فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۲۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله تحقیقی، با هدف بررسی گفتمان های تجددگرا و نوسنت گرای موسیقی در ایران معاصر (1385- 1285) به بررسی خصوصیات و عناصر اصلی شکل گیری و تکوین گفتمان های یاد شده پرداخته است تا ضمن تبار شناسی تاریخی و معرفی ویژگی های گفتمانی این دوره، تفسیر و بازشناسی معنا کاوانه ای از گفتمان های یادشده ارائه نماید. این مقاله، از منظر مطالعات فرهنگی و به کمک روش تحلیل تاریخی گفتمان، نشان می دهد که چگونه بستر های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر گفتمان های یاد شده، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم گذاشته اند. نتایج این مقاله، به کمک روش کیفی و از طریق تکنیک تحلیل گفتمان و تبار شناسی تاریخی به دست آمده است. در این دوران، این گفتمان ها تحت تأثیر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر شکل گرفته و تکوین یافته اند. همچنین در این دوران، ورود موسیقی نظامی، انقلاب مشروطه، پروژه نوسازی رضاشاه، سفر روشنفکران به غرب، عوامل فراملی، برنامه نوسازی موسیقی قدیم ایران، برنامه اداره موسیقی کشور، تأسیس رادیو، تأسیس هنرستان های موسیقی و در نهایت عزل و نصب مین باشیان و وزیری، تأسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران و رشد محافل آکادمیک، نقاط عطفی در شکل گیری درون مایه های اصلی گفتمان های تجدد گرا و نوسنت گرا به شمار می آیند، یعنی قدرت شرحه شرحه، بر موسیقی اعمال شده است.
بررسی تطبیقی نقد جامعه شناختی زن در رمان علی احمد باکثیر و احمد محمود (سیرة شجاع و زمین سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش و حضور زنان در جامعه بشری از ابتدای تاریخ تا کنون، امری ملموس و غیر قابل انکار بوده و آنان در جوامع مختلف، پا به پای مردان در کنار نقش برجسته زن در تربیت نسل های آینده در عرصه های اجتماعی نیز حضوری فعّال و پویا داشته اند.
در این مجال، برآنیم که با بررسی تطبیقی دو رمان معاصر یعنی سیرة شجاع اثر علی احمد باکثیر نویسنده معاصر و بزرگ یمنی و زمین سوخته اثر احمد محمود، نویسنده معاصر و مشهور ایران، تصویرگر یکی از مظاهر نقد اجتماعی جامعه یعنی مسألة زنان و به ویژه مجاهدت و مبارزات آنان در شرایط سخت و جنگی جامعه با تکیه بر شخصیّت اصلی دو رمان یعنی سمیّه و ننه باران باشیم که نتایج اوّلیه حاکی از وجوه اشتراک فراوان دو شخصیّت اصلی زن است؛ به طوری که هر دو نمونه کامل زنان ایثارگرند و علاوه بر ایفای نقش مادری دلسوز و همسری فداکار در عرصه های اجتماعی نیز زنانی مبارز و مجاهد، ایثارگر و مقاوم، شجاع و عدالت گستر و انتقام گیرنده از دشمنان هستند.
بازنمایی جامعه شناختی برخی نارضایتیهای منجر به انقلاب اسلامی در پنج رمان سیاسی ـ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است تا در چارچوب نظریه بازنمایی، نحوه انعکاس برخی نارضایتیهای منجر به انقلاب اسلامی را در رمان های انتشار یافته پس از انقلاب، در قالب بررسی کمّی و استقرایی، شناسایی کند. در این پژوهش، با استفاده از روش و تکنیک تحلیل محتوا، رمان های «قطار57»، «اسماعیل»، «فصل کبوتر»، «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» بررسی شده است. نمونه گیری از نوع احتمالی سیستماتیک و واحد تحلیل در این بررسی، پاراگراف است.
جایگاه نمادهای هویت ملی در زبان و ادب فارسی؛ مطالعه موردی: آثار داستانی جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به مسئله هویت ملی در عصر مشروطه از اهمیت زیادی برخوردار شد؛ دغدغه هویت ملی در آثار بسیاری از نویسندگان این عصر، گویای جایگاه این مسئله در این دوره تاریخی است. از جمله این نویسندگان، پدر داستان نویسی کوتاه ایران، سید محمدعلی جمال زاده است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف تشریح جایگاه نمادهای هویت ملی در آثار این نویسنده (یکی بودیکی نبود؛ تلخ وشیرین؛ کهنه و نو؛ قصّه مابه سر رسید) درمراحل مختلف زندگی ادبی او صورت گرفته است .پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی، کیفی است که با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. بدین منظور با مطالعه ابعاد هویت ملی، مباحث نظری و ادبیات پژوهش دربارة هویت ملی، مؤلفه هایی برای این هویت تعیین و سازه تحلیل محتوا تهیه شد و بر مبنای آن، میزان و نوع توجه به هویت ملی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین مؤلفه های هویت ملی در داستان های جمال زاده، بیشترین فراوانی متعلق به نمادهای زبان فارسی است. در مراحل بعدی این واکاوی نمادهای جغرافیایی، تاریخی، ادبیات، و مشاهیر و فرهنگ از بیشترین فراوانی ها برخوردارند. تعمق در آثار جمال زاده نشان می دهد این نویسنده در اوایل داستان نویسی، به ساختار عینی و مادی هویت توجه بیشتری کرده و در اواخر دوره داستان نویسی به ساختار معرفتی هویت بها داده است. تحلیل کیفی محتوای داستان های جمال زاده نشان می دهد عناصر هویت ملی در آثار وی بسیار پُررنگ و تقریباً تمام جنبه ها در آن مورد توجه قرار گرفته است. آثار او وابسته به زمینه بوده واز این حیث حال و هوای ایرانی دارند به نحوی که می توان گفت هر چند جمالزاده خود در ایران نمیزیسته است اما در دنیای داستانهایش درایران وهمراه با ایرانیان زیسته است
بازنمایی ""دیگری فرودست"" در رمان های دوره پهلوی اول دکتر ابوتراب طالبی* مریم ناظری**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی آن است که درکی از چگونگی بازنمایی روابط قدرت درون یکی از پر مخاطب ترین ژانرهای ادبی (رمان) به دست آورد. روابطی که نه به صورت آشکار بلکه به طور پنهانی درون سطرهای رمان گنجانده شده و گویای ذهنیت نهانی نویسندگان این رمان ها در مورد اقشاری بود که در مقاله پیش رو با عنوان ""دیگری"" تعریف شده اند.
در مبانی نظری، ابتدا به موضوع بازنمایی وفر ایند تولید معنا پرداخته شده است، سپس با تحلیل پیوند آن با نظریه گفتمان،معانی شکل گرفته در یک دوره تاریخی (پهلوی اول)به مثابه نظامی ارزیابی شده که معنا درون آن ساخته و پرداخته شده است. در مقاله نشان داده شده است که در این فرایند ""دیگری"" شکل می گیرد. این مقاله، با تدقیق در چگونگی کاربست این مفهوم (دیگری) در نظریه های پسا استعماری و فرودست، به سوژه هایی اشاره کرده است که از طریق تمایز قائل شدن با ""دیگری"" و در مقام مقایسه با آنها، ""خود"" را هویت می بخشند. این دیگری های به حاشیه رانده شده، با رجوع به دوره تاریخی پهلوی اول و گفتمان مسلط ناسیونالیستی این دوران تعریف شده اند.
نتایج بدست آمده از مطالعه رمان ها که با استفاده از روش نقد ادبی در کنار تکنیک های تحلیل روایت (مانند نکات گرامری و عنصر زمان روایت) به دست آمده است، به خوبی بیانگر نحوه اعمال قدرت از طریق بازنمایی است. اقشاری از جامعه ایران که با دلالت های نظری، به عنوان ""دیگری"" این نویسندگان معرفی شده اند، با موارد مطروحه در نظریات گفتمان شرق شناسی و مطالعات پسااستعماری تطابق دارند.در متون موردمطالعه ویژگی هایی مانند خروج از مرکز دیالوگ و پرت کردن آنها به محدوده غیر، تغییر جایگاه آنها از شخص به شی و صدور گزاره هایی کلی درباره فرودستان و تعمیم دادن این گزاره ها به تمام اقشار فرودست، به آنها نسبت داده شده است.
مطالعه نقش های باد صبا در شعر حافظ از منظر ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با مطالعه موردی اشعار حافظ و تطبیق آنها از منظر ارتباطی، نمودار درختی ای ارائه میدهد که نشان دهنده شش نقش مهم و اصلی باد صبا (در اشعار این شاعر ) در قالب هشت زیر شاخه است. باد صبا یکی از عناصر طبیعی در اشعار حافظ است. اگر از منظر علم ارتباطات به آن نگاه شود، ارکان و مفاهیم فراگرد ارتباطی در آن کاملا مشهود است. باد صبا در اشعار حافظ، نقش های ارتباطی بسیاری را برعهده دارد. در نقش منبع مطلع است؛ در جایگاه فرستنده، خبررسانی می کند، پیام میدهد، در نقش مجرا یا کانال، پیام و مفاهیم را منتقل میکند، در جاهایی نقش پیک و قاصد را دارد، گیرنده پیام است، معنا را در ذهن گیرنده متبلور می کند و خلاصه این که نقش های ارتباطی گوناگونی را می توان از باد صبا مشاهده کرد. در این مقاله، ضمن مطالعه نقش های ارتباطی باد صبا، کیفیت و میزان نقش پذیریها مورد دقت قرار میگیرد و سپس با ارائه نمودار، مدل و جدول هایی، نتایج تحقیق مشهود و محسوستر نشان داده میشود.
تبیین تئوری اجتماعی آل احمد در رمان نفرین زمین
حوزههای تخصصی:
رمان نفرین زمین از نظر انعکاس آرا و پیشگویی های اجتماعی و مخالفت آل احمد با تجدد، مهم ترین اثر داستانی او است. در این رمان، همت او بیش از اینکه مقصور خلق اثری داستانی باشد، منحصر به ارائه تحلیلی اجتماعی از عصر خود و هشدار از وقوع تجدد است که از دیدگاه او آفت هایی بنیان کن در پی دارد. در این اثر، پدیدة اصلاحات ارضی در زنجیرة یک تئوری قابل استنباط و بررسی است. از این رو و همچنین به دلیل وفور مضامین اجتماعی، آن را با برخی از مدل های تبیین در علوم اجتماعی تطبیق دادیم تا جایگاه بینش اجتماعی این روشنفکرِ مطرح و صاحب قلم که آثارش هنوز هم خواننده و طرفدار دارد، در عرصة نظریه پردازی اجتماعی بیش از پیش روشن شود. حاصل این تطبیق آن است که تئوری وی فقط با یک مدل تبیین قابل تطبیق نیست، بلکه برای تبیین آن باید از چند مدل استفاده کرد. تمام نظریات اجتماعی او صائب و قابل دفاع نبوده و برخی با ضعف های اساسی مواجه است.
محفل سازان انحصار گرا
حوزههای تخصصی:
نگاه آسیب شناسی به فقدان نگاه شاعرانه در شهرها: شعر، قلب تپنده ی شهرهای امروز
منبع:
گزارش تیر ۱۳۸۹ شماره ۲۱۸
حوزههای تخصصی:
موسیقی درمانی در ترکمن صحرا (پرخوانی) منصور مرادی*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله با بیان مختصری از تاریخچه موسیقی درمانی و تعریف و توصیف آن به شرح روش شناسی پژوهش و چگونگی استفاده از موسیقی در درمان بیماری ها می پردازد . در این بحث جنبه های عام و خاص تأثیر گذاری موسیقی در حواس انسان در سه سطح بررسی می شود. اول غالب بودن عواطف و حواس، دوم حضور عواطف و حواس و سوم آگاهی برتر که حاوی جنبه های بسیار قوی از روان درمانی می باشد . در ادامه به حوزه های رایج موسیقی درمانی در نواحی ایران شامل آیین هایی با پیشینه فرهنگ آفریقایی، آیین های متاثر از فرهنگ آسیای میانه (شامانیسم) و آیین های با منشاء ایرانی پرداخته می شود. در قسمت اصلی مقاله مطالعه میدانی پرخوانی در ترکمن صحرا مورد بررسی قرار می گیرد که با ذکر سابقه تاریخی و روایت های مختلف این مراسم آیینی در منابع مختلف به بررسی مردم شناختی این آیین در میان ترکمن ها و مشخصاً به تحقیق در مورد اجرای آیین پرخوانی توسط رجب پرخوان به عنوان آخرین بازمانده آن می پردازد .
با شناخت و توصیف جزء به جزء مراحل پرخوانی، ابزار و آلات، مراجعه کنندگان و شیوه های اجرا در مراحل مختلف به بیان شناخت و کارکرد های موسیقی در این آیین می پردازیم . برای تعیین این کارکرد ها مطالعات میدانی ژرفانگر با روش های خاص خود از قبیل حضور مستقیم در زمین تحقیق، مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه به همراه مطالعات کتابخانه ای و بهره جستن از نظریه کارکردگرایی (Fonctionalism) اساس کار پژوهش را تشکیل می دهند.
مبانی نقد اجتماعی در ادبیات
حوزههای تخصصی:
ادبیات به عنوان یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ هر ملت، به قدر پیچیدگی زندگی و فرهنگ، دارای اجزا و عناصر پیچیده ای است. اگر نقد را ابزاری برای سوق دادن ادبیات به سمت خلاقیت بدانیم، آن گاه جایگاه ضروری و درعین حال حساس آن را در میان جوامع درک خواهیم کرد. نقد به مثابة وجدان بیدار ادبیات، آن را از خود فریبی می رهاند و دریچه های تازه ای را به سوی خلاقیت و تکامل هرچه بیشتر به روی آن می گشاید. ناقدان در این زمینه می توانند به فراخور علاقه و تخصص خود، شیوه های مختلفی را برگزینند. نقد اخلاقی، نقد اجتماعی، نقد روان شناختی، نقد تاریخی، نقد زیبایی شناسانه و نقد تطبیقی از مهم ترین شاخه های نقد ادبی است که ضمن تلفیق با علوم دیگر و استفاده از دستاوردهای آن، وابستگی ادبیات را به علم از یک سو و به فرهنگ جامعه از سوی دیگر اثبات می کند. این پژوهش با نگاهی تحلیلی به نقد اجتماعی توانسته است ضمن تبیین مبانی نقد اجتماعی در ادبیات، از ورای آرای گوناگون و گه گاه متناقض موجود در این زمینه به نوعی همگرایی و همسویی دست یابد. براساس این، با تلقی جامعه به عنوان موضوع تفکر ادیب نه منبع آن، تعریف فردیت هنرمند یا ادیب به تمایز دیدگاه وی از دیگران و نیز پذیرش جنبه های هنری آثار ادبی به عنوان وجه تمایز هنر از علم، بسیاری از چالش های موجود در این زمینه برطرف خواهد شد.
نقد جامعه شناختی رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"نقدجامعه شناختی آثار ادبی، روشی است که به تحقیق و بررسی درباره طبقات مختلف جامعه و طرز رفتارها و کنشهای متفاوت و متشابه ساختارهای اجتماعی در دوره معینی از تاریخ می پردازد. «در این شیوه نقد، اثر ادبی از این دیدگاه که اجتماع و هنرمند و اثر او با یکدیگر رابطه ای زنده و جدایی ناپذیر دارند، مورد بحث و ارزیابی قرار می گیرد. بنابراین منتقد به دقت از زمان و مکانی که نویسنده در آن زیسته و اثر ادبی در آن بوجود آمده، آگاهی کامل به دست می آورد، تا بتواند اثر را به منزله واکنش روحیه هنرمند نسبت به جامعه و برداشت های او از محیط مورد مطالعه قرار دهد» (میرصادقی،267،1377).
اهمیت نقد جامعه شناختی، در تفسیر و تبیین مشخصات جامعه شناختی یک دوره است. «چنین نقدی قادرست از طریق کمک به خواننده و آگاهاندن او که چرا پاره ای خطاها از مشخصات آثار ادبی عصر معینی است، بر معلومات وی بیفزاید - حتی می تواند ماهیت چنین خطاها را تبیین کند، اگر چه پی بردن به خطا بودن آنها فقط با تکیه بر معیارهای ادبی محض صورت می گیرد» (دیچز، 552، 1369).
محمود دولت آبادی به شهادت آثارش یکی از تواناترین داستان نویسان امروز ایران است. وی با انتشار رمان «جای خالی سلوچ» توانست جایگاه خود را در میان نویسندگان برجسته ادبیات داستانی تثبیت کند. تنوع و تعدد شاخصه های مثبت زبانی و ادبی دولت آبادی در این اثر با مضامینی از جمله فقر و گرسنگی، مناسبات زناشویی در شرایط نابسامان اجتماعی، مصائب پایان ناپذیر مردم ستم دیده و رنج کشیده روستایی، اصلاحات ارضی و تقابل سنت و تجدد، همراه شده و در مجموع ستون فقرات هنر نویسندگی وی را تشکیل داده است.
نگارندگان این نوشتار برآنند تا با بررسی جامعه شناختی رمان «جای خالی سلوچ» رابطه میان آفرینش ادبی و اوضاع احوال اجتماعی و تاریخی نویسنده را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند و راهگشای نوعی نگرش تازه در برخورد هنری و علمی با یک اثر ادبی باشند"
هویت ملی و نوزایی فرهنگی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تمامی مولفه های چهارگانه هویت ملی، اعم از دین، زبان، تاریخ و اساطیر، در شاهنامه مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که هویت ملی برخاسته از دو منشا سیاسی و فرهنگی است، می توان دین و تاریخ را منشا سیاسی و زبان و اساطیر را منشا فرهنگی هویت ملی دانست که توجه فردوسی در شاهنامه، عموما بر وجه فرهنگی هویت ملی است. اگرچه نمی توان تعامل دیرینه دین، تاریخ و اسطوره را کتمان کرد، اهتمام فردوسی در شاهنامه به وجه فرهنگی هویت ملی، به جهت تاثیرگذاری بیشتر آن در انسجام ملی و نوزایی فرهنگی در عصر غربت و سلطه بیگانگان، آشکارتر است.
در این میان، شاید دلیل عمده تلاش و سعی وافر فردوسی در شاهنامه در دفاع و صیانت از حریم زبان فارسی ـ که اساس وجه فرهنگی هویت ملی است ـ این بوده که با توجه به طبیعت فرهنگ ایرانی که نه تنها در برابر فرهنگ بیگانه منفعل نمی شود، بلکه با حوصله و تدبیر آن را در خود هضم می کند، این رسالت خطیر را به عهده زبان فارسی واگذار نماید. به همین دلیل، سعی او در شاهنامه پیشگیری از به حاشیه رانده شدنِ زبان فارسی و عربی مآب شدن آن بوده است. همچنین، با احیای زبان فارسی و کارکرد آن در دو حوزه آفرینش ادبی و زیبایی شناسی و نیز حوزه تولید مفاهیم مشترک ملی، در واقع تکثرگرایی زبانی را در عصر سامانی که دوره نوزایی فرهنگی است، جامه عمل می پوشاند. او با این عمل، بین هویت ملی و نوزایی فرهنگی، پیوند همیشگی و جاودانه برقرار می کند"
بررسی تحمل و مدارا به عنوان یکی از اجزای سرمایه اجتماعی با تکیه بر دیدگاه سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های عصر جدید ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی است. صاحب نظران در سال های اخیر اذعان داشته اند که تحمل و مدارا بخشی از سرمایه اجتماعی است. تحمل و مدارا بخشی از هویت ما ایرانیان است و در ادب فارسی فراوان به آن اشاره شده است. این پژوهش با هدف بررسی مفهوم تحمل و مدارا و نقش آن در سرمایه اجتماعی و نیز تعیین شاخص های تحمل و مدارا از دیدگاه اندیشمندان غربی و آموزه های سعدی انجام گردیده است. این پژوهش یک مطالعه تحلیل محتوا است. روش گردآوری داده ها روش کتابخانه ای است. در این پژوهش متون گوناگون در مورد تحمل و مدارا از دیدگاه اندیشمندان غربی و آثار نظم و نثر سعدی مورد بررسی قرار گرفت و سپس بر اساس یافته های مرحله اول، شاخص های تحمل و مدارا و فراوانی هر مقوله در آثار سعدی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که تحمل و مدارا یکی از اجزاء لاینفک سرمایه اجتماعی است. شاخص های تحمل و مدارا در این پژوهش عبارتند از: توجه به دیدگاه های گوناگون، پرهیز از تعصب، احترام به تفاوت های فردی، تلاش جهت کشف زمینه های مشترک، عدم تنفر نسبت به اعضای گروه های متفاوت، عدم تلاش جهت بدنام کردن دیگران، عدم توهین به دیگران، دادن احساس خوب به دیگران، تلاش در برقراری ارتباطات اثربخش با دیگران، توجه به منافع دیگران و عدم احساس جدایی از دیگران.
آموزه های شاد زیستن با تکیه بر غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادی یکی از ویژگی های هویت ملی ایرانیان است و اگرچه در ادوار مختلف، فراز و فرودهایی داشته است، مردم ایران، از پیش از اسلام تا بعد از اسلام، هرگز از ضرورت آن غافل نبوده اند و آن را به عنوان یکی از عوامل بسیار موثر در تحکیم مبانی هویت ملی، تقویت تعلق خاطر به کشور و ملت، و تجلی افکار و عواطف در جهت اعتلا و ارتقای منافع ملی و اعتقادات دینی به شمار می آورده اند. به تدریج، به دلیل چیرگی بیگانگان، استیلای شرایط خاص سیاسی ـ اجتماعی و رواج ذهنیات منفی و روحیات غیراصیل، شادی رنگ باخت و انزوا و گوشه گیری و غم و اندوه شیوع پیدا کرد؛ به طوری که در عصر حاضر نیز انسان علی رغم برخورداری از خدمات صنعتی و فناورانه مدرن، به سبب باورهای آنارشیستی و نیهیلیستی، از زخم مزمن دوری از طبیعت و خلا معنویت و نابسامانی های ذهنی-روانی رنج می برد و هر چه بیشتر به سوی اسباب لذت پیش می رود، بیشتر از شادی و آرامش دور می افتد؛ زیرا منشا شادی پاسخ به نیازهای ماهیت واقعی وجود آدمی و ذهنیت ها و رفتارهای مثبت انسانی است که متاسفانه او به دلیل ازخودبیگانگی از آن غافل مانده است و متاسفانه وضعیت فعلی جهان نیز به پیشروی رنج و غم یاری می رساند؛ زیرا حرکت تاریخ جهانی از وحشی گری به سوی انسان گرایی نیست، بلکه حرکت از تیر و کمان به بمب مگاتونی است و لذت جویی آدمیان نیز در حال تغییر مقوله از تملک و مصرف، به انواع مواد مخدر است. از این رو، آموزش مبانی و عوامل شادمانی نیاز ناگزیر انسان معاصر است و این موضوع بدون هدفمندی در کنش هستی شناسانه و اعتقاد به ضرورت تغییر در جهان بیرون و درون، به ویژه ایجاد تغییر در دو بعد جهان درون: الف) تغییر تصویر خود؛ ب) تغییر تفکر خویش، امکان پذیر نخواهد بود و لازمه تغییر تفکر، شناخت درست هستی، پدیده ها و جایگاه و نقش انسان در جهان است که در صورت وقوع تغییر تفکر، تبدیل اخلاق و رفتار نیز پدیدار خواهد شد و انسان با پذیرش شرایط تبدیل اخلاق و اقدام به اجرای آنها، خواهد توانست به شادمانی نایل آید. در تحلیل موضوع و موارد فوق و استناد به اهتمام اندیشمندان و فرهیختگان ایران به آموزش عوامل و شرایط شاد زیستن، غزلیات حافظ شیرازی مورد توجه قرار گرفته است
تحلیل روایتگری صمد، یکی از رموز پدیدارشناختی رزم ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل پدیدارشناسانه روایتگری صمد شفیعی می پردازد. او که یکی از رزمندگان اهل تبریز بود، در اینجا به عنوان یک شخصیت منحصربه فرد و رزمنده ایرانی مورد تحلیل قرار می گیرد. وی در سال های نخستین جنگ عراق علیه ایران توانست (در 15 اردیبهشت 1360) یکی از شبه ملودی ها و متون بی نظیر رسانه ای را در باب روایتگری تجربه جنگ انعکاس دهد. روایتگری او در نوع خود بی نظیر است، مقاله نشان می دهد که با تحلیل پدیدارشناسانه متن روایتگری او می توان به خصلت های خالص رزم ایرانی ـ که در گذر تاریخ ایران از چهار خصلت 1. موحد بودن؛ 2. تسامح و پهلوانی رزمندگان؛ 3. تمدنی بودن؛ 4. عشق به میهن بهره می برد ـ دست یافت. این مقاله در حوزه چندرشته ای علم ارتباطات و جامعه شناسی، به خصوص جامعه شناسی تاریخی، قرار می گیرد و مدعی است که با این گونه تحلیل ها می توان به برخی اصول زندگی و هویت ایرانی که برای بسیاری هنوز هم به شکل فرهنگ و تمدن و هویت معمایی مطرح است، پی برد. مقاله نشان می دهد چگونه رزم ایرانی به دنبال برجسته کردن افراد به عنوان قهرمان نیست، بلکه شکست ها و تجربه های تلخ گذشته سبب شده است تا رزم ایرانی، با تمسک به ایدئولوژی وحدت گرا و توسل به خصلت های پهلوانی و مهر وطن، هنوز در پی اثبات مشروعیت تمدن خویش باشد. عنصر شهادت، در این فرایند، ارزش فرافردی و فراقهرمانی دارد؛ چرا که درجه والایی از فداکاری را انعکاس می دهد که قهرمان زنده از قهرمانی کمتر دیده می شود و درست به همین جهت است که رزم ایرانی را باید رزم ایرانی نامیده و ما آن را درخور شناخت و ابزار بازسازی هویت و فلسفه ایرانی می دانیم.بنابراین، مقاله با بازسازی روش شناسانه رزم ایرانی در رویتگری صمد، روشی درخور توجه را برای شناخت جلو ه ناشناخته رفتار رزم کردن در جنگ هشت ساله معرفی می کند. در این بازسازی، بیشتر بر تحلیل خصلت توحیدی رزم ایرانی تاکید خواهد شد.
مولفه های هویت ملی در دیوان عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره از عصر مشروطه به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران یاد شده است. در این عصر جامعه ایرانی در ابعاد مختلف دستخوش دگرگونی هایی گردید. در عرصه هویتی نیز دگرگونی هایی در عناصر هویت بخش ایرانی به وجود آمد. زبان و ادبیات فارسی به مانند ادوار پیشین نقش مهمی در بازسازی و تعمیق بخشیدن به هویت ملی ایرانیان در تاریخ معاصر داشته است. مقاله حاضر در صدد است با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، میزان توجه به مولفه های هویت ملی را در دیوان عارف قزوینی مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. بدین منظور، مولفه های هویت ملی شامل ارزش های ملی، ارزش های دینی و فرهنگ غربی، با بهره مندی از متغیرهایی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته اند. یافته های این بررسی نشان می دهد عارف قزوینی در دیوان خود توجه ویژه ای به شاخصه ها و عناصر هویت بخشی ایرانی داشته است. علی رغم دگرگونی های به وجود امده در عناصر هویت بخش ایرانیان در عصر مشروطه، ارزش های ملی جایگاه خویش را در هویت بخشی به ایرانیان حفظ نموده است.
جامعه شناسی ادبیات
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی: