حمزه احمدیان

حمزه احمدیان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۵ مورد از کل ۴۵ مورد.
۴۱.

رابطه دشواری در تنظیم هیجان با رفتارهای مرتبط با اعتیاد بیماران سرطانی: نقش واسطه ای خودکارآمدی درد و پذیرش درد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان خودکارآمدی درد پذیرش درد اعتیاد سرطان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۳۰
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی پذیرش و خودکارامدی درد در رابطه آمادگی به اعتیاد با دشواری در تنظیم هیجان بیماران سرطانی بود. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران سرطانی شهر اراک در سال 1399-1400 بود که از بین آن ها 215 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بیماران پرسش نامه ها ی دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گراتز و رومر، 2004)، پرسشنامه پذیرش درد مزمن (CPAQ، اکلستون و کارکن، 2004)، پزسشنامه خودکارآمدی درد (PSEQ، نیکولاس، 2007) و پرسشنامه آمادگی به اعتیاد وید و باچر (TAQ، وید و یاچر، 1992) را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که پذیرش درد و خودکارامدی درد به طور مستقیم، اثر منفی بر آمادگی به اعتیاد دارد (01/0>P). همچنین دشواری در تنظیم هیجان به طور غیر مستقیم از طریق پذیرش درد و خودکارامدی درد بر آمادگی به اعتیاد اثر مثبت دارد (01/0>P). شاخص های برازش نیز نشان دهنده ی تایید مدل بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که پذیرش درد و خودکارآمدی درد نقش میانجی در دشواری در تنظیم هیجان و آادگی به اعتیاد دارند.
۴۲.

کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم به کمک تمرین هاتایوگا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اوتیسم یوگا رفتارهای کلیشه ای رفتارهای آسیب به خود رفتارهای آسیب به دیگران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هاتا یوگا بر کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری شامل 51 کودک 5 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم در مراکز آموزش و توانبخشی کودکان استثنایی شهر سقز در بهار و تابستان سال 1396 بودند. تعداد نمونه نیز با توجه به روش نمونه گیری در دسترس 24 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش انتصاب شدند و تحت یک برنامه تمرینی 3 بار در هفته به مدت 14 هفته و هر جلسه شامل 45 دقیقه قرار گرفتند و به آزمون تشخیصی اوتیسم گیلیام و سیاهه مشکلات رفتاری روژهان و همکاران (2001) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه تمرینی یوگا موجب کاهش رفتارهای آسیب به خود و رفتارهای آسیب به دیگران (05/0>P)، در گروه آزمایش شد ولی یر رفتارهای کلیشه ای اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به این که کودکان اوتیسم سطح پایینی از آمادگی جسمانی را دارا می باشند، لازم است از برنامه تمرینی یوگا در برنامه های آموزشی و برنامه های اوقات فراغت آن ها استفاده شود.
۴۳.

تدوین بسته توانمندسازی آموزشی- روانی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان در خانواده طلاق و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی آموزشی - روانی تجربه زیسته بهزیستی ‏ذهنی تنظیم هیجانی دختران نوجوان طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۸۸
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان در خانواده طلاق و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی آنان صورت پذیرفت. روش پژوهش کیفی، پدیدارشناختی- توصیفی و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان دختر طلاق در دوره اول متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه ها در قسمت کیفی شامل 20 نوجوان دختر طلاق بود با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. نمونه در بخش کمی نیز پژوهش شامل 27 نوجوان دختر طلاق بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (14 نوجوان در گروه آزمایش و 13 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان حاضر در گروه آزمایش، بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پیش آزمون قبل از اجرای مداخله و پس آزمون پس از اتمام مداخله اجرا شد. دو ماه بعد نیز مرحله پیگیری اجرا شد. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی ذهنی (باتلر و کرن، 2016) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر بهزیستی ذهنی (0001>P) و تنظیم هیجانی (0001>P) دختران نوجوان طلاق تاثیر داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی با تمرکز بر خودآگاهی، خودکارآمدی، نحوه مدیریت خشم، بهره بردن از معنویت و ایجاد انگیزه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی دختران نوجوان طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
۴۴.

بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد- فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد- فرزندی همدلی تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۴
زمینه: نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های رشدی در روند تحول انسان است. نوجوانان بدسرپرست از حمایت های روانی و عاطفی والد یا والدین خود محروم هستند. نداشتن تنظیم هیجانی و ناتوانی در همدلی از مهم ترین مشکلات و چالش های روانشناختی است که نوجوانان بدسرپرست با آن مواجه هستند. تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی برنامه درمانی مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد-فرزندی بر میزان همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوانان بدسرپرست انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان بدسرپرست بود که در بازه زمانی فروردین ماه تا بهمن ماه سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به اداره بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 30 نوجوان دختر بدسرپرست بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه همدلی (دیویس، 1983) بود. برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد فرزندی نیز در قالب ۸ جلسه 60 دقیقه ای و به صورت هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش برگزار شد. هم چنین جهت تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در گروه آزمایش در نمره کل همدلی و مؤلفه های آن (دغدغه همدلانه، دیدگاه گرایی و آشفتگی شخصی) اثربخشی معناداری نسبت به گروه گواه دارد (05/0 P<). هم چنین این برنامه آموزشی بر راهبرد ارزیابی مجدد شناختی اثربخش بود (05/0 P<) ولی اثربخشی این بسته آموزشی بر راهبرد بازداری هیجانی تأیید نشد (05/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود، مراکز نگهداری نوجوانان بدسرپرست از برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان دختر بدسرپرست در روابط والدین و فرزند برای بهبود همدلی و تنظیم هیجانی در این افراد استفاده کنند.
۴۵.

مدل علی کیفیت زندگی بر اساس حس انسجام با نقش واسطه ای اضطراب درد در بیماران سرطانی

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی حس انسجام درد اضطراب بیماران نئوپلاسم ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۳
مقدمه: سرطان یکی از شایع ترین بیماری های مزمن چند دهه اخیر است که بر جنبه های مختلف زندگی فرد مبتلا و خانواده او اثرات مخربی می گذارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی مدل علی کیفیت زندگی بر اساس حس انسجام با نقش واسطه ای اضطراب درد در بیماران سرطانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی-بنیادی و توصیفی (معادلات ساختاری) است. جامعه آماری شامل بیماران سرطانی مراجعه کننده به کلینیک های درمان سرطان شهر سنندج در پاییز ۱۴۰۲ بود. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد و تعداد نمونه با استفاده از نرم افزار GPOWER و با در نظر گرفتن آلفای ۰.۰۵ و توان آزمون ۰.۹۰، ۱۸۶ نفر تعیین گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های کیفیت زندگی، اضطراب درد و حس انسجام بود. داده ها با نرم افزار AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد حس انسجام تأثیر مثبت و معناداری بر کیفیت زندگی دارد (β= +0.218, p≤0.001). اضطراب درد تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد (β= -0.414, p≤0.001). اثر حس انسجام بر اضطراب درد منفی بود (β= - 0/343785, p≤0/001)؛ و همچنین نقش واسطه ای اضطراب درد در رابطه بین حس انسجام و کیفیت زندگی معنادار بود (β= -0.180, p≤0.001). معیار نیکویی برازش مدل برابر با 0.223 بوده که برازش متوسط مدل تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد حس انسجام می تواند با کاهش اضطراب درد، کیفیت زندگی بیماران سرطانی را بهبود بخشد. مداخلات درمانی باید بر تقویت حس انسجام و کاهش اضطراب درد متمرکز شوند تا کیفیت زندگی این بیماران ارتقا یابد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان