در دهه اخیر، گفتگو میان علم و دین وارد عرصه جدیدی شده و پیدایش فناوری های نوظهور بر پیچیدگیِ تعاملات علم و دین افزوده است. در مباحث پیشینِ علم و دین دست کم بر محدودیت های زیستی و شناختیِ (عملکرد ادراک و حافظه) انسان همواره تأکید می شد، اما جنبش فراانسان گرایی درصدد است این محدودیت ها را به منظور رساندنِ انسان به مرحله پساانسان برطرف کند. فراانسان گرایی یک جنبش علمی، فناورانه، فلسفی و فرهنگی است که در تلاش است بر محدودیت های زیستیِ انسان (مانند بیماری، پیری و مرگ) غلبه کند و ویژگی های فیزیکی، عاطفی و فکری انسان ها، همانند ظرفیت های بدنی، هوشی و اخلاقی را تقویت کند. پیشرفت های بی سابقه در زیست مهندسی، زیست فناوری، نانوفناوری و زیست پزشکی، که می توانند زندگی افراد مبتلا به بیماری و آسیب های ناتوان کننده را بهبود بخشند، قادر خواهند بود به عنوان سنگ بنایی برای فناوری هایی باشند که می توانند انسان ها را ارتقاء بخشند و ماهیتش را تغییر دهند. این نکته نگرانی ها را درباره نحوه سوء استفاده از فناوری های نوظهور افزایش می دهد. پرسش اصلیِ پژوهش حاضر این است که توان و ظرفیت اندیشه اسلامی در سه مسأله خلقت، ساحت وجودی انسان و کیفیت آفرینش الهی در مواجهه با جنبش فراانسان گرایی چیست؟ نظریه خلق مدام و مداخلات اصلاحی به منظور بهبود شرایط انسانی به شرط پای بندی به اصل ممنوعیت ضرر در اسلام را می توان از مزیت -های فراانسان گرایی دانست. باوجوداین، یافته ها با روش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که مبانی تفکر اسلامی و فراانسان گرایی در سه مسأله مذکور هم خوانی ندارند.