مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
تنهایی
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
3 - 25
حوزههای تخصصی:
مفصل ترین حدیث «کتاب العقل و الجهل» اصول الکافی حاوی سفارش های پربار امام کاظم (علیه السلام) به هشام بن حکم است. علیرغم توصیه های فراوانِ آموزه های دینی به ارتباط با دیگران در فرازی از این حدیث نه تنها از تنهایی نهی نشده بلکه صبر بر آن نشانه ای برای کمال عقل شمرده شده است. نوشتار پیش رو با روشکتابخانه ای وتحلیل محتوا درپی پاسخ به این سؤالات است که سند حدیث چگونه است و رابطه میان صبر بر تنهایی و قوت عقل چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد براساس وثوق سندی حدیث ضعیف ارزیابی می شود اما قرائن محتوایی مثبِت ارتباط صبر برتنهایی و قوت عقل است. در آموزه های دینی صبر بر تنهایی به دلیل اجتناب از معاشرت مذموم و استقلال اندیشه و پایداری در مسیرحق، حکایت از قوت قدرت عاقله خواهدداشت. نتایج نیز حاکی از آن است که آگاهی و رشد عقلانی همچنین درک ماهیت پدیده تنهایی بر مبنای خداباوری از جمله عوامل مؤثر در تقویت صبر بر تنهایی است.
بررسی تطبیقی درون مایه های عرفان شرقی-ایرانی در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
413 - 438
حوزههای تخصصی:
هدف ادبیات تطبیقی همواره آن بوده است تا با نگاهی فراگیر به آثار هنری فرهنگ های گوناگون، راهی برای درک ژرف تر همگونی های آثار ادبی بیابد. آنچه در این مقاله ارائه می شود، تلاشی در اثبات این باور است که گنجینه ی فرهنگ و ادب شرقی- ایرانی نقش بسزایی در الهام بخشی و آفرینش شاهکارهای متعدد در ادبیات جهان داشته است و گابریل گارسیا مارکز از کسانی است که تحت تأثیر این میراث غنی، به خلق یکی از آثار منحصربه فرد خود دست یافته است. مقاله ی حاضر به شیوه ی توصیفی- تحلیلی پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادوئی، به بررسی رد پای اندیشه های عرفانی مشرق زمین به خصوص عرفان ایرانی- اسلامی در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز می پردازد و با گزینش لایه های صوفیانه و فرا واقعی این رمان و سنجش آن با موارد مشابه صوفیانه های شرقی – ایرانی، تاثیر پذیری مارکز از مشترکات درون نگری و هستی شناسانه بعضی از آثار عرفانی بزرگان ایرانی- اسلامی را نشان داده و به بیان باورهای درون پژوهانه ی این نویسنده در رمان مذکور می پردازد. دستاورد علمی این پژوهش نشان می دهد که مارکز در رمان صد سال تنهایی، تحت تاثیردرون مایه های عرفان شرقی – ایرانی بوده است. ومهمترین نقطه ی پیوند مشترک رمان مذکور با عرفان شرقی- ایرانی، شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، رفتارهای شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در داستان و شناخت حقیقت از راه تخیل است.
فردیت و تنهایی در اندیشه دینی کیرکگور و دلالت های تربیتی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
103 - 129
حوزههای تخصصی:
در فلسفه تعلیم و تربیت، به دو مؤلفه فردیت و تنهایی کمتر پرداخته شده است. درواقع فردیت اشخاص به مثابه سوژه های تنها، همانند تابویی در امر تربیت بوده که به فرایند پرورش انسان، شکلی ناممکن و ضد فرهنگی می داده است؛ اما کیرکگور در اندیشه تربیتی خود می کوشد، همانند تمام ساختار فلسفی اش، به امکان ها و محدودیت هایی در رشد انسان اشاره کند که تا به حال، به آن پرداخته نشده است. از نظر او، فردیت حقیقتی است که در مسیر رشد و شکوفایی انسان، به آن توجه نشده است. اگر بخواهیم اصلی ترین قاعده تربیتی کیرکگور را بیان کنیم، چیزی به غیر از ایجاد یک امکان در تغییر درونی فرد بر مبنای ایمان دینی و خودفعالیتی نیست. درواقع تأمل و تفکر بدون درنظرگرفتن اشتیاق و ایمان درونی در انسان، برای انجام کنش های فردی نمی تواند به نتیجه مطلوب در شکل دادن به اصالت فرد منتهی شود. بنابراین در این نوشتار تلاش می کنیم با به کارگیری روش تحلیلی - توصیفی، به بررسی آرای کیرکگور در باب فردیت، تنهایی و ایمان دینی بپردازیم و درنهایت دلالت های تربیتی آن را مشخص کنیم.
اثربخشی آموزش معنویت درمانی دینی در کاهش احساس تنهایی اگزیستانسیال زوجین دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
27 - 42
حوزههای تخصصی:
احساس تنهایی اگزیستانسیال یکی از معضلات اساسی زوجین دارای تعارضات زناشویی است و راه های متفاوتی را می توان برای کاهش این حس پیش بینی کرد. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش معنویت درمانی دینی در کاهش احساس تنهایی اگزیستانسیال زوجین دارای تعارضات زناشویی است. پژوهش حاضر کمّی و از نوع شبه آزمایشی است. نمونه آماری پژوهش،60 نفر از زوجین دارای تعارضات زناشویی شهرستان شبستر بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. روایی محتوایی بسته آموزشی، توسط 6 نفر از اساتید تأیید شد. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه محقق ساخته احساس تنهایی اگزیستانسیال استفاده شد. برنامه آموزشی طراحی شده به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه یک ساعته اجرا گردید؛ بعد از آموزش از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد؛ بعد از گذشت یک ماه از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری گرفته شد تا پایداری اثر مداخله مورد بررسی قرار گیرد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد آموزش بسته طراحی شده در کاهش احساس تنهایی اگزیستانسیال در هر 3 بعد فقدان معنا، رهاشدگی و اضطراب مؤثر بود. درنتیجه می توان با آموزش معنویت درمانی دینی، برخی از چالش های زندگی زوجین دارای تعرضات زناشویی از جمله احساس تنهایی اگزیستانسیال آنان را کاهش داد.
مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی: نقش میانجی پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۲۴-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی به همراه نقش میانجی پریشانی روان شناختی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی اجرا شد. روش پژوهش حاضر توصیفی _همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 314 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل: پرسشنامه احساس تنهایی LS) ، آشر و همکاران، 1984)، پرسشنامه ذهن آگاهی FFMQ) ، بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه پریشانی روانشناختی K10)، کسلر و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برآورد اثر مستقیم ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، منفی و معنادار؛ اثر مستقیم ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی، منفی و معنادار؛ و اثر مستقیم پریشانی روانشناختی بر احساس تنهایی، مثبت و معنادار بود (05/0>p). همچنین اثر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی، منفی و معنادار بود (05/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت نقش میانجی پریشانی روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی تایید شد.
دیاسپورا و فلسفه تنهایی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
113 - 136
حوزههای تخصصی:
موضوع مهاجرت فردی یا کوچ قومی، یکی از مهمترین موضوعات جامعه بشری از آغاز تاریخ تا کنون بوده و هست. این اهمیت تا بدان درجه است که مسلمانان، تاریخ هجرت را مبنا و مبدا تاریخ قرار داده اند. «پراکندگی جمعیت ها» با «مهاجرت» همراه است و این دو، دو روی یک سکه اند. پراکندگی جمعیتی و مهاجرت ، فرهنگ و ادبیات و هر آن چه را از فرهنگ و هنر وجود دارد منتشر می کند. این مقاله ابتدا به بررسی دیدگاه های مختلف درباره دیاسپورا که یکی از نمود های برجسته مهاجرت است می پردازد و در نهایت به نمود انواع دیاسپورا در حوزه شاهنامه فردوسی و در ارتباط با یکی از مهمترین موضوع ها و چالش های بشری، یعنی تنهایی، پرداخته می شود. چرا که همه این دیاسپوراها، تنها بودن یا تنهایی را به دنبال خود دارند. تنهایی همراه با درد و رنجی بسیار زیاد که در برخی چهره های شاهنامه، هم-چون ضحاک، به زندگی ناگزیر و رنجناک ابدی، در بعضی، هم چون گشتاسب و سام، به خیر و نیکی و در تعداد قابل توجهی، هم چون کیخسرو، لهراسب، سیاوش، سهراب، فرود و جریره، به فاجعه می انجامد. این واکاوی دیاسپورا با موضوع تنهایی، همراه با تقسیم بندی هایی از منظر درون سرزمینی یا برون سرزمینی بودن، خودخواسته یا ناخواسته بودن، به فرجام یا بدفرجام بودن و تعیین شرایط اجتماعی، سنی، جنسیتی و موقعیتی می باشد که توسط نویسنده انجام پذیرفته است و جز کتاب مهاجرت در ادبیات و هنر که فقط به موضوع مهاجرت که بخشی و وجهی از دیاسپورا است پرداخته است و وارد حوزه ادبیات ایران و به ویژه شاهنامه نگردیده است، هیچ پیشینه پژوهشی دیگری در این حوزه وجود ندارد.
تجربه دوگانه نان آوری زنان؛ مطالعه ای بر زندگی زنان سرپرست خانوار شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
965 - 988
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت و فهم تجربه زنان سرپرست خانوار از نقش نان آوری و چگونگی اجرای آن به عنوان سرپرست خانوار است. در این بررسی برای دستیابی به اهداف پژوهش از نظریه داده بنیاد استفاده شد و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با 33 نفر از زنان سرپرست خانوار ساکن شهرستان بهشهر گردآوری شد. کدگذاری باز داده ها به ظهور چهار مقوله اصلی انجامید: 1. سرپرستی خانوار؛ 2. فقر زنان سرپرست؛ 3. تنهایی زنان در اداره خانوار؛ و 4. کسب درآمد و نان آوری. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که این زنان پس از پذیرش نقش سرپرستی و در نقش نان آور به دو شکل فعالیت های اقتصادی خود را انجام می دهند: 1. فعالیت های اقتصادی از داخل خانه؛ 2. فعالیت های اقتصادی خارج از خانه. آنان در دو الگوی پارادایمی قرار می گیرند: 1. خود به مثابه عامل تغییر و 2. خود به مثابه نیازمند حمایت. پارادایم اول درک زنان از زنانگی، توانایی تغییر در زندگی و موفقیت در اهداف است، اما زنان در پارادایم دوم از اعتمادبه نفس لازم برای استقلال برخوردار نیستند و درک آنان از زنانگی، مانع تلاش برای تغییر در زندگی بدون حمایت دیگران است. پیامد حمایت طلبی زنان، احساس فناشدن و نبود سرمایه های اقتصادی و اجتماعی است. یافته ها نشان می دهد در چگونگی ایفای نقش زنان به عنوان زن سرپرست خانوار، عوامل خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، جنسیت و حمایت نهادهای دولتی تأثیرگذار هستند، اما مقوله هسته نشان از اهمیت فهم زنان از زنانگی خود دارد. از این رو مداخله ها و حمایت های دولتی لازم است با توجه به این ویژگی انجام شود.