مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
حافظ
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
99 - 116
حوزههای تخصصی:
در اندیشه های عرفانی، اصل جهان بینی عارف بر محور وحدت وجود است. اینکه ذات حق به جلوه های گوناگون در کثرات و تعینات تجلّی کرده است و آن ها را آیینه تمام نمای حق نموده است. باتوجه به تأثر حافظ از اندیشه های ابن فارض این مفهوم در اندیشه عرفانی وی نیز واردشده است. در ادبیّات تطبیقی نقاط اشتراک و افتراق، تأثیر و تأثر دو ادیب وکار آن ها بررسی می شود. ادبیّات ملی یک کشور را غنی می کند، باعث تبادل افکار و توسعه فرهنگی می شود و این گونه ادبیّات یک ملت را بر جهان عرضه می دارد؛ لذا در این جستار، سعی شده است جلوه های عرفانی دو شاعر معروف عربی و پارسی ابن فارض مصری و خواجه حافظ شیرازی در چارچوب ادبیّات تطبیقی و روش مقایسه ای بررسی شود؛ اما آنچه قابل اثبات می باشد این است که هر دو شاعر معروف، قدر اشتراک های در آبشخورها و زبان عرفانی دارند و در مفاهیم اساسی عرفانی مانند بحث تجلّی، قابل مقایسه اند و باتوجه به تحلیل های انجام شده از زندگی اجتماعی و ادبی این دو ادیب معروف، خواجه حافظ شیرازی از ابن فارض مصری به طور غیرمستقیم؛ یعنی از طریق تعلّم در مکتب های زمانه اش تأثیر پذیرفته است.
بررسی تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
231 - 250
حوزههای تخصصی:
حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغازشد با عطار و مولوی به کمال رسید و با سعدی و حافظ قوام یافت. عطار نیشابوری در قالب غزل مفاهیم عالی عرفانی را مطرح کرد. غزل عرفانی از طریق دیوان عطار به شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ رسید. اما بایدگفت که اندیشه های عطار و مولوی از عرفان آن ها سرچشمه می گیرد که با اندیشه های عرفان گرایانه سعدی و حافظ دارای تفاوتی محتوایی است. لذا هدف این مقاله تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ می باشد که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد. در این مقاله شعری را که زبان عاشقانه را کاملاً در خدمت محتوای آسمانی و محض و نظری قرارداده است همچون عطار و مولانا، عارفانه نامیده و شعری را که زبان عاشقانه را به گونه ای به کارگرفته که جنبه ای از اندیشه ها در آن صبغه عرفانی و جنبه های دیگر آن در خدمت تفکرات مجازی ، کلامی ، اجتماعی ، این جهانی و یا مخلوط بشری و فرابشری است را عرفان گرایانه می نامیم. در غزلیات سعدی و حافظ عشق و لوازم آن هم به معنی مجازی و معمول و بشری با زبان عاشقانه و هم عشق مقید و مخصوص و عرفانی محض باز هم با همان زبان عاشقانه بیان شده و حتی زبان تصوف و عرفان و اصطلاحات عرفانی را چه بسا در خدمت عشق مجازی و معمول قرارداده اند و از آن استفاده ابزاری کرده اند و یا دو گونه معشوق آسمانی و زمینی را با هم و هم زمان و در کنار هم آورده اند.
بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
103 - 126
حوزههای تخصصی:
آزادی و بندگی اگرچه درظاهر مفهومی متضاد دارند اما در عرفان اسلامی این دو مفهوم دارای ارتباط حقیقی با یکدیگر هستند. عبودیت و حریت مراتبی دارند که سالک در هر مرتبه از سیروسلوک بهره ای از آن دو را در خود متجلی ساخته و درنهایت به حقیقت عبودیت و حریت دست می یابد. حافظ این موضوع را در دیوان اشعار خود در چند بیت به وضوح آورده و آزادی را ثمره تجلی حقیقت بندگی در انسان می داند. این بندگی که حافظ آن را بندگی عاشقانه می نامد، ثمره سلوک عارفانه رهرو حقیقت است. عاشق، آزاده ای است که با بندگی، خود را از همه قیدوبندها رهاکرده و مظهر بنده آزاد گردیده است. در این مقاله سعی شده با تعمق در بعضی از آراء صوفیه و عرفا ضمن بررسی بن مایه های فکری رابطه آزادی و بندگی از منظر عرفان اسلامی، به بررسی مفهوم بندگی عاشقانه، مراتب و ارتباط آن با آزادگی از دیدگاه حافظ پرداخته شود.
ریا و اخلاص و بازتاب آن در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
325 - 342
حوزههای تخصصی:
اندیشه های اخلاقی در شعر حافظ جایگاه ویژه ای دارند. شعر حافظ مملو از مفاهیم و ارزش های اخلاقی و انسانی است که هرکدام برای نوع بشر درس زندگی به شمار می روند. پند و اندرزهای اخلاقی حافظ که بسیاری از آنان ریشه در تعالیم دین مبین اسلام دارد، رهنمودهایی برای زندگی هستند که با دقت و ظرافت ادبی، راه و رسم خوب زیستن را به انسان نشان می دهد. حافظ شاعر اندیشه های ناب انسانی است که معنویت حاکم بر اشعار او ریشه در آیات قرآن و آحادیث و روایات دینی دارد که جامعه را به سمت فضائل اخلاقی رهنمون می سازد. اشعار حافظ درباره اخلاق و ارزش های اخلاقی چنان زیبا و هنرمندانه سروده شده اند که می توان او را یک جامعه شناس صاحب سبک در زمینه آسیب های فرهنگی و اجتماعی دانست. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا علاوه بر بررسی ریا و اخلاص از منظر آیات و احادیث و تبیین معنا و مفهوم آن ها، دیدگاه این شاعر بزرگ را با ارائه شواهد شعری در خصوص این دو خصیصه بررسی کند.
بازآفرینی شعر حافظ در شعر معاصر از منظر آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
231-266
حوزههای تخصصی:
آرمینه کاظمی سنگدهی* احمد گلی ** ناصر علیزاده خیاط*** چکیده آشنایی زدایی از مفاهیم کاربردی نقد ادبی فرمالیسم روسی است. بر مبنای این نظریه، کار شاعر یا هنرمند، آشنایی زدایی در کلام و شعر است. ازآنجایی که کثرت کاربرد، به عادی شدن مسائل زیبایی شناسی و بی تأثیرشدن لذت شاعرانه ی مخاطب منجر می شود؛ هنرمند وظیفه دارد با بهره گیری از شگردهای زبان شاعرانه، غبار عادت را از کلام و شعر بزداید و به درک عمیق تر مخاطب از اثر ادبی و هنری کمک کند. بی تردید در عرصه ی شعر و ادب، بدون بهره گیری از اشعار شاعران پیشین، آفرینش شعری نو امکان پذیر نیست. در بازآفرینی سروده های متقدمین، ارتباط اجزای ساختار، جنبه های ادبیت متن، وجه غالب و برجسته سازی موتیف های خاص متون کهن دستمایه ی شاعران قرار می گیرد تا با بیانی دیگر به مضمون آفرینی و ترکیب سازی واژگانی بپردازند. قرن هاست که فرهنگ و ادبیات سرزمین ما، تحت تأثیر غزلیات حافظ است. پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، سنتی، نیمایی، سپید و گفتار دیده می شود. در این پژوهش با رویکرد ساختاری و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، آشنایی زدایی های شعر معاصر از غزلیات حافظ بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شاعر معاصر در بسیاری موارد با بهره گیری از انواع هنجارگریزی، اشعار خواجه را به سبک و سیاق خویش تغییر می دهد و با توجه به اهداف شاعرانه ی خویش به آشنایی زدایی دست می زند و گاه به ساخت واژگانی تازه می پردازد و گاه به مضامین غزلیاتش از زاویه ای دیگر می نگرد تا ضمن برجسته سازی وجوه غالب اشعار حافظ، مخاطب را به شگفتی وادارد. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان armineh.kazemi@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ah.goli@yahoo.com *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان nasser.alizadeh@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 15/6/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 21/1/1401
بررسی ارتباط معنایی واژگانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی متون ادبی بر پایه نظریه های زبان شناختی با توجه به پایه علمی و تجربی آن ها در خوانش ، کشف معانی و بازنمایی نتیجه بخش و دقیق است. بر این اساس بررسی روابط معنایی یکی از مؤلفه های اصلی معنی شناسی در نمایاندن شگردهای زبانی و معنایی، پایه نظری پژوهش حاضر در بررسی دیوان حافظ به عنوان پیکره مورد تحقیق درنظر گرفته شده است. در پژوهش حاضر که روش توصیفی-تحلیلی(Descriptive analysis) مورد استفاده قرار گرفته است، هدف، تبیین و تحلیل چگونگی روابط معنایی واژگان، میزان بسامد و تأثیر آن ها بر انسجام متن و گردش حول هسته موضوعی بوده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اشعار او با توجه به بسامد بالای انواع روابط معنایی و عنصر تکرار در سطح واژگانی، عبارت و جمله، برای آموزش زبان به زبان آموزان فارسی کاربرد دارد و این قابلیت در آن دیده می شود. هم چنین وجود روابط معنایی واژگان در محور عمودی هر غزل نشان دهنده انسجام متنی در غزل های بررسی شده است. برطبق تحلیل انواع روابط معنایی که از دیگر ویژگی های این پژوهش است، بسامد مؤلفه چندمعنایی که با توجه به شمول آن بر صنایع ادبی، به نظر می-رسید کاربرد بیشتری داشته باشد، کمتر از حد انتظار است.
کارکردهای درمانی عشق در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق موضوعی برجسته و هویت بخش در دیوان حافظ است که از دیدگاه های گوناگون می توان به آن نگریست. افزون بر جستارهای شناخته شده که در این زمینه انجام شده است و همواره به مبانی عرفانی عشق حافظ توجه شده و گاهی نیز پژوهشگران سیر آن را در زمین و روابط انسانی جستجو کرده اند، باید گفت این موضوع گنجایش واکاوی در نگرش های روانشناسانه را نیز دارد. حافظ بارها در غزل هایش به درد و درمان از دیدگاه عشق، سخن گفته و خود را طبیب عشق نامیده است. می توان گفت حافظ در مرتبه ی کسی که به انسان، زندگی و هستی اندیشیده است، عشق را اکسیری دیده و تعریف کرده است که بر سرشت و روان انسان اثر دگرگون کننده ای برجای می نهد. نگارنده در این پژوهش به این نکته که عشق مورد نظر حافظ چه کارکردهای مثبت روانی دارد ، پرداخته است و در انجام کار با استفاده از شیوه تحلیل محتوای کیفی داده ها را از غزل های حافظ جمع آوری و با بهره یابی از منابع گوناگون تحلیل کرده است. در واکاوی کیفی غزل های حافظ از منظر کارکردهای سازنده و مثبت عشق بر انسان، برآیندهای برجسته و تامل برانگیزی چون شادی، کمال انسان، جاودانگی، زندگی بخشی، آگاهی و تنبه و ... دیده شد. در این رویکرد حافظ مسایل و گرفتاری های کلان و فلسفی انسان تا مسایل شخصی را قابل درمان و حل یافته است.
بررسی تطبیقی سطوح فکری غزلیات حافظ و سنایی با استفاده از تئوری ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
179 - 205
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله برّرسی تطبیقی سطح فکری غزلیات حافظ و سنایی با تأکید بر نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن است. گلدمن در شیوه خود می کوشد تا ارتباط ساخت درونی اثر را با ساخت فکری (جهان بینی) طبقه اجتماعی نویسنده آشکار کند و به عقیده او هرچه این رابطه محکم تر باشد، اعتبار هنری آن نیز بیشتر است. فرضیه نویسندگان بر این مسأله تأکید دارد که ساختار ذهنی جامعه سنایی موجب شد تا غزلیات وی از حیث سطح فکری در سه دسته عاشقانه، عارفانه و قلندرانه و عقلاءالمجانین و ساختار اجتماعی زمانه حافظ موجب شد تا سطح فکری غزلیاتش در حد یک متفکّر منتقد اصلاح طلب نمایان شود. نتایج پژوهش با استفاده از روش تطبیقی حکایت از آن دارد که سطح فکری غالب بر اشعار حافظ تغییر ساختار وضع موجود و تحقق عدالت بوده و سطح فکری اشعار سنائی به دلیل اشتمال بر دلالت های معرفتی، وضعیتی و به ویژه دلالت هنجاری، از ابعاد و قابلیّت های مهمّ مدنی و سیاسی برخوردار است.
تحلیل شخصیت های نمادین در مخالف خوانی های مبتنی بر نقد اجتماعی در اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخالف خوانی به معنی ناسازگاری نمودن و بیان کردن کلمات و جملاتی است که نشانه عدم رضایت باشد. مخالف خوانی اگر ریشه در ناهنجاری های سیاسی -اجتماعی داشته باشد، در این صورت، «مخالف خوان» کسی است که نقش مبارزه با بی عدالتی و فساد اجتماعی به ویژه در میان گروه های قدرتمند جامعه را بر عهده می گیرد و با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد به انتقاد از اوضاع زمان خویش می پردازد. حافظ به دلیل انتقاد از اوضاع نابسامان زمانه از شاعران مخالف خوانی محسوب می شود که با بهره گیری واژه های نمادین، به دفاع از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی پرداخته و در مخالف خوانی های اجتماعی خود، بسیارى از طبقات مهم اجتماع، به ویژه مدّعیان ریاکار و دروغین دین داری را -که غالباً به فساد گراییده بودند- مورد سرزنش قرار داده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل شخصیّت های نمادین به عنوان یکی از ویژگی های سبک فکری در مخالف خوانی های اجتماعی شعر حافظ است که با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. نتیجه حاصل از این تحقیق، گویای این است که حافظ با به کارگیری شخصیّت های گوناگون، توانسته است یکی از شگردهای انتقادی خود را در مخالفت با حاکمیّت موجود به نمایش بگذارد.
دو پهلوگویی و تداعی اندیشه های اجتماعی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور جاودانه حافظ نه تنها در تاریخ و تاریخ ادبی ایران، بلکه در ذهن و ضمیر فارسی زبانان سراسر جهان، او را به یک «خاطره ازلی» تبدیل کرده و به همین دلیل درباره او و شعرش، از جهات مختلف و به فراوانی، سخن گفته شده است. اما باب بحث و گفتگو درباره پوشیده گویی و بیان غیر مستقیم و پرابهام و ایهام روی دادها و طنزهای گزنده و کنایه های رسوا کننده و شگردهای زبانی دیگری که به دو پهلوگویی هایش باز می گردد، همچنان باز است. در نوشته حاضر ساختار و محتوای دو پهلوگویی های حافظ که از ویژگی های بارز سبک اوست، بررسی و تحلیل شده است. این ویژگی شعر او در اثر تسلسل خواطر و تداعی معانی ذهن را درگیر می کند و در عین حال هرگز هم به قطعیت نمی رسد. این فضیلت بی همتای شعر حافظ که کلام او را از سخن دیگران متمایز می سازد و سبب اعتلا و جاودانگی آن می گردد، قاب و قالبی برای بیان اندیشه هایی است که بیانشان به صورت صریح خالی از خطر نبوده است. حافظ با همین شگرد است که در برابر قدرت حاکم می ایستد و به یاری آن، گفتمان مسلط حکومت را وارونه می کند و به رهایی مردم از جمود و خشک اندیشی و وابستگی هایشان کمک می کند. داد ه های این تحقیق از رهگذر مطالعات کتابخانه فراهم آمده و با استفاده از روش تحلیلی توصیف شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که ابزارهای پوشیده گویی و ایهام های حافظ، در همان حال که جزیی از اندیشه ساختارمند او به شمار می آیند، در پیوند با خود هم نوعی از ساختار سیاسی و ضد قدرت را نشان می دهد.
بررسی رؤیاواره در غزلیات حافظ با رویکرد اسطوره شناختی
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
95 - 111
حوزههای تخصصی:
رؤیاواره ها در مرز میان رؤیا و بیداری اتفاق می افتند که سرانجام منجر به کشف و شهودهای عارفانه می شوند. جریان شکل گیری رؤیاواره در اشعار حافظ پیوندی مستقیم با مبادی دینی و بن مایه های کهن الگویی و اسطورۀ بازگشت دارد. حافظ در رؤیاواره های خود، با استمداد از ناخودآگاه فردی و جمعی و با بازگشت به «عهد ازل» و «عالم الست»، قدم در عرصۀ آفرینش آدم می گذارد. به منظور حصول به این امر، دنیای زمان مند و مکان مند در نوردیده می شود و شاعر بیرون از قید زمان و مکان به نظارۀ آفرینش می نشیند. حافظ برای بیان تأثیرگذارتر این مؤلّفه ها از نماد و رمز و عناصر زیبایی شناسی دیگر استفاده کرده است؛ برای نمونه کلمات «دوش» و «سحر» در شعر حافظ، بیان دیگری از روزگار الست و فضایی است که رؤیاواره در آن اتفاق می افتد و در بیشتر مواردی که حافظ کلمۀ دوش و سَحَر را آورده، پیام یا بشارتی به زبان ادبی از جانب معشوق ازلی به همراه می آورد. در این پژوهش تلاش شده است با روشی تحلیلی - استنادی و با مراجعه به کتب تحلیلی دست اوّل در این حوزه به واکاوی، برجسته کردن و بررسی ابعاد و افق های مختلف موجود در رؤیا و اسطورۀ بازگشت مبادرت نماییم. اگرچه ابعادی از پژوهش انجام شده در آثار دیگر مورد مداقه قرار گرفته؛ امّا بررسی این مقوله با رویکرد اسطوره شناسی و روان شناسی مغفول مانده است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
بررسی و دسته بندی انواع تابو در غزلیات حافظ شیرازی
حوزههای تخصصی:
شاعران به دلیل نگاه تیزبینانه و ظرافت زبانی در شعر خود، از قراردادهای اجتماعی درمی گذرند و گام در قلمروهای ممنوع می گذارند، که این قلمروهای ممنوعه همان «تابو» نام دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است، تابو و انواع آن را در شعر حافظ برحسب مطالعة موردی بررسی کرده، سپس به دسته بندی و تحلیل گونه های آن پرداخته ایم. جستار پیش رو در پی تبیین این مسائل است که چه گونه هایی از تابو در غزل حافظ وجود داد؟ بسامد کدامیک بیشتر است و هدف شاعر از تابوشکنی چیست و به چه وسیله ای توانسته به صورت نرم به تابوشکنی بپردازد ؟ به نظر می رسد حافظ به کمک طنز و با سازواری و اجتماع «ضدّین» به تابوشکنی بپردازد، رویکرد اصلی وی در تابو، سیاسی- اجتماعی است تا اعتقادی و ایدئولوژیک. حافظ از طریق تقابل های دوگانه ای که هم در محتوا و هم در بلاغت او در قالب ایهام وجود دارد، توانسته است به حریم های ممنوعه وارد شود. او در پی گونه ای اصلاح (Reform) سیاسی- اجتماعی است. این جستار علاوه بر بیان تابوهاشکنی های حافظ، هدف ثانوی دیگری نیز پی می گیرد و آن ابراز و تبیین ویژگی های بلاغی و زیبایی شناسانة غزل حافظ است.
تحلیل گفتمان غزلیات حافظ با محوریت مفهوم گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
99 - 114
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی (CDA)، گرایش مطالعاتی بین رشته ای است که از اواسط دهۀ۱۹۶۰ تا اواسط دهۀ ۱۹۷۰ در پی تغییرات گستردۀ علمی و معرفتی در رشته های علوم اجتماعی و انسانی علاقه مند به بررسی و مطالعۀ ابعاد گفتمانی پرکتیس های اجتماعی به وجود آمد. این رهیافت از نظریات جامعه شناختی کارل ماکس، آنتونیو گرامشی، لویی آلتوسر و... در بررسی ایدئولوژی های اجتماعی بهره گرفته است. در پژوهش پیش رو، با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی، مفهوم گناه در غزلیات حافظ با استفاده از این رهیافت، تحلیل و چگونگی نگرش شاعر به این مفهوم ایستا از خلال اشعارش استخراج شده است. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که با انطباق نظریۀ تحلیل گفتمان با شواهد استخراج شده از اشعار حافظ، می توان با نگرشی متفاوت، به این شاعر شاخص نگریست. چون به دست آوردن حقایق تاریخی اگرچه غیرممکن نیست، اما بسیار دشوار است، باید متون به جامانده را با دیدی همه جانبه بررسی کرد. بدین ترتیب، این پژوهش در صدد است با نظریۀ انتقادی گفتمان به تحلیل داده های موجود بپردازد و در کنار انبوه تفاسیر به طبع رسیده، تفسیر و تبیین متمایزی را ارائه دهد.
بازآفرینی مضامین محوری شعر حافظ در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
55 - 80
حوزههای تخصصی:
تأثیرپذیری ادبی، کشف و بررسیِ روابطِ بینامتنی، در آثار ادبی و تجزیه وتحلیل تأثیرپذیری از متون پیشین است. در عرصۀ شعر و ادب، بدون بهره گیری از اشعار شاعران پیشین، آفرینش شعری نو امکان پذیر نیست. قرن هاست که فرهنگ و ادبیات سرزمین ما، تأثیرپذیر از غزلیاتِ حافظ است. بهره گیری از تعابیر و مضامین خاص غزلیات او و کاربرد مکرر نقل قول های شاعرانه ، در ساختار شعر معاصر، چه در محور فرم و محتوا و چه تضمین، از جلوه های این تأثیر و تأثّر است. در این مقاله، شواهد آشکارتر و مضامین پرکاربردتر غزلیات خواجه در شعر معاصر، کشف و بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، از سنتی، نیمایی، سپید و گفتار دیده می شود. شاعران معاصر ضمن تأثیرپذیری از مضامین خاص اشعار حافظ، با حسن تعلیل های بدیع و تغییر در صنایع بیانی و بدیعی چون ایهام، ایجاز، تشبیه و استعاره می کوشد تا تصاویری نو بیافرینند؛ با وام گیری از گسترۀ واژگان و اوزان غزلیات او، به بیان احوال خویش، توصیف معشوق یا انتقاد از اجتماع بپردازند و در مواردی چند، با تضمین بیت یا مصراعی، پیامی مشابه یا متفاوت را به مخاطب انتقال دهند.
تقارن تصاویر (قرینه سازی پنهان) در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده هم زمان از چند عنصر زیبایی آفرین در سخن، پدیده ای است که در زبان فارسی سابقه ای طولانی دارد و در بحث های زیبایی شناسی با نام های «تزاحم تصاویر»، «تصویرهای مزاحم» و... از آن یاد شده است. این کار به دلیل آن که حجم ایماژهای متن را بیشتر از ظرفیت های زبانی آن می کند، ناپسند ارزیابی می شود و از اصالت شعر می کاهد، اما در شعر حافظ، بیت های بسیاری می توان یافت که در آن ها با وجود استفادة هم زمان از چند عنصر بدیعی بیانی در تصویرسازی، نه تنها تزاحم تصاویر پدید نیامده است، بلکه بر اثر هم گرایی تصاویر، معنای بیت چندلایه و زیبایی و خیال انگیزی آن افزون شده است. علاوه بر آن که درنهایت دو تصویر متقارن خلق شده که در نظر اول به چشم نمی آید. این هنرنمایی در شعر حافظ که ما آن را در مقابل اصطلاح تزاحم تصاویر، «تقارن تصاویر» نامیده ایم و از نگاه بلاغت پژوهان و شارحان حافظ دور مانده است، آنچنان مورد توجه حافظ قرار داشته که می تواند یکی از مشخصه های سبکی او به شمار آید. البته استخراج عناصرِ بدیعی بیانی یادشده، به شکل جدا از هم یا دوگانه در یک بیت، در شعر حافظ سابقه ای طولانی دارد، اما شکل تلفیقی آن ها به صورت منشوری که حداقل چهار وجه دارد و در نهایت دو تصویر موازی را شکل می دهد، برای نخستین بار است که معرفی می شود.
بررسی شرح های بیت «پیر ما گفت» با تأکید بر ابهام، در پرتو تعریف ابن ابی الاصبع و نظریه امپسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیت «پیر ما گفت...» از دیرباز محل بحث، شرح و نقد فراوان بوده است. در نگاه کلی سه رویکرد را در شرح های این بیت می توان بازشناخت: الف) تلاش در معناکردن بیت با مفهوم بی خطا بودن قلم صنع؛ ب) قائل بودن به تشکیک حافظ در بی خطا بودن صنع؛ ج) تأکید بر ابهام و منطق خاص شعر. در این پژوهش بعد از مرور و دسته بندی شرح های این بیت، ابهامِ بیت به عنوان یکی از عناصر اصلی در رسیدن به منطق هنری در پرتو تعریف ابن ابی الاصبع و امپسن بررسی شد. در بیت همانند تعریف ابن ابی الاصبع دو معنای مختلف (متضاد) را می شود یافت که به لحاظ وجود قرینه هر دو موقعیت یکسانی دارند و نمی شود به قطع یکی را بر دیگری ترجیح داد. همچنین هر هفت موردی که به گفتة امپسن سبب ایجاد ابهام در کلام می شود، به نوعی در این بیت حضور دارند. واژه های چندوجهی، تناقض و تنش و تشکیک در بیت ملاحظه می شود؛ به صورتی که ادعای پیر مبنی بر بی خطا بودن قلم صنع همراه می شود با عباراتی که تناقض و چالش را سبب می شوند و قطعیتی به مخاطب انتقال نمی دهند و درنهایت می توان ادعا کرد که شاعر هیچ نظر روشن و قاطعی نمی دهد و ادامة فرایند معنی کردن شعر برعهدة خود مخاطب گذاشته می شود؛ بنابراین حافظ طبق نظریاتِ جدید و قدیم در شعر خود به ابهام هنری دست یافته و با مهارت تمام، تناقض و تنش را در شعر پرورانده و درنهایت مخاطب را در معنی کردن شعر شریک کرده است.
مقایسۀ کاربرد ایهام در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 120
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش بر آنیم که مقولۀ ایهام و چندوچون استفاده از آن در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ را بررسی کنیم. مقولۀ ایهام در این جستار، منحصر به ایهام چندمعنایی است و شامل زیرمجموعه های دیگر آن، از جمله ایهام تناسب، ایهام ترجمه، ایهام ترادف، ایهام تبادر و... نمی شود. مبنای تعریف ایهام، علاوه بر پیشینۀ آن در کتاب های بلاغی، تعاریف تازه تر خواهد بود که زیرمجموعه های این تعاریف تازه را می توان چنین برشمرد: ایهام واژگانی (قاموسی، نام واژه ای، اصطلاحی) ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، استخدام، ایهام اضافی و ایهام چندگانه خوانی. نتیجۀ به دست آمده گویای آن است که حافظ در همۀ گونه های ایهام به جز استخدام، بر خاقانی پیشی گرفته است و یکی از وجوه تفاوت کاربرد ایهام در دیوان دو شاعر این است که حافظ توجه ویژه ای به ایهام پردازی با واژگان عربی داشته است و نیز ایهام ساختاری که حاصل اشراف شاعر بر ظرفیت های مختلف زبان است در دیوان او برتری چشمگیری دارد.
تأملی در یک بیت حافظ: بر آستان جانان گر سر توان نهادن/ گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر حافظ شعری چندلایه و قابل تفسیراست و همین نکته خوانندة شعر او را ترغیب می کند که در پس ظاهر الفاظ و جمله ها، معنایی فراتر را جست وجو کند؛ اما همین موضوع گاه چنان خواننده را در فضای مجازی و مقصود غایی شعر فرومی برد که او را از تصویر شاعرانه ای که در ظاهر بیت جای گرفته است، غافل می سازد و موجب محروم شدن او از لذت درک تصویر هنری شعر می شود. این موضوع دربارة این بیت حافظ کاملاً ملموس است:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
در این بیت چون معنا تقریباً مشخص و آن تسلیم بودن در برابر معشوق و درعین حال داشتن احساس سربلندی و افتخار است، دیگر به معنای واقعی جمله ها و گزاره های ارائه شده در بیت توجه نمی شود که چگونه ممکن است کسی درحالی که سر بر زمین دارد، در همان حال فریاد رسا نیز سر دهد! پژوهندگان شعر حافظ نیز مانند خوانندگان، مغلوب فضای معنوی بیت شده و به این نکته توجه نکرده اند. در مقالة حاضر ضمن بررسی پیشینة واژه «گلبانگ» که به شعر خاقانی می رسد، به معنای بیت حافظ می پردازیم. بر اساس پژوهش حاضر، بیت مذکور بیتی مدحی است که کوسِ نوبت زننده در درگاه ممدوح را توصیف می کند.
تقدیرباوری حافظ؛ رویکردی تئولوژیک یا راهبردی گفتمانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
205 - 223
حوزههای تخصصی:
حافظ از یک سو با تقدیرگرایی افراطی، مخاطب خود را به پذیرش قسمت ازلی و «رضا به قضا» فرا می خواند؛ اما از سوی دیگر، با اعتراض های حماسی و طنزهای گزنده شورش زبانی و ذهنی خود را در برابر ناملایمات جهان و مصائب بشری نشان می دهد. مسأله پژوهش حاضر این است که چگونه می توان میان این دو رویکردِ ناسازگار در اندیشه حافظ، رابطه ای منطقی برقرار کرد؟ آیا گزاره های تقدیرگرایانه حافظ حاکی از رویکردی تئولوژیک از سنخ دیدگاه اشاعره یا معارف صوفیه است؟ یا تقدیرگرایی وی ابزاری راهبردی در شکل دهی به گفتمانی انتقادی است؟ بررسی ها نشان داد که حافظ در روکشی از تقدیرگرایی، به نفی ایدئولوژی های مولّد «ریا» و «قشری گری» پرداخته و در برابر هژمونی گفتمان هایی که جهان را مطابق با اراده حاکمان خودکامه، و منافع دو نهاد عوام فریب متشرعه و متصوفه روایت می کند، مقاومت می کند و بدینسان تقدیرباوری را به مثابه راهبردی گفتمانی برای طرد «تعصب» و «خشونت»، و ترویج «آزاداندیشی» و «تساهل» به کار می برد.
حضور فرشتگان در شعر حافظ و امام خمینی با رویکرد بینامتنیت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
154 - 176
حوزههای تخصصی:
فرشتگان موجوداتی نامحسوس هستند که خداوند آنان را خلق کرده تا در راسته فرامین وی انجام وظیفه نمایند. سویی دیگر بینامتنیت قرار دارد که روش همگرایی متون با توجّه به اثرپذیری از متون قبل و تأثیرگذاری بر متون بعد است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و با هدف بررسی حضور فرشتگان در شعر حافظ شیرازی و امام خمینی با تکیه بر بینامتنیت قرآنی تدوین گردیده است. حافظ و امام خمینی هر دو دارای گرایش هایی عرفانی بوده و با عنایت به اینکه ایشان آشنایی کامل به کلام حق داشته اند، بنابراین مضمون غالب اشعار این دو بر مبنای عرفان است. فرشتگان به عنوان مجریان اوامر خداوند که بیشتر از هویت تکوینی برخوردار هستند به خوبی مورد توجه حافظ و امام خمینی قرار گرفته اند. ایشان به طیف گسترده ای از فعالیت های فرشتگان اشاره کرده اند؛ هم جوانب رحمت، هم جوانب غضب و هم بینابین که بسته به واکنش به رفتار انسان، مورد توجه بوده است.