مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
اصول تفسیر
حوزههای تخصصی:
شاید هیچ کتابی به اندازه ی قرآن کریم مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته باشد. بر اساس آمارهایی که از تفاسیر موجود و نیز اطلاعات کتاب شناسی به دست آمده، تاکنون بیش از سه هزار تفسیر بر قرآن کریم به سبکها و روشهای مختلف نوشته شده است. با این حال، هنوز عناصر اصلی دخیل در تفسیر نظری مبانی، اصول، قواعد، روشها و گرایشهای تفسیری در یک نظام منسجم تعریف نشده است و نوعاً مفسّران بدون شفاف سازی این گونه مباحث، به طور مستقیم به تفسیر آیات قرآن پرداخته اند. در سالهای اخیر کتابهای چندی دربارة اصول و مبانی و نیز و روشها و گرایشهای تفسیری نوشته شده است، ولی هنوز تعاریف موجود در این زمینه به هماهنگی و وضوح نرسیده است. این مقاله درصدد است عناصر موجود در تفسیر قرآن را در یک نظام دقیق اصطلاحی تعریف کند.
ضوابط علمی و کاربردی در روش تفسیر تطبیقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر تفسیر تطبیقی به مثابة یک گونة تفسیری خود را نمایان کرده است. این گونه تفسیری گرچه آثاری در طول تاریخ تفسیر قرآن دارد، اما هم از نظر فراورده های تفسیری و هم از نظر معرفت شناسی تفسیر، بر بن مایه ها و شاخه های نحیفی تکیه زده است. آنچه به نظر می رسد که در درجة نخست باید تقویت شود، ابعاد معرفت شناختی و مبانی علمی متصور و مقبول این گونة تفسیری است. این مقاله در راستای تحقق چنین هدفی، سعی دارد برای این گونة تفسیری، بایدهای ضروری را در دو حوزة نقل اقوال و نقد محتوا، توصیه و تجویز نماید. در مقام نقل، شاخصه هایی همچون لزوم تعیین محدودة تطبیق، نقل مستند، گزارش حداکثری وجوه تشابه و تمایز و تبیین مواضع خلاف و وفاق می تواند بستری استوار برای مقایسة آراء فراهم کند. در مقام نقد، نکتة مهم آن است که مشخص باشد داوری بر اساس مبانی مشترک طرفین صورت گرفته است یا بر اساس مبانی مختص یک طرف از طرفین تطبیق. همچنین باید از ابزارهای شناخته شده ای چون علوم لغت، نحو و بلاغت برای نقد استفاده شود و نیز به روش و ابزار در فرآیند نقد تصریح شود تا سبب شفافیت تطبیق گردد.
کاربست قاعده تفسیری سبب نزول در تفسیر تسنیم
منبع:
تفسیرپژوهی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
215 - 230
اصول و قواعد تفسیر که همان احکام و قضایای کلی برای استنباط معانی قرآن کریم است، از امور بسیار مهمی است که پایبندی به آن مفسر را از خطای در فهم بازمی دارد و سبب می شود مبنای مناسبی برای تفسیر صحیح قرآن فراهم آید. کشف و استخراج اصول و قواعد یادشده به ویژه درباره تفاسیر مهم و تأثیرگذار شیعه، از موضوعات جدید در حوزه مباحث تفسیرپژوهی است و گامی مهم جهت اطلاع از مبانی مفسر برای تفسیر آیات به شمار می آید. آقای جوادی آملی در تفسیر تسنیم برای فهم دقیق تر آیات از قواعد متعددی بهره برده که هر یک به جای خود می تواند به فهم بهتر منظومه فکری ایشان و بهره مندی بیشتر مخاطب از تفسیر او بینجامد. در این میان توجه به قاعده سبب نزول، موضوع پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. نتایج این نوشتار نشان می دهد مفسر تسنیم تنها سبب نزول هایی را معتبر می داند که روایت بوده و دارای سند صحیح باشند. از نگاه ایشان گستره تأثیرگذاری این گونه روایات تا حدی است که با خطوط کلی قرآن هماهنگ باشند، در غیر این صورت وانهاده می شوند. همچنین این دست روایات از منظر ایشان تنها می تواند بیانگر مصداقی از مفهوم کلی آیات باشد و لذا به عنوان مقید و مخصّص نمی توان از آنها در تفسیر قرآن بهره برد.
جایگاه عقل در تفسیر از منظر آیه الله فاضل لنکرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر به معنای کشف مفاد استعمالی و بیان مراد خداوند از آیات قرآن، متوقف بر اموری است که از سوی مفسران تعیین شده است. «عقل» و «ادراکات عقلی» از این موارد است که از سوی بعضی، از مهمترین منابع تفسیری بشمار می رود. این نوشتار که با هدف بررسی نقش عقل در فهم آیات از منظر آیه الله فاضل نگاشته شده، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مبانی تفسیری و فقهی ایشان در تبیین آیات الاحکام و نیز آراء فقهی و اصولی آن عالم اصولی به رشته تحریر در آمده است. حاصل این بررسی آن است که عقل و دریافت عقلی در اثبات قرآن کریم در دو عرصه بیرونی و درون متنی کاربرد دارد. اثبات اعجاز و حجیت بخشی به آن و مطابقت آن با اصول عقلی از منظر بیرونی؛ و فهم و درک محتوای آیات در نگرش درون متنی بر منبعیت عقل در مبانی تفسیری حکایت دارد. از سوی دیگر آیه الله فاضل، عقل را یکی از ارکان تفسیر می داند، که در کنار ظواهر آیات و بیان معصومین از اصول بنیادین علم تفسیر بشمار می رود. این رکن هر چند از نظر اعتبار ذاتی متاخر از دو رکن پیشگفته است، اما در مقام عمل و در جهت فهم و مفاهمه، مقدم بر آن دو می باشد. ایشان با وجود اعتقاد به ظواهر آیات، عدم مخالفت با قرینه عقلی را شرط صحت ظواهر می داند و گاه با حکم عقل، ظاهر آیات را بی اثر در فهم مراد الهی می خواند.
کاربست سیره در تفسیر قرآن کریم، مطالعه ی موردی تفسیر روح المعانی
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
189 - 221
حوزههای تخصصی:
کاربست سیره در تفسیر قرآن کریم در ارتباط با آیاتی که به طور مستقیم به سیره ی پیامبر (ص) مربوط می شود، از اصول تفسیر محسوب می گردد. به علاوه سیره باید در تبیین آیات دیگر نیز مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که سیره، ابعادی از بیان لازم در تفسیر آیات را که دیگر مدارک از ارائه ی آن ناتوان اند، میسر می سازد. آن سان که شناخت سیره ی پیامبر (ص)، ما را از تحریفات معنوی و خرافات راه یافته به ساحت قرآن و سردرگمی هایی که ممکن است در مقام شناخت و تفسیر قرآن با آن روبه رو شویم، رها می کند. در میان تفاسیری که به سیره ی پیامبر (ص) نیز عنایت داشته «روح المعانی» است که به عنوان یکی از منابع مهم تفسیری اهل سنت و در حکم دائره المعارف تفسیری و جامع آراء پیشینیان در نظر گرفته می شود. اما به این مسئله که کاربست سیره در تفسیر روح المعانی تا چه حد به درستی صورت گرفته، تاکنون در مطالعات پیشین پرداخته نشده است؛ لذا در این پژوهش به شیوه ی توصیفی - تحلیلی و با مطالعه ی موردی، آیات تطهیر، مباهله و شرح صدر که عدم توجه به سیره در فهم آن ها تفسیر ناقصی از این آیات ارائه می دهد، در روح المعانی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آن نشان می دهد که آلوسی با وجود عنایت به سیره ی پیامبر (ص)، شیوه ی علمی صحیحی در پیش نگرفته و علاوه بر گزینشی عمل کردن در بهره گیری از سیره با نگاه غیرجامع خود، تفسیری ناصحیح و غیرعلمی از این آیات ارائه کرده است.
نقد و بررسی روش شناسی مراحل تفسیر اجتهادی قرآن در مهمترین کتب اصول تفسیر بر اساس چارت منتج از روش تحقیق پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
فهم و تفسیر ویژه قرآن کریم از رهگذر اصول تفسیر قرآن میسر هست. تالیفات و پژوهش های انجام شده در زمینه اصول تفسیر قرآن (روش-شناسی تبیین مراحل تفسیر اجتهادی)، به دلیل مشخص و منقح نبودن زوایای روش شناسی و تبیین مراحل تفسیر قرآن برای برخی از آن نویسندگان، دارای نقاط ضعف، کاستی ها و کجروی های غیرقابل قبولی می باشد.در همین راستاپژوهش حاضر با هدف« نقد و بررسی روش شناسی مراحل تفسیر اجتهادی قرآن در کتب اصول تفسیر قرآن»در تلاش است با روش توصیفی –تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای ، بر اساس الگو و چارت منتج از روش تحقیق پیشرفته،به نقد و بررسی ده کتاب از کتب شیعه و اهل سنت که داعیه دار تبیین اصول تفسیر قرآن به مخاطب هستند، بپردازد و لغزشگاه های مؤلفان این گونه کتب را استخراج و دسته بندی کند .در این پژوهش پیوست اول نقد و بررسی ساختار مؤلف و پیوست دوم، ساختار اجزای تحقیق(ترتیب اجزا) را بر اساس روش تحقیق پیشرفته در حوزه معارف قرآنی نشان می دهد که بر اساس آنها روش شناسی و تبیین مراحل تفسیر اجتهادی قرآن در کتب مذکور مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.بر اساس دستاوردهای این پژوهش: تعدادی از این کتب در هدفی که در مقدمه یا کلیات بیان کرده بودند راه خطا رفته و عنوان کتاب با معنون آن مطابقت ندارند و مطالب بدون نظم خاصی در کتاب آنها آورده شده است. همچنین میان مطالب علوم قرآنی و تفسیر دچار خلط شده اند.
کاربست قاعده روایت تفسیری در تفاسیر المیزان و تسنیم(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35-56
حوزههای تخصصی:
اصول و قواعد استنباط معانی قرآن، از اموری است که پایبندی به آن، مفسّر را از خطای در فهم بازداشته و مبنای درستی برای تفسیر صحیح قرآن فراهم می آورد. اغلب، مفسّران به اصول و قواعد مورد استفاده خود در تفاسیرشان اشاره نکرده اند. از همین روی، مخاطبان در بسیاری از موارد از فهم کامل محتوای آثارشان بی بهره مانده و گاهی در تعیین مقصود اصلی مفسّران به بیراهه رفته اند. بنابراین، کشف اصول و قواعد یادشده، به ویژه درباره تفاسیر مهم شیعی، از موضوعات جدید تفسیرپژوهی و گام مؤثری در جهت رفع مشکل یادشده به شمار می آید. یکی از قواعدی که آقایان طباطبایی و جوادی آملی در تفاسیر المیزان و تسنیم برای فهم دقیق تر آیات از آن بهره برده اند، قاعده «روایت تفسیری» است. از نگاه ایشان شرط استفاده از روایت، انطباق تفسیر قرآن بر آن به فرض صحّت و اعتبار حدیث است. رویکرد علامه طباطبایی در این باره، تأییدی و تکمیلی است. اما علامه جوادی آملی معتقد است در مواردی، روایت تفسیری می تواند مخاطب را به معانی عمیق تر آیه رهنمون سازد. از نگاه هر دو مفسّر، مهم ترین روابط میان آیه و روایت: «بیان مصداق آیه برای مفاهیم عام»، «بیان مراد آیه به کمک روایت تفسیری» و «توسعه و تعمیم در معنای آیه» است.