عباس احمدی سعدی

عباس احمدی سعدی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۲ مورد از کل ۲۲ مورد.
۲۱.

تبیین رابطه خدا با انسان در آثار منظوم و منثور ملاصدرا و اسپینوزا: از فلسفه تا ادبیّات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا اسپونزا خدا انسان جهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۵۶
اسپینوزا و ملاصدرا، از جمله فیلسوفان برجسته ای هستند که با رویکردهای متفاوت به مسئله شناخت مستقیم خداوند پرداخته اند. یکی از نقاط تمایز مهم در اندیشه اسپینوزا و ملاصدرا، مفهوم بی نهایت و ذات در فلسفه آنهاست. اسپینوزا، که به شدت تحت تأثیر عقل گرایی و ماتریالیسم فلسفی بود، معتقد است که دانش بی واسطه تنها از طریق شناخت نسبی امکان پذیر است و حقیقت این نوع معرفت در ارتباط آن با نسبیت نهفته است. در مقابل، ملاصدرا که به سنت فلسفی اسلامی تعلق دارد، بر این باور است که شناخت مستقیم خداوند محدود به ذات و وجود مخاطب است و این شناخت، فراتر از هر گونه ادراک حسی و عقلانی، در سطحی از وجود تحقق می یابد که بالاترین مرتبه دانش و معرفت محسوب می شود. نویسنده در این پژوهش با شیوه اتوصیفی - تحلیلی به بررسی ارتباط خدا با انسان از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از منظر ملاصدرا، علم بی واسطه به خداوند یک معرفت وجودی است که بر اساس وحدت وجود و شناخت مستقیم از طریق حضور و شهود به دست می آید.. در مقابل، اسپینوزا بر این باور است که معرفت بی واسطه از طریق ادراک شهودی از یکپارچگی طبیعت با خداوند حاصل می شود. در نهایت، مقایسه دیدگاه های اسپینوزا و ملاصدرا نشان می دهد که هر یک از این دو فیلسوف، با توجه به نظام فلسفی خود، به نوعی شناخت بی واسطه خداوند رسیده اند که در نهایت، عالی ترین نوع دانش و معرفت را تشکیل می دهد و به نوعی نشان دهنده بالاترین سطح تعامل انسان با حقیقت الهی است.
۲۲.

مقایسه ی آراء ابن سینا و یونگ در مسئله ی شناخت خود و پذیرش رنج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا خودشناسی کارل گوستاو یونگ خودآگاهی رنج فردیت یافتگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۲۵
خودآگاهی یکی از مهم ترین مسائلی است که فلاسفه و روان شناسان در طول تاریخ با روی کردهای مختلفی به آن پرداخته اند. انسان از احساس قطع شدن تماسش با نفس خویش رنج می برد؛ لذا برخی رفتارهایش فرار اضطراب آمیزی از جهان درون، افکار یا اعمال خویش است. در نظام فکری ابن سینا و یونگ برای انسان و شناخت حقیقت او جایگاه مهمی وجود دارد و هر دو پذیرفته اند که خودآگاهی نقش بنیادینی در وصول به حقیقت دارد. ابن سینا ازجمله اولین فیلسوفانی است که با روی کردی فلسفی و نه صرفاً اخلاقی دینی این بحث را مطرح می کند. یونگ نیز به نمایندگی از روان شناشی تحلیلیْ بحران خودآگاهی را مشکل بشر امروز معرفی می کند. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی ناظر به اینکه که انسان به درک بیشتری از خود، افکار، احساسات، نقاط ضعف، قوت و ارزش ها و توسعه ی فردی برسد، می بینیم که هر دو اندیشمند به دنبال راهی برای رهایی بشر از درد و رنج اند و معتقد اند به هر میزان که راه گسترش آگاهی انسان مخدوش شود و دید او نسبت به خود و واقعیت های اطرافش کور شود، زندگی او رنج آورتر می شود. تعبیر متدوال ابن سینا «خودشناسی» و تعبیر یونگ در روان شناسی تحلیلی، «خودآگاهی» است. هرچند مسئله ی شناخت خود توسط این دو اندیشمند به شکل ها و روش های متفاوتی مثل روش حسی تجربی و تعقلی مطرح شده است، تحلیل هردو ارتباط وثیقی با پذیرش مفهوم رنج دارد. ابن سینا ساحتی از خود را معرفی می کند و از آن به «اِنیّت» یاد می کند و آن را درمقابل ماهیت قرار می دهد که ما آن را «ساحت وجودی» می نامیم. ازآنجاکه در نگاه یونگ ما با چنین تمایزی بین ساحت وجود و ماهیت در ذات خودآگاه مواجه نمی شویم، «فردیّت» اهمیت پیدا می کند؛ لذا پس از بیان تفاوت ها و شباهت ها، می توان گفت ابن سینا در تحلیل خودآگاهی از یونگ فراتر رفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان