"زندگی، سیرت و صورت حضرت رسول اکرم (ص) همچون خورشیدی درخشان برای بشریت محسوب می گردد و شعاع آن در جان و ذهن و زبان مسلمانان جلوه خاصی دارد. در این مقاله تلاش شده است سیمای حضرت رسول اکرم (ص) در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شود. ابتدا با استفاده از منابع و مراجع اشاره ای مختصر به حوادث تاریخی و خصایل فردی و اجتماعی آن حضرت و زندگی مبارک ایشان شده و سپس شواهد شعری مناسب از دیوان خاقانی ذکر گردیده است. همچنین به مواردی از جلوه های سخنان و احادیث آن حضرت در شعر خاقانی توجه شده و با توجه به نمونه های متعدد و متنوع شعری در این خصوص در دیوان خاقانی، می توان توجه و ارادت خاقانی را به دین و حضرت رسول (ص) دریافت و گفت که خاقانی با استفاده از زندگی و سخنان حضرت رسول (ص) غنایی خاص به شعر خود بخشیده و آن را متبرک ساخته است.
"
با همه کوششی که محققان درباره تفسیر و تحلیل متون منظوم فارسی، از جمله آثار سنایی و بویژه حدیقه الحقیقه، نموده و دستاوردهای ارزشمندی به جامعه علمی ارزانی داشته اند، هنوز جای بحث و بررسی درباره غالب متون منظوم، از جمله منظومه های عرفانی، خالی است. عموم متون عرفانی، علاوه بر جنبه های عرفانی و صوفیانه، از جهات دیگر نیز قابل بررسی اند؛ یکی از این وجوه، بررسی کلامی آنها است. بدیهی است، سنایی و شاعران عارف مسلک پس از او که غالبا تحت تاثیر افکار و اندیشه و سبک و شیوه او بوده اند، دیدگاه های عمیق کلامی را نیز همراه با مسایل عرفانی در آثار خود بازگو کرده اند، که بدون دست یابی به این اندیشه ها، که در واقع اصل اصول اعتقادی و فکری ایشان را نشان می دهد، حتی ارزیابی دقیق جایگاه عرفانی آنها نیز ممکن نخواهد بود. مقاله حاضر درصدد است تا با بررسی کلامی مساله نبوت خاصه از منظر متکلمان اسلامی، موضوع را در حدیقه الحقیقه جست وجو کند و دیدگاه های سنایی را در خصوص وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) نشان دهد و یافته ها را با دیدگاه های کلامی مشهور در روزگار او بسنجد و با جمع بندی و نتیجه گیری نهایی، نشان دهد که سنایی در کدام موضوع از کدام مذهب کلامی پیروی کرده و در کدام مطلب دیدگاه خاص خود را عرضه نموده و از پیروی مذاهب خاص اعراض کرده است
این مقاله ابتدا به جایگاه سعدی در ادب عربی نظر داشته و پس از اشاره به کمیت و درونمایهها و اغراض اشعار عربی او، به عاشقانهها پرداخته شده و از میان جهتگیریهای مختلف شاعر در مقوله عشق، ده مورد بارز انتخاب شده و به همان مناسبت ابیاتی با ترجمه فارسی و تحلیل مختصر ذکر شدهاند.
‹‹پری›› در ادبیات کتبی و شفاهی، موجودی نیکخواه، زیبا و فریبا معرّفی شده است. علیرغم زیبایی و ظرافت میتواند به اهریمن و دیو بدل گردد. دشمن اصلیاش دیوان و جادوان و ساحرانند. شاعران باستان زیبارویان را به «پری» تشبیه کردهاند. عنصری معشوقش را پریزاد ِ پریروی پریچهرة پریپیکر توصیف میکند، و حافظ «حور» و «پری» را در بهشت اسلامی برابر و در کنار هم میبیند. در ادبیات حماسی پریان همراه دیوان و جانوران و پرندگان در شمار لشکر شاهان پیش از تاریخاند. این مقاله به بررسی ویژگیهای پریان در غزلهای مولانا در کلیات شمس میپردازد.
مرگ همواره از مهم ترین دغدغه های انسان بوده است؛ اما عرفا به این پدیده به شیوه ای دیگر نگریسته اند و گاه حتی خودخواسته، طالب آن بوده اند.البته مرگ طلبیِ عرفا هرگز به معنی قتل نفس یا بیتوجهی به نعمتِ حیات نبوده است؛ بلکه مرگ از نگاه آنان پنجره ای به وصال معبود است. مولوی در مثنوی کبیر و هم در دیوان شمس، به مسئلة مرگ پرداخته و ویژگیها، ابعاد و آثار آن را بررسی کرده است.در این مقاله، به این مقوله پرداخته شده است.