مجاهد غلامی

مجاهد غلامی

مدرک تحصیلی: استادیار بخش زبان و ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه شهید باهنر. کرمان. ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

بلاغت تطبیقیِ هندی(اَلَنکار) و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بلاغت تطبیقی بلاغت هندی (النکار) سبک هندی تحفه الهند سبحَه المرجان فی آثار هندِستان غزلان الهند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۲۴۹
با فراهم آمدن امکان گفتگوی فرهنگی- ادبی میان ایران و هند در دوره صفویان/ تیموریان، مجال آن نیز پیش می آید که بلاغت هندی(اَلَنکار)، با بلاغت اسلامی تطبیق داده شود و محسّنات و مسائل زیبایی شناختی و بلاغیِ هندی همراه با پی آیه ای در «نایکابهید»(علم النسوان یا معشوق شناسی)، در تخاطب با بلاغت اسلامی در دو نمود عربی و فارسی اش، به زبان های فارسی و عربی برگردانده شود. در این باره سه کتاب بیشترین دستاوردها را داشته اند: «تحفه الهند»(1068-1118ق.) از میرزاخان ابن فخرالدّین محمّد و «سِبحَهُ المرجان فی آثار هندِستان»(1177ق.) و «غزلان الهند»( 1178ق.) از میرغلامعلی آزاد حسینی واسطی بلگرامی. به بویه معرّفی این جریان در بلاغت اسلامی و واکاوی ساحت های همانندی و ناهمانندی بلاغت هندی با بلاغت اسلامی، در این جستار که به شیوه توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است، پس از به دست دادن شناخت نامه ای از آثار پیشگفته، نکاتِ چندی از بیان، بدیع و نایکابهید(معشوق شناسی) هندی در تطبیق با بلاغت اسلامی و زیبایی شناسی معشوق شعر فارسی دیده و بررسیده شده است. از جمله نتایج آنکه، در کنار محسّنات و صنعت های خاصّ بلاغت اسلامی و محسّنات و صنعت های مشترک میان بلاغت هندی با بلاغت اسلامی، که در نوع خود جذّاب اند و کارایی های گوناگونی در قلمروهای ادبیات خلّاق و پژوهش های ادبی دارند، گروهی از محسّنات و صنعت ها که خاصّ بلاغت هندی اند، عمدتاً محتوایی و معنایی اند؛ برای آن ها از شعر عربی و فارسی می توان شواهد فراوانی به دست داد و برخی از آن ا را نیز می شود در تحلیل زیبایی شناسانه شعر عربی و فارسی به کار برد.
۲۲.

گونه شناسی نظریه های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رویکردهای نقد ادبی مدرن گونه های نظریه ادبی الگوی ارتباط زبانی ابرامز سلدن و ویدوسون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۱۶۹
رویکردهای نقد ادبی مدرن کنش هایی نظریه مدار، آن هم نظریه های بینارشته ای هستند. این نظریه ها و رویکردهای نقّادانه مبتنی بر آنها را می توان براساس معیارهایی گونه بندی کرد. در پژوهش پیش رو که به شیوه تحلیلی توصیفی و با هدف گردآوری و ارزیابی مدل های گونه بندی نظریه های ادبی فراهم آمده است، ابتدا «نقد دانشگاهی» از «نقد ژورنالیستی» بازشناسانده شد؛ سپس نشان داده شده است که تاکنون بنابر چه شاخص هایی نظریه های ادبی گونه بندی شده است و کدام یک از گونه ها از گونه های دیگر، کارآیی بیشتری دارد. یافته ها حکایت از آن دارد که در یکی از مدل های پیش گفته، گونه شناسی نظریه های ادبی بر این مبنا صورت گرفته است که این نظریه ها می خواهند به چه پرسش هایی پاسخ بدهند. الگوی پیشنهادی دیگری برای گونه شناسی نظریه های ادبی، الگوی ابرامز است که در آن، نظریه های ادبی بسته به اینکه معطوف به کدام یک از عواملِ «هنرمند»، «مخاطب»، «جهان» و «متن»اند، به چهار گونه «نظریه های محاکاتی»، «نظریه های پراگماتیک»، «نظریه های حالت نمایانه» و «نظریه های عینی» تقسیم پذیر هستند. چنین برمی آید که فعلاً کامل ترین الگو در این باره، الگوی یاکوبسن سلدن و ویدوسون باشد. در این الگو با کنار گذاشتن «مجرای ارتباطی»، پنج عامل در فرایند نقد می تواند دخالت داشته باشد و توجه حداکثری به هریک از این عوامل گونه ای از رویکردهای نقد ادبی را دیگر گونه ها بازمی شناساند: نقد ادبی نویسنده مدار (نقد ادبی رمانتیک و نقد روانشناختی)، نقد ادبی خواننده مدار (نقد پدیدارشناختی و نظریه دریافت)، نقد ادبی متن مدار (فرمالیسم روسی و نقد نو)، نقد ادبی موضوع مدار (نقد مارکسیستی و تاریخ گرایی نوین)، و نقد ادبی رمزگان مدار (ساختارگرایی و پساساختارگرایی).
۲۳.

پژوهش در بهره گیری مولوی از کارایی پسوند در ایجاد مبالغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور زبان فارسی بلاغت پسوند مبالغه غزلیات شمس مثنوی معنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۲۴۲
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی درباره شیوه های ساخت آن اغلب به همان دیدگاه های سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاه های سنّتی، مبالغه بی آنکه به شیوه های ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگ نمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، «اغراق» و «غلوّ» تقسیم شده است. در پژوهش پیش رو، «پسوند» به مثابه یکی از شیوه های مؤثّر در ساخت مبالغه، بررسی و کارایی آن در این باره واکاوی شده است. فرضیه تحقیق این است که پسوند یکی از ابزارهای ساخت مبالغه در شعر مولاناست. پرسش این است که کدام پسوندها می توانند در ایجاد مبالغه مؤثّر واقع شوند. روش پژوهش، تحلیلی – توصیفی و مبتنی بر بررسی شواهد و نتیجه گیری بر اساس آن ها بوده است. بنابراین با تمرکز به برخی واژه های منحصر به فرد و نوآورانه مولانا، طیفی از پسوندهایی که در مبالغه مؤثّرند، نشان داده شده است و از این دید تا کنون به نقش پسوند، به ویژه در جهان شعر مولانا توجّه نشده است؛ پسوندهایی که مکان را با مبالغه توأم ساخته اند و شامل «لان»، «کده» و «ستان» است؛ پسوندهایی که دارندگی صفتی را با مفاهیم متفاوت مثبت یا منفی با مبالغه همراه کرده اند و شامل «ناک»، «باره»، «مند» و «گین» است. پسوندهایی که به یاری تشبیه، به مبحث مبالغه پیوند یافته اند؛ مانند «وش» و «انه». پسوند «ه» که صفت را با مفهوم کثرت و فراوانی توأم ساخته است . پسوند «گری» که رفتار، کار یا صفتی را با فراوانی همراه کرده است و بالاخره پسوند «-َ ک» و «-َ کی» که برای کوچک نمایی و تحقیر به کار رفته است. گذشته از این ها به مثابه یکی از دستاوردها پژوهش پیش رو در صدد بوده است که گامی در پیوند بلاغت و دستور زبان برداشته و به پسوند و کارایی آن در ایجاد مبالغه نگاهی تازه بیندازد.
۲۴.

رهیافت ها و شیوه های مبالغه پردازیِ مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی معنوی مولوی بلاغت مبالغه اغراق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۱۲
آنچه در نوشته های بلاغی درباره آرایه «مبالغه» آمده است، عمدتاً از گونه بندی عرفی و عقلی آن به «مبالغه»، «اغراق» و «غلو» فراتر نمی رود و چنانکه باید قدر و قرب این آرایه را نمی نمایاند. این پژوهش به شیوه توصیفی   تحلیلی و به پشتوانه منابع کتابخانه ای فراهم آمده است و هدفش آن است که شگردهای مولوی (604‑672 ق.) را در ایجاد مبالغه در مثنوی با افعال، ابعاد و اندازه ها واکاوی کند؛ نیز در ضمن آن به بازشناختی از آرایه مبالغه و نگاهی نقّادانه به آرای بلاغیون درباره آن دست یابد. بررسی ها بیانگر آن است که در بخش «افعال»، اسناد مجازی یکی از پرکاربردترین ابزارهای ایجاد مبالغه در مثنوی و هنری ترین شکل آن است؛ به ویژه آنکه با تضاد و تناقض و دیگر صنایع ادبی پیوندی مستقیم دارد. پیوند دو واژه متضاد و برقراری نسبتی میان آنها «متناقض نما» می آفریند و غالباً فعل به صورت اسناد در تجمیع امور متضاد یا متناقض، نقش اساسی ای بر عهده دارد. در بخش «اندازه ها» و «اعداد» نشان داده شده است که چه اعدادی و به چه شکل هایی در مبالغه های مثنوی کارساز افتاده اند. این اعداد از «نیم» تا «هزار» را در بر می گیرد؛ نیز کاربرد دو عدد «هفت» و «صد»، بسامد بیشتری در مبالغه های مثنوی دارد و در بزرگ نمایی یکی از شگردهای شاعرانه مولوی نظرها را به خود معطوف می کند. در بخش «ابعاد»، نشان داده شده است که این مبالغه ها در مثنوی به دو شکلِ ابعاد مکان و ابعاد زمان، ایجاد شده و از پرتکرارترین گونه های مبالغه در مثنوی است. سرانجام آنکه استفاده از نشانه های جمع، ازجمله نشانه «ها» و استفاده از جمع الجمع به شکلی هنجارگریزانه، از دیگر راهکارهای ایجاد مبالغه در مثنوی بوده است. این همه، بیانگر آن است که مولانا جلال الدین محمد روحیه ای مبالغه آفرین داشته است و با گذراندن داستان ها و گزاره های عرفانی و حکمی مثنوی از مجرای مبالغه بر بنیه تأثیرگذاری و اقناع کنندگی آنها می افزاید.
۲۵.

نوع ادبیِ نقیضه حماسی و نمودهای آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۲۲۶
عظمت و شهرت شاهنامه، نه تنها بر رونق حماسه سرایی در ایران تأثیری انکارناشدنی داشته است، بلکه برخی شاعران را که توان اندکی برای حماسه سرایی داشته و یا در حضور شاهنامه هر آنچه را به گونه حماسه سروده تواند شد بی قدر و قیمت می دیده اند، بر آن داشته که به آمیختن حماسه با طنز و ساختن «نقیضه حماسی» رو بیاورند. بر این بنیاد، نقیضه حماسی به مثابه عنوان پیشنهادی ای برای این قبیل آثار، که با «حماسه استهزایی»(mock epic و Burlesque) در ادبیات اروپایی نیز شباهت ها و تفاوت-هایی دارد، یک نوع ادبی تواند بود که در آن، ساخت و سبک مطنطن و فاخر حماسه برای بیان موضوعات پیش پا افتاده، به گونه ای مطایبه آمیز و تمسخرآلود تقلید شده-باشد. با توجّه به اهمّیّت شناخت این آثار به مثابه مصادیق یک نوع ادبی، در جستار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است، به مقایسه نقیضه حماسی با حماسه استهزایی یا برلسک در ادبیات اروپا و شناسایی مصادیق ایرانی آن پرداخته شده است. از جمله نتایج بحث آن است که اگرچه در قیاس با حماسه های استهزایی اروپایی، تقلیدهای مطایبه آلود و هجوآمیز در ادبیات فارسی ناتوان جلوه می کند، امّا باز نمونه هایی از نقیضه حماسی را می شود در آثار عبید زاکانی، بسحاق اطعمه، نظام قاری، نازکی همدانی، یغما جندقی و...، سراغ داد. نیز دور از انتظار نبود که با رواج شعر نو، نقیضه حماسی در شکلی نوین، رها از تنگناهای عروض و قافیه شعر سنّتی و رعایت تساوی طولی مصراع ها، احیا شود. بسته به فرم این نقیضه ها، می شود آن ها را از جمله «نقیضه حماسی نیمایی» نامید.
۲۶.

A Comparative Study of Rumi and Schopenhauer's Thoughts on Blissfulness(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Rumi Arthur Schopenhauer Blissfulness Fihi Ma Fih the wisdom of life mysticism

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۶۸
Arthur Schopenhauer (1788-1860) is one of the great philosophers in the world. He is a pessimistic philosopher who has his own special view toward life and the pleasures and pains of life. He is known as the philosopher of pessimism, as he articulated a worldview that challenges the value of existence. On the other hand, in the mystical and intellectual world of Islam, Mawlana Jalal al-Din, known as Rumi, (604-672 AH) stands. Unlike Schopenhauer, he is a ‘happy’ (optimistic) mystic. The importance of "blissfulness" and the ways to achieve it in life made us examine this issue comparatively in the thoughts of Rumi and Schopenhauer. With this aim, library resources were studied and necessary data were collected. The research method was descriptive-analytical. The results of the study showed that, unlike Schopenhauer, Rumi is a religious person and believes in God. This issue has created a significant difference in their definition of blissfulness and their hypotheses about the ways to achieve a blissful life. However, issues such as "who we are", "what we have", and "what we show" which Schopenhauer stated have an effect on the creation of happiness, and are similar to parts of Molavi's ideas. The interesting part is that, according to these two thinkers, the mental treatment of human beings with phenomena has an effect on feeling satisfied with life. ‘Who we are’ is a rich source of happiness. Rumi's and Schopenhauer's recommendations are still applicable to humans today since we are trapped in the machine and industrial world and are struggling with great sorrows.
۲۷.

نظریه ادبیِ عرفانی: گرانیگاه اندیشه ها و ایده های ادبیِ عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عرفان و تصوف نقد ادبی نظریه ادبی نقد و نظریه ادبی موضوع مدار نظریه ادبی عرفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۱
با به وجود آمدن تلقّی علمی و نوینی از نقد ادبی که با نظریه پیوند تنگاتنگی دارد، واکاوی سنّت ادبی و ایده ها و آرای گذشتگان مان درباره ادبیات و شعر با هدف تألیف الگوهای بومی نقد و نظریه ادبی، امری ضروری می نماید. در جستار پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نخست دلایلی در اثبات فرضیه وجود نقد و نظریه ادبی در گذشته ادبی ایران ارایه شده است. سپس با توجّه به مختصّات نقد نظریه مدار به مثابه دستاوردی مدرن، با شاخص قرار گرفته شدن الگوی ارتباط زبانی یاکوبسن گونه های نظریه ادبی از یکدیگر بازشناسانده شده و درباره گونه «نظریه ادبی موضوع مدار» بحث شده است. این مطالب که مبانی نظری جستار پیش رو را تشکیل داده است، از جمله به این نتایج انجامیده که می توان در کنار نظریه های موضوع مدار وارداتی ای از قبیل ، ماتریالیسم فرهنگی، تاریخ گرایی نوین، نظریه و نقد مارکسیستی، نقد فمینیستی، نقد پسااستعماری، بوم-نقد و...، از متن گفتمان تصوّف نظریه موضوع مدار بومی ای را با نام «نظریه ادبی عرفانی» تألیف کرد. در نظریه ادبی عرفانی بنا بر جهان نگری ای معنوی، آنچه اصالت دارد محتوا است و نه صورت و این اندیشه بنیادی با نمودهای گوناگونی در آثار متصوّفه(در آرای انسان شناسی، سیاسی، ادبی و ... آن ها) بازتاب یافته. نیز شاعران، نه بر مبنای «چگونه گفتن»، بلکه بر مبنای «چه گفتن» رتبه بندی می گردند و بر همین نهج «شعر حکمت» بر «شعر هزل» برتری داده می شود. این قبیل نظرات در کاربست عملی شان برای نقد آثار ادبی و اشعار، بدنه «نقد ادبی عرفانی» را می سازند.
۲۸.

کارکردهای تقدیرباوری در تفسیر کلان روایت ها و خُردروایت های تاریخیِ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اندیشه سیاسی تقدیرباوری کلان روایت و خُردروایت مشروعیت تاریخ بیهقی حکومت غزنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۵۲
زمینه/ هدف: ابوالفضل بیهقی (385-470 ﻫ.ق)، برای ایرانیان کتابی را به یادگار نهاده که جدا از ارزش های تاریخی و ادبی، از نگرگاه های دیگر و از جمله از نگرگاه اندیشه سیاسی و رهنمونی به آیین مُلک داری در یکی از برهه های مهمّ تاریخ ایران پس از اسلام هم بسی قابل دیدن و بررسیدن است. از این رو، در  جستار  پیش رو با هدف آشنایی با نگرش بیهقی در علّت یابی اتّفاق های تاریخی به بررسی تقدیرگرایی و باور به نقش آفرینی چون و چرا ناپذیر قضا و قدر در رقم خوردن رویدادها در تاریخ بیهقی پرداخته شده است. روش/ رویکرد: این جستار از گونه پژوهش های توسعه ای است و در آن به روش توصیفی-تحلیلی به بازخوانی تاریخ نگری تقدیرگرای ابوالفضل بیهقی پرداخته شده است. منابع مورد استفاده نیز منابع کتابخانه ای بوده اند. یافته ها/ نتایج: از جمله نتیجه ها و یافته های پژوهش آن است که در تاریخ بیهقی اتّفاق های اصلی چونان کلان روایت، به تقدیر نسبت داده می شود و در پیوند با این امر، اتّفاق های فرعی که منطقاً بدان اتّفاق اصلی منجر توانند شد نیز یکسره به پای تقدیر نوشته می شوند. برتخت نشستن سلطان مسعود و شکست او از سلجوقیان، دو کلان روایت در تاریخ بیهقی اند که با ارائه تفسیری تقدیرگرا از به وقوع پیوستن شان، دیگر اتّفاق های بازبسته بدانها نیز شأن تقدیری یافته اند. با انتساب سلطنت به اراده لایتغیّر الهی، بدان مشروعیّت دهی می شود و در پیوند بدان اتّفاق هایی چون بشارت پیشاپیش توسّط چهره ای قدسی بر شکل گیری آن سلطنت ساخته می شود. همچنین وقتی شکست در جنگ ها به خواست الهی و در راستای انتقال قدرت بر حسب صلاحدید آسمانی باشد، رقم خوردن یک سری اتّفاق ها بنا به قضای الهی ناگزیر خواهد بود و خرده گرفتن بر پادشاه و متّهم نمودنش به کوتاهی در تدبیر امور، وجهی ندارد.
۲۹.

راحهالصّدور راوندی از نگرگاهِ فواید ادبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نجم الدین راوندی راحهالصدور و آیهالسرور نقد ادبی ذوق ادبی عصر راوندی تصحیح شاهنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۶۴
آنچه از قلم نجم الدّین راوندی در تاریخ آل سلجوق بر جای مانده است، فارغ از نظرهای متفاوت و گاه متناقضی که درباره اش داده اند، به عنوان متنی دیرساله در تاریخ، که چونان دیگر رسائل تاریخی، در جنب منابع دیگری چون تذکره ها و کتاب های بلاغی، متضمّن فواید ادبی است، شایای توجّه است. چه نکاتی که گه گاه در این آثار، ازجمله در راحهالصّدور و آیهالسّرور (599 تا 603 ق) بیان شده است، بر ساحت هایی از گذشتهٔ ادبی ایران روشنایی هایی می افکنَد و این، به ویژه برای دیدن و مطالعه بهتر و بیشتر ساحت های کمتر دیده و بررسیدهٔ این گذشتهٔ ادبی، دست مایه ای ارجمند است. بنا بر نکات پیش گفته، می توان در راحهالصّدور ، در ساحت های نقد ادبی، تاریخ ادبیّات، کیفیّت ذوق ادبی عصر راوندی و قابلیّت اشعار بازآورده شده در راحهالصّدور در تصحیح دواوین شاعران، به آگاهی های مغتنمی دست یافت که در تحلیل مسائل بازبسته به ساحت های نام برده بی ارج و ارز نیست. تحلیل نظر سیّداشرف غزنوی در ضرورت پرهیز شاعران تازه کار از مطالعهٔ اشعار رودکی، عنصری، مُعِزّی و سنایی، جنس مواجههٔ راوندی با ارتباط دوسویهٔ شاهان و شاعران، بدخوانی ها دربارهٔ شاعرانی چون شمس الدّین احمد بن منوچهر شصت کله و اهمّیّت اطّلاعات قابل استخراج از راحهالصّدور دربارهٔ برخی دیگر از شاعران کمتر شناخته شده، بازخوانی آرای راوندی در نقد ادبی، خاصه دفاعش از مُجیر بیلقانی در برابر اثیر اخسیکتی و... از موضوعاتی است که در پیوند با ساحت های مذکور پیش چشم قرار گرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان