مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سیاستگذاری فرهنگی
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
85 - 98
متأثر از تحولات گسترده جهانی، مقوله هویت، به مثابه موضوعی مهم در پژوهش های فرهنگی و اجتماعی و نیز سیاست گذاری های کلان، با بازنمودهایی گوناگون همراه بوده است. این اهمیت سبب شده تا نظام های سیاسی به این مقوله نگاهی ویژه داشته باشند، که تجلی آن را می توان در حوزه آموزش زبان یافت. یافته ها مبیِنّ آن است با وجود آن که این مقوله در بررسی برخی کتاب های درسی نمود دارد، این موضوع کمتر در کتاب های آموزش زبان انگلیسی که خود می تواند حامل هویت و فرهنگ بیگانه باشد، بررسی شده است. در این مقاله، به روش توصیفی تحلیلی به بررسی محتوا و تصاویر کتاب های نوانتشاریافته زبان انگلیسی پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به مقوله هویت ملی، به عنوان یکی از شاخص ترین انواع هویت، در کتاب های جدید جایگاهی ویژه یافته است که می توان مبانی آن را در بهره گیری از رویکرد نوظهور آموزش انتقادی در حوزه آموزش زبان انگلیسی یافت.
مسائل فرایند سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از منظر خبرگان و نخبگان فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
فرهنگ رکن رکین یک جامعه است و حاکمیت نمی تواند نسبت به ان بی تفاوت باشد. چگونگی مداخله دولت ها در فرهنگ، عرصه ای است که در سیاستگذاری فرهنگی به ان پرداخته می شود. در واقع سیاستگذاری فرهنگی را اعمال قدرت حاکمیت در عرصه فرهنگ تعریف می کنند. جمهوری اسلامی ایران به واسطه هویت فرهنگی توجه ویژه به این حوزه سیاستگذاری داشته و به شکل های مختلف سعی در بهینه سازی و رشد در این عرصه را دارد. این پژوهش در پی بررسی فرایند سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با هدف احصاء مسائل اصلی، به عنوان نقطه عزیمت اقدامات بهینه سازی و رشد این فرایند است. بدین منظور ضمن مصاحبه کیفی عمیق و نیمه ساختاریافته با 13 نفز از نخبگان و خبرگان سیاستگذاری فرهنگی، متن مصاحبه ها با استفاده از روش قالب مضامین در تحلیل مضمون، در سه مرحله کدگذاری و تحلیل شدند و در مجموع275 مضمون کلیدی،65مضمون یکپارچه کننده و 20 مضمون کلان تولید گردید. بدین ترتیب مسائل بیست گانه فرایند سیاستگذاری فرهنگی کشور در سه حوزه؛ مسائل معرفتی، مسائل زمینه ای و مسائل مدیریتی ظهور پیدا کردند. به گونه ای که در حوزه های معرفتی و زمینه ای هر کدام 5 مساله و در حوزه مدیریتی 10 مساله استخراج شده است. این مسائل بیست گانه، دارای 65 ریز مساله در مراحل سه گانه فرایند سیاستگذاری فرهنگی، تدوین و اجرا و ارزیابی هستند که در تعامل با یکدیگر و ناظر به مراحل فرایند سیاستگذاری فرهنگی کشور می باشند.
سیاستگذاری فرهنگی مبتنی بر نقش قاعده نفی سبیل (با تاکید بر آراء امام خمینی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
71 - 98
پژوهش حاضر با بررسی دقیق مفاهیم مرتبط با نفی سبیل کفار بر مومنین و همچنین مفاهیم علمی و دینی سیاستگذاری با هدف ارائه الگویی از سیاستگذاری فرهنگی متناسب با بستر انقلاب اسلامی با تکیه بر آرا امام خمینی(ره) انجام گرفت. این پژوهش بر مبنای روش شناسی توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به مسئله پرداخته است. در دیدگاه امام خمینی(ره) قاعده نفی سبیل علاوه بر بعد تشریعی، بر بعد تکوینی نیز دلالت دارد و از این رو موجب شکل گیری دو جنبه تکوینی و تشریعی در سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی شده که حکومت اسلامی و مردم باید به صورت توامان در امور مربوط به آن مشارکت داشته باشند. با تحلیل و بررسی دیدگاه های ایشان مشخص شد که بعد تشریعی برای نفی سبیل کفار در سیاستگذاری مشتمل بر دو جنبه ایجابی و سلبی است که در جنبه ایجابی محور اصلی اقدامات حکومت اسلامی نهادسازی، وحدت بخشی به سیاست های فرهنگی، فرهنگ سازی و فعالیت های فراملی و محور اقدامات مردم انتخاب و پشتیبانی از قانونگذاران و مجریان صالح و امر به معروف جهت گسترش اقدامات تربیتی و توسعه سیاست هایی است که از تسلط کفار جلوگیری کند؛ جنبه سلبی نیز با گفتمان سازی شکست ناپذیری اسلام و دشمن شناسی از سوی حکومت اسلامی و نهی از منکر از سوی مردم، برای ایجاد و گسترش استقلال متمرکز است. نتیجه سیاستگذاری فرهنگی صحیح در بعد تشریعی باید رفع موانع برای تحقق بعد تکوینی باشد که به سبب تحقق بعد تکوینی نفی سبیل در سیاستگذاری، نصرت الهی و پیروزی نهایی ظهور می یابد که این ظهور چرخه ای ایجاد میکند که باعث تقویت سیاست های بعد تشریعی نیز میشود.
انقلابی گری و موقعیت سازهای هرمنوتیکیِ آن در سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
99 - 124
نظام سازی در مقابل انقلابی گری، دوطرف یک پیوستار هستند که بی ثباتی در موضع گیری نسبت به این دو در فرایند سیاستگذاری کشور، متأثر از رخدادهایی همچون چرخش های سیاسی و انتخاباتی، سلسله ای از موقعیت های هرمنوتیکی را رقم زده است. چنین چرخش هایی، با ماهیت سیاستگذاری که امری بلندمدت و گسترده است، سازگاری ندارد و منجر به اتلاف سرمایه، وقت و ظرفیت ها و سردرگمی و ناامیدی جامعه است. فهم سیاستگذار از رخدادها، متأثر از انتخاب های پیشین او و موقعیت هرمنوتیکی اوست. برخی از موقعیت های هرمنوتیکی، خود مؤثر در شکل گیری سایر موقعیت ها هستند که به آنها موقعیت سازهای هرمنوتیکی اطلاق می شود. ممکن است برخی از موقعیت سازها، کلیدی باشند و با هر انتخاب در آنها، انبوهی از موقعیتهای هرمنوتیکی بصورت سلسله وار بوجود آید. با استفاده از روش تحلیل مضمون در این تحقیق، مواضع تقابلی در حیطه انقلابی گری جمهوری اسلامی، مبتنی بر شش منبع استخراج شده و طی 11 گام و نیز با استعمال شیوه ISM، یک موقعیت سازِ کلیدی هرمنوتیکی شامل: «نهضت گرایی و نظام سازی»، یک موقعیت پایه هرمنوتیکی شامل: «خودمرکز بینی یا پذیرش و درک دیگری» و هفت موقعیت تقابلی شامل: «مستکبر یا قدرت جهانی»، «گارد بسته یا آغوش باز در مقابل آمریکا»، «استراتژی استکبارستیزی یا تاکتیک استکبارستیزی»، «تعامل با جهان یا گسترش نفوذ انقلاب اسلامی»، «پاسخگویی یا مطالبه گری جمهوری اسلامی»، «خضوع یا ظلم ستیزی» و «خودی و غیرخودی» مشخص و تبیین شده است. در انتها اهم مسائل هرمنوتیکی در حیطه انقلابی گری بر اساس روابط موقعیت سازهای کلیدی هرمنوتیکی واکاوی شده است.
مؤلفه ها و شاخص های مدیریت استعداد در سازمان های فرهنگی متناسب با بیانیه گام دوم انقلاب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
61 - 90
استعداد های موجود در کشور نعمتی الهی و سرمایه ای مسئولیت آفرین هستند که در صورت شکوفایی و بالندگی و تبدیل شدن به نیروی انسانی توانمند و کارآمد ، عامل اصلی پیشرفت و اقتدار ایران اسلامی خواهند بود . ضرورت اهتمام به این امر، بر تمام عرصه ها قابل تعمیم است لکن در عرصه ی فرهنگ با اقتضائات خاص کنش گری جهادی، مدیریت استعدادها اهمیتی مضاعف می یابد و لازمه ی تحقق آن دسترسی به الگویی جامع است. ضرورت یاد شده، وارد شدن انقلاب اسلامی ایران به گام دوم حرکت خود و مرجعیت فکری، فرهنگی و سیاستی مقام معظم رهبری(حفظه الله)، خطوط کلی آغازگر این پژوهش هستند تا با اتکاء بر اندیشه ی معظم له، الگویی مناسب و متناسب با اقتضائات گام دوم انقلاب اسلامی برای مدیریت استعدادهای فرهنگی فراهم شود. برای تحقق این مهم بیانات مرتبط مقام معظم رهبری و همچنین متن بیانیه گام دوم _که شتاب دهنده ی حرکت انقلاب جهت تحقق اهداف آن است_ با روش تحلیل مضمون به دقت مورد بررسی قرار گرفته و با تمرکز بر مفهوم توانمندسازی، الگویی احصاء و پیشنهاد شده است که مشتمل بر یک مضمون فراگیر محوری(قوی شدن)، پنج مضمون سازمان دهنده ی اصلی(مدیریت سرمایه های انسانی، بصیرت فرهنگی، عدالت فرهنگی، نهادگرایی و مساعدسازی محیط)، چهار مضمون سازمان دهنده ی فرعی(شناسایی، جذب، پرورش و هدایت) و 66 مضمون پایه است.
بررسی تاثیر سیاست گذاری فرهنگی بر دینداری اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران مطالعه موردی: شهر تهران از سال 1388 تا 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
316 - 345
حوزههای تخصصی:
دین به عنوان یکی از مهمترین نهادها در طول تاریخ پرفراز و نشیب بشریت، دوران افول و صعود زیادی را تجربه کرده است . دین یک پدیده جدید نیست و از روزی که بشریت پا به عرصه وجود گذاشت و زندگی جمعی خود را آغاز نمود، همواره با او بوده است. اعمال دینی حس همبستگی و اتکا به گروه و خلاصه، حس بودن در جامعه را نشان می دهد. دین زبان مشترک اخلاقی جامعه است .این پژوهش به دنبال شناسایی تاثیر سیاست گذاری فرهنگی بر دینداری اجتماعی است و ازسویی دیگراز لحاظ روش ، یک تحقیق پیمایشی به حساب می آید و واحد تحلیل آن شهروندان تهرانی می باشند .پرسشنامه محقق ساخته ،پس از بررسی اعتماد و اعتبار آن با نمونه گیری خوشه ای در سه منطقه شهر تهران و در بین110 خانوار تهرانی اجرا گردید. یافته های تحقیق حاکی از آن است بین سیاست های فرهنگی با دینداری اجتماعی شهروندان وخانواده ها ارتباط معناداری وجود دارد و دینداری نیز در بین گروههای سنی تفاوت معناداری دارد.
فرهنگ و سیاست: بررسی تطبیقی تاثیر سیاست گذاری فرهنگی بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و ترکیه (مطالعه موردی صنایع فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت روزافزون فرهنگ در روابط بین الملل و تأثیرگذاری این مؤلفه بر کشورها و به ویژه اثربخشی عناصر فرهنگی ایران و ترکیه؛ نگارنده در چارچوب نظریه قدرت نرم و سیاستگذاری فرهنگی با رویکرد مقایسه ای به این پرسش اساسی پرداخته است: بین دو کشور ایران و ترکیه در سیاست های فرهنگی تأثیرگذار بر قدرت نرم، چه وجوه اشتراک و اختلافی وجود دارد؟ فرضیه مقاله بر این مبنا قرار دارد که با توجه به همسانی/ناهمسانی الگوی ساختاری و الگوی اجرایی سیاست گذاری فرهنگی دو کشور، شباهت/تفاوت هایی در کاربرد ابزارهای سیاستگذاری فرهنگی بر قدرت نرم در حوزه صنایع فرهنگی به صورت خاص وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد، سیاست-گذاری فرهنگی در حوزه صنایع فرهنگی توسط ایران و ترکیه برای تولید قدرت نرم در خاورمیانه و بخش هایی از اروپا و آفریقا مورد استفاده قرار گرفته است. در خصوص ایران تحولات منطقه ای، مشکلات اعتباری، سیاست تمرکزگرایی فرهنگی، عدم استقلال اقتصادی رسانه ها، عدم حمایت دولت از صنایع فرهنگی، افزایش فرقه گرایی در جهان و ناتوانی های ایران در نفوذ به کشورها از طریق ابزارهای جذاب قدرت نرم را می توان برای عدم موفقیت ایران در حفظ وجهه مطلوب خود در منطقه برجسته کرد. ترکیه نیز تا سال 2013 به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه قدرت نرم مورد بود؛ بااین حال محدودیت های آزادی بیان، سانسور رسانه ای و سرکوب مخالفان بر روی رتبه فعلی قدرت نرم ترکیه نیز تأثیر گذاشت و به دلیل عقب ماندگی دموکراتیک، ظرفیت جذب مخاطبان بین المللی به ویژه در غرب کاهش یافت.
تجدد و سامان در سیاستگذاری فرهنگی در ایران (مطالعه موردی: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1361- 1371)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاستگذاری فرهنگی، فرآیند دخالت دولت در عرصه فرهنگ است. عرصه فرهنگ، پس از ورود تجدد به ایران، عرصهای آشوب زده است که به دلیل ورود عناصر فرهنگی متجددانه، همگونی ساخت فرهنگ را تغییر داده است. در این وضعیت، سیاستهای دولتی فرهنگی، در سیری که از آغاز روند سیاستگذاری در ایران، یعنی دولت رضاخانی تاکنون داشته است، دو نوع سیاستگذاری را از سر گذرانده است: سیاست تجددگرا که در دولت پهلوی پیگیری شد و سیاست مجددانه فرهنگی انقلاب اسلامی که در دوران پس از انقلاب مطرح شده است. پرسش اصلی این پژوهش، پس از پیگیرییک مبنای نظری و مفهومی در توضیح تجدد و گفتمانهای ایرانی پیرامون آن، معطوف به این مساله است که آیا سیاستگذاری فرهنگی در سالهای پس از انقلاب، به ویژه در دوران تصدی سیدمحمد خاتمی بر وزارت فرهنگ و ارشاد، تا چه اندازه در راستای اهداف فرهنگی انقلاب ارزیابی می شود؟ پژوهش حاضر نشان میدهد که آشوب فرهنگی ناشی از ورود تجدد در ایران، سبب شده است که جمهوری اسلامی برای تعقیب اهداف فرهنگی خود دچار مشکل شود و در یک مطالعه موردی، می توان وضعیت وزارت ارشاد و دیدگاههای آقای خاتمی طی سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ را نموداریاز این ناتوانی نسبی و درنتیجه بروز بیماری بی سامانی و بیاثری در دستگاه سیاستگذار وزارت ارشاد دانست.
زیست بوم فرهنگی؛ چارچوبی برای فرهنگ و الگوی حکمرانی فرهنگ پایه در جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
مفهوم «حکمرانی فرهنگ پایه» با فاصله گذاری مفهومی از «حکمرانی فرهنگی» و همچنین با حفظ وجه تمایز خود از منظر غایت با مفهوم «چرخش فرهنگی»، به معنای سیاستگذاری و برنامه ریزی برای تحقق اصول مبتنی بر اصالت بخشی به «فرهنگ مطلوب معیار» است که این فرهنگ معیار در نظام جمهوری اسلامی ایران، «فرهنگ انقلاب اسلامی» با مبانی و خاستگاه های معرفتی (هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی) بر اساس آموزه های اسلام شیعی است. فرهنگ مطلوب معیار، اصل و سازنده زیست اجتماعی است و سایر حوزه های اجتماعی، فرع بر آن و به عنوان پیوستی کارکردی برای تحقق آن هستند. عدم توجه به این رویکرد در عرصه حکمرانی مهمترین عامل شکل گیری سیاست ها و خط مشی های متضاد در عرصه های مختلف حکمرانی و اقدامات پراکنده، مقطعی، غیرفرهنگی و بعضا ضدفرهنگی است. مقاله پیش رو تلاش کرده با تعریف مفهوم فرهنگ و تشریح چالش های پیش روی حکمرانی به عنوان تعین ایده حکومت اسلامی در عصر جهانیت، تبیین کند که ضعف حاکمیت در حل این شبکه از مسائل، به خلاء الگوی حکمرانی کارآمد و مبتنی بر ویژگی های ذاتی انقلاب اسلامی بازمی گردد. بنابراین پیشنهاد بازطراحی ساختار حکمرانی بر دو مبنای «مرجعیت عرفی دین» و «تحقق رفاه به قید سعادت» به عنوان اصول پایه در حکمرانی فرهنگ پایه ارائه شده است. این الگوی حکمرانی با تأکید بر بازطراحی الگوی سیاستگذاری و جایگزینی الگوی طراحی فرهنگی به جای رویکرد پیوست نگارانه به عرصه فرهنگ، عملاً الگوی مطلوب برای برون رفت از وضعیت موجود است. این مطالعه از مسیر مطالعه کتابخانه ای، مصاحبه با صاحبنظران عرصه فرهنگ و تأملات نظری و تجربه زیسته در عرصه حکمرانی حوزه فرهنگ انجام شده است.
مرور نظام مند نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۷
37 - 53
مقدمه و هدف: در دو دهه اخیر، با وجود تاکید بر اهمیت سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی، ارزیابی تناسب تدوین سیاست ها، کارایی اجرای برنامه ها و اثربخشی ارزیابی فعالیت های فرهنگی کمتر مورد توجه بوده است. این مطالعه با هدف شناسایی نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی صورت گرفت. طراحی الگوی مفهومی ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی از دیگر اهداف مطالعه بود.
روش: پژوهش با روش کیفی و مرور پژوهش های قبلی انجام شده است. مقالات از میان کلیه مطالعات مرتبط با ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی در بازه زمانی 1997 تا 2020 انتخاب شدند. از میان 191 مقاله جستجو شده، در نهایت 50 مورد انتخاب و به صورت نظام مند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: براساس مرور پژوهش ها و مقالات مرتبط، نشانگر های ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی در نظام آموزش عالی در سه مقوله اصلی ارزیابی تدوین سیاست ها، ارزیابی اجرای برنامه ها و ارزیابی فعالیت ها و پیامد ها دسته بندی شدند. مقوله های فرعی نیز به صورت مسئله یابی، تدوین راه حل ها و مشروعیت بخشی به آنها در بخش تدوین سیاست ها دسته بندی شدند.
نتیجه گیری: با شناسایی نشانگر های ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی نظام آموزش عالی، نقاط ضعف و قوت سیاستگذاری فرهنگی در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی مشخص می شوند. علاوه بر اینکه نقشه راهی برای سیاستگذاران است، زمینه لازم برای اقدامات اصلاحی، بهبود و ارتقای کیفیت در چرخه سیاستگذاری فرهنگی نظام آموزش عالی کشور فراهم می شود.
هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های آن بر مدیریت فرایندهای سیاستگذاری فرهنگی با رویکرد انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
171 - 199
حوزههای تخصصی:
خوانشِ مسائل فرهنگی و نیز نوع راهکارها، وابسته به پیش فرض ها و پیش دانسته های سیاستگذار فرهنگی است. توجه نکردن به تفاوت ها در پیش فرض ها و زمینه های فرهنگی و اجتماعی، ناکارآمدی سیاست ها را به همراه دارد (ماتاراسو و لندری، 1999). زمانی که تشتّت و سردرگمی در امر سیاستگذاری وجود دارد، یعنی بنیادهای نظری به خوبی واکاوی نشده و حتی ممکن است اساساً پاسخگوی شرایط جدید نباشند. لذا در اینکه چگونه به این بنیادها پرداخته شود و چه روش هایی برای انتخاب مدّنظر قرار گیرد، هرمنوتیک فلسفی گادامر به عنوان یکی از دستاوردهای مهم و مطرحِ نظری، شامل دلالت هایی است که با بهره برداری از آن، امر سیاستگذاری فرهنگی را تدقیق و ارتقاء کیفی می بخشد. در این خصوص، با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، ابتدا مفاهیم کلیدی هرمنوتیک فلسفی بررسی و استخراج شده و سپس ضمن توجه به برخی از گام های اصلی فرایند سیاستگذاری، ماتریسی تشکیل شده و هر «گام» در یک ستون و هر «مفهوم کلیدی» در یک سطر ماتریس قرار گرفته است.
در نهایت از مهم ترین دلالت های هرمنوتیک فلسفی گادامر در سیاستگذاری فرهنگی می توان به مفهوم «موقعیت سازهای هرمنوتیکی» اشاره کرد که مبیّن پیش فرض ها، پیش تصورات و انتخاب های آگاهانه و ناآگاهانه است که در مراحل قبل تر از انتخاب های سیاستی، فهم ها را شکل داده است.
عوامل مشارکت افزایی نخبگان در سیاست گذاری فرهنگی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
145 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: در این مقاله مشارکت نخبگان در سیاست گذاری فرهنگی مورد مطالعه واقع شده است. تاکنون خاستگاه های مشارکت نخبگان در قلمروهای سیاسی و اجتماعی بررسی گردیده؛ امّا حوزه فرهنگ از این حیث دچار خلأ است. نمونه تحقیق شامل صد و چهل متخصّص حوزه نخبگی، عضو هیأت علمی دانشگاه، کارشناس عالی حوزه آموزش و پرورش و امور فرهنگی و نیز فارغ التّحصیلان مراکز نخبگی ایران می باشند از «مصاحبه اکتشافی» و ابزار «فهرست مشارکت فرهنگی نخبگان» برای جمع آوری اطّلاعات بهره گیری شده است.
روش پژوهش روش تحلیل عاملی اکتشافی (به شیوه واریماکس) برای تحلیل داده های کمی به کار رفت.
یافته ها: دستاوردهای تحلیلی عوامل در مراحل متوالی به ساختاری دو بخشی مرکّب از سیاست های مشارکت فرهنگی نخبگان منجرّ گردید که در دو راهبرد کلّی جمع بندی شد: الف) «توجه به ویژگی های نخبگان» و ب) «به سازی نظام اداری فرهنگی» دارد. راهبرد «توجّه به ویژگی های نخبگان» چهار سیاست را در بر گرفت: 1) ارتقای تعهّد ملّی نخبگان، 2) بکارگیری تخصّص حرفه ای نخبگان، 3) توجّه به شایستگی های نخبگان فرهنگی، 4) بهره گیری از ظرفیّت های نخبگان فرهنگی.
نتیجه گیری: راهبرد «نظام اداری فرهنگی» نیز شامل دو سیاست شد: 1) کفایت مدیران و 2) مشارکت افزایی عمومی. در استنباط کلّی برای پی ریزی زمینه های مشارکت نخبگان در سیاست گذاری فرهنگی بر رعایت نظام اداری خاص، تعهّد ملّی نخبگان، توجّه به هویّت نخبگان و پی ریزی قطب های نخبگانی تأکید می شود.
فراترکیب مولفه های سیاست گذاری فرهنگی در نظام آموزش عالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در دو دهه اخیر، با وجود تاکید بر اهمیت فرهنگ، مطالعات سیاست گذاری فرهنگی در نظام آموزش عالی کمتر مورد توجه بوده است. شناسایی مولفه ها و ارائه الگوی سیاست گذاری فرهنگی در نظام آموزش عالی از اهداف مطالعه بودند. روش: این مطالعه از روش کیفی و مرور نظام مند با هدف کاربردی استفاده کرد. مرور نظام مند جامعی از مقاله ها صورت گرفت که از پژوهش پایگاه داده های مختلف با استفاده از سه کلید واژه (فرهنگ، سیاست گذاری فرهنگی، آموزش عالی) و ارجاعات مرتبط بین سال های 1387 تا 1399 به دست آمده بودند. در مجموع 40 منبع مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. معیارهای انتخاب اسناد، هم راستایی عنوان، چکیده و محتوی با سیاست گذاری فرهنگی در آموزش عالی بود. یافته ها: براساس یافته های پژوهش سیاست گذاری فرهنگی نظام آموزش عالی از سه مرحله (تدوین، اجرا و ارزیابی) تشکیل شده است که به صورت آشکاری در هم تنیده اند. مسئله یابی، راه حل یابی و مشروعیت بخشی از زیر مولفه های تدوین سیاست ها هستند. اجرای برنامه های فرهنگی زیر مولفه های مدیریتی و قانونی را در بر می گیرد. و در نهایت، شاخص های عمومی و حرفه ای ارزیابی فعالیت های فرهنگی در نظام آموزش عالی را شکل می دهند. نتیجه گیری: چنان چه سیاست گذاری فرهنگی مطلوب در آموزش عالی صورت نگیرد، یک احتمال وجود دارد و آن این است که دیگران برای ما سیاست گذاری فرهنگی خواهند کرد که می تواند چالش ها و تغییراتی را در نظام آموزش عالی ما پدید آورد.
نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها (یک مطالعۀ تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرها در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در اسناد بالادستی، دیدگاه صاحب نظران و یافته های پژوهشها بود. روش: روش مورد استفاده در این مطالعه، بررسی تطبیقی نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی با استفاده از روش جرج بردی(1989) در مراحل توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه بود. سه گروه از نشانگرهای ارزیابی در دو مطالعه مقایسه شدند. این نشانگرها با استفاده از تحلیل مضمون و به صورت کدگذاری باز، محوری و مقوله بندی برای داده های متنی استخراج شدند. یافته ها: نشانگرهای مطلوب ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی در قالب پنج مقوله تقسیم شدند: 1) مسئله شناسی؛ 2) روش شناسی علمی؛ 3) مشروعیت بخشی؛ 4) اجرای برنامه های فرهنگی و 5) نتایج فعالیتهای فرهنگی. یافته های این مطالعه، الگوی تلفیقی از نشانگرهای ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی را در اختیار سیاستگذاران، مجریان و ارزیابان قرار می دهد تا از بروز آسیبهای احتمالی در تصمیم گیری ها و اقدامات فرهنگی جلوگیری کنند و در صورت دست نیافتن به اهداف فرهنگی، با رجوع به الگوی ارائه شده، موانع و مشکلات را شناسایی و حل کنند. نتیجه گیری: سیاستگذاری فرهنگی مؤسسات آموزش عالی نباید در تعارض با نظم گفتمان حاکم در عرصه علم و میدان عمل باشد. راه حل مفید برای دستیابی به این واقعیت، حذف موانع سیاستگذاری فرهنگی است. در نهایت، ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی هر یک از مؤسسات آموزش عالی بر اساس الگوی نهایی از نشانگرهای ارزیابی یک پیشنهاد است.
جهانی شدن فرهنگی و چالش های سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران (تحلیل اسناد بالادستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۶
25 - 50
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری فرهنگی به معنای خط مشی های فرهنگی، تدابیر و راهکارهایی برای حمایت و توسعه فعالیت های فرهنگی است و عوامل مختلفی بر آن تأثیرگذار است. یکی از مهم ترین عوامل، جهانی شدن و پیامدهای آن است که همه ابعاد جوامع را نیز تحت تأثیر تحولات محیط جهانی خود قرار می دهد. از ابعاد مهم جهانی شدن بعد فرهنگی آن است که با تولید مشترک محصولات و به دنبال آن مصرف های مشترک فرهنگی از سویی انتخاب های متعددی را پیش روی مصرف کنندگان قرار می دهد و از سویی دیگر این هم گرایی مداوم فرهنگ ها منجر به فرسوده شدن فرهنگ های ملی و بومی می گردد. از این رو کشورها در قالب سیاستگذاری فرهنگی واکنش های مختلفی نشان می دهند که در یک دسته بندی می تواند شامل گفتمان پیشگیری، مقاومت و توسعه ای باشد. کشوری مانند ایران که در شرایط موضع گیری با نظام و قدرت سرمایه داری است، نشان دادن نوع واکنش آن در مقابل فرهنگ مسلط جهانی بسیار بااهمیت است که در سیاستگذاری فرهنگی ظهور پیدا می کند. لذا در این مطالعه در پی بررسی تأثیر چالش های جهانی شدن بر سیاستگذاری فرهنگی و الگوی حاکم بر آن با روش تحلیل محتوای کیفی اسناد بالادستی هستیم. در مجموع 93 کد اولیه استخراج و 3 مضمون اصلی، 5 مقوله و 10 زیرمقوله شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد که با وجود توجه به فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی و لزوم احیای آن ها (رویکرد پیشگیرانه) و هم چنین مباحث درون زایی و برون گرایی تولید و مصرف محصولات فرهنگی (رویکرد مقاومتی) در اسناد بالادستی، سیاست های نوع توسعه ای بیش از انواع دیگر است.
مطالعه ی جامعه شناختی تأثیر ساختار سیاسی و اجتماعی دهه اول انقلاب اسلامی بر تولیدات هنری (سینمایی) (مطالعه ی موردی تحلیل فیلم دیده بان ساخته ابراهیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تأثیرگذاری گرایشات طبقه حاکم بر آثار و دست آوردهای مختلف افراد در جوامع وجود داشته است، سینما به عنوان یکی از دست آورد های فردی و جمعی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در کشور ایران که با رخ دادن یکی از بزرگترین انقلاب های قرن، تغییرات گفتمانی شگرفی را تجربه کرد، بررسی جامعه شناختی این تغییر گفتمان و تأثیر آن بر آثار و تولیدات هنری شایان توجه و مطالعه بوده است، لذا مطالعه رویکردهای حاکم در عرصه برنامه ریزی و تعیین خط مشی های هنری فرهنگی در سال های اول انقلاب اسلامی از عناصر تشکیل دهنده این مقاله است. سئوال این است که دست اندرکاران ساخت و تهیه یک فیلم در کشور تا چه اندازه به این سیاست گذاری ها توجه داشته اند؟ به عبارت دیگر روابط گفتمانی نظام سیاسی حاکم بر جامعه تا چه میزان در آثار سینمایی کشور رخنه کرده و میزان موفقیت و یا عدم موفقیت این گفتمان تا چه اندازه ای بوده است؟بنابراین با تحلیل و تفسیر سیاست گذاری های فرهنگی و نقش آن ها در شکل گیری آثار هنری با روش تحلیل گفتمان انتقادی مورد مطالعه قرار گرفته است.
محاسبه حجم اقتصاد پادفرهنگ در سینمای جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی 20 فیلم پرمخاطب سینمای ایران در سال های 1396 تا 1400)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
85 - 118
حوزههای تخصصی:
سینما صنعتی است پرمخاطب که علاوه بر دارا بودن آثار و ابعاد اقتصادی، بر فرهنگ، مخاطب و به تبع آن بر جامعه اثر می گذارد. با توجه به ویژگی های خاص فرهنگ جامعه ایرانی و تمایزات آن با جریانات فرهنگی جهانی شونده و همچنین فرهنگ بنیان بودن انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، آنچه در سیاستگذاری سینمای ایران اهمیت دارد، ویژگی ها و مختصات عناصر فرهنگی است که از طریق فیلم های سینمایی به جامعه تسری می یابد و منتقل می شود. این پژوهش به دنبال آن است تا از طریق ارزیابی مضمون و محتوای 20 فیلم سینمایی پرمخاطب و پرفروش اکران شده طی 5 سال اخیر، حجم سینمای پادفرهنگ را از منظر میزان مخاطب و اقتصاد سینما شناسایی کند. بدین منظور پژوهش حاضر با ارائه پرسشنامه، نظر نخبگان این حوزه را در خصوص این فیلم ها گردآوری و تحلیل کرده و نتایج نشان از آن دارد که سهم سینمای پادفرهنگ در آثار مورد بررسی که فیلم های پرفروش ما بین سال های 1396 تا 1400 بوده اند، حدود 73 درصد از اقتصاد سینمای ایران بوده و به تبع آن سهم سینمای فرهنگی حدود 27 درصد است. همچنین فیلم های مدنظر از دیدگاه تمدن، هویت و سبک زندگی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته اند که نتایج نشان از این دارد که در سال های اخیر سینمای ایران از منزلگاه تمدنی، هویتی و سبک زندگی نه تنها در زمین فرهنگ و تقویت آن ایفای نقش نکرده اند، بلکه حتی به سمت تقویت پادفرهنگ گرایش داشته اند و این امر نشان از غفلت حوزه سینما از این مولفه های با اهمیت دارد.
طراحی الگوی خط مشی گذاری فرهنگی باورمند نمودن جامعه نسبت به مفاهیم والای ارزشی (بررسی واژه وحی در قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
41 - 78
حوزههای تخصصی:
وحی به عنوان یکی از منابع اختصاصی معرفت دینی، جایگاهی ویژه در ادبیات قرآنی دارد و اتخاذ الگویی صحیح جهت باورمند نمودن مردمان عصر نزول به این واژه را می توان از اقدامات شگفت شارع مقدس محسوب نمود. این واژه و مشتقات آن بیش از 70 بار در قرآن کریم بکار رفته اند. از طریق بررسی روند نزول آیات مشتمل بر واژه وحی و پیوند مفاهیم مرتبط، می توان به الگویی که شارع مقدس جهت معتقد نمودن جامعه به وحی و قداست آن مدنظر داشته است، دست یافت. دستیابی به چنین الگویی می تواند زمینه ساز طراحی الگویی شایسته جهت خط مشی گذاری فرهنگی مطلوب در مسیر باورمند نمودن جامعه به مفاهیم والای ارزشی محسوب گردد. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش شناسی تفسیر تنزیلی از یک سو و روش شناسی تحلیل مضمون از سوی دیگر، آیات مشتمل بر واژه وحی و مشتقات آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و پس از طی مراحل تحلیل مضمون، برداشت روش شناسانه محقق از الگوی مدنظر پروردگار متعال در پیاده سازی واژه وحی در جامعه ارائه و الگوی مطلوب انتزاع شده است. بر اساس نتایج تحقیق، الگوی مدنظر مشتمل بر سه بُعد و هر بُعد نیز مشتمل بر مجموعه ای از مولفه هاست. بُعد «اعتقادی و فرهنگی-اجتماعی»؛ مشتمل بر مولفه هایی از جمله: تبیین چیستی و از کجایی مفهوم برای مخاطبین و تبیین مستمر ویژگی های مفهوم، بُعد «مدیریتی و اجرایی»؛ مشتمل بر مولفه های: انتخاب پیام رسان شایسته و بیان ویژگی های او برای مخاطبین، تقویت و حمایت مستمر نسبت به پیام رسان، و نظارت جدی و مستمر بر پیام رسان، و بُعد «سیاسی-امنیتی»؛ مشتمل بر مولفه های: برنامه ریزی جهت مقابله با مخالفین مفهوم و اعلان عمومی و توجه مستمر به مکر مخالفین مفهوم.
تجربه زیسته نقش های زنانه در بین مهاجرین افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۷ پاییز و زسمتان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
135 - 169
حوزههای تخصصی:
زنان مهاجر افغانستانی، به عنوان بخش غیررسمی جامعه ایرانی، احساساتی را در ساختار خانوادگی و اجتماعی تجربه می کنند که می تواند در تولید یا بازتولید یک محیط فرهنگی، ورای آسیب شناسی آن، تأثیرگذار باشد. مطالعه پیش رو، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری، در پی روایت تجربه زیسته زنان مهاجر افغانستانی است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و داده ها از طریق مصاحبه با 25 زن 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق جنوبی شهر تهران جمع آوری و طبق مدل ون منن تحلیل شدند. برخی از مضامین اصلی استخراج شده، مانند بحران هویت، تشویش، و بسندگی به وضعیت موجود، نشان می دهند سنت های جامعه مبدأ، همچنان قدرتمندانه زندگی زنان مهاجر را تحت تأثیر قرار می دهند. توجه به نتایج چنین مطالعاتی در سطوح خرد و کلان سیاست گذاری فرهنگی ضروری است. در راستای مدیریت برنامه های حمایتی از مهاجران و سیاست های جمعیتی مانند فرزندآوری توصیه های سیاستی لازم ارائه شده است.
تبیین چالش های سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی در مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سیاستگذاری فرهنگی شامل سه مرحله تدوین سیاست ها، اجرای برنامه ها و ارزیابی از فعالیت ها است. در هر یک از مراحل موانعی وجود دارند که شناسایی و ارائه راهکار برای برطرف کردن آنها و بهبود وضعیت موجود می تواند مفید باشد. هدف این مطالعه شناسایی موانع و راهکارهای سیاستگذاری فرهنگی نظام آموزش عالی است تا زمینه شناسایی، پیش بینی، بازخورد، بهیود و ارتقا فراهم شود.
روش: این مطالعه از روش کیفی و مرور نظام مند با هدف کاربردی استفاده کرد. مرور نظام مند جامعی از اسناد صورت گرفت که از پژوهش های پایگاه های اطلاعاتی مختلف و ارجاعات مرتبط بین سال های 1387 تا 1399 صورت گرفت. در مجموع 40 منبع مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. معیارهای انتخاب اسناد، همراستایی عنوان، چکیده و محتوی با سیاستگذاری فرهنگی در آموزش عالی بود.
یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که موانع سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی را می توان در سه مقوله اصلی به همراه زیرمولفه های مربوطه قرار داد: موانع تدوین سیاست ها (موانع نظری و مطالعاتی، ضعف در مسئله شناسی، روش شناسی و فقدان پایگاه اطلاعاتی)؛ موانع اجرای برنامه ها (موانع ناشی از مجریان، موانع مالی، موانع قانونی، موانع مرتبط با منابع انسانی، موانع مرتبط با مدیریت زیر ساخت ها و موانع محیطی) و موانع ارزیابی فعالیت ها (موانع مرتبط با داده ها، موانع سخت افزاری، موانع نرم افزاری و موانع مرتبط با درک و هشیاری).
نتیجه گیری: مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر این است که سیاستگذاری فرهنگی موسسات عالی نباید با نظم گفتمانی دانشگاهی حاکم بر میدان علم و دانشگاه در تضاد باشد. راهکار مفید برای دستیابی به این واقعیت، برطرف کردن موانع سیاستگذاری فرهنگی است.