محمود قلعه نویی

محمود قلعه نویی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۶۹ مورد از کل ۶۹ مورد.
۶۱.

ارزشیابی شهرها بر اساس معیارهای کلان ساختار سبز شهری؛ مورد پژوهی: شهرضا (اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار سبز شهری معیارهای کلان ساختار سبز انسجام شهر مکانیابی فضاهای سبز شهری شهر شهرضا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۷۵
امروزه، به دلیل افزایش آلودگی های زیست محیطی و کاهش کیفیت زندگی، شهرها برای حفظ پایداری باید ساختاری متاثر از سیستم های طبیعی را بپذیرند. ساختار سبز شهری به عنوان یک راهکار پایدار، مشکلات زیست محیطی را برطرف نموده و ساختار شهری را انسجام می بخشد. در شهر شهرضا به عنوان محدوده مطالعاتی پژوهش، با وجود پتانسیل های بالقوه سبزینگی، عدم توجه به پراکنش فضاهای سبز، مانع تامین نیازهای زیستی ساکنان می گردد؛ در واقع پرسشی که پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن است این است که شهرضا از نظر معیارهای ساختار سبز شهری در چه سطحی از مطلوبیت قرار دارد و چگونه می توان با مکانیابی بهینه فضاهای سبز این معیارها را به مقدار استاندارد نزدیک نمود؟ در این پژوهش تحلیلی-کاربردی، برای یافته اندوزی از مطالعات اسنادی و میدانی و برای تحلیل یافته ها از تحلیل کمی و کیفی استفاده می شود؛ سپس شاخص های سنجش معیارها کمی سازی شده و به کمک نمودار نمایش داده می شود. در پایان با استفاده از روش AHP در نرم افزار GIS، فضاهای سبز در ساختار سبز شهری به صورت بهینه و بر اساس ارزش گذاری معیارهای کلان ساختار سبز شهری مکانیابی شده و سازمان فضایی پیشنهادی شهرضا ترسیم شده است. ارزیابی معیارهای پنج گانه ساختار سبز در شهرضا، نشان می دهد که با وجود درصد بالای فضاهای سبز در شهر، به دلیل باغات و مزارع پیرامونی و سرانه نسبتا مطلوب فضای سبز شهری (و نه محلی)، شهر از نظر داشتن فضاهای سبز محلی بسیار ضعیف است. دلیل مطلوب نبودن اکثر شاخص های ارزیابی شده، نبود فضاهای سبز قابل استفاده برای گذران اوقات فراغت شهروندان در مراکز محلی و مرکز شهر است که باعث شده سرانه فضای سبز محلی در شهرضا بسیار ناچیز باشد؛ از این رو مکانیابی فضاهای محلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به عنوان نتیجه پژوهش، پس از مکانیابی فضاهای سبز شهری در شهرضا و تعیین سازمان فضایی سبز پیشنهادی، متناسب با هر معیار، پیشنهاداتی برای طراحی ساختار سبز شهرضا ارائه می گردد که از جمله آن ها می توان به طراحی فضاهای سبز در مراکز محلات، جلوگیری از رشد افقی و بی رویه شهر و ایجاد سلسله مراتب دسترسی سبز اشاره نمود.
۶۲.

فراتحلیل مطالعات دلبستگی به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراتحلیل دلبستگی به مکان هویت مکانی وابستگی مکانی علایق مکانی پیوند اجتماعی با مکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۸۴
مفهوم دلبستگی به مکان، در مقایسه با سایر مفاهیم مورد استفاده در زمینه توصیف پیوند بین فرد و قرارگاه، بیشترین استعمال را دارد. که این موضوع به تنوع تعاریف، منجر گردیده و لزوم طبقه بندی نتایج مطالعات را می طلبد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه «دلبستگی به مکان» اجرا شده است. تا از ترکیب این نتایج، شدت تأثیر هر یک از عوامل مؤثر بر سازه دلبستگی به مکان، از طریق اثر متوسط، محاسبه گردد و مؤثرترین عامل بر دلبستگی به مکان، از بین 4 سنجه: هویت مکانی، وابستگی مکانی، علایق مکانی و پیوند اجتماعی با مکان، مشخص گردد. به منظور بررسی هدف اصلی تحقیق، روش فراتحلیل مورد استفاده قرار گرفته است و مقالات علمی و پژوهشی فارسی و انگلیسی منتشر شده، بدون اعمال محدودیت مکانی و زمانی، جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. از مجموع 49 مقاله اولیه که با جستجوی الکترونیک در مجلات نمایه شده در پایگاههای اطلاعاتی: Taylor & Francis Science Direct, Wiley, Proquest, Sid, Magiran, با کلیدواژه های: Place attachment و دلبستگی به مکان به دست آمده اند، درنهایت 18 مقاله به منظور انجام فراتحلیل انتخاب گردید. به منظور انجام محاسبات آماری و تجزیه و تحلیل نتایج فراتحلیل از نرم افزار Comprehensive Meta Analysis V2 بهره گرفته شده است. با استفاده از نرم افزارCMA ناهمگونی میان پژوهش ها با آزمون Q کوکران بررسی شد و با توجه به نتیجه آن، از مدل تصادفی برای استخراج اثرمتوسط بهره گرفته شد. نتایج تحلیل، نشان می دهد که «علایق مکانی» بیشترین تأثیر را در ارزیابی دلبستگی به مکان دارد و پس از آن «هویت مکانی»، «پیوند اجتماعی با مکان» و «وابستگی مکانی» قرار می گیرند.
۶۳.

سنجش ارتباط میان پارامترهای مربوط به انسجام و فشردگی فرم شهری با محرومیت اجتماعی؛ مورد پژوهی: شماری از محلات شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرم منسجم محرومیت اجتماعی فرم فشرده محلات شهر اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۸۲
ارتباط میان فرآیندهای اجتماعی، فرم و ساختار فضایی، همواره مورد توجه متخصصین بوده است بطوریکه جغرافیدانان و جامعه شناسان بیشتر بر ویژگی های فضایی فقر و محرومیت، از جمله جدایی میان طبقات اجتماعی و نحوه توزیع آن ها در فضا می پرداختند و شهرسازان به دنبال یافتن فرم های پایدار شهری بوده اند و در این راستا اغلب با رویکرد فشردگی ارتباط میان فرم متراکم و پایداری مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد میان فرم متراکم و پایداری اجتماعی الزاما رابطه معناداری وجود ندارد. بنابراین مطالعات جدید بر پیوند و اتصال عناصر فرم در یک ساختار منسجم بیش از فرم متراکم تأکید داشته اند. بنابراین این سوال مطرح است که کدام ویژگی از فرم می تواند بیشتر بر پایداری اجتماعی موثر باشد، انسجام یا فشردگی؟ بر این اساس تحقیق حاضر به دنبال ارزیابی ارتباط میان انسجام فرم کالبدی و همچنین فشردگی با محرومیت اجتماعی در محلات شهر اصفهان است. در این راستا ابتدا انسجام برخی محلات شهر اصفهان را (43 محله) بر اساس ارتباط درونی عناصر فرم و ترکیب عناصر مورد سنجش قرار داده و سپس محرومیت را در این محلات جهت بررسی ارتباط آن با انسجام به روش تاپسیس رتبه بندی شده است. در نهایت به روش همبستگی ابتدا ارتباط میان انسجام و محرومیت و سپس ارتباط میان فشردگی (تراکم خالص و ناخالص) و محرومیت مورد بررسی قرار گرفته است . نتایج نشان می دهد میان فرم منسجم و محرومیت در محلات منتخب شهر اصفهان، ارتباط معنادار و غیرمستقیم وجود دارد در صورتی که این ارتباط میان فرم فشرده و محرومیت معنادار نیست.
۶۴.

شهر دوستدار کودک:ارزیابی ومقایسه چگونگی پاسخگوئی به اصول شهردوستدارکودک دربافت های جدید و سنتی ایران (مطالعه موردی: شهرک سپاهان شهر و محله جوباره اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودک شهر دوستدار کودک شاخصهای شهر دوستدار کودک اصفهان ارزیابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۲۰۷
کودکان به عنوان مهمترین و در عین حال آسیب پذیرترین گروه جامعه با مطرح شدن نظریه شهر دوستدار کودک مورد توجه بیشتری قرار گرفته اند. با این وجود در بیشترشهرها چندان توجهی به آنهانشدهاست. هدف این مقاله شناسائی نقاط ضعف و قوت شهرهای جدید و سنتی و مقایسه آنهادر راستای اصول و شاخص های شهردوستدار کودک است. پژوهش حاضر کاربردی و ترکیبی از روش های کمی و کیفی و گردآوری اطلاعات آن به صورت میدانی می باشد. بدین منظور با بررسی اصول و شاخص های شهر دوستدار کودک در منابع مختلف و سپس جمع بندی آنها چارچوبیاز شاخص های شهر دوستدار کودک تدوین شد. سپس برای هر شاخص چند زیرشاخص تبیین و توسطتکنیکفرایند ارزیابی سلسله مراتبیارزیابی شد. دومحله جوباره و سپاهان شهر اصفهان به روش فوق با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه پژوهش نشان داده است که محله جوباره به عنوان محله ای قدیمی کودک مدارتر است.
۶۵.

تحلیل جدایی گزینی اجتماعی فضایی گروه های قومی در شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جدایی گزینی سکونتی ابعاد اجتماعی فضایی شاخص جدایی گزینی بجنورد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۴۵
سنجش و ارزیابی جدایی گزینی اجتماعی_فضایی با ارتقای ابزارهای محاسباتی، جایگاهی برجسته در مطالعات شهری و اجتماعی پیدا کرده است. بجنورد پس از تقسیم استان خراسان در سال ۱۳۸۳ به عنوان مرکز استان خراسان شمالی برگزیده شد و در سال های اخیر رشد و گسترش سریع و پیش بینی نشده ای را تجربه کرده و جمعیت و مساحت آن به ترتیب دو و سه برابر شده اند. بدین ترتیب شکل و شیوه توزیع جمعیت به ویژه خانواده هایی که در پی مهاجرت گسترده در این سال ها به فضای شهری بجنورد وارد شده اند، در ارتباط با تنوع و تکثر قومی و فرهنگی موجود در سطح شهر بجنورد، اهمیت و ضرورت بیشتری پیدا می کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مبتنی بر روش تحقیق توصیفی_تحلیلی است و با هدف ارزیابی و تبیین وضعیت و روند جدایی گزینی سکونتی گروه های قومی در سطح محله های شهر بجنورد انجام شده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از داده های آماری جمعیت محله های بجنورد، به محاسبه و اندازه گیری شاخص های نشانگر ابعاد مختلف جدایی گزینی سکونتی میان گروه های قومی در سال های پس از تأسیس استان خراسان شمالی می پردازد. به این منظور داده های گردآوری شده به کمک نرم افزارهای Geo-Segregation Analyzer و ArcGIS با شاخص های دوگروهی، چندگروهی، شاخص های تمرکز و خوشه بندی تحلیل شده و نتیجه در قالب نقشه و جدول ارائه شد. تحلیل و تبیین یافته ها نمایانگر آنست که پس از ارتقای بجنورد به مرکزیت استان، شاخص های جدایی گزینی سکونتی میان قومیت های بجنورد رو به رشد و شدت گرفتن بوده است. به ویژه در خصوص قومیت ترکمن، روند رشد و تشدید شاخص های یادشده به اندازه ای است که ادامه آن می تواند به بروز بحران جدایی گزینی کامل در محله های ترکمن نشین بجنورد بینجامد. با توجه به اهمیت حفظ یکپارچگی و انسجام شهری، هرگونه طرح ریزی (بازنگری طرح جامع) به منظور توسعه شهری و بازآفرینی بافت ناکارآمد و سکونتگاه های غیررسمی نیازمند توجه به موضوع جدایی گزینی اجتماعی فضایی گروه های قومی شهر بجنورد خواهد بود.
۶۶.

بازآفرینی شهری به مثابه یک نظریه برای بازتولید بین نسلی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی شهری بازتولید بین نسلی دگردیسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۶۱
در ادبیات شهرسازی و مرمت در مواجهه با بافت های ناکارآمد، انواع مداخله همچون نوسازی، بهسازی، باززنده سازی و بازآفرینی دیده می شوند. نوع مداخله را ماهیت «زمان مند و مکان مند» بستر و لایه های گوناگون تشکیل دهنده آن از جمله ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی تعیین می کند. فارغ از چیستی و پیچیدگی این مفاهیم، در هر نوع مداخله توجه به دو نکته اساسی ضروری به نظر می رسد: 1) نظریه مبنا بودن و 2) زمینه مدار بودن. بنا بر اذعان بسیاری از دغدغه مندان، یکی از دلایل شکست برنامه ها و طرح های توسعه شهری بهره مند نبودن آنها از یک نظریه مدون است. کارکرد یک نظریه در درجه نخست ارائه یک چهارچوب ساختارمند برای فهم پدیده ها به گونه ای است که رابطه میان عناصر مختلف سازنده آن را مشخص ساخته و شالوده ای را برای اندیشه انتقادی فراهم می آورد. همچنین نظریه زمینه ساز رویکردهای عملی بوده و بستر را برای فهم بهتر مسئله در گام نخست و ارائه راه حل در گام های بعدی آماده می کند. با این مقدمه و با تمرکز بر مفهوم بازآفرینی شهری (urban regeneration) به عنوان رویکردی متأخرتر و همه جانبه تر و انطباق آن با معادل زیستی یا بیولوژیک آن و مبتنی بر «دگردیسی-پایایی» و البته به مثابه تئوری در نظر بگیریم، آنچه می توان در عمل از آن انتظار داشت روشن تر و ملموس تر خواهد بود. در بازتولید بین نسلی بیولوژیک تمرکز بر این است که چگونه صفات یک موجود زنده از رهگذر وراثت یا ژنتیک دچار دگرگونی می شوند و به عبارتی چه چیزهایی دچار دگردیسی شده و چه چیزهایی ثابت می مانند. در چنین دیدگاهی، فرزندان به عنوان فراورده یک فرایند، از محیط و والدین خود در قالب ویژگی های ژنتیک صفت هایی را به ارث می برند که می تواند در جنبه های فیزیولوژیکی و رفتاری نمود داشته باشد. با علم به اینکه قیاس شهر و موجود زنده گاه می تواند ما را دچار خطا کند و لازم است تفاوت های ماهوی این دو به خوبی فهم و لحاظ شوند، می توان انتظار داشت در بازآفرینی شهری نیز چنین سازوکاری تحقق یابد. از جمله اینکه این وراثت صرفاً منحصر به اندام (کالبد) نبوده و از بستر جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... متأثر خواهد بود؛ اینکه شباهت و تمایز بین نسل ها نیز دارای حدود و ثغور بوده اما همواره می توان رابطه وراثتی را به طور قطعی از راه های علمی تأیید کرد و در نهایت اینکه این ویژگی های موروثی از نسل های اولیه تا کنون در قالب صفات از طریق ژن ها به نسل های بعد انتقال یافته و با تأثیرپذیری از محیط دچار دگرگونی و تکامل شده اند. این ویژگی ها می توانند در جنبه هایی بارز و چشمگیر بوده و در برخی جنبه ها درونی و ناپیدا باشند. نکته مهم این است که با توجه به این تئوری، بافت جدید پس از فرایند مداخله و بازتولید، نمی تواند کاملاً با نسل(های) پیشین و بستر جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی خود ناپیوسته و بی ارتباط باشد.
۶۷.

واکاوی نقش بازار در انسجام فرم و شبکه فضای شهری، مورد پژوهی بازار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسجام شبکه فضای شهری بازار عملکرد فرم کالبدی ساختار فرم کالبدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۶۰
انسجام کالبدی شهر، فرآیند سازمان دهی عناصر متنوع و وابسته به هم در شکل شهر بوده که در آن پیوند و روابط متقابل میان اجزا ضروری است. با تأمل در نحوه تکوین و توسعه شهر ایرانی و بررسی روابط میان اجزای تشکیل دهنده آن، پیکره ای منسجم و شبکه ای انتظام یافته نمایان می شود و بازار به عنوان عنصری نظم ، ساختار و جهت دهنده به فرم فیزیکی شهر و فضاهای شهری معرفی می شود. از این رو شناسایی و ادارک جوهره انسجام بخش بازار بر شکل گیری فرم و ساختار فضاهای شهری معاصر در این پژوهش مورد تاکید قرار می گیرد. هدف واکاوی نقش بازار در انسجام فرم کالبدی و ایجاد شبکه منسجم فضاهای شهری است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار و عملکرد شهر، رشد و شکوفایی شهر را درپی خواهد داشت. این پژوهش درپی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر انسجام شبکه فضاهای شهری با محوریت بازار از یکسو و ارایه الگوی مفهومی از سوی دیگر و ارزیابی آن در بافت تاریخی کرمان است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. ازتحلیل محتوای کیفی برای بیرون کشیدن مفاهیم پنهان در داده های متنی منتخب استفاده شد تا به یک مدل مفهومی که نظم های نهفته و الگوهای تکرارشونده را نشان می دهد، رسید. برای ارزیابی مدل از روش های کمی (آماری و نرم افزاری) استفاده شد. ارزیابی مدل در بافت تاریخی کرمان نشان داد که امروزه بازار به عنوان یک مرکز نیرومند که کاملا تدریجی و از طریق سازماندهی خرد به کلان شکل یافته همچون یک کل منسجم به تولید نظم فضایی و تشدید پیوستگی کالبدی میان توده و فضا کمک می کند. بازار در کنار خیابان (عنصر شهرسازی مدرن) هنوز سبب یکپارچگی ساختار و عملکرد شهر و محلات آن می شود. تغییر در الگوهای ساختاری وعملکردی شهر کهن و مدرن سازی بدون توجه به ساختاروعملکرد فضا می تواند نقش بازار را در انسجام فرم و فضای شهری تغییر دهد از این رو تقویت بازار به عنوان یک سیستم خودساختار دهنده و توجه به نقش انسجام بخش آن در ساختار و عملکرد شهر می تواند انسجام فرم شهر را تضمین و سبب شکل گیری شبکه ای منسجم از فضاهای شهری شود.
۶۸.

قیاس شاخص های معنایی منظر شهری تاریخی و معاصر با بهره گیری از روش طرح متوالی اکتشافی (موردپژوهی: منظر شهری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای منظر شهری منظر شهری تاریخی منظر شهری معاصر ماتریس افتراق معنایی شهر شیراز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۶
یکی از مهم ترین چالش های شهر در دوران معاصر، معنا و رابطه متقابل انسان و محیط است. امروزه به دلیل نبود دانش بصری کافی در کنار تأثیرات مدرنیسم، ناهنجاری بصری در شهرها دیده می شوند. تغییرات انجام شده در منظر شهر در دوران معاصر و به کاربردن رویکردهای اثبات گرایی منجر به بی توجهی نسبت به جنبه های نرم و فازی محیط مانند «معنی» شده است. این پژوهش در نظر دارد تا به مقایسه معنای منظر تاریخی و معاصر بپردازد و روشی را برای مقایسه معنا در زمینه های مشابه و سایر شهرها ارائه دهد. در این مسیر، منظر شهری کلان شهر شیراز در کشور ایران به دلیل گسست موجود میان منظر تاریخی و معاصرش، به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شد. پارادایم تفسیرگرایی و رویکرد استفهامی اتخاذ شد و با درنظرگرفتن طرح متوالی اکتشافی در روش های ترکیبی در گام اول، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته تحلیل محتوا شدند، سپس به کمک خروجی گام اول ماتریس افتراق معنایی تنظیم و به بررسی کمّی تفاوت های معنایی دو متن منظر شهری تاریخی و معاصر پرداخته شد. نتایج نشان داد که در مقایسه منظر شهری تاریخی و معاصر، شهروندان به ابعاد و مؤلفه های مختلفی در دسته بندی های «اقلیم»، «احساس نسبت به بافت»، «کارکرد»، «زیرساخت»، «مسکن»، «جمعیت»، «مردم»، «فرهنگ» و «امنیت و حس تعلق» اشاره کردند و صفات توصیف کننده منظر شهری معاصر به ترتیب شامل «پیچیده»، «رمزآلود»، «ناراحت کننده»، «فاقد هویت»، «تنش زا»، «آشفته»، «پویا»، «جدیدتر» و «شلوغ» و صفات توصیف کننده منظر شهری تاریخی به ترتیب شامل «دارای هویت»، «قدیمی تر»، «آرامش دهنده»، «خوشحال کننده»، «قابل درک (خوانا) »، «ساده»، «منظم»، «ایستا و آرام» هستند.
۶۹.

تبیین فرآیند مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی با تأکید بر قابلیت های محیطی؛ نمونه مورد مطالعه: محدوده زندیه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی مدیریت بصری ساماندهی و چارچوب گذاری منظر منظر شهری تاریخی قابلیت محیط محدوده زندیه (شیراز)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۷
کم توجهی به جنبه های بصری مناظر شهری تاریخی منجر شده تا تصاویری مخدوش و ناخوانا از مناظر در ذهن شهروندان ثبت شود؛ بنابراین به فرآیندی برای مدیریت بصری مطلوب مناظر شهری تاریخی نیاز است تا مراحل آن با در نظر داشتن قابلیت های مناظر شهری به طور کامل طی شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی مبتنی بر قابلیت های محیطی در نمونه موردمطالعه و تدقیق مراحل انجام مدیریت مطلوب انجام شده است. دلیل انتخاب محدوده زندیه شیراز تغییرات این بخش در فرآیندهای توسعه و ساماندهی های اخیر است. در پاسخ به پرسش های پژوهش که فرآیند مدیریت بصری چه مراحلی دارد و در چه وضعیتی قرار دارد؟ و میزان قابلیت های محیطی در محدوده چقدر است؟ پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شناسایی قابلیت های محیط، با استفاده از تکنیک «شبکه تصویری»  محدوده موردمطالعه شبکه بندی گردید. در گام بعد در قالب پرسشنامه تصویری از متخصصان خواسته شد تا به هر یک از قابلیت های موجود در این محدوده، متناسب با تصاویر و شناخت قبلی امتیاز دهند. علاوه بر این، وضعیت مراحل مختلف فرآیند مدیریت بصری در شیراز نیز ارزیابی شد. نتایج نشان داد که «چالش های طراحی و برنامه ریزی»، «چالش های مدیریتی» و «چالش های مرتبط با شناخت بستر» سه دسته مشکلات وضعیت فعلی بافت تاریخی شهر شیراز هستند. در فرآیند مدیریت بصری، مراحل «تدوین اهداف حفاظت بصری» و «ساماندهی منظر» از کمترین میزان برخوردار است و دارای اولویت برای اقدام است. در انتها فرآیند مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی قابل کاربست در بافت تاریخی شیراز تبیین گردید و با تأکید بر مرحله چارچوب گذاری و قابلیت های محیطی مشخص شد که پهنه شماره 5 محدوده زندیه (محدوده مجاور مسجد و حمام وکیل) تمامی قابلیت ها را در حد مطلوب دارد و پهنه شماره 2 (محدوده دیوان خانه) از سایر بخش ها امتیاز کمتری را به خود اختصاص داده که نیازمند رسیدگی بیشتر است. نتایج پژوهش حاضر در اتخاذ تصمیمات بهینه و اولویت بندی اقدامات پیشنهادی برای مداخله در محدوده بافت تاریخی کاربرد خواهند داشت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان