده است. ساختار فئودال که به شکل مدرن ظاهر می شود، زمینه نابرابری و تضاد و کاهش انسجام را فراهم می آورد. این عناصر که زمینه تاریخی دارند و امروز به شکل مدرن ظاهر می شوند، به طور متقابل یکدیگر را تشدید می نمایند.
تأویل شهروندی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۸۳