مطالب مرتبط با کلیدواژه

مطالعات معنویت


۱.

بازخوانی انتقادی الهیات معنوی در مسیحیت و نسبت آن با دیگر شاخه های الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معنویت تجربه زیست معنوی الهیات مسیحی مطالعات معنویت مطالعات بینارشته ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۳
با رواج معنویت غیر دینی، متخصصان الهیات در جوامع غربی درصدد برآمدند تا نشان دهند معنویت در دل سنت های دینی یا ادیان نهادینه تحقق پذیر است. در قرن اخیر به مطالعاتی «الهیات معنوی» گفته می شود که متخصصان الهیات مسیحی درباره تجربه زیسته معنوی و راه های کسب و گسترش آن انجام می دهند. این مطالعات ریشه در الهیات عرفانی و الهیات زاهدانه دارد و در تعامل با دیگر شاخه های الهیاتی مانند الهیات نظام مند، الهیات اخلاق و الهیات عملی شکل گرفته است. مقاله حاضر، با هدف مرور انتقادی تلاش های علمی الهی دانان مسیحی در جهت گسترش معنویت دینی، به بازخوانی «الهیات معنوی» پرداخته و نشان داده شده است چگونه این سنت مطالعاتی پدیدار شده و چه مسیری را تا تبدیل به رشته مستقل دانشگاهی طی کرده است. در این مقاله پس از بیان تاریخچه، معرفی جریان ها و اشخاص و ارتباطات این مطالعات با دیگر شاخه های الهیات مسیحی، نقدهای موجود بر این فعالیت علمی و چالشهای پیش روی آن طرح خواهد شد.
۲.

بررسی «معنویت فلسفی» بر بنیاد نظریه اعتلای وجودی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معنویت فلسفه مطالعات معنویت اعتلای وجودی خودشناسی استکمال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۵
نسبت معناداری میان معنویت و فلسفه قابل تصور است و این مقاله عهده دار تحلیل این پرسش است که چه معنا و بنیادی برای «معنویت فلسفی» در مقام نسبت سنجی فلسفه و معنویت، در اندیشه ملاصدرا وجود دارد؟ بدین سان، در مقام ارائه پاسخ به شیوه مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیلی و به فراخور تطبیقی نشان می دهیم که نقطه اتکاء این نسبت را می توان در اندیشه «اعتلای وجودی» تحلیل کرد. از آن رو که معنویت را می توان به کوشش برای فهم و اعمال هر امری دانست که به بهبود کیفیت روحی و ارتقای زندگی انسانی رهنمون می سازد؛ لاجرم، فلسفه ملاصدرا حداقل در سه موضع مبنایی بر معنویت تأثیر گذاشته و ذیل آن می توان درباره معنویت فلسفی به تأمل پرداخت: نخست، خودشناسی؛ چرا که فرد بر بنیاد آن، خودسازی خویش را در سلوکی که انتخاب کرده، سامان می دهد. در واقع، اعتلای وجودی که طریقی برای خودسازی است، مستلزم کوشش آدمی برای خودشناسی است. دوم، حکمتِ معنویتِ نظری؛ چرا که فرد در این فرایند می کوشد با تقرب به حقیقت نامحدود، وجود خویش را معنا بخشد. چنانکه این تقرب به معنای فعلیت بخشی استعدادهای نامحدود انسانی نیز قلمداد می شود و در نهایت، حکمتِ معنویتِ عملی؛ چرا که آگاهی به مراتب اعلای هستی مترتب بر تحولات وجودی است که در شخص بسته به کردار و کنش اختیاری در خویشتن محقق می سازد.