مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
محمود درویش
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
79 - 99
حوزههای تخصصی:
در ادبیات امروز، نمادها نقش مهمی در تصویرآفرینی و انتقال معانی ایفا می کنند. یکی از این نمادها که به شکلی هوشمندانه از سوی شاعران مورد استفاده قرار می گیرد عنصر رنگ است. از همین روی شاعران مقاومت با بکارگیری رنگ های مختلف سعی در بیان آرمان ها و خواسته های خود دارند. به عنوان نمونه قیصر امین پور در ادبیات پارسی و محمود درویش در ادبیات عربی با بکارگیری نمادها در آثار خود، تداعی های پر رمز و رازی در حوزه های تمثیلی با زمینه های گوناگون فرهنگی، آیینی و تاریخی آفریده اند. عنصر رنگ یکی از اجزای مهم صور خیال و یکی از عناصر برجسته زبان نمادین این دو شاعر است که در خدمت بیان مفاهیم مورد نظر ایشان قرار گرفته است. این مقاله به بررسی رنگ های نمادین به عنوان سمبل ادبیات مقاومت در اشعار قیصر امین پور و محمود درویش پرداخته است. بررسی و تحلیل چهار رنگ سبز، سرخ، زرد و سیاه که بیش ترین بسامد کاربردی را در اشعار این دو شاعر داشته اند، موضوع اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. روش کار به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان می دهد که هر دو شاعر از رنگ سیاه به عنوان نماد حزن و اندوه، رنگ سرخ نماد اعتراض و قیام، رنگ زرد نماد جدایی و نرسیدن به هدف؛ و رنگ سبز به عنوان نماد مقاومت و پایداری بهره برده اند.
بررسی تطبیقی وطن دوستی محمود درویش و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
111 - 134
حوزههای تخصصی:
اگر شعرهای مربوط به فلسطین را تحت سه عنوان آوارگان فلسطینی، فداییان و مضامینی از قبیل بازگشت به فلسطین و فریاد رهایی فلسطین تقسیم کنیم؛ مشخص می شود که پس از 1967 که جنبش مقاومت فلسطین حضور گسترده خود را در نبرد با اسرائیل آشکار ساخت؛ شعرهای بسیار باارزشی در این رابطه سروده شد. محمود درویش شاعر مقاومت فلسطین(2008-1941م)، پس از 1967 شهرت بسزایی یافت. اشعار او را می توان به سه دوره طفولیت هنری با گنجشکان بی بال، میانه سالی با برگ های زیتون و دروه عمق و اصالت و پختگی با عاشقی از فلسطین و... طبقه بندی کرد. او یک گام عقب نشینی را خیزشی برای ده گام پیشرفت می شمارد و با عشقی که در دل دارد خطاب به هم وطن زجرکشیده فریاد می زند که هفت آسمان را تسخیر خواهیم کرد. با توجه به اینکه شعر محمود درویش نبض پنده ادبیات معاصر فلسطین است و در میان فریادهای امتناع و پژواک گلوله ها و آوای خون آلود پناهندگان؛ نشو و نما یافته، در این مقاله سعی بر آن است تا جلوه های ادبیات مقاومت، چون هویت ملی و وطن پرستی، تحریک غیرت ملی، مبارزه با ظلم دیرپا، تهدید و نصحیت دشمن و ایجاد امید در شعر او بررسی شود.
واکاوی تطبیقی منطق الطیر عطار و قصیده هدهد محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
97 - 115
حوزههای تخصصی:
منطق الطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به سوی کوه قاف به رهبری هدهد برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه عرفانی هر یک از مرغان، بیانگرگروهی از انسان هاست که در جستجوی حقیقت دست به سفر می زنند و سختی ها و مصائب راه سبب می شود که یکی پس از دیگری از ادامه راه منصرف شود. در پایان مسیر، سی مرغ به کوه قاف می رسند و در نهایت در می یابند که سیمرغ در حقیقت، خودشان هستند. محمود درویش، شاعر معاصر فلسطینی نیز دستیابی به جامعه آرمانی و تلاش برای رسیدن به آن را در قصیده ای عارفانه به تصویر کشیده است و آن را هدهدنامگذاری کرده است.نکته قابل ذکر آنکه محمود درویش در هیچ یک از قصاید خود به طور مستقیم تحت تأثیر عرفان و تصوف قرار نگرفته است و تنها در قصیده مورد بحث نگارنده؛ یعنی قصیده هدهد متأثر از اندیشه های عرفانی بوده است.نگارنده در این پژوهش با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا به بررسی و تطبیق مراحل هفتگانه سلوک در منطق الطّیر با قصیده هدهد محمود درویش پرداخته و در نهایت بیان نموده است که محمود درویش در قصیده خود در موارد بسیاری مضامینی مشترک با شاعر پارسی گوی دارد.
دراسه مفهوم الحریه فی القصائد الملحمیه لمحمود درویش وأحمد شاملو (بالترکیز على آراء جان بول سارتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
133 - 152
حوزههای تخصصی:
یعتبر مفهوم الحریه من أکثر المفاهیم الشعریه شیوعًا فی الشعر الملحمی الحدیث والذی أصبح من أهم الموضوعات فی حیاه الإنسان المعاصر متأثرا بالمدارس الفلسفیه وخاصه فلسفه الوجودیه. وقد لعب الفیلسوف الفرنسی جان بول سارتر، أحد مؤسسی الفلسفه الوجودیه، دورًا مهمًا فی انتشار الأفکار الوجودیه وترک تأثیرا عمیقًا على أفکار الادباء. یعتبر محمود درویش شاعر المقاومه الفلسطینیه وأحمد شاملو الشاعر الإیرانی المعاصر، من الشعراء البارزین الذین ینعکس مفهوم الحریه على نطاق واسع فی قصائدهم، ودراسه أشعارهم تکشف عن بعدها الفلسفی والوجودی. یحاول البحث الحالی مقارنه أفکار درویش وشاملو حول الحریه معتمدا علی آراء سارتر وتحلیل أوجه التشابه فی شعرهما وربما فحص الاختلافات بینهما. وفقًا لنتائج البحث فإن مفهوم الحریه فی موقف درویش وشاملو له بعد فلسفی ولا یقتصر على الحریه الفردیه بل یشمل المجتمع بأسره. یتماشى مفهوم الحریه فی نظرتهما للعالم تمامًا مع آراء سارتر کتقدم الوجود على الماهیّه والخوف وقبول المسؤولیه، وإنکار القوى المیتافیزیقیه، وعدم استقرار الماهیه، والعلاقه بین الموت والحریه.
دراسه مضامین المقاومه فی شعر محمود درویش وطاهره صفارزاده
حوزههای تخصصی:
دراسه مضامین المقاومه فی شعر محمود درویش وطاهره صفارزاده قاومت الجمهوریه الإسلامیه الإیرانیه وفلسطین فی کفاح الظلم والغطرسه الداخلیه والخارجیه طیله تاریخهما الملیء بالجهاد والمکافحه. وأظهر المثقفون لهذین المجتمعین احتجاجهما للظروف السیاسیه الراهنه آنذاک متزامنا مع نشوب الحربین العالمیتین وصوروا الأوضاع السیاسیه والفقر والحرمان وبلطجیه الظلمه والمواضیع الأخرى بإنشاد الشعر. وکان لأدب المقاومه دوره الهام فی هذا المجال. ولکی یصور الشاعر أوضاع المجتمع المؤلمه والضیقه فی أدب المقاومه ینحو فی حقل موضوع خاص ویهدف إلى إثاره روح المناضله والمقاومه بین الناس. أنشد محمود درویش وطاهره صفارزاده أبیاتا رائعه فی المقاومه، الأمر الذی أدى إلى ظهور القواسم الشعریه فی أشعارهما. یعالج البحث ظهور المقاومه بأنواعها المختلفه فیما أنشده الشاعران، معتمدا على المنهج المقارن. وتدل النتیجه على أن إنشادات الشاعرین کانت مشهد انبثاق المضامین المشترکه کالدعوه إلى السلام والهویه والحمیه الوطنیه والاستشهاد وما إلى ذلک من المضامین الوطنیه الدینیه التی تجعل الشاعرین متحمسین لها. الکلمات الرئیسه: الأدب المقارن، أدب المقاومه، محمود درویش، طاهره صفارزاده.
بررسی تطبیقی موسیقی شعر شاعران مقاومت عرب و افغانستان؛ مطالعه موردی مجموعه شعری کزهر اللوز أو أبعد محمود درویش و از آتش از ابریشم قهّار عاصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
43 - 69
حوزههای تخصصی:
موسیقی، نقش بارز در ساختار شعر امروزی دارد و باعث برانگیختن احساسات مخاطب و نیز زیبایی کلام می شود. ارتباط شعر با موسیقی موضوع غیرقابل انکار است؛ زیرا زیبایی و ماندگاری هر شعری بستگی به میزان بهره مندی آن از موسیقی دارد. ازاین رو محمود درویش و قهّار عاصی، ازجمله شاعرانی هستند که به عنصر زیبایی شناسی توجّه ویژه نشان داده اند. شعر درویش، برخاسته از روح حماسی او و برآمده از حس وطن پرستی او نسبت به سرزمین فلسطین است و مجموعه «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی نیز، از روحیه وطن پرستانه او حکایت دارد؛ هردو کوشیده اند تا با یهره گیری از عنصر موسیقی، مفاهیم و مضامین را به شکل زیبا به مخاطب انتقال دهند. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی نظام موسیقایی دو مجموعه شعری «کزهر اللوز أو أبعد» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار برگزیده دو شاعر است. بررسی ها نشان می دهد که آنان در اغلب مضامین شعری خویش باهم اشتراک دارند ولی نگارندگان، می کوشند تا شیوه کاربرد موسیقی در شعر این دو شاعر و نحوه همخوانی موسیقی با محتوای آن را روشن سازند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در نحوه استفاده از موسیقی و ارتباط آن را با مضمون و محتوای شعر این دو شاعر اختلاف وجود دارد؛ ولی پیوند میان موسیقی، محتوی، احساسات و اندیشه، همواره در شعر آنان رعایت شده است.
بررسی تطبیقی کهن الگوی آنیما در اشعار محمود درویش و فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
113 - 140
حوزههای تخصصی:
بنابر دیدگاه یونگ، روان شناس سوئیسی، ضمیر ناخودآگاه بشر یک سویه جمعی دارد که آکنده از کهن الگوهای موروثی از نیاکان اوست. این میراث می توانند بر افکار و احساسات بشر تأثیر بگذارند. یکی از آن کهن الگوها آنیما نام دارد که به شخصیت زن پنهان در وجود هر مردی اطلاق می شود. در آثاری که برآمده از احساسات مردانه هستند، به ویژه آثاری که مضمونی عاشقانه دارند، بهتر می توان ردّ پای آنیما را دید؛ زیرا در این آثار، زنِ درون مرد، مجال یافته تا خود را به مرحله ظهور و بروز رساند. نوشتار پیش رو با روش تحلیلی - تطبیقی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی که شباهت آثار ادبی را ناشی از مشترکات روان همه انسان ها می داند، به بررسی موشکافانه این کهن الگو در اشعار عاشقانه دو شاعر عشق پرداز معاصر، یعنی محمود درویش و فریدون مشیری می پردازد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که می توان از آنیما به عنوان مبنای مشترک در تطبیق اشعار دو شاعر استفاده کرد؛ زیرا با اینکه آن ها از دو فرهنگ و نژاد مختلف هستند؛ امّا به طور مشترک، بسیاری از کارکردها و فرافکنی های مثبت و منفی آنیما را به کار برده اند. وقتی احساس غم، ترس، پوچی و مرگ دارند، در سیطره آنیمای منفی قرار دارند و آنگاه که همسر ِدل و بانوی رؤیاهای خویش را سراپا همه خوبی و زیبایی می نامند و در آرزوی وصال او هستند، تحت سلطه آنیمای مثبت خویش هستند.
تداوليَّة الأفعال الكلاميَّة في مقطوعة"سقط القناع" لمحمود درويش على ضوء نظريَّة جون سيرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهدف والمقدمه: التَّداولیَّه تعنی أنَّ المتکلِّم ضمن سیاق محدَّد ینتج رساله یوجِّهها إلی مستقبل، فالمعنی یتداول بین ثلاثه أطراف فی ضمن عملیَّه دائریَّه. وقد خرج من رحم هذا العلم مجموعه فروع أهمّها الأفعال الکلامیَّه. فی هذه النَّظریَّه الکلام یساوی الفعل. والمتلقِّی یتجاوز المعنی المعجمی المکشوف ویحاول عبر الالتفات إلی السِّیاق والظُّروف التی أفرزت النَّصَّ تحدید معناه. فالمعنی الإخباری قد یکون بالنَّظر إلی ظروف الکلام وسیاقاته أمرا أو تحذیرا أو تهدیدا وعکس ذلک. یعتبر جون أوستین الرَّائد والمؤسِّس لهذه النَّظریَّه من خلال محاضراته فی جامعه أکسفورد وهارفاد. ثمَّ جاء بعده الأمریکی جون سیرل فأحکم إطار النَّظریَّه من خلال التَّقسیمات والشُّروط التی أضافها. وتکمن ضروره البحث فی أنَّ هذه القصیده تبثُّ روح النِّضال والتَّضحیه فی نفوس الأحرار من الأمَّه وتبعث فیهم الشِّدَّه والبأس علی العدو وتفضح المطبِّعین وتعتبرهم خونه یقتاتون علی حساب مصالح شعوبهم. وبالنظر إلی قابلیَّه هذه القصیده لتدرس حسب نظریه الأفعال الکلامیَّه بسبب اشتمالها علی الکثیر من هذا الضَّرب من الأفعال فتثیر الدِّراسه الأسئله التَّالیه لمعالجه القصیده وفق هذه النَّظریَّه: ما أنواع الأفعال الکلامیَّه الوارده فی مقطوعه "سقط القناع" لمحمود درویش وفقا لتقسیمات الفیلسوف واللُّغوی جون سیرل؟ کیف وظَّف الشَّاعر الأفعال فی هذه القصیده لإیصال دلاله أکثر عمقا ودلاله من المستوی الظَّاهری؟ ما الأغراض الإنجازیَّه التی اشتملت علیها هذه القصیده؟ وقبل الردِّ على هذه الأسئله فی قسم النتائج من الدِّراسه ینبغی الاطلاع على أنَّ الأفعال الکلامیه تتفرَّع إلی خمسه أصناف هی: «1-الفعل الإخباری: یعبِّر هذا الفعل عن إیمان الرَّاوی بصحَّه الأحداث، ویسعی المتحدِّث إلی تطبیق محتوی الافتراضات مع العالم الخارجی. إنَّ وصف أحداث وظواهر العالم الخارجی والتَّعبیر عن رأی المتحِّدث واعتقاده بصحَّه النَّظریَّه هی بعض القضایا التی طُرحت فی الفعل الإخباری. الأفعال التی تندرج فی هذه الفئه هی: التَّعبیر عن الواقع، والإقرار والاستنتاج، والادِّعاء، والافتراض، والتَّنبُّؤ وما إلی ذلک. 2-الفعل التَّوجیهی: فی هذا الفعل، یستخدم المتحدِّث أفعالًا خاصَّه لتوجیه الجمهور بأداء نشاط فی حاله المهمّه أو الإکراه فی کلِّ من الجوانب السَّلبیَّه والإیجابیَّه. یحاول المتحدِّث تطبیق العالم مع محتوی الاقتراح الذی یتضمَّن العمل المستقبلی للمستمع. الأفعال التَّوجیهیَّه تشمل الطَّلب، والأمر، والنُّصح، والتُّحذیر، والتَّشجیع، والاقتراح وما إلی ذلک. 3-الفعل التَّعبیری: القوَّه غیر التَّعبیریَّه (القصدی) هذا الفعل یعبِّر عن الحالات والمشاعر العقلیه حول المواقف والأحداث المحدَّده. ویرافق هذا العمل المدیح، والتَّهنئه، والتَّقدیر، والاعتذار، والثَّناء، والسُّخریَّه، والإدانه، والنَّدم، وما إلی ذلک. 4-الفعل الالتزامی: فی هذا الفعل، یلتزم المتحدِّث بأداء عمل ما فی المستقبل؛ لذلک فإنَّه یعبِّر عن نیَّه المتحدِّث وقصده. یتضمَّن هذا الفعل وعودًا وتهدیدات ورفضًا والتزامات. المتحدِّث باستخدام هذا الفعل یتعهَّد بمواءمه محتوی المقترحات مع العالم الخارجی. 5-الفعل الإعلانی: الفرق بین هذا الفعل والأفعال السَّابقه هو إحداث تغییرات جدیده فی المتلقِّی والعالم الخارجی. فی هذا الفعل، یعلن المتحدِّث عن الظُّروف الجدیده للمتلقِّی. جدیر بالذِّکر أنَّ إجراء تغییرات حقیقیَّه فی العالم الخارجی من قبل المتحدِّث یعتمد علی امتلاک الکفاءات اللَّازمه للتَّأثیر علی العالم الخارجی. یعدُّ تطبیق الکلمات مع العالم الحقیقی أحد أهداف هذا الفعل. تعدُّ أفعال مثل الإعلان والإدانه والتَّعیین وما الی ذلک هی من الأفعال الإعلانیه. وقد حدَّد من خلال هذا التَّقسیم دلاله أنواع الفعل الکلامی.المنهجیه: تهدف هذه الدِّراسه من خلال المنهج الوصفی- التَّحلیلی وبالاعتماد علی آراء العالم الأمریکی جون سیرل دراسه الأفعال الکلامیَّه ونوعیَّتها وأثرها الإنجازی فی قصیده "سقط القناع" للشَّاعر الفلسطینی محمود درویش. یتطرَّق هذا الشَّاعر فی قصیدته إلی کشف خیانه المطبِّعین للقضیه الفلسطینیَّه ویدعو کلَّ المناضلین إلی مواصله طریق النِّضال حتَّی وإن بقوا لوحدهم دون أن تنصرهم جهه من الجهات سواء فی العالم العربی أو الإسلامی.المستجدات: اتضح أنَّ الشَّاعر عبر اللُّغه الرَّمزیَّه کمفرده الرُّوم یشیر إلی هیمنه الغرب فی العصور السَّالفه واستعماره لثروات الشُّعوب. کذلک فإنَّه قد یمنح الجمادات قابلیه الشُّعور کما تعامل مع لفظه "بیروت" لیؤکِّد علی أنَّ حبَّه للوطن حبٌّ صادق خال من الدَّنس والشَّهوه متجاوزا العلاقات العاطفیَّه العادیَّه. واستخدم الشَّاعر الفعل الکلامی غیر المباشر بنسبه ثمانین بالمئه، والفعل المباشر کان قد ورد بنسبه عشرین بالمئه. لأنَّ الشَّاعر دائما ما یسعی لیحمل أفعاله دلالات أعمق مما یتضمَّنه الفعل القولی والصَّوتی. لم یستخدم الشَّاعر التَّقریرات لأنَّ لدیه قناعه أنَّ الطَّریق واحد؛ وهو طریق النِّضال، وأنَّ الجمیع عارف به ولا یخالف هذا غیر المطبِّعین المستفیدین من الغرب والصَّهاینه.البحث والنتائج: من خلال إجراء إحصائیَّه دقیقه لأنواع الفعل الکلامی فی قصیده سقط القناع تبیَّن أنَّ الشَّاعر محمود درویش قد استفاد من الأفعال التَّوجیهیه أربع مرات، محمِّلا هذا الفعل نسبه أکبر مقارنه بغیره من الأفعال الکلامیه الأخری، لیشیر إلی أنَّه بصدد إیصال رساله فحواها أن الشَّاعر یرید من المتلقِّی إنجاز الفعل ولم یقنع بمجرَّد التنبیه له. ویأتی الفعل التَّعبیری بتکرره لثلاث مرَّات فی المرتبه الثَّانیه حیث إنَّ الشَّاعر فی کثیر من الأحیان یحاول بثَّ مشاعره وأحاسیسه فی أرجاء النَّصِّ؛ وهذا الفعل من شأنه أن یحمل المشاعر والأحاسیس للمخاطب بشکل أوضح وأنسب دون غیره من الأفعال الکلامیه الأخری. واستخدم الشَّاعر الفعل الإنجازی لأغراض مثل: تحذیر المتلقِّی ممن تمرّسوا فی لعبه النِّفاق . وللحثِّ علی مواصله طریق الکفاح وللتَّعبیر عن حاله التِّیه والتَّناقض لدی الشَّاعر الذی وجد نفسه محاصرا بین من صمدوا وبین من هربوا. ومن الأغراض الأخری بیان یقظه الشَّاعر وحرصه علی صون أراضیه من أن یمسَّها العدو بسوء. کما أنَّه وظَّف التَّناص الأدبی والتَّناص القرآنی دون غیرهما، وذلک لشحذ الهمم وکشف مواقف الصَّادق والکاذب فی ساحه القتال، وللإشاره إلی وهن وضعف دوله العدوِّ التی یسمِّیها اللقیطه، لأنَّها غیر شرعیَّه لا تمتلک مقوِّمات البقاء دون نصره الغرب الذی زرعها لحفظ منافعه ومصالحه.