احمد عبادی

احمد عبادی

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۸ مورد از کل ۴۸ مورد.
۴۱.

طبیعت گرایی و خودشکنی هایش(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مشکل قصدمندی تبیین زمینه و نتیجه خودشکنیِ طبیعت گرایی سامانه های شناختی الیزابت آنسکوم روش شناسی دین پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۱۵۱
خودشکن بودن طبیعت گرایی انگاره ای تاریخی است. دو نوع از جدیدترین تقریرها از آن، متعلق به استدلال تعقلی و تکاملی است. این دو استدلال به ترتیب در پی مقابله با این دو انگاره اصلی طبیعت گرایی اند: بین حالت های ذهن ارتباط صرف علّی و معلولی حاکم است و قابلیت اطمینان بخشی قوای شناختی پایین است. استدلال تکاملی و تعقلی با تبیین خودشکن بودن طبیعت گرایی، به درستی نقاط ضعف طبیعت گرایی را نشانه رفته اند: 1. توجیه ساده انگارانه پدیده های ذهنی در بافتی ماده گرایانه، بهترین و تنها توجیه عقلی ممکن نیست؛ 2. طبیعت گرایی بنا بر نظریه انتخاب طبیعی، اولویت را نه باورهای درست، بلکه بقا و تولید مثل می داند؛ 3. ادعای محصول تصادفی بودن قوای شناختی، هرگونه اعتماد نسبت به اطمینان بخشی این قوا را از بین می برد؛ 4. طبیعت گرایی روش شناختی به جای آنکه از طریق قدرت تبیینی اش در پی اقناع علمی باشد، تبدیل به یک پیش فرض علمی شده است. علی رغم داشتن نقاط قوت در ردّ طبیعت گرایی، این دو استدلال از محدودیت هایی هم برخوردارند. معتقدیم این نقاط ضعف، خاصِ استدلال تعقلی و تکاملی است و طبیعت گرایی را از خودشکن بودن رها نمی کند. این مقاله با روش تحلیلی-انتقادی دو هدف را دنبال می کند: نخست مطالعه تطبیقی استدلال تعقلی و تکاملی در بسط انگاره خودشکنی طبیعت گرایی و دوم بیان نقاط قوت و ضعف این دو استدلال با نگاهی تکمیلی و انتقادی در مواجهه با این انگاره.
۴۲.

افزوده ای بر منطق کوانتومیِ پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق سه ارزشی انتخاب منطق صدق های ضروری روش شناسی علم پاتنم کریپکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی شمارد: 1. تردید در صدق های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه ارزشی. دیدگاه های پاتنم درباره این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به وسیله قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی فایده و خطاانگیز است. به رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.
۴۳.

خوانش شلینگ از مسئله همه خداانگاری بر مبنای اصل «این همانی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شلینگ نظام همه خداانگاری این همانی سوءتفسیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۲۴۴
پژوهش های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان [1] (1809)، که به رساله آزادی [2] نامبردار است، تلاش شلینگ برای بنیان گذاریِ نظام آزادی است. دغدغه اصلی شلینگ در این رساله رفع تقابلِ آزادی و ضرورت است، تقابلی که به نظر او مدار و محور فلسفه است. اصلی که در جستجوی بنیادی برای شکل گیریِ نظام و راه حلی برای سازگاری نظام و آزادی به آن تمسک می جوید «این همانی» به معنای صحیح آن است که در همه خداانگاری به مثابه تنها نظام ممکنِ عقل ممکن می گردد. او با طرح و رد تعابیر ممکن و البته جبرگرایانه از همه خداانگاری به ویژه در نظام اسپینوزا و لایب نیتس، نه تنها به تصحیح آنها می پردازد، بلکه نشان می دهد که منجرشدنِ نظام همه خداانگاری به جبرگرایی نتیجه فهم نادرستِ هستی شناختی و سوءفهم های حاصل از آن است. به دیگر سخن، زمینه نادرستی که ریشه چنین سوءفهم هایی شده، سوءتفسیر در معنای واقعیِ «است» و نقش رابط در گزاره است. در این پژوهش نشان داده می شود که بنابر نظر شلینگ چگونه سوءتفسیر از این اصل، امکان ناسازگاری نظام و آزادی را در تعریف های مختلف از همه خداانگاری فراهم می آورد و تفسیر شلینگ از ضرورت توجه به «است» چگونه راه به پرسش هستی شناختی از معنا و حقیقتِ هستی در اندیشه ایدئالیسم آلمانی می بَرَد. خوانش انتقادیِ تلاش شلینگ برای رفع سوءتفسیرهای ممکن از این همانی، با اولویت مسائل هستی شناختی در موضوعات الهیاتی همچون همه خداانگاری و تبیین اصل اساسیِ واحدی برای برپایی یک نظام به مثابه ساختار نظام مندِ هستی معنا می یابد.  
۴۴.

از قضیه بیز تا رد طبیعت گرایی خداناباورانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قوای شناختی خودشکنیِ طبیعت گرایی استدلال احتمالاتی اصل بی تفاوتی توماس بیز روش شناسی دین پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۷۵
بر مبنای طبیعت گرایی در بحث تکامل، قوای شناختیِ انسان از طریق انتخاب طبیعی، جهش ژنتیکی و دیگر مراحل کورِ جهش تصادفیِ ژن ها تولید شده اند و هدف نهایی این قوا، بقا و تولید مثل (سازگاری) است. از این رو، این قوا به دنبال تولید باورهای صادق و درست نیست، بلکه کار اصلیِ آنها تطبیق اندام جاندار با محیط پیرامون و در نتیجه زنده ماندن است. یکی از مهم ترین نقدها به طبیعت گرایی، استدلال تکاملیِ بیزمحور است. این استدلال برای ردّ دیدگاه تکامل طبیعت گرایانه، استدلالی مبتنی بر قابلیت اطمینان بخشیِ قوای شناختی ارائه می دهد و از طریق این استدلال، خودشکنیِ دیدگاه طبیعت گرایی را اثبات می کند. به رغم برخی نقاط قوتِ استدلال تکاملیِ بیزمحور در نقد طبیعت گرایی، این استدلال آنجا که به برخی الزاماتِ قضیه بیز توجه ندارد از چند جهت قابل تأمل و نیازمند تکمیل است: ۱. در این استدلال به تخصیص ارزشی مشخص توجه نشده است. ۲. قابلیت اطمینانِ قوایِ شناختی، گاه نیازمند تعلیق است. ۳. اعتبارپذیریِ باورها در انواع مختلفی طبقه بندی می شوند. ۴. استدلال بیزی، دیگر شواهد مرتبط با اطمینان پذیریِ قوای شناختی را نادیده می گیرد. ۵. نتیجه «احتمال قابلیت اطمینان قوای شناختی، ۱ است»، بنابر نظریه تأیید بیز، نتیجه ای نادرست است. ۶. شاید شواهد مستقل، طبیعت گرایی و تکامل را موقتاً از اِشکال خودشکن بودن نجات دهد، اما خودشکنیِ طبیعت گرایی از طریق دیگر استدلال ها قابل اثبات است و لذا اِشکال خودشکنی همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله دو هدف را دنبال می کند: نخست، تحلیل استدلال تکاملیِ بیزمحور در رد طبیعت گرایی و دوم، ارائه افزوده ها و پیشنهادهایی برای تکمیل آن.
۴۵.

پاتنم؛ دوگانه ی واقعیت/ارزش و برساخت انگاری واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوگانگی واقعیت/ارزش شناخت ناانگاری اخلاقی مفاهیم غلیظ اخلاقی پراگماتیسم برساخت انگاری واقعیت پاتنم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۷۴
هیلاری پاتنم یکی از فلسفه دانان معاصر است که به ردّ دوگانگی واقعیت/ارزش می پردازد. در اندیشه ی او این دو درهم تنیده اند و حتی به لحاظ مفهومی نیز از یکدیگر تفکیک ناپذیرند، دیدگاهی که او آن را آموزه ای پراگماتیستی می داند. وی موافقان این دوگانگی را متهم به جزم اندیشی می کند و معتقد است وقتی آن ها می گویند اخلاق از واقعیت ها جداست، از این اعتمادشان نشأت می گیرد که گمان می کنند دقیقاً «واقعیت» را می شناسند. پاتنم سه دلیلی که موجب روی آوردن به دوگانگی واقعیت/ارزش می شود را بیان می کند و با ردّ هر سه، زمینه را برای نقدهای خود بر این دوگانگی فراهم می کند. اِشکالات پاتنم بر این دوگانگی عبارت اند از: 1. تبدیل تمایز بی ضرر به یک دوگانگی متافیزیکیِ زیان بار 2. تأثیرپذیریِ علم از ارزش ها در فرآیند ایجاد علم 3. وجود اتفاق نظر درخصوص مسائل اخلاقی به مانند دیگر عرصه ها 4. نادرستیِ تجزیه ی احکام اخلاقی به دو مؤلفه ی توصیه ای و توصیفی 5. مفاهیم غلیظ اخلاقی دلیلی بر درهم تنیدگیِ واقعیت ها و ارزش ها. ضمن پذیرش نقاط قوت اندیشه های پاتنم در ردّ دوگانگی واقعیت/ارزش، معتقدیم آنجا که او از سرشتِ برساخت انگارانه ی «واقعیت ها» دفاع می کند، دیدگاهش دارای ایراداتی است: 1. نادرستیِ تغییر واقعیت ها به دلیل ردّ طرح مفهومی، 2. مشکل علّیت معکوس، 3. عدم کفایت مفهومی، 4. ناسازگاری و 5. مغالطه ی کاربردِ ارجاع. هدف این نوشتار، تحلیل و بررسی نقاط قوت و ضعف دیدگاه پاتنم درباره ی دوگانگی واقعیت/ارزش است.
۴۶.

خداباوری و انگاره های ضد شهودی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم شناختیِ دین ابزارهای شناختی باورهای تأملی شهودهای ناخودآگاه روش شناسی دین پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۶۱
علم شناختیِ دین با رویکردی علمی به دنبال یافتنِ تبیین های علّی درباره منشأ، رواج و انتقال باورهای دینی است. یکی از باورهای مرتبط با حوزه دین، باور به مفاهیم ضدشهودی است. مفاهیم ضدشهودی، مفاهیمی هستند که با شهودهای معمول انسانی همخوانی ندارند. این مفاهیم، اگر انسجام شناختی را از بین نبرند، موجب ماندگاری و انتقال باورهای دینی در مقایسه یا سایر باورها می شوند. لذا، ضدشهودی بودن نقش مهمی در فهم دین ایفا می کند. به رغم جایگاه مهم مفاهیم ضدشهودی در علم شناختیِ دین، معتقدیم در کاربست این مفاهیم ابهامات و اِشکالاتی وجود دارد که اگر به درستی تبیین و تصحیح نشوند در پذیرش و تثبیت باورهای خداباورانه خلل ایجاد می کند: ۱. ناتوانیِ فرابازنمایی در حل مشکل تمایز میان باورهای ضدشهودیِ دینی و سایر مفاهیم ضدشهودی، ۲. تأکید صرف بر ساختار شناختی و عدم توجه به نقش تربیت و فرهنگ در شناسایی مفاهیم ضدشهودی، ۳. ابهام در نقش تبیینیِ مفاهیم ضدشهودی، ۴. ناهمخوانیِ تحلیل برخی مفاهیم ضدشهودی مانند خدا با آموزه های رسمی ادیان. در پایان، دو انتقاد بر رویکرد شناختی به دین مطرح می کنیم: ۱. عدم توجه به شهودهای خودآگاه، ۲. به نظر با تبیین صرفاً طبیعیِ باورها در نظام شناختی، عوامل انسانی جای عوامل فراطبیعی را بگیرند، اما آمارها چیز دیگری نشان می دهند. هدف این نوشتار، تحلیل و نقد کاربست مفاهیم ضدشهودی در علم شناختیِ دین است.
۴۷.

«متافیزیک شر»؛ تفسیر هستی شناختی از نظام آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک شر مطلق (خدا) نظام آزادی شلینگ هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۲
رساله پژوهش های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان (1809)، پژوهشی هستی شناختی درباره آزادی به مثابه ذات بشر است که وجه مثبت و تعیین کننده شر را در ذات آزادیِ انسان تصدیق می کند. شلینگ برای تثبیت کردن امکانِ آزادی (شر) در تمامیت هستندگان، به عنوان یک کل، تمایز هستی شناختیِ «بیناد» و «وجود» را به میان می آورد. هایدگر این تمایز را از ابداعات فلسفه شلینگ به شمار می آورد و در رساله شلینگ در باب ذات آزادی انسان (1936)، آن را «شکاف هستی» می نامد. به نظر او، جایگاه آزادی در نظام شلینگ در بنیادی هستی شناختی تحقق می یابد و پرسش او از آزادی قابل تحویل به پرسش از هستی، به مثابه پرسش بنیادیِ فلسفه است. بر این اساس، هدف مهم  مقاله حاضر، تحلیل تفسیرِ هایدگر از تمایز بنیاد و وجود به مثابه شرط هستی شناختیِ امکان شر در نظام آزادی شلینگ است. این پژوهش در جستجوی پاسخ به این دو پرسش است که چگونه این تمایز، راه را برای تبیین بنیاد هستی شناختیِ امکان شر می گشاید؟ و چرا برای شناخت این دو اصل، باید به بررسی روح انسانی و ذات آن به مثابه آزادی پرداخت؟ نشان خواهیم داد که چگونه در تفسیر هایدگر از خوانش شلینگ، وی علی رغم نزدیکیِ پذیرفته شده اش به این تمایز بنیادین، همچنان فلسفه ایدئالیستی، از جمله نظام فلسفی شلینگ را در برداشتنِ گام نهایی ورای ساختارهای بنیادینِ متافیزیک اراده و رهایی حقیقی از سنت متافیزیکی ناکام می شمارد
۴۸.

خداباوری اسلامی و فراانسان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم و دین سایبورگ انسان شناسی اسلامی پساانسان روش شناسی دین پژوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۵
در دهه اخیر، گفتگو میان علم و دین وارد عرصه جدیدی شده و پیدایش فناوری های نوظهور بر پیچیدگیِ تعاملات علم و دین افزوده است. در مباحث پیشینِ علم و دین دست کم بر محدودیت های زیستی و شناختیِ (عملکرد ادراک و حافظه) انسان همواره تأکید می شد، اما جنبش فراانسان گرایی درصدد است این محدودیت ها را به منظور رساندنِ انسان به مرحله پساانسان برطرف کند. فراانسان گرایی یک جنبش علمی، فناورانه، فلسفی و فرهنگی است که در تلاش است بر محدودیت های زیستیِ انسان (مانند بیماری، پیری و مرگ) غلبه کند و ویژگی های فیزیکی، عاطفی و فکری انسان ها، همانند ظرفیت های بدنی، هوشی و اخلاقی را تقویت کند. پیشرفت های بی سابقه در زیست مهندسی، زیست فناوری، نانوفناوری و زیست پزشکی، که می توانند زندگی افراد مبتلا به بیماری و آسیب های ناتوان کننده را بهبود بخشند، قادر خواهند بود به عنوان سنگ بنایی برای فناوری هایی باشند که می توانند انسان ها را ارتقاء بخشند و ماهیتش را تغییر دهند. این نکته نگرانی ها را درباره نحوه سوء استفاده از فناوری های نوظهور افزایش می دهد. پرسش اصلیِ پژوهش حاضر این است که توان و ظرفیت اندیشه اسلامی در سه مسأله خلقت، ساحت وجودی انسان و کیفیت آفرینش الهی در مواجهه با جنبش فراانسان گرایی چیست؟ نظریه خلق مدام و مداخلات اصلاحی به منظور بهبود شرایط انسانی به شرط پای بندی به اصل ممنوعیت ضرر در اسلام را می توان از مزیت -های فراانسان گرایی دانست. باوجوداین، یافته ها با روش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که مبانی تفکر اسلامی و فراانسان گرایی در سه مسأله مذکور هم خوانی ندارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان