محدثه ایرانپور

محدثه ایرانپور

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

مقایسه اثر دو شیوه تمرین با رژیم غذایی محدودیت کالری بر انرژی مصرفی استراحتی و نیمرخ لیپیدی در بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تداومی تمرین تناوبی دیابت نوع 2 متابولیسم استراحتی نیمرخ لیپیدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر دو شیوه تمرین تداومی با شدت متوسط و تناوبی با شدت بالا به همراه رژیم غذایی با محدودیت کالری بر متابولیسم استراحتی و نیمرخ لیپیدی در افراد دیابتی نوع 2 اضافه وزن و چاق بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده با 42 نفر آزمودنی دیابتی نوع 2 اضافه وزن یا چاق انجام شد که افراد به صورت تصادفی در 3 گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل قرار گرفتند. تمرین تداومی (با شدت 55%-65% ضربان قلب ذخیره) و تناوبی (یک دقیقه فعالیت با شدت 85 درصد ضربان قلب ذخیره و یک دقیقه استراحت فعال با شدت 45-40 درصد ضربان قلب ذخیره) 3 روز در هفته و با کالری مصرفی یکسان به مدت 12 هفته انجام شد و در طول دوره آزمودنی ها رژیم غذایی با 20% کسر کالری دریافت کردند. یافته ها: هر دو شیوه تمرین تداومی با شدت متوسط و تناوبی با شدت بالا باعث کاهش وزن، شاخص توده بدن، تری گلیسرید، کلسترول تام شد (05/0 > p) اما تاثیر معناداری بر متابولیسم استراحتی، لیپوپروتئین کم چگال و پرچگال در مقایسه با گروه کنترل نداشت (05/0 > p). بین دو شیوه تمرین نیز تفاوت معنادار از لحاظ تاثیرگذاری بر متغیرهای تحقیق مشاهده نشد (05/0 > p). نتیجه گیری: با انجام تمرین تناوبی با شدت بالا با انرژی مصرفی یکسان در بازه تمرینی کوتاه تر می توان نتایج تقریبا مشابه با تمرین تداومی با شدت متوسط بدست آورد.
۲.

مشکلات دسترسی کودکان مبتلا به اوتیسم و والدین آنها به خدمات درمانی و توان بخشی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: مشکلات کودکان مبتلا به اوتیسم والدین خدمات درمانی و توان بخشی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۴ تعداد دانلود : ۴۴۹
بر پایه آمارهای جهانی، حدود 1 تا 5/2 درصد کودکان به اختلالات طیف اوتیسم (درخودماندگی) مبتلا هستند (1) و تکامل و استقلال یابی آنها تحت تأثیر نواقص و انحرافات جدی رشدی و اختلال های همراه خواهد بود (2). به دلیل ماهیت این اختلالات، کودکان مبتلا در زندگی با چالش های مهمی روبه رو می شوند و به حمایت شدید خانواده، مدرسه، جامعه و دولت نیاز دارند. نیازها و رفتارهای خاص این کودکان و پیش آگهی نامطلوب این اختلالات، تنش زیادی برای خانواده به همراه دارد و این تنش ممکن است بر روابط آنها با کودک و عملکرد کودک و کل خانواده تأثیر بگذارد (3). در طول روند تشخیص گذاری بر کودک، خانواده دچار عواطف و ارزیابی منفی از خود و در بسیاری از موارد دچار رفتارهایی، مانند انکار و پنهان کردن مسأله می شود (4). والدین کودکان درخودمانده به طور معنی داری تنش و احساس ملامت بیشتری نسبت به والدین کودکان دچار مشکلات ذهنی، فلج مغزی یا اختلال های ژنتیکی تجربه می کنند و بیشتر به افسردگی مبتلا می شوند (4). در آسیای میانه، بسیاری از والدین دلیل پنهان کردن مشکل فرزندشان را این چنین بیان می کنند: «ما خود از این که فرزندی با نیازهای ویژه داریم، خجالت زده نیستیم. اما اگر به جامعه نگاه کنید، می بینید که نمی توانیم بگوییم فرزندمان نیازهای خاص دارد، بنابراین باید واقعیت را پنهان کنیم» (5). پژوهش ها نشان داده اند بیشتر کودکان دچار اختلالات طیف اوتیسم در منزل نگه داری می شوند و بنابراین مشکل اجتماعی شدن آنها باعث تشدید مشکلات آنها در آینده می شود. یکی از دلایل نگهداری این کودکان در منزل، وابستگی عملکردی آنها به والدین و رفتارهای ناسازگارانه بسیار شدید آنهاست. دغدغه مسائل مالی نیز یکی دیگر از دلایل است. هزینه های تحمیلی به خانواده این کودکان سه برابر بیشتر از کودکان هم سن آنها و بسیار بیشتر از هزینه هایی است که کودکان عقب مانده ذهنی یا معلول جسمی به خانواده تحمیل می کنند (6). در کشورهای آسیایی، هزینه های درمانی و مراقبتی این کودکان تقریباً هفتاد درصد حقوق یک کارمند دولت است؛ بسیاری از خدمات درمانی دور از محل زندگی خانواده ارائه می شود و بنابراین، خانواده مجبور است برای دریافت این خدمات به نقاط دیگر برود (5). سیمسک 2 و کروگلو 3 مشغله های فکری والدین کودکان درخودمانده را بررسی کردند (7). بیشترین نگرانی این والدین ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه فرزندانشان بود. آنها نگران بودند اگر یکی از والدین یا هر دو فوت کنند، چه کسی از فرزندشان مراقبت می کند. آنها شیوه درست برخورد با مشکلات ناشی از این اختلال را نمی دانستند و به مراکزی نیاز داشتند که مشکلاتشان را با روشی جامع و مسأله محور مدیریت کنند. والدین از انواع درمان های مربوط به درخودماندگی بی اطلاع بودند و امکان انتخاب میان روش های مختلف درمان برای آنها وجود نداشت. آنها به توضیح پزشک درباره بیماری کودک و مشاوره برای رفع مسائل رفتاری کودک نیاز مبرم داشتند (7). در پژوهش دیگری مشغله های والدین کودکان درخودمانده بدین شکل بیان شد (8): بسیاری از خدمات درمانی در مدارس ارائه نمی شود و برای کودکان از ابتدای کودکی تا پایان تحصیلات و ورود به جامعه، روند منظم خدمات حمایتی وجود ندارد. بدین صورت که در ابتدای مداخلات تشخیصی و درمانی، بر درمان و پیگیری تأکید می شود، اما بقیه روند زندگی این کودکان بر عهده والدین است؛ مانند این که یک فرد دیابتی فقط در سه سال اول تشخیص دیابت، تحت نظر قرار گیرد و بعد به حال خود رها شود (2)! این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، برنامه ریزی برای انتقال از دوره تحصیلات به جامعه و یافتن کار و حمایت از تحصیل در مقاطع بالاتر، از عادی ترین کارهایی است که برای افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم انجام می شود. در عین حال، تلاش می شود در تمام طول زندگی فرد و در دوره های حیاتی زندگی، از جمله نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، حمایت هایی فراهم شود (8). احمدی و همکاران، در سال 2011، نیازهای خانواده های ایرانی دارای کودک درخودمانده را با خانواده های کانادایی مقایسه کردند (3). بر اساس این پژوهش، در سه زمینه تشابه وجود داشت: کمبود اطلاعات والدین در مورد چگونگی دسترسی به خدمات مورد نیاز، همکاری ضعیف والدین و متخصصان در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی خدمات درمانی، و ناهمگونی خدمات ارائه شده در مراکز متفاوت. نیازهای والدین ایرانی بسیار بیشتر از والدین کانادایی بود. اساسی ترین نیازهای والدین ایرانی عبارت بود از درخواست تداوم خدمات درمانی برای تمام طول زندگی این کودکان، درک و همدلی بهتر متخصصان و حتی جامعه با خانواده، چرخه آموزشی کارآمد که کودک را برای زندگی مستقل آماده کند و داشتن زمان فراغت برای والدین که با اعضای خانواده یا دوستان تفریح کند (3).

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان