مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم حضوری


۶۱.

معرفت خداوند در اندیشه شیخ مفید و علامه طباطبائی با توجه به دیدگاه های معرفت شناسی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم معرفت شناسی علم حضوری علم حصولی شیخ مفید علامه طباطبائی معرفت خداوند

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
تعداد بازدید : ۱۰۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۹۸
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوت هایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایه رابط بودن آن تعیین می شود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار می رود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشه کانت، به رابط بودن وجود در قضیه حملیه حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد نمی کند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمی شود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر می دارد که از تحلیل اصل علیت به دست آورده است و بر اساس آن تمام ممکن ها را عین ربط به ذات حق می داند. ایشان در حوزه قضایا، علاوه بر قضیه مرکبه، هلیه بسیطه را نیز می پذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا می داند و گزاره «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمی شناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار می دهد به گونه ای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمی کند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
۶۲.

مقایسة نظریة فطرت عقل با انسان معلق در اندیشة سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری ابن سینا انسان معلق نظریه فطرت مبناگروی سخت گیرانه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۴۹ تعداد دانلود : ۶۴۱
کاربرد علم حضوری و شهود نزد ابن سینا از اهمیت درخور توجهی برخوردار است؛ به همین دلیل، نظریه انسان معلقِ وی نمونه بارز کاربرد مقام شهود محسوب می شود. متناظر با این نظریه می توان از نظریه دیگری یاد کرد که به نظریه فطرت شهرت دارد. شباهت دو نظریه یادشده در این مقام و استفاده از الفاظ مشابه مبنی بر توجه به مقام، فی نفسه نگارندگان را به مقایسه تطبیقی میان این دو نظریه برانگیخته است. نتیجه اجمالی این تحقیق، تقدم نظریه انسان معلق بر نظریه فطرت، آن هم در یک ارتباط طولی، از حیث مبانی و لوازم و ملاک های این دو نظریه است. در مجموع می توان گفت که نظریه انسان معلق، در اثبات جوهریّت نفس، به حیطه نفس شناسی و نظریه فطرت، در مقام تمایز میان بدیهیات یقینی با سطح عامه، به حوزه معرفت شناسی مربوط می شود. تأمل در ملاک ادراکات نفسی نشان می دهد که ملاک فخر رازی، مبنی بر وسط یا عدم وسط در تشخیص قضایای اوّلی و غیراوّلی، بر ملاک ابن سینا تقدم معرفتی دارد. بدین ترتیب می توان مبناگروی سخت گیرانه فخر رازی، علامه حلی و خواجه نصیرالدین طوسی، مبنی بر تعیین اولیات به عنوان تنها قسم بدیهی و موجه به خود، را با ارجاع به مقام انفسی و ادراکات مقام نفس و پسانفس مدلل کرد.
۶۳.

یکسانی حقیقت وجود و واجب الوجود از نظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واجب الوجود علم حضوری وحدت وجود صدرالمتألهین حقیقت وجود بساطت وجود

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
تعداد بازدید : ۳۸۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۴۶
ملاصدرا، مانند دیگر فیلسوفان، حقیقت وجود یا «وجود بما هو وجود» را موضوع فلسفه می داند. حقیقتِ وجود متن و واقعیت خارجی است، که ملاصدرا اصالت آن را ثابت می کند. وی در جای جای فلسفه خود خصوصیاتی برای این حقیقت ذکر می کند و بنیان مباحث فلسفی را بر آن بنا می نهد. نکته قابل توجه آن است که با مقایسه این خصوصیات با ویژگی های واجب الوجود، مشخص می شود که مراد ملاصدرا از حقیقت وجود همان واجب الوجود است. بر این اساس، درست است که موضوع فلسفه موجود بما هو وجود یا همان حقیقت وجود است ولی با توجه به خصوصیات واجب و یکسانی آن با حقیقت وجود، می توان پی برد تمامی بحث های فلسفه صدرا، در حقیقت، حول واجب الوجود است و گویا وجودی غیر از این وجود تحقق ندارد و سایر موجودات به واسطه حقیقت وجود محقق هستند.
۶۴.

بررسی نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی»، در معرفت شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری علم حصولی صدرالمتالهین برهان توجیه معرفتی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
تعداد بازدید : ۹۶۶ تعداد دانلود : ۷۴۳
«علم» در حکمت متعالیه مساوق با وجود انگاشته می شود. تحلیل علم در پرتو تفسیری وجودی از آن، سبب ارائه ویژگیهای خاصّ برای دو گونه علم حصولی و علم حضوری در معرفت شناسی حکمت متعالیه می گردد.. مساله پژوهش جاری، تبیین نسبت علم حصولی و حضوری با «توجیه معرفتی» و مشخص نمودن حیطه جریان توجیه معرفتی در دو گونه مذکور از معرفت است. ره یافت بدست آمده که با روی آوردی تحلیلی-منطقی در عبارات صدرالمتالهین حاصل گشته است، اثبات نیازمندی علم حصولی(به سبب دوگانگی وجود علمی و وجود عینی در آن) به توجیه معرفتی و انحصار آن در «برهان» است. علم حضوری نیز، از آن جهت که با شهود وجود عینیِ معلوم حاصل می گردد، در دو گونه متفاوت خود(حسّی و فراحسّی)، بی نیاز از توجیه معرفتی است. ره یافت بدست آمده که با روی آوردی تحلیلی-منطقی در عبارات صدرالمتالهین حاصل گشته است، اثبات نیازمندی علم حصولی(به سبب دوگانگی وجود علمی و وجود عینی در آن) به توجیه معرفتی و انحصار آن در «برهان» است. علم حضوری نیز، از آن جهت که با شهود وجود عینیِ معلوم حاصل می گردد، در دو گونه متفاوت خود(حسّی و فراحسّی)، بی نیاز از توجیه معرفتی است.
۶۵.

مبناگرایی حداکثری ملاصدرا و توجیه معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی علم حضوری ملاصدرا مبناگرایی توجیه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۵۲۲ تعداد دانلود : ۶۰۷
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقل گرایان و تجربه گرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفت شناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفت شناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهم ترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزاره های پایه، محدود بودن گزاره های بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفت شناسی در نظر می گیرد، به او این امکان را می دهد که به پاسخ گویی به اشکالات وارده بر گزاره های پایه مبادرت ورزد.
۶۶.

ادراکات فطری (پیش آورده ها) از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حصولی علم حضوری فطرت معرفت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۵۶ تعداد دانلود : ۷۰۸
بحث فطرت و امور فطری در انسان از جمله مباحث مهمی است که سابقه طولانی در اندیشه اسلامی و غربی دارد و بسیاری از فلاسفه و متفکران در این باره به وی ژه در اثبات آن سخن گفته اند به حدی که حتی برخی از صاحب نظران در فلسفه اسلامی، پذیرش ادراکات فطری اخلاقی را بهترین راه حل نسبی گرایی اخلاقی دانسته اند. در این نوشتار ابتدا کاربردهای واژه فطری را درباره ادراکات انسان بیان کرده، سپس دیدگاه ملاصدرا را بر هریک از این کاربردها عرضه کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که برخلاف برخی از فیلسوفان غرب چون افلاطون و لایب نیتس، از نظر ملاصدرا، بنابر مبانی خاص انسان شناختی وی، از قبیل حدوث جسمانی نفس، انسان ادراک فطری به معنای دریافت هاو شناخت های حصولیِ پیشین که مقتضای آفرینش وی بوده و از ابتدا همراه او باشند، ندارد و بر مبنای اصول و مبانی ای چون «مساوقت وجود و علم»، «علم بسیط مشترک بین انسان ها» و نیز «علم معلول به ذات خود مستلزم علم به علت است»؛ ادراک حضوری فطری در دیدگاه ملاصدرا قابل پذیرش است.
۶۷.

بدن و رابطه آن با علم و ادراک از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری ملاصدرا بدن مثالی علم نفس به بدن بدنمندی ادراک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۷۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۳۷
فیلسوفان اسلامی، به خصوص مشائیان، براساس تبیینی که از رابطه نفس و بدن و ماهیت این دو به دست می دهند، علم و ادراک را فعل نفس و نه بدن می دانند. از نظر ایشان، علم نفس به بدن از سنخ علم حصولی است. اما براساس دیدگاه ملاصدرا علمِ نفس به بدن همانند خودآگاهی نفس است و از سنخ علم حضوری به شمار می آید. طبق نگرش صدرایی نه تنها بدن متعلَّق علم حضوری و خودآگاهی نفس قرار می گیرد، بلکه در تمام مراتب ادراک نیز حضور دارد و در هر کدام از آنها نقشی ایفا می کند؛ تا جایی که اگر اختلالی در بدن ایجاد شود تمام مراحل ادراک و حتی ادراک عقلی نیز دستخوش تغییر و تحول قرار می گیرد. در این نوشتار ابتدا به ذکر انواع بدن از منظر ملاصدرارا می پردازیم و سپس مسئله علمِ نفس به بدنو نقش بدن در ادراک از نظرگاه صدرایی را تبیین و تحلیل می کنیم و درنهایت به این نتیجه خواهیم رسید که بدن، مرتبه ای از مراتب نفس و نه جوهری جدای از آن است. این امر به ما امکان می دهد تا بپذیریم که حضور و نقش بدن در ادراک اگرچه به اندازه نفس نیست، اما کمتر از آن هم نیست و از این دیدگاه جمهور فلاسفه که معتقدند فقط نفس در ادراک نقش دارد فاصله بگیریم. در واقع، علم النفس صدرایی، فقط بررسی نفس نیست، بلکه تبیینی از ماهیت انسان است که بدون توجه به بُعد جسمانی او ناکافی است.
۶۸.

حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر حضور علم حضوری ملاصدرا عالمداری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۱۰ تعداد دانلود : ۳۳۸۹
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله حضور و عالمداری را مطرح می کند. بنابراین می توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.
۶۹.

تجربه زیسته و علم حضوری، دو رویکرد در نظام معرفتی دیلتای و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری نسبیت ملاصدرا دیلتای تجربه زیسته ادراک بی واسطه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۷۴ تعداد دانلود : ۱۱۲۶
تجربه زیسته و علم حضوری دو مفهوم بنیادی در نظام های فکری دیلتای و ملاصدرا هستند. این دو متفکر با تأکید بر بی واسطگی و خطاناپذیری علم حضوری و تجربه زیسته، سعی کرده اند کل بنای معرفت بشر را بر این دو مبتنی کنند. به علاوه، هم دیلتای و هم ملاصدرا، ادراک و فهمی را که بدین شیوه حاصل می شود، نه پذیرش صرفِ واقعیات بیرونی یا عملی منفعلانه، بلکه عملی فعالانه قلمداد می کنند. نکته دیگر این است که دیلتای قلمرو تجربه زیسته و فهم حاصل از آن را هم حالات درونی مدرِک و هم حالات درونی دیگران، به علاوه ظهورات و بروزات این حالات می داند، در حالی که علم حضوری نزد ملاصدرا گستره محدودتری دارد و فقط نفس و قوا و حالات آن را در بر می گیرد. اما مشکلی که هم تجربه زیسته و هم علم حضوری با آن مواجهند، شخصی بودن و در نتیجه نسبی بودن آنهاست. دیلتای می کوشد تا با توسلبه فرض اثبات نشده «اشتراک انسان ها در آگاهی» بر این مشکل غلبه کند، در حالی که ملاصدرا سعی می کند با توسل به تقسیم کار میان علم حصولی و حضوری از یک سو، و آفرینش انسان بر سرشت واحد و در نتیجه داشتن ابزار معرفتی یکسان، بر این مسئله فائق آید.
۷۰.

بررسی چگونگی رشد عقلانیت در فلسفه اسلامی بر پایه مبانی حکمت اشراقی سهروردی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سهروردی اشراق مشاهده عقل عقلانیت علم حضوری عالم مثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۰ تعداد دانلود : ۴۱۰
شیخ اشراق، که پس از فارابی، مؤسس دومین مکتب فلسفی اسلامی شناخته می شود، حکیم بزرگی است که توانست با نوآوری های خویش در زمینه توسعه عقلانیت اسلامی، راه تعالی فلسفه اسلامی را هموارتر سازد. سهروردی که به خوبی با آراء مشائین به ویژه ابن سینا آشنا بوده و از مشکلات فلسفی و شبهات وارد بر فلسفه اسلامی در عصر خویش آگاه بوده است، کوشید تا اشکالات وارد بر عقلانیت فلسفی را با ارائه راه کارهای جدید، برطرف نماید. وی با طرح مفهوم «اشراق» و تأکید بر ضرورت همراهی شهود و عرفان با عقل و یافته های آن، به حل بسیاری از مشکلات فلسفی کمک نمود. تأکید بر جایگاه و اهمیت علم حضوری در نظام معرفتی انسان و نیز طرح و تبیین عالم مثال به عنوان جهانی واسطه میان عالم جسمانی و عقلانی نیز، توانست بسیاری از ایرادات وارده به فلسفه را برطرف نماید و زمینه را برای شکل گیری نظام جامع حکمت متعالیه فراهم کند. این تلاش ها سبب شد تا اختصاص عقل ورزی به فیلسوفان و اختصاص شهود گرایی به عارفان، از میان رفته و حکمتی جدید که مبانی آن در اندیشه های فیلسوفان گذشته مانند ابن سینا، موجود بوده است، به صورت رسمی و به عنوان حکمت اسلامی معرفی شده و ارتباط مبنایی عقل و شهود، تبیین گردد.   مقاله حاضر، در صدد است تا علاوه بر نگرش سهروردی به مسأله عقل و کارکردهای آن در مسیر شناخت حقیقت، چیستی عقلانیت موجود در مکتب اشراق و ویژگی های آن را بررسی نموده و نقش این جریان را در رشد فلسفه اسلامی بیان نماید.
۷۱.

چیستی درد از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعریف درد ادراک علم حضوری ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۷ تعداد دانلود : ۳۰۶
فیلسوفان از گذشته تا کنون کوشیده اند با رویکردی فلسفی پرده از زوایای پنهان پدیده ای که آن را «درد» می نامیم، بردارند. یکی از پرسش های اساسی و مقدماتی در این زمینه، پرسش از چیستی (ماهیت) درد است. ابن سینا به مسئله چیستی درد پرداخته است. در نظر ابن سینا مفهوم درد مفهومی بدیهی نیست و از این رو، می توان - بلکه باید- آن را تعریف کرد. وی در کتاب الاشارات و التنبیهات خود تعریف دقیقی عرضه کرده است که بر اساس آن درد عبارت است از ادراک و نایل شدن (رسیدن) به آن چه که نزد ادراک کننده آفت و شر است از آن جهت که آفت و شر است. خواجه نصیرالدین طوسی در شرح خود بر کتاب الاشارات و التنبیهات کوشیده است تحلیل دقیقی از این تعریف ارائه کند. با این حال به نظر می رسد تعریف ابن سینا، علی رغم دقت بسیار، ابهاماتی را به دنبال دارد مانند اینکه آیا درد صرفاً یک امر ذهنی (سابجکتیو) است یا اینکه از ویژگی عینی هم برخوردار است. افزون براین، روشن نبودن تمایز «علم حصولی/ علم حضوری» در فلسفه شیخ سبب شده است که در این تعریف، خصیصه حضوری بودن درد به مثابه نوعی ادراک به دشواری بیان شود.
۷۲.

اعتبار عقل از راه عقل در دستگاه مبناگرایان؛ تبیین و ارزیابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معیار صدق علم حضوری اولی ذاتی اولیات عقلانیت و استدلال ناپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۹ تعداد دانلود : ۶۰۰
مبناگروی با این معضل روبرو است که چگونه می توان معرفت و معرفت های عقلی را از راه منبع عقل ارزیابی کرد؟ بر اساس این اشکال، اعتبار عقل، خود از راه عقل اثبات می شود که این دوری آشکار است. در این نوشتار پس از تبیین و تقریر نقد پیش گفته، به بررسی و ارزیابی آن می پردازیم و با تأمل در تقریرهای اشکال به این نتیجه رهنمون می شویم که این اشکال، متوجه خود پایه ها و مبادی و نه ابتنای گزاره های نظری بر مبادی بدیهی هستند. پیامد این کاوش ژرف و دشوار این است این گونه اشکالات شکاکانه را به دو گونه می توان پاسخ گفت: پاسخ هایی ویژه و پاسخ هایی عام. افزون بر ارائه پاسخ هایی ویژه با تمرکز بر معیار صدق و راه حل های اندیشمندان مسلمان در این مسأله، می توان پاسخ های نقضی وحلی عام بسیاری ارائه کرد که دسته ای از آن پاسخ ها بر استدلال ناپذیری و نیز شهودی بودن مبناگروی برگزیده استوار است.
۷۳.

خطاپذیری علم حضوری و مکاشفات عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری علم حصولی مشاهده مکاشفه خطاپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۶ تعداد دانلود : ۱۰۶۷
این مسئله که آیا علم حضوری که از آن به عنوان سنگ بنای معرفت بشری یاد می شود، قابل اتصاف به صدق و کذب هست و می توان روزنه هایی برای ورود خطا بدان، یافت یا نه، معمولا با پاسخ منفی از سوی فیلسوفان مسلمان روبه رو است، اما در این نوشته بر خلاف دیدگاه مشهور حکما که علم حضوری را به دلیل فقدان واسطه و فاصله، خطاناپذیر می دانند، با روش تحلیلی، مورد بررسی قرار می گیرد و در گام نخست با اثبات حضوری بودن مشاهدات و مکاشفات عرفانی و در گام بعد با اثبات وجود خطا در مشاهدات عرفانی و در برخی موارد وجود خطا در خود علم حضوری، خطاپذیر بودن این علم دست کم در مورد انسان اثبات می شود، اما اثبات این مسأله موجب اسقاط حجیت و اعتبار علوم حضوری نمی شود، بلکه معیار حجیت در این ساحت از معرفت بشری عبارت است از رعایت شرط روش مندی و سلوک عقلایی که مورد پذیرش دانشمندان این علم است.
۷۴.

علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه تطبیقی حکمت صدرایی ابن سینا علم پیشین الهی علم حصولی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۴۹۱
این مقاله با روش تلفیقی (عقلی نقلی) و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای، بررسی تطبیقی علم پیشین الهی در حکمت صدرایی و ابن سینا و تطبیق آن با آیات و روایات را به کاوش نشسته و در صدد تبیین و تطبیق دیدگاه دو فیلسوف نامدار شیخ الرئیس ابن سینا و حکیم صدرالمتألهین درباره علم پیشین الهی است. یافته ها حاکی از آن است که علم در حکمت صدرایی، امری وجودی و دارای مراتب و در نظام مشایی، کیف نفسانی است. در حکمت متعالیه علم خداوند به ذات و علم به موجودات قبل از ایجاد و بعد از ایجاد، علمی حضوری ولی در حکمت مشاء علم ذات به ذات و علم به صور متقرره در ذات، حضوری و علم به موجودات خارجی، قبل و بعد از ایجاد، حصولی است. بنا بر تصویری که ابن سینا از علم پیشین حق تعالی ارائه می دهد، حق تعالی قبل از خلق صور علمیه به موجودات علم نداشته و این راه یافتن جهل در ذات حق تعالی شمرده می شود. اما در آیات و روایات، علم حضرت حق عین ذات او دانسته شده که در هر حالی که ذات برقرار باشد، آن علم نیز موجود است، خواه آن صور علمیه موجود باشند، خواه موجود نباشند. نظریه صدرالمتألهین برخلاف نظریه ارتسام ابن سینا هماهنگی کاملی با آیات و روایات دارد و مورد تأیید نویسندگان مقاله حاضر است.
۷۵.

معرفت شناسیِ حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حقیقت وجود معرفت ملاصدرا ماهیت شهود علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۴ تعداد دانلود : ۵۶۰
در فلسفه ملاصدرا نه مفهوم وجود مشایی و نه نور ماهویِ اشراقی، بلکه حقیقت وجود، مبنای تمام مسائل فلسفی است. لذا با این نگاه، ملاصدرا با تفکیک بین مبدأئیت مفهومی و مبدأئیت مصداقی وجود، بر جایگاه هستی بخشی و معرفت بخشی حقیقت وجود تأکید می کند. بنابراین این سؤال مطرح می شود که حقیقت وجود به عنوان مبدأ التحقق و مبدأ المعرفه، چگونه شناخته می شود؟ با کاوش در آثار ملاصدرا به این نتیجه رسیدیم که ملاصدرا به اندازه بعد هستی شناختی، به بعد معرفت شناختیِ حقیقت وجود اهمیت نداده است، ولی برای شناخت حقیقت وجود دو پاسخ ارائه داده است: شناخت از طریق ماهیت که یک شناخت مفهومی و حصولی است و شناخت از طریق شهود و علم حضوری. در این مقاله تلاش می شود با رویکرد تحلیلی، این دو پاسخ مطرح و مورد واکاوی قرار بگیرد و این پرسش نیز بررسی می شود که علم حضوری به حقیقت وجود چه قسمی از اقسام علم حضوری است؟و اساساً مصداق حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا چیست؟
۷۶.

بازخوانی مسئله وحی با تاکید بر رهیافت هستی شناسانه ملاصدرا به علم حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری هستی شناختی وحی تشکیک اتحاد ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۳۴۷
نقش بی مثال وحی در هدایت انسان موجب شده تا دغدغه فهم آن در زمره مهمترین دغدغه های صاحبان اندیشه ادیان توحیدی قرار گیرد. سرشت وحی و مراتب آن چنان پیوندی با دیگر مختصات مسیله نبوت ایجاد می کند که با عمق بخشی به این معرفت می توان ویژگی ها و کارویژه های دیگر نبوت را نیز نتیجه گرفت. از آنجا که وحی به شکل علم حضوری نیز در نفس نبی ظهور می یابد، با تحلیل ویژگی های هستی شناختی علم حضوری چون وجودی بودن، تشکیکی بودن و نیز اتحاد در اجزای آن، بهتر می توان از حقیقت وحی پرده برداشت. صدرالمتالهین با تفصیل بین ساحات سه گانه وحی یعنی ساحت معارف کلی وحی، ساحت معارف جزیی آن و نیز تاثیر نبی در تکوین (معجزه)، در تطبیق ویژگی های هستی شناختی علم حضوری، گوی سبقت را از سایرین ربوده است. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی توصیفی به تبیین همین نظرگاه می پردازد.
۷۷.

بررسی دیدگاه استاد مصباح یزدی و لارنس بونجور در خطاناپذیری باورهای وجدانی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: باورهای وجدانی خطاناپذیری مبناگرایی علم حضوری استاد مصباح یزدی لارنس بونجور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۸ تعداد دانلود : ۶۱۲
مبناگرایان، باورها را به دو دسته پایه و غیرپایه تقسیم می کنند و باور پایه را باوری می دانند که برای توجیه آن نیازی به باور دیگر نیست. در میان باورهای پایه، باورهای وجدانی جایگاه بسیار محکمی دارند و یکی از مبانی معتبر معرفت شناخته شده اند. در حالی که عقل گرایان حداکثری مثل دکارت، باورهای وجدانی را خطاناپذیر می دانند، عقل گرایان معتدل مانند لارنس بونجور، امکان وقوع خطا را در وجدانیات می پذیرند. بونجور در تبیین چگونگی توجیه باورهای وجدانی، نظریه «آگاهی سازنده» را ارایه می کند. آگاهی سازنده از نظر او، حالتی غیرمفهومی است که با فرایند توصیفی به باور وجدانی تبدیل می شود. در میان فیلسوفان مسلمان معاصر، آیت الله مصباح یزدی توجیه باورهای وجدانی را به دلیل انتساب مستقیم آنها به علم، حضوری می داند و به خطاناپذیری آنها معتقد است. این نوشتار با رویکردی تحلیلی سعی دارد تا دیدگاه آیت الله مصباح یزدی، از مبناگرایان مسلمان و بونجور، از مبناگرایان غربی را درباره خطاپذیری یا خطاناپذیری وجدانیات تبیین کند و از این راه بر اساس فلسفه اسلامی، ایرادهای عمده ای را که در میان فلاسفه غرب بر خطاپذیری باورهای وجدانی مطرح شده است، پاسخ دهد
۷۸.

پدیدار شناسی اراده آزاد در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی اراده آزاد شهود علم حضوری حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۵۸۹
شهودی که انسان از اراده آزاد دارد، همواره تکیه گاهی مستحکم در مقابل چالش های تردیدبرانگیز اراده آزاد به حساب آمده است. در سنت فلسفه اسلامی این شهود منحصراً در قالب علم حضوری به اختیار مطرح شده و امری غیر قابل تردید به حساب آمده است، اما آن چنان که شایسته است درباره جنبه های مختلف و درجات شدت و ضعف این علم حضوری بحث نشده است. در این مقاله با استفاده از مبانی حکمت متعالیه و با روش تحلیلی برهانی، به پدیدار شناسی اراده آزاد پرداخته ایم، به این معنا که شهود خود نسبت به اراده آزاد را بررسی کرده و ارزش معرفتی آن را مشخص کرده ایم. تحلیل پدیدارشناسانه اراده آزاد ما را به این نتیجه رساند که شهود اراده آزاد مجموعه ای درهم تنیده از ده مؤلفه ادراکی است. این مؤلفه ها از حیث اعتبار معرفت شناختی یکسان نیستند و در سه گروه مختلف دسته بندی می شوند. برخی از آنها به نحو علم حضوری با درجه وضوح زیاد هستند و یا گزاره هایی هستند که برگرفته از این علم حضوری خاص هستند (گزاره های وجدانی). این گروه به طور مطلق و بدون هیچ شرطی به لحاظ معرفت شناختی معتبرند. گروه دیگر به علم حضوری با درجه وضوح زیاد مستند نیستند و برای معتبر بودن، به تکمیل و تتمیم برخی قراین و شواهد احتیاج دارند. گروه سوم از امور تشکیکی و دارای مراتب هستند و هر مرتبه از اعتبار معرفتی متفاوتی نسبت به سایر مراتب برخوردار است.
۷۹.

حقیقت علم و رابطه ذهن و عین با تأکید بر مصنفات افضل الدین کاشانی و رساله معرفت النفس محمدحسن الهی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم معرفت علم حضوری افضل الدین کاشانی محمدحسن اللهی طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۵۵۳
علم ظهور و پیدایی است در موطن نفس و حضور مدرک است نزد مدرک. انسان صرفاً به هر آنچه در اوست، حقیقتاً علم دارد و امری بیرونی بدان جهت که از موطن نفس غایب است، بالذات متعلق علم قرار نمی گیرد. در این تفسیر که مبتنی است بر مساوقت علم و وجود، علم منحصر است در علم حضوری و صورت های علمی، بعینه صورت نفس عالم اند و با او وحدتی دارند از سنخ وحدت معلول با علت. با این وصف، این صور ت ها انشای نفس انسان اند و لذا عالمی که آدمی ظرف وجود اوست، در همه وسعت و جزییات و کلیاتش به انشای نفس موجود است. افضل الدین کاشانی و محمدحسن اللهی طباطباییŠ با چنین تفسیری از حقیقت علم و بیان رابطه آن با عین، علاوه بر ارایه پاسخ هایی به پرسش های معرفت شناختی، راه را برای تبیینی از معجزات و خوارق عادات هم باز نموده اند.
۸۰.

تاثیر گناه بر معرفت از دیدگاه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطهری تاثیر گناه بر معرفت علم حضوری حصولی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۴ تعداد دانلود : ۶۱۰
مقاله پیش رو به بررسی متعلق تاثیر گناه بر معرفت و کیفیت تاثیرگذاری آن از منظر شهید مطهری می پردازد که امروزه به طور مستقل در معرفت شناسی مورد توجه قرار گرفته است. استاد مطهری به دلیل اهمیت ساحت عقیدتی در انسان، با محور قرار دادن آیات و روایات در آثار مختلف خود به این مسئله پرداخته است. میل به پذیرش عقاید تقلیدی، تاثیر غرور علمی بر عدم کسب معرفت، تاثیر مادی گرایی اخلاقی بر مادی گرایی اعتقادی از مصادیق تاثیر گناه بر علوم حصولی و ممانعت گناهان از علم حضوری به خود و خدا، تاثیر رذایل بر خواطر انسانی و تاثیر گناهان بر قلب انسان از مواردی است که استاد مطهری در رابطه با تأثیرات گناهان بر معرفت های حضوری انسان به آن ها اشاره کرده است. از نظر شهید مطهری با تکرار گناه و مداومت بر اعمال ناپسند، حاکمیت نفس از بین رفته و جنبه عقلی و ملکوتی نفس به تدریج کم رنگ می گردد؛ تا جایی که گناه هم مانعی برای کسب معرفت و هم عاملی در عدم اذعان و تصدیق به حقیقت می شود.