مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
منظر پساصنعتی
منبع:
منظر تیر ۱۳۸۹ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
توپوگرافی، امکان ناشناخته منظر پایدار؛ معرفی و تحلیل پروژه پارک ساحلی Tejo and Trancão در لیسبون
حوزههای تخصصی:
منظر پساصنعتی، عرصة نوین معماری منظر/ مروری بر اندیشه ها و رویکردها
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
شهر را می توان به مثابه ارگانیسمی زنده در نظر گرفت که در حال رشد و تکامل است و در این فرایند سلول ها و بافت ها به تدریج فرسوده شده، از بین می روند و دوباره جایگزین می شوند. توسعه شتاب آلود شهرهای بزرگ و رشد بی رویه حومه نشینی در دهه های اخیر، سبب شده صنایع سنگینی که به دلیل کیفیات محیطی نامطلوب خود، روزگاری خارج از بافت شهری قرار داشتند، امروزه با بافت های جدید محاصره شوند. این مسئله به تعطیلی یا انتقال آنها منجر شده ¬است؛ در نتیجه حفره های تهی در بستر شهر پدید می آید که به تعریف جدیدی از منظر شهری دست پیدا می کند. اراضی متروکه وسیع حاصل از این جابجایی در کالبد شهر که تحت عنوان عرصه های بازیافتی (Brownfield) نیز شناخته می شوند، اگرچه منشأ بروز معضلات گوناگون شهری و محیطی است، اما امروزه فرصت هایی طلایی در جهت احیای بافت های شهری و توسعه کیفیت فضا¬های شهری به شمار می آید. لازمه بالفعل کردن این قابلیت ها، درک مناظر تلف شده به عنوان پسماند طبیعی حاصل از رشد شهر و بخشی از منظر فرهنگی بشر شهرنشین است. بازیافت انطباق پذیر چنین مناظر تلف شده، به عنوان بخش گسترده ای از منظر شهر معاصر، از اساسی ترین چالش های پیش روی طراحان در قرن حاضر به شمار می آید. پرسش اینجاست که فرایند پیدایش این مناظر پسماند در ارتباط با روند شهری شدن جوامع به چه صورت است؟ چگونه می توان به درک صحیحی از این پدیده دست یافت و با آن مواجه شد؟ و معماری منظر در تعامل با شهر پساصنعتی چه رویکردهای نوینی را اتخاذ کرده ¬است و چه جایگاهی دارد؟ این نوشتار تلاش دارد با نگاه پدیدارشناسانه به منظر پساصنعتی و زمین های پسماند، رویکردهای مختلف معماری منظر در برخورد با این مناظر و میزان موفقیت هر یک از رویکردها در پاسخ گویی به نیازهای توسعه های نوین شهری را مورد نقد قرار دهد.
زبان منظر؛ کارکردهای دستور زبان منظر پساصنعتی
حوزههای تخصصی:
ساختار زبان منظر، از یک سو با به کارگیری واژگان برای انواع اُبژه های منظر (Landscape Objects) و قوانین ترکیب فضایی آنها می تواند شخصیت یک منظر را تجزیه و تحلیل کند. و از سوی دیگر، با استفاده از نوعی سیستم زاینده (Generative System) به بازآفرینی منظر کمک کند. ساختار زبان منظر و نوع گفتمان مخاطب و منظر، در هر فضا متفاوت است. بشر امروزی با تغییر در سیاست های اقتصادی عصر مدرن، به طور دایم شیوه های جدیدی از زندگی و فضاهای شهری را تجربه می کند. تغییر مرزهای شهری، به واسطه رشد پراکنده شهر و رویارویی با عرصه های دانه درشتی که سیالیت و فعالیت شهری را مختل کرده، به عنوان چالشی نوین، پارادایم های منظر شهری در عرصه های پساصنعتی را شکل داده است. در واقع بشر امروزی، دایم فضا را مصرف می کند، دور می اندازد و باز با آن مواجه می شود. این فرآیند رویارویی مجدد با فضاهای انسان ساخت و مهجور، محرکی برای جهش دیدگاه زیبایی شناسانه منظر و ادبیات گفتمانیِ آن است و ساختار جدید زبان منظر در عرصه های پساصنعتی را شکل می دهد.
افزایش پایداری اجتماعی با احیای منظر پساصنعت (نمونه موردی: کوره های آجرپزی منطقه 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
20 - 31
حوزههای تخصصی:
انتقال صنایع داخل شهری حاصل از دوران جهانی شدن صنعت از داخل بافت شهرها به خارج آن مانند آنچه که در منطقه 19 تهران رخ داده است، منجر به شکل گیری مناظر پساصنعت و همچنان مشکلات اجتماعی مختلف و متعدد برای محدوده این مناظر شده است. علی رغم این موضوع مناظر پساصنعت فرصتی برای احیای ابعاد زندگی شهری هستند ولی برنامه های شهری که تا به حال اقداماتی براساسشان در منطقه 19 انجام شده است، از جمله طرح جامع 1386 تهران و طرح تفصیلی منطقه 19 (1384) در رفع مشکلات و افزایش پایداری اجتماعی موفق نبوده اند. این مقاله در وهله اول به دنبال پاسخ به علت عدم موفقیت رویکردهای به کاربرده شده در افزایش پایدرای اجتماعی و در وهله دوم چگونگی احیای مناظر پساصنعت در جهت افزایش پایداری اجتماعی است. به همین جهت پس از مطالعه مفهوم منظر و منظر پساصنعت، دیدگاه های رایج نسبت به آن ها و بررسی پایداری اجتماعی، لایه های مختلف منظر نمونه موردی تحلیل و ادغام شده اند و در نهایت علت عدم موفقیت رویکردهای استفاده شده فعلی و پیشنهاداتی کلی جهت رفع مشکلات اجتماعی محدوده ارائه شده است. نتیجه تحقیق بر آن است که استفاده از تعاریف ناقص این مناظر باعث شکل گیری اقدامات صرفاً کالبدی و بی توجهی به هویت این مناظر پساصنعت، مخاطبین اصلی و نیازهایشان شده است. این در حالی است که مشکلات اجتماعی این محدوده نه تنها مرتبط با مسائل کالبدی بلکه تحت تأثیر مجموعه ای از ویژگی ها هستند و تعریف صحیح منظر با تأکید بر ماهیت عینی-ذهنی و کل نگری منظر، با بررسی ابعاد مختلف مناظر پساصنعت می تواند باعث ریشه یابی مشکلات محدوده شود. مشکلات عموم ساکنین اطراف کوره ها که مخاطبین اصلی آن ها هستند، نیازمند راهکارهایی همه جانبه با توجه به ریشه مشکلات است.
تبیین چارچوب احیای مناظر پساصنعتی شهری با رویکرد طراحی و توسعه احیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
16 - 25
حوزههای تخصصی:
مناظر پساصنعتی با ارزش های هویتی، به عنوان میراث فرهنگی عصر مدرن شناخته می شوند. این عرصه ها از جنبه های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آسیب دیده و از بُعد بصری، منظری نامناسب را ایجاد کرده اند. در این نوع عرصه ها، مداخلات با رویکردهای مختلف انجام شده است اما به دلیل پیچیدگی این مناظر و آسیب های وارده به اکوسیستم، نیاز به رویکردی جامع است که ضمن حفظ ارزش میراث صنعتی، آسیب های گذشته را ترمیم و باعث بهبود تعامل متقابل انسان او طبیعت شود. رویکرد «طراحی و توسعه احیایی» با نگاهی «جامع» و «سیستماتیک» با منابع ذاتی خود سیستم، ترمیم و احیا را ایجاد می کند که به همپیوندی نیازهای جامعه انسانی و طبیعت می انجامد. هدف پژوهش، ارائه چارچوبی جامع جهت احیای مناظر پساصنعتی با رویکرد احیایی است. در این راستا، به روش تحلیلی-تطبیقی مؤلفه های مؤثر در احیای مناظر پساصنعتی در شیوه های پیشین، با جریان های مؤثر در رویکرد احیایی تطبیق داده شده و ارتقا یافته است. سپس با بهره گیری از چارچوب پرکینز ویل، به عنوان یکی از چارچوب های کاربردی احیایی، جامع و نوآورانه احیای مناظر پساصنعتی ارائه شده است. این چارچوب به صورت دیاگرامی چندلایه، شامل یک هسته و چندین حلقه است که براساس آن سیاست گذاری ها و راهبردهای طراحی و توسعه مناظر پساصنعتی ارائه می شود. در این چارچوب، «مکان» به عنوان هسته سیستم، حلقه اول «ابعاد بررسی مکان»، حلقه دوم «جریان های مؤثر» در احیای مناظر پساصنعتی، حلقه سوم «زیرجریان ها» و حلقه چهارم «اکوسیستم» است. طبق یافته های پژوهش جریان های مؤثر در احیای مناظر پساصنعتی شامل 12 جریان تنوع زیستی، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، آموزش، زیبایی شناسی، سلامت، مشارکت، زیرساخت، مواد و مصالح، انرژی و آب است. این چارچوب جهت احیای سایت های پساصنعتی از یک کارگاه کوچک تا یک مجموعه گسترده صنعتی قابل تعمیم است.