مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
اسطوره شناسی
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
83 - 108
در این مقاله مجموعه شعر هزاره ی دوم آهوی کوهی، اثر شفیعی کدکنی، با رویکرد اسطوره شناختی تحلیل و بررسی می شود. مسأله این است که عناصر و پدیدارهای اسطوره ای می توانند کارکردهای مختلفی در شعر داشته باشند و زمینه ساز تکوین جنبه های گوناگون فکری در آثار ادبی شوند. در این دفتر شعر، با استفاده از اساطیر، زمینه های گوناگون اجتماعی، تاریخی و عرفانی در بدنه ی اشعار پرورانده شده است؛ به نحوی که، در کنار گرایش فرمالیستی و باستان گرایی، ظرفیتی ایجاد شده که اسطوره ها و مضامین، به تناسب موضوع، سیما و کارکردهایی چندگانه پیدا کرده اند. این ویژگی را می توان در برخی اشعار این دفتر، به صورت منفرد، مشاهده کرد. به عنوان مثال، نخستین شعر این مجموعه که در قالب قصیده سروده شده است، با همین رویکرد در این مقاله تحلیل شده است. در نهایت، در کنار ویژگی خردمحوریِ این شعر، برخی از این کارکردها که بر سراسر این مجموعه سایه افکنده است، در این شعر نیز مشاهده می شود. بنابراین، بیش و کم همه ی بخش های این دفتر شعر تحت تأثیر رابطه ی دوسویه ی اسطوره گرایی و گرایش فرمالیستی شاعر قرار دارند. این اسطوره گرایی به نحوی هویت فردی و ملی فرهنگ ایران زمین را به نمایش گذاشته است؛ از این رو این گفتار می کوشد نسبت میان اسطوره و هویت را نیز در مجموعه ی هزاره ی دوم بررسی کند.
بازتاب الگوی اساطیری نبرد کیهانی در نمایش های سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ثنویت و به تبع آن الگوی اساطیری پیکار کیهانی یکی از اصلی ترین درون مایه های دینی ایرانیان شمرده می شود که هم در محتوا و هم در ساختار اجرایی سنت های نمایشی ایران قابل مشاهده است. در این طرح اسطوره ای دو شخصیت با سرشتی متضاد یا هدفی متعارض با یکدیگر به جدال می پردازند و در نتیجه آن نوعی آفرینش همچون رهایی آب، رهایی از اسارت یا به طور کلی حرکت از آشوب به نظم و هم چنین باروری جهان اتفاق می افتد. ما در برخی سنت های نمایشی ایرانی شاهد بازتاب پیکار کیهانی هستیم، پیکاری که به شکلی نمادین واقعه ازلی اسطوره ای را به نمایش درمی آورد و از طریق این الگوی قابل تقلید، اشخاص، اشیا و مکان نمایش از خود فراتر رفته و هر جزء آن به تجلی امر مقدس بدل می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره گیری از ریشه های اساطیری و بررسی تجلی امر قدسی موجود در این گونه های نمایشی در چارچوب نظری تاریخ نگاری نوین میرچا الیاده، به نمایش های سنتی ازجمله «سخنوری»، «دئیشمه آشیق ها»، «پهلوان کچل» و نمایش های مرتبط با «میرنوروزی» نگاهی تحلیلی انداخته شود و مطالعه شود چگونه این الگو، و به طور اخص مسئله پیکار، در نمایش های سنتی بازنمایی شده و به مثابه نوعی ضرورت اعتقادی و زیستی در فرهنگ عامه موردتوجه واقع شده است.
تحلیل نقش نمادین گل و مرغ به روش اسطوره شناسی زیلبر و با مصداق های هنری دورره صفویه تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
150 - 159
حوزههای تخصصی:
ذات هنرهای اسلامی و به تبع آن نقاشی اسلامی- ایرانی است که گل و مرغ، قسمت کوچکی از آن به حساب می آید. این ویژگی مشتق شده از جهان بینی و ایدلولوژی دین اسلام بوده و منشاء خلاقیت هنری آن دارای یک نظام پیش متنی بازنمودی است. روایت گل و مرغ با روش آیکونولوژی پانوفسکی قابل تحلیل بود. امّا در اینجا با نقش مایه ای مواجهیم که واضحاً به یک داستان یا واقعه ی خاص نمی پردازد. بنابراین تحلیل محتوای اثر در این گام باید به شکلی روشمند و نظام مند انجام شود. در این نوشتار شیوه ای از به کارگیری روش اسطوره شناسی ژیلبر دوران مد نظر نگارنده است. ذات هنرهای اسلامی و به تبع آن نقاشی اسلامی- ایرانی که گل و مرغ قسمت کوچکی از آن به حساب می آید. که مشتق شده از جهان بینی و ایدلولوژی دین اسلام بوده و منشاء خلاقیت هنری آن دارای یک نظام پیش متنی بازنمودی است. و ریشه های آن را می توان در کهن الگوها، اساطیر و ادبیات عارفانه- عاشقانه ایران جست. در مواجهه مکرر پرنده و درخت چرخه ای را بنیان می نهند که پیوسته می آفریند و تعالی می دهد. در پس هر دیدار پرنده و درخت، قوه یا نیرویی نهفته است که به آفرینشی نو منجر می شود. پس، مضمون کهن الگوی پرنده و درخت همانا "آفرینش نو" است. اهداف پژوهش : 1.بررسی تحلیل نقش نمادین گل و مرغ به روش اسطوره شناسی ژیلبر. 2.بررسی نقش نمادین گل و مرغ در دوره صفویه تا قاجار. سؤالات پژوهش : 1.نقش نمادین گل و مرغ به روش اسطوره شناسی ژیلبر چگونه است؟ 2.نقش نمادین گل و مرغ در دوره صفویه تا قاجار چگونه است؟
خوانش اسطوره شناختی کاخ دروازه در ارگ های هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
۴۶۴-۴۴۸
مطالعه کالبد کاخ دروازه ارگ های هخامنشی با رویکرد اسطوره شناسی نو و با روش تحلیل تاریخی به کشف مضامین و مفاهیم در پس این کالبد انجامید و نشان داد کالبد و آرایه های این بناها به مضامین فرهنگی غالب در دوره مذکور ارجاع می دهد، مضامینی که مبتنی بر الگوهای فکری مردمان باستان یعنی اسطوره ها شکل گرفته اند. نتیجه آنکه این کاخ دروازه ها دارای ساختاری متفاوت با دروازه شهرهای دیگر فرهنگ ها بوده اند و به ترتیب زمانی از پاسارگاد تا شوش و پارسه به تدریج تحولاتی را نیز پذیرا شده اند. مقایسه این کاخ دروازه ها و تحولات آنها نشان می دهد که این بناها با هر چه بیشتر قدرت گرفتن پادشاهی هخامنشی به تدریج بیشتر و بر مضامین فرهنگی ایرانی تکیه کرده اند؛ چنانکه در کاخ دروازه پاسارگاد تأثیر فرهنگ مصری و بین النهرینی بیش از دیگر کاخ دروازه ها مشهود است و در مقابل کاخ دروازه پارسه که در اوج قدرت گیری هخامنشیان ساخته شده، بدون نیاز به ارجاع به دیگر فرهنگ ها بر مضامین ایرانی تکیه دارد. در این کاخ دروازه از سویی مبتنی بر کالبد سه درگاهی و آرایه های آن که ارجاعی است به نظریه کنش های سه گانه ژرژ دومزیل نزد اقوام هند و اروپایی و از سوی دیگر با نام گذاری ویژه، دروازه همه ملت ها، بر کارکرد آن تأکید شده است؛ کارکردی که به شکلی دوپهلو از سویی به دروازه ای اشاره دارد که روی به همه گروه ها و ملت های تحت حکومت ایرانی هخامنشی باز است و از سوی دیگر حاوی دلالتی نمادین به قدرت فراگیر حکومت هخامنشی است که همه گروه ها و ملت ها از هر نژادی را در زیر پرچم خود جای داده است.
اسطوره شناسی جزء سی ام قرآن کریم با تکیه بر نظریه رولان بارت (مطالعه موردی سوره های نازعات، عبس، شمس، تین)(مقاله علمی وزارت علوم)
اسطوره شناسی، از زیرشاخه های نشانه شناسی مطرح در نظریه رولان بارت است که به تحلیل شیوه ارسال پیام و اهداف ضمنی در رمزگان های فرهنگی متن می پردازد. در پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه بارت، با روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل چهار سوره نازعات، عبس، شمس و تین پرداخته شده تا برخی اهداف و ایدئولوژی های پنهان در پشت داستان های آن روشن شود. بر این اساس، داستان موسی و فرعون، ماجرای نادیده گرفتن درخواست نابینای معرفت جو، داستان قوم ثمود و پی بریدن شتر سفارش شده حضرت صالح (ع) و درنهایت، داستان کوه سینا و سخن گفتن خداوند با موسی (ع) به عنوان رمزگان های برجسته فرهنگی در این چهار سوره شناخته شدند. چنین نتیجه گیری شده است که این داستان ها غالباً درس اخلاق و خودشناسی را در ضمن خود دارند: سوره نازعات، پیام دوری از غرور و پیروی از هوای نفس را دارد؛ سوره عبس، امربه معروف را بر اساس درخواست و احساس نیاز انسان های طالب حقیقت سفارش می کند و نه بر اساس تمایلات شخصِ آمِر به معروف؛ سوره شمس انسان را از پیروی راه اکثریت جامعه بر حذر داشته و خواهان استقلال شخصیتی و عقیدتی تک تک افراد جامعه بدون تأثیرپذیری از دیگران است و سوره تین نیز حضور در طبیعت به ویژه کوهساران را برای ارتقاء سطح بینش و ادراکات انسان لازم دانسته و آن را عاملی برای خودشناسی و بازنگری در اعمال و رفتار خویش با دیگران معرفی کرده است.
مقایسه تطبیقی داستان فریدون در شاهنامه فردوسی و شاه لیر شکسپیر با رویکرد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
1 - 27
داستان فریدون و تراژدی شاه لیر علی رغم این که با فاصله زمانی - حدود ششصد سال - و فاصله مکانی - یکی در خراسانِ ایران و دیگری در بریتانیا - خلق شده اند، دارای شباهت های چشمگیر و قابل توجهی اند و همین موضوع مطالعه تطبیقی این دو اثر را امکان پذیر می سازد. این جستار در نظر دارد با گردآوری مطالب به روش اسنادی (=کتابخانه ای) و روش پژوهش توصیفی - تطبیقی تفاوت های این دو اثر را با رویکرد اسطوره شناختی مورد بازبینی قرار دهد. به نظر می رسد دلیل تفاوت میان داستان فریدون با شاه لیر ناشی از خاستگاه باورهای اساطیری است که این دو روایت را شکل داده اند. فریدون قهرمانی است که منشأ و خاستگاه ایزدی دارد، او صاحبِ خرد اهورایی یا خردِ ذاتی است که از آغاز گزینش درست را انجام می دهد و تسلیم سرنوشتی است که از ابتدا آن را می داند. شخصیت فریدون از ابتدای داستان تا انتها تغییری نمی کند او صاحب دانایی است و هیچگاه در طول حماسه کاری ناشایست از او سر نمی زند. اما در مورد لیر شاه موضوع متفاوت است؛ زیرا تصمیم او از روی خرد نبوده بلکه کاملاً وابسته به آزمونی است که خود قادر به تشخیص صحت و اعتبار نتیجه آن نیست. در تراژدی شاه لیر می بینیم که شخصیت لیر از آغاز تا پایان نمایش دچار تحول و دگرگونی می شود و در پایان است که در هیئت یک «پیر فرزانه» دست از دنیا می شوید. پایان این دو روایت نیز تفاوت مهمی با هم دارد. شکیبایی فریدون برای از بین بردن پسران ناخلف خود نشان از اساطیر ایرانی دارد، این شکیبایی گرچه طولانی است اما در نهایت منجر به پیروزی نهایی خیر بر شر می شود اما پایان در نمایش شاه لیر نابودی و تباهی کل خاندان پادشاهی است. این مقاله تلاش دارد تا تفاوت های این دو اثر را با توجه به باورهای اسطوره ای که موجب خلق این آثار شده اند مورد بررسی قرار دهد.
بررسی تطبیقی ساختار داستان ضحاک بر پایه رویکرد روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
137 - 156
حوزههای تخصصی:
اساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطوره های حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاه های متفاوت آن را مورد بررسی قرار داده اند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که می توان این داستان را از رویکرد روان شناسی مطابق با نظریه یونگ مورد بررسی و واکاوی قرار داد و نمادهای دیگر عناصر سازنده این داستان را نیز در کنار آن یافت.
ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
311 - 335
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهش ها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی می کنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستان های شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام می گیرد، پیشنهاد می کند که حماسه ی ملی ایران داستان های پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دوره ی هندواروپایی بازمی گردد، پیروی می کند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریه ی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیرو های خیر و شر به سه دوره تقسیم می شود. این مطالعه نشان می دهد که در دوره ی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود می یابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشه ی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل می گیرند و در دوره ی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی می شود.
مفهوم نمادین «مرکز» با مطالعه تطبیقی نظریات الیاده و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مرکز» از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیده ها است. بسیاری از هستی شناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین می کنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطوره شناس برجسته، میرچا الیاده و گوستاو یونگ است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که مفهوم نمادین مرکز در نگاه میرچا الیاده و گوستاو یونگ چه بوده و نمود آن در جهان خارج کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تلقی این دو اندیشمند از جهان، انسان و رابطه جهان و انسان بررسی و سپس مفهوم «مرکز» در نظام معرفتی شان تبیین شده و در نهایت با توجه به نگاه نمادگرایانه آن ها، نمادهای این مفهوم در جهان خارج نیز معرفی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، الیاده مرکز را نقطه شروع آفرینش می داند که در آن نقطه مراتب مختلف هستی به یکدیگر مرتبط و متصل می شوند. وی ستون کیهانی را به عنوان نماد این مفهوم معرفی می کند. یونگ حقیقت را در روان انسان جست وجو و کهن الگوی خویشتن را به عنوان مرکز روان و ماندالا را به عنوان نماد این کهن الگو در جهان خارج معرفی می کند.
تحلیل اسطوره ی (شاه لیر) با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران (مطالعه موردی: تئاتر ملی لندن 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
71 - 83
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها دارای نمادها و نشانه هایی هستند که باعث باورپذیری اعتقادات و آیین ها در بین اقوام مختلف، در دوران های مختلف گردیده اند. نمادهای اسطوره ای به صورت داستان، هنر و فرهنگ در زندگی اجتماعی نمود پیدا می کنند و بیانگر دیدگاه های روان شناسانه در جامعه می گردند. از نظر ژیلبر دوران، اسطوره همانا نظامی است پویا از نمادها، کهن الگوها و نظامی که با تحریک محرکه هایی تلاش دارد که از طریق کهن الگوها و نمادها در اوج خود به روایت منتهی شود. تئاتر به عنوان رسانه ای مهم؛ قدرت اسطوره سازی را با ابزاری نظیر نقش و بازی بازیگران، صحنه و لباس و گریم به نمایش می گذارد. نمایشنامه ی شاه لیر یکی از شاهکارهای ادبی است که در این پژوهش اجرای نمایشنامه ی شاه لیر(2018 میلادی) با رویکرد اسطوره شناسی دوران، مورد نقد قرار می گیرد. هدف این پژوهش کنکاش در استخراج کهن الگوی غالب در وجود شخصیت شاه است و به دنبال یافتن جواب این سؤال است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر کدامند و چگونه می توان از طریق اسطوره سنجی ارتباط معنی داری را با مضمون اسطوره دریافت؟ این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش اسنادی و مشاهده ی نمایشنامه صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر در نمونه ی آماری و با در نظر گرفتن اسطوره سنجی دوران، دارای دلالت های صریح و ضمنی مشهودی است که باعث ایجاد ارتباط بیشتر شخصیت با مخاطب خود شده است.
مطالعه نقش درخت ویسبوبیش در ترمه کرمانی دوره قاجار از منظر اسطوره شناسی تمثیلی کروزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
77 - 89
حوزههای تخصصی:
نقش مایه ویسبوبیش به عنوان الگو و مدل همواره بر آثار هنری بازنمایی می شود، اما تاکنون به نحوه شکل گیری اولیه این نقش مایه و ترکیب بندی آن با دیگر عناصر با رویکرد مطالعات فرهنگی پرداخته نشده است. رویکرد مطالعات فرهنگی بر تمامی عناصری که فرهنگ خطاب می شوند، از جمله اساطیر، تاکید دارد و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز امکان مطالعه ساخت مند آن ها را فراهم کرده است. ازآنجاکه ویسبوبیش در بسیاری از دست بافته های قاجاری بازنمایی شده، پژوهش حاضر به منظور دست یابی به ماهیت اولیه اش، آن را با روش تمثیلی کروزر، و بر روی یک نمونه شال ترمه قاجاری واکاوی نموده است. بر این اساس، پرسش اصلی این است: از منظر اسطوره شناسی کروزر که رمزگرایی میان آیکون و ایدوس را مبنای دانش اساطیر می داند، چه ارتباطی میان ویسبوبیش و بازنمایی آن بر آثار دوره قاجار وجود دارد؟روش تحقیق در این پژوهشِ بنیادین به صورت توصیفی-تحلیلی، و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای خواهد بود. بنابر این پژوهش، میان مفهوم جاودانگی و آفرینش/ ایدوس و درخت ویسبوبیش ترمه کرمان/ ایکون رابطه ای تمثیلی برقرار است و در نهایت می توان گفت علت نمونه ای استفاده از طرح ویبوبیش در ترمه قاجاری نام برده، دستیابی ذهن بافنده و مخاطب به نامیرایی و زندگی ازلی و ابدی است. [i] Icon[ii] Idos[iii] Mythical relationship
دیرینه زیستی و قبض و بسط جوامع باستان بر اساس زمین اسطوره شناسی (مورد مطالعه: ایران باستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
168 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تحلیل زمین اسطوره های کهن ایرانیان به منظور به چالش کشیدن مطالعات گسترده مختلف قبلی در حوزه های باستان شناسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در مورد ایران باستان از یک سو و گشایش چارچوب های نظری دیگر برای مطالعات حوزه های مختلف مذکور از دیگر سو جهت آشکار ساختن وضعیت دیرینه زیستی و همچنین تحلیل ایران باستان از نظر محل جغرافیایی، زمان شکل گیری، فرهنگ دیرینه و جابه جایی استقرارگاهی آنان است.
روش و داده: مبنای مطالعه، نمادشناسی و تحلیل نمادهای مطرح در روایت های اسطوره ای یا آنچه به شکل نثر و نظم در کتب دینی، آئینی و یا متون کهن برجای مانده و انطباق آن با یافته های دیرینه جغرافیایی عصر حاضر بوده است.
یافته ها: بر پایه زمین اسطوره های رایج ایرانی، زمان شکل گیری جوامع ایرانی دست کم به کواترنر پایانی و پس از افزایش دما در حدود ۱۹۰۰۰ سال پیش برمی گردد که در ایران مرکزی، شرق و جنوب شرق کنونی ساکن و توسعه پیدا کرده اند.
نتیجه گیری: سرمای یانگر دریاس در حدود ۱۳۰۰۰ سال پیش آن ها را به سکونتگاه های زیرزمینی کشانده است. شرایطی که سبب شکل گیری میترائیسم و بعدتر ستایش آتش شده است. خشکی اولیه هولوسن نیز سبب انقباض جوامع ایرانی و خشکی حدود ۴۰۰۰ سال پیش با شدت بیشتر، آن ها را پراکنده و مجبور به کوچ به عرض های جغرافیایی بالاتر از جمله آسیای میانه و سرزمین های دوردست تر در جست وجوی آب نموده است. همین دوران، ایرانیان را به پرستش ایزدبانوی آب، آناهیتا یا تیشتر، سوق داده که همواره در حال مبارزه با اپوشه و اژی دهاک، اهریمنان خشکی، بوده است. شکل گیری این دو ایزد، حاکی از تغییرات شدید آب و هوایی و خشک شدن کره زمین در زمانی بوده است که جوامع متمدن ایرانی شکل گرفته و توسعه زیاد پیدا کرده بودند. بر اساس روایت ها احتمالاً قبل از یانگر دریاس و در هولوسن میانی، جوامع ایران باستان شرایط بهینه زیستی را تجربه کرده و دامنه های جنوبی البرز، احتمالاً سواحل دریاچه های ایران مرکزی ناحیه ثقل جوامع ایران باستان بوده است.
نوآوری: این مقاله چارچوب جدیدی در حوزه علوم زمین فرهنگی می گشاید و به بیان یک نظریه جدید در ارتباط با جوامع باستانی ایران مبتنی بر اسطوره های مرتبط با زمین، به ویژه آن هایی که در آثار کتب و متون اولیه بر جای مانده آمده است، می پردازد.
بررسی تطبیقی منظومه های مهدی اخوان ثالث از منظر نظریه سفر قهرمان جوزف کمبل
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
49 - 68
حوزههای تخصصی:
نگاه روانشناسانه به اسطوره ها از زمان فروید به بعد شکل گرفت. در این مکتب اسطوره شناسی دو نگاه اصلی و مهم وجود دارد و اسطوره شناسان در این دو دسته تقسیم می شوند. فروید و شاگردانش در یک سو و یونگ و شاگردانش در سویی دیگر هستند. در بین شاگردان یونگ، جوزف کمبل نظریه ی تک اسطوره ی خود را مطرح کرد و معتقد است که تمامی اسطوره های جهان فقط شکلی از یک اسطوره ی واحد هستند و همگی به نوعی سفر قهرمانی را بیان می کنند. پس از آشنایی منتقدان ادبی در ایران با این نظریه، پژوهش های مختلفی در قالب مقاله و پایان نامه با کمک این نظریه بر روی متون ادب فارسی صورت گرفت. در اغلب این پژوهش ها سفر قهرمان در یک داستان تحلیل شده و مراحل مختلف آن تشریح شده است. مقاله ی حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه ی کمبل نگاهی متفاوت با رویکرد تطبیقی به اشعار مهدی اخوان ثالث بیندازد و برخی از اشعار او را بازخوانی کند. نگارندگان این مقاله بر این باور هستند که می توان سفر قهرمان را در اشعاری چند از مهدی اخوان ثالث در دفتر شعرهای مختلف او به صورت تطبیقی پیگیری کرد و نشان داد که قهرمانهای او چرا هیچ گاه به مقصود خود نمی رسند و در کدام مرحله از سفر شکست می خورند.
نقدی بر مقاله: چرا فریدون سومین است؟ رمزگشایی نام فریدون با روش تحلیل خویشکاری اسطوره بر مبنای زبان شناسی تاریخی (ریشه شناسی در زمانی)1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشته به نقد مقاله «چرا فریدون سومین است؟ رمزگشایی نام فریدون با روش تحلیل خویشکاری اسطوره بر مبنای زبان شناسی تاریخی (ریشه شناسی در زمانی)» از آقای فرزاد قائمی پرداخته ایم. از مقاله این گونه برمی آید که نویسنده در حوزه ای مطلب نوشته که در آن تخصصی نداشته است. ناآشنایی نویسنده با مفاهیم، مقدمات و منابعِ حوزه مورد نظر، باعث شده نظرات و تحلیل های ایشان نادرست از کار درآیند. علاوه بر تحلیل ها و نظرات نادرست، نوع ارجاع دهی ها هم در مقاله آقای قائمی عجیب است و بیشتر ارجاعات به گونه ای است که نویسنده فقط خواسته نظرات نادرستش را به منبعی ارجاع دهد تا نشان دهد که حرف و نظرش مستند است. علاوه بر این ها نویسنده مطالبی را (بعضاً عین به عین) از پژوهشگر(ان) دیگری برداشته، اما متأسفانه به ایشان ارجاع نداده است. از آنجا که اشتباهات این چنینی در مقاله فراوان است می توان آن را نمونه خوبی برای واحد درسی روش تحقیق به شمار آورد، زیرا به طور عملی به دانشجویان نشان می دهد که چه کارهایی را نباید در یک مقاله علمی پژوهشی انجام داد.